۶-علم و بصیرت دینی و سیاسی علما، اندیشمندان، دولتمردان و مردم
۷-روشنگری علما و اندیشمندان، ن، تکذیب منحرفان
۸-برخورد دولت مردان جامعه اسلامی (مثل برخورد امیرکبیر با بابیت که ستودنی است)
۹-عدم تسامح و اغماض در برخورد با انحرافات و بدعتها.[۲۱۰]
وظیفه ما در برخورد با مدعیان تشرّف در عصر حاضر
گاهی قرائنی وجود دارد که بعضی از کسانی که الآن مدعی شدهاند، کار خلاف میکنند، یعنی افراد را فریب میدهند. حتی بعضی را به گناه کشاندهاند، و غیبت کردهاند. در جلسههایشان غیبت افراد را میکنند، علیه نظام صحبت میکنند. تهمت میزند یا کارهای خلاف دیگر، حتی بعضی از آنها روابط نامشروع و جنسی داشتهاند؛ دست به بدن نامحرم میگذاشته و از این دست اعمال شنیع مرتکب میشدهاند. کار خلاف وقتی به اینجا رسید دیگر نیاز نیست انسان تحقیق بکند، کار حرام، حرام است و انسان بلافاصله باید با آنها برخورد بکند. در برخورد، هم انسانها یک وظیفه شخصی دارند که نهی از منکر میکنند اما گاهی آنها با نهی از منکر دست از کارشان برنمیدارند. نیاز است که با همکاری مسئولان انتظامی و قضایی اقدام کرده، با آنها برخورد شود.
اما مواردی که صرف ادعای تشرف است یعنی فقط میگوید من خدمت امام رسیدم و جریان تشرفش را نقل میکند، از آنجا که اصل تشرف امکان دارد و به تعبیر مرحوم نهاوندی(ره)، بیش از هزار نفر را داریم که خدمت امام زمان(ع) رسیدهاند، اینها را ما در بقعه امکان میگذاریم. تا وقتی که طرف نخواهد سودجویی بکند یا ادعاهای دیگری بکند، بلکه تنها اصل تشرف را میگوید، ممکن است باشد و ممکن است نباشد. اگر قرائن مبنی بر صحت گفتارش بود میپذیریم؛ مثل مراجع و بزرگان که زیاد بودهاند و تشرفاتی داشتهاند که انسان اطمینان به صحت گفتارشان دارد. خلاصه اینکه اگر فردی ادعای تشرف داشت و به دنبال جمع کردن مرید، کسب شهرت، مال و منال و یا امور شهوانی و خلاف شرع بود، بدون هیچ تردیدی باید او را تکذیب کرد و مطمئن بود که دروغگوست ولی اگر کسی صرفاً گفت من تشرفی داشتهام و به دنبال آن چیزی دیگری مطرح نکرد، نباید او را رد و نه تأیید کرد ممکن است راست بگوید.[۲۱۱]
۱۲-ارتباط و ملاقات گرایی
واژه ارتباط به معنای پیوند، اتصال و همبستگی است که بیشتر برای ایجاد پیوند دو طرفه و دو جانبه به کار میرود. ریشه ثلاثی مجرد آن، لغت «ربط» به معنای بستن چیزی است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کلمه ملاقات، معنایی اخص از ارتباط دارد که مفهوم نوعی گفتوگو و شناخت را در نزد عرف، به معنای درک نیز در بردارد. اصطلاح ارتباط و ملاقات با امام عصر حضور، گفتوگو و شرفیابی است که حالتهای مختلفی میتواند داشته باشد.
انواع ملاقات با امام زمان
بررسی ارتباط و ملاقات، در دو دوره غیبت صغرا و کبرا متفاوت می کند. بررسی دوره نخست، خارج از موضوع بحث است و ارتباط و ملاقات در عصر غیبت کبری چند نوع دارد:
الف) ارتباط روحی: این نوع ارتباط که بیشتر صبغه عرفانی دارد، دارای قلمرو گستردهای است که هم مطلق توجه معنوی و انس و توسل به حضرت را شامل میشود و هم به طور خاص، مکاشفات روحی از راه پیوند و ایجاد سنخیت میان شخص و امام را در بر میگیرد. البته این ارتباط ضوابطی را میطلبد و میزان موفقیت در آن، به میزان طهارت روحی و صفای باطنی شخص، بستگی دارد. از اینرو، تعریف خاصی را برنتافته و شهود نام دارد.
ب) ملاقات در خواب: در این نوع ملاقات که ظرف تحقق آن عالم رؤیاست، شخص، حضرت را متناسب با عالم رؤیا ملاقات میکند و با حضرت نشست و برخاست یا گفتوگو دارد. این نوع ملاقات نیز ممکن است برای بسیاری از افراد رخ بدهد، به ویژه در شرایط روحی مناسب و حالات توجه و توسل به آن حضرت ـ البته صرف رؤیا، از نظر حجیت شرعی تکلیفآور نیست.
ارتباط روحی ضوابطی را میطلبد و میزان موفقیت در آن، به میزان طهارت روحی و صفای باطنی شخص، بستگی دارد.
ج) ملاقات در حال بیداری: منظور از این نوع ملاقات دیدن حضرت با چشم ظاهری و در بیداری، است؛ با ایشان تماس بگیرد، چه امام را بشناسد و چه نشناسد.
دیدار در بیداری، از نظر شناختن و نشناختن امام، صورتهای مختلفی دارد که آنها را برمیشماریم:
۱٫دیدار با حضرت با عنوان غیر حقیقی، به گونهای که دیدارکننده به هنگام ملاقات و بعد از آن، هیچگونه توجه و التفاتی به حضرت ندارد و ایشان در این دیدار، فردی ناشناس و عادی تلقی میشود.
ممکن است این نوع دیدار برای بعضی چندبار رخ دهد، به ویژه در مکانهایی که حضرت آنجا رفتوآمد و با افراد فراوانی برخورد دارد. شخص، در اینگونه دیدار، امام را ملاقات میکند، ولی چون شناختی در کار نیست، ثمره چندانی ندارد.
۲٫دیدار با حضرت در هنگام غفلت از حضور امام که شخص، امام را ملاقات میکند، ولی پی به هویت امام نمیبرد و حضرت را شخصی عادی میپندارد، یا اینکه حضرت با تصرفات غیبی نمیگذارد که ملاقاتکننده او را بشناسد. آنگاه پس از پایان ملاقات نیز شخص، به دلیل مشاهده کرامات و معجزات در این دیدار یا نشانههای دیگر، متوجه حضور حضرت میشود و اطمینان مییابد که او امام بوده است؛ برخلاف صورت اول که شخص بعد از دیدار نیز متوجه قضیه نمیشود.
-
- دیدار با حضرت با عنوان حقیقی ایشان، طوری که شخص، در همان زمان دیدار، حضرت را بشناسد و یا حضرت خود را معرفی کند. این نوع ملاقات یعنی دیدار همراه با شناخت، بسیار نادر و اندک است؛ زیرا کثرت چنین ملاقاتهایی با حکمت و فلسفه غیبت منافات دارد. اگر در موارد استثنایی اجازه چنین تشرفی داده شود، بنا به مصالح خاصی است، هرچند ما آن را ندانیم. در میان نقلهای تشرفات نیز این نوع ملاقات، بسیار اندک است[۲۱۲]. و فیض حضور نامیده میشود و نه تنها ایشان را دیده و میشناسد بلکه از ایشان سؤال و جواب هم میشود.[۲۱۳]
بیشتر نقل تشرفاتی که درکتابها ثبت شده و از زبان برخی عالمان و اهل تقوا نقل میشود، از اینگونه ملاقاتها به شمار میرود. ملاقات و مشاهده حضرت در حال بیداری، از میان سه گونه دیدار، محل بحث و نزاع است. گونه اول ملاقات در حال بیداری، به لحاظ اینکه سخنی از ملاقات در آن مطرح نیست و گویی دیداری صورت نمیگیرد جدا از بحث ماست.[۲۱۴]
با بررسى این آرا و نقدها، به روشنى ثابت مىشود که اصل کلى در زمان غیبت کبرى، بر عدم ملاقات و ارتباط با آن حضرت استوار است و ما هیچ تکلیف و یا دستورى مبنى بر تقاضاى دیدار و رؤیت نداریم و هیچ دلیلى نیز وجود ندارد که ما سعى کنیم با دعا، چله نشینى، ذکر و اوراد و… حتماً به محضر آن امام همام مشرّف شویم. حتّى به جهت سوء استفادههاى فراوانى که از این امر شده، باید به شدّت از آن دورى کنیم و تنها به فکر ارتباط روحى و قلبى با امام زمان(عج) باشیم.
البته به یقین بزرگانى چون بحرالعلوم، ابن طاووس، مقدّس اردبیلى و… به محضر آن حضرت مشرّف شده و او را زیارت کردهاند؛ اگرچه خود، ادعایى در این زمینه نداشتهاند؛ ولى این دیدارها را تأیید کردهاند. همچنین آن حضرت نیز در موارد ضرورى و نیاز، به یارى گرفتاران و محتاجان شتافته و به دستگیرى از آنها پرداخته است. از این رو مىتوانیم بگوییم که امکان دیدار و مشاهده حضرت در عصر غیبت کبرى، به صورت خیلى محدود و یا بر اثر ضرورت وجود دارد و این توفیق و سعادت بزرگى است که شامل عدهاى خاص و اندک مىشود. ممکن است مراد از توقیع مذکورکه در نفی مشاهده است: ۱-به معنای نفی ا دعای ملاقات و مشاهده به طور پیوسته و دائمی قبله از ظهور. ۲-یا نفی ادعای ظهور حضرت به طور اختصاص برای عدهای خاص ۳-یا نفی ارتباط اختصاصی همانند نواب اربعه ۴-نفی ادعای اختیاری بودن مشاهده و ارتباط باشد.
یعنی، اگر کسی مشاهده و ارتباط را به اختیار خود ادعا کند- به این صورت که هر وقت بخواهد خدمت امام عصر (عج) شرفیاب میشود یا ارتباط پیدا میکند- کذّاب و افترا زننده است و این ادعا از احدی در غیبت کبری پذیرفته نیست، یا این که چنین کسی که این سمت را به راستی داشته باشد، پیدا نخواهد شد و اگر هم کسی آن را دارا باشد، از دیگران مکتوم میدارد و به کسی اظهار و افشا نمیکند.
بنابراین هم شرفیابی اشخاص به حضور آن امام عزیز ثابت است و هم کذب و بطلان ادعای کسانی که در غیبت کبری، ادعای سفارت و نیابت خاصّه و وساطت بین آن حضرت و مردم را مینمایند، معلوم است. پس صرف دیدار، در روایت منتفی نشده است و علما نیز نفی اصل دیدار را استفاده نکردهاند؛ اما از آنجایی که قطعاً نمیتوان توقیع را ردّ کرد، باید تا حدّ امکان به مفاد آن عمل نمود و مدعیان دیدار و مشاهده را- به خصوص در جاهایی که هیچ قرینه و شاهدی بر اثبات ادعای آنها وجود ندارد- تکذیب کرد. به علاوه روایت، مدعی مشاهده را «کذّاب» میداند؛ حال اگر کسی امام را ببیند و به دیگران نگوید، مشمول این روایت نمیباشد و بر این اساس اصل دیدار، امر ممکنی خواهد بود.[۲۱۵]
آسیبهای بحث دیدار
از آنجا که مقولهی دیدار از اهمیت خاصی برخوردار است، توجه همگان را به سوی خود جلب می کند. لذا در این حین دچار آسیبهایی نیز میگردد که به بیان چند مورد از آنها میپردازیم:
۱-ترویج خرافات
در مورد دیدار با امام زمان uکتابهایی نوشته شده که سرشار است از حکایات و داستانها و مطالبی است که برخی از آنها نادرست و برخاسته از تصورات و خیالبافیهای نویسندگان آنهاست؛ نقل این داستانها و حکایات باعث میشود که یک عقیدهی درست و صحیح به ناصوابهایی آمیخته گردد و عقاید خرافی و ناصحیح و غیر مستدل در میان مردم رواج یافته، مردمان معتقد از سرچشمهی زلال اسلام ناب و راستین را در باتلاق خرافات فرو برد. در نتیجه، مخالفان تشیع، امکان رشد و گسترش مییابند و عقاید نادرست و خرافی را به نام تشیع ثبت کرده و به دیگران انتقال میدهند و عقیدهای را که در اصل آن تمام فرق اسلامی توافق دارند، به گونهای مطرح میکنند که فرسنگها با اسلام فاصله دارد.
۲- دیدار بدون هدف
تجربه نشان میدهد کسانی که بدون داشتن معرفت و آثار و لوازم آن و صرفاً با نیروی احساس و عاطفه در مسیر عشق و ارادت امام زمان u میافتند، چون معرفت و علم لازم را برای کنترل این درجهی شدید محبت ندارند، در اثر وسوسههای شیطان از مسیر خارج شده و به انواع و اقسام انحرافات عقیدتی و اخلاقی مبتلا میگردند و در پایان با تحمل شکستهای جبران ناپذیر، از عشق به امام عصر u سرخورده گشته و دیگر هیچگاه در آن مسیر قرار نمیگیرند. چه بسیار افرادی که به شوق دیدار امام زمان u با نیت خالص، قدم در این مسیر گذاشتهاند، اما به دلایل مختلف از مقصود اولیهی خود، دور شدهاند. بنابراین مطلوبترین حالت این است که انسان با طلب کردن معرفت و سعی در عمل به آن از قبیل انتظار فرج، تقوا، ورع و … ظرفیتی پیدا کند که بتواند حد بالای محبت و شیفتگی را با ادای تکالیف فردی و اجتماعی در خود جمع کند.
۳- افراط و تفریط در نقل تشرفات
این نکته حایز اهمیت است که نباید در قضاوت نسبت به این موضوع، با انگیزهی جلوگیری از سوء استفادهی افراد مغرض و فرصتطلب، به کلّی راه ارتباط با حضرت ولی عصر u را مسدود و بسته اعلام کنیم و مطلقاً نقل تشرفات را دروغ قلمداد کنیم زیرا چنین رویکردی، علاوه بر این که اصلاً مستند و قابل قبول نیست، آثار منفی مخرب و زیانباری نیز در پی دارد. چون انعکاس آن در جامعه و در میان شیعیان و کسانی که هستی خود را در گرو عشق به آن حضرت میدانند، عواطف و احساسات ناب ایشان را خدشهدار میکند و این ذهنیت را در جامعه دامن میزند که حضرت حجّت u به عنوان موجودی قدسی است که هیچ ارتباط و تعلقی در امور زندگی آنان ندارد. طبیعی است که چنین باوری در زمان غیبت، تأثیرات منفی عمیقی را به همراه خواهد داشت. و از سوی دیگر کسانی که به دیدار حضرت در عصر غیبت اعتقاد دارند نیز باید این نکته را در نظر داشته باشند که: در عصر غیبت، قاعدهی عمومی و کلی، غیبت حضرت و عدم ملاقات ایشان است، بنابراین خروج از این اصل و بیان این که ملاقاتی صورت گرفته، نیازمند دلیل محکمی است که در این مورد نیز بسیاری از ادعاها قابل اعتنا نمیباشند. مگر این که نقل کننده فردی کاملاً موثق، مورد اعتماد، با ایمان و پارسا بوده و قرینههای مطمئن و شواهد یقین آوری را به همراه داشته باشد. همچنین در تعالیم امامان معصوم(علیهم السلام)، دستور و سفارشی نسبت به تلاش برای ملاقات با حضرت در دوران غیبت، دیده نمیشود. آنچه به آن فراوان تأکید شده، تلاش در جهت کسب رضایت حضرت است و خود سازی و آمادگی برای قیام جهانی حضرت مهدی u در واقع آنچه مهم است این است که غیبت نباید مانع از ارتباط معنوی و پیوند روحانی بین ما و امام عصرu باشد که مهمتر از دیدن و ملاقات، ارتباط معنوی با حضرت و به دنبال تحقق اهداف ایشان بودن و زمینه را برای ظهورشان فراهم کردن است:
امام زمان u میفرمایند: «فَلیَعمَل کُلُّ اَمری مِنکُم بِما یَقرَبُ بِه مِن مَحَبَّتِنا وَ یَتَجَّنَّب عَمّا یُدنیه مِن کَراهَتِنا و سَخَطِنا»[۲۱۶]؛ «هر یک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک نموده و از آنچه خوشایند ما نباشد و باعث کراهت و خشم ما میگردد، دوری گزیند.»
گفتم که روی ماهت از ما چرا نهان است[۲۱۷] |
|
گفتا تو خود حجابی ور نه رخم عیان است |
ریشه یابی
-
- نبود بصیرت و آگاهی نسبت به دین و نشناختن وظایف اصلی و فرعی. ۲٫ توهم و خیال پردازی. ۳٫ هوای نفس.