از این رو بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های ارتباطی به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر کاهش ناسازگاری اجتماعی نوجوانان، یکی از ضرورتهایی است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود.
۱-۲ بیان مسئله
تقریباً تمامی متخصصین روانشناسی و علوم تربیتی بر این باورند که دوره نوجوانی حساس ترین، بحرانی ترین و مهمترین دوره رشد هر انسان میباشد، در این دوره فرد به بلوغ میرسد، در پی کشف هویت خود است، به دنبال استقلال و جدایی از وابستگیهای دوره کودکی است، به همین دلایل در این دوره نوجوانان دارای وضعیت روانی با ثباتی نیستند و در این دوره هست که معمولا بیشترین مشکلات رفتاری برای نوجوانان به وجود می آید(وظیفه شناس،۱۳۸۰).
در نظریه کولمن[۲]، هر یک از مشکلات نوجوانان در یک سن تقویمی خاص به نقطه اوج تنش خود میرسد که با توجه به تفاوتهای جنسیتی تغییرپذیر است، و هر زمان که سن اوج تنش برای چند مسئله یا مشکل همزمان شود، سازگاری نوجوان دچار مشکل می شود، و در چنین وضعیتی است که مشکلات رفتاری برای آنان بیشتر نمایان می شود. اریکسون[۳]، دوره نوجوانی را دوره هویت یابی در مقابل بی هویتی میداند، و با توجه به اینکه هویت یابی وحدتی است که بین سه سیستم زیستی، اجتماعی و روانی به وجود می آید، در صورتی که چنین وحدتی حاصل نشود نوجوانان دچار آشفتگی در روابط و رفتار میگردند(به نقل از درتاج، مصائبی، اسدزاده، ۱۳۸۸ ).
تحقیقات نشان می دهند برخی نوجوانان به علت مشکلات رفتاری و ناسازگاری اجتماعی نیاز به خدمات بهداشتی روانی دارند. منظور از مشکلات رفتاری در اینجا عبارت است از مشکلاتی که نوجوانان معمولاً در مواجهه با مؤلفه های همسالان، والدین، وظایف تحصیلی، مسائل اجتماعی و شخصی با آن روبرو میشوند. بنابرین مشکلات رفتاری یا سازگاری اختلالات رفتاری نیستند بلکه آنها مشکلاتی هستند که نوجوان در مواجهه با آن نیازمند حمایت و راهنمایی است.
فرایندهای ارتباطی مهارتی و مراقبتی برای حل مسئله- حل تعارض و توانایی برقراری ارتباط عاطفی مؤثر و در نهایت برای سازگاری اجتماعی افراد لازم است. آموزش مهارت های ارتباطی و حل مسائل اجتماعی جزو آموزش مهارت های زندگی است. سازمان بهداشت جهانی، در سال ۱۹۹۳ به منظور ارتقاء بهداشت روانی و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، برنامهای را تحت عنوان« آموزش مهارت های زندگی» تدارک دید. از آن زمان به بعد، این برنامه در کشورهای مختلفی اجرا گشته و موفقیت آن به اثبات رسیده است. در بسیاری از کشورهای جهان، این برنامه در مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه در حال اجراست. برنامهای که نه تنها موجب ارتقاء بهداشت روان و سازگاری بهتر با موقعیتهای روزمره می شود بلکه مقابله و انطباق مؤثر با تعارضها و استرسهای زندگی را نیز به همراه خواهد داشت. این برنامه، بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی و مطالعات هاوکینز[۴] و سولومن[۵] بنا شده است (سازمان بهداشت جهانی، ۱۳۸۳).
مهارت های ارتباطی به منزله آن دسته از مهارت هایی هستند که به واسطه آنها افراد می توانند درگیر تعاملهای بین فردی و فرایند ارتباط شوند؛ یعنی فرایندی که افراد در طی آن، اطلاعات، افکار و احساسهای خود را از طریق مبادله پیامهای کلامی و غیرکلامی با یکدیگر در میان میگذارند (بروکس[۶] و هیث[۷]، ۲۰۰۴؛ به نقل از هاریجه[۸] و دیکسون[۹]،۲۰۰۴). این مهارت ها مشتمل بر مهارت های فرعی یا خرده مهارت های مربوط به« درک پیامهای کلامی و غیرکلامی»، « نظمدهی به هیجانها»، « گوش دادن»، « بینش نسبت به فرایند ارتباط» و « قاطعیت در ارتباط» است که اساس مهارت های ارتباطی را تشکیل می دهند.این مهارت ها از چندان اهمیتی برخوردارند که نارسایی آن ها می تواند با احساس تنهایی، اضطراب اجتماعی، افسردگی، حرمت خود پایین، و عدم موفقیتهای شغلی و تحصیلی همراه باشد ( بیجسترا[۱۰]، بوسما[۱۱] و جکسون[۱۲]، ۲۰۰۰؛ ویلیامز[۱۳] و زادیرو[۱۴]، ۲۰۰۲؛ سگرین[۱۵]،۲۰۰۳؛ اسپیتزبرگ[۱۶]، ۲۰۰۸، اسپیتزبرگ و کویچ[۱۷]، ۲۰۰۵؛ ایندربیتزن[۱۸]– پیساروک[۱۹] و فوستر[۲۰]، ۱۹۹۸؛ ایندربیتزن- پیساروک[۲۱]، کلارک[۲۲] و سولانو[۲۳]،۲۰۰۴؛ ریجیو، تراک مورتون و دی پائولا[۲۴]،۲۰۰۷). در راستای بررسی روشی جهت افزایش سازگاری نوجوانان ناسازگار پژوهش حاضر آموزش مهارتهای ارتباطی را مورد بررسی قرار داده است .
۱-۳ ضرورت انجام پژوهش
رویارویی با مشکلات ناسازگاری دانش آموزان در مدرسه همیشه یکی از دغدغه های نظام آموزشی و
تربیتی به شمار میآید، بدون شک دوره ی نوجوانی یکی از بحرانی ترین مراحل تحول انسان محسوب می شود و طبیعی است که خصوصیات این دوره، سازگاری اجتماعی نوجوانان را متحول میکند (اژه ای ، منظری توکلی، حسینی و هاشمی زاده،۱۳۹۱).
رشد اجتماعی مهم ترین جنبه ی رشد وجود هر شخصی است و معیار اندازه گیری رشد اجتماعی هرکس سازگاری او با دیگران است . سازگاری اجتماعی مانند رشد جسمی، عاطفی و عقلی یک کمیت پیوسته است و به تدریج به کمال میرسد و در طول زندگی به طور طبیعی و در برخورد با تجربه ها حاصل می شود. با سپری شدن دوران کودکی و ورود به دوران نوجوانی، رشد روانی – اجتماعی از تحول ساده به تحول عمیق و کیفی تبدیل می شود و نوجوان با به کارگیری مهارت های اجتماعی، میتواند جایگاه خود را در میان مراودات اجتماعی و ارتباط با همسالان خود و بزرگسالان پیدا کند و مورد پذیرش اجتماعی قرار گیرد. موفقیت در امر پذیرش اجتماعی به سازگاری اجتماعی منجر می شود و ممکن است فرد را به مرحله ی نفوذ و رخنه ی اجتماعی برساند که سطحی بالاتر از پذیرش اجتماعی است و در این مرحله میتواند بر اطرافیان خود تأثیرگذار باشد(یارمحمدیان و شرفی راد،۱۳۹۰).