این مسئله که چه عوامل و فاکتورهایی سبب ساز تفاوت های جنس در امر پرخاشگری می شود پیچیده بوده و هنوز هم از اساس علمی روشنی برخوردار نمی باشد با توجه به موقعیت فعلی می توان مدعی بود که پرخاشگری بیشتر مردان ناشی از عوامل زیست شناختی است که به وسیله تقویت کننده های محیطی تشدید می شود.
اضطراب
بسیاری از مطالعات نشان میدهند که دختران مضطرب تر و هراسناک تر از پسران هستند برای اضطراب کلی مقدار ۳۰% = d میباشد (رحمتی، ۱۳۸۰) اگرچه این اختلاف معنی دار است لیکن بزرگ نیست نکته قابل توجه اینکه این نوع محاسبات عمدتاً از گزارشات شخصی حاصل می شود این در حالی است که پژوهشگران در شاهدات مشتقیم خود به چنین رقمی نمی رسند (رحمتی، ۱۳۸۰).آری آمار و ارقام حاکی از این است که زنان بیشتر از مردان دستخوش اضطراب میشوند مع الوصف این احتمال است که مردان ترس های خود را مثل زنان بروز ندهند شاید این امر مرتبط با کلیشه های جنسی باشد بر اساس باور های قالبی مردان نباید بترسند و ترس و اضطراب خویش را آشکار کنند . گرچه این موضوع ادعایی بیش نیست ولی قابل تأمل میباشد. مطالعه هراس های قابل تشخیص نیز نشان میدهد که اضطراب زنان محسوسا بیشتر از مردان است (رحمتی، ۱۳۸۰).
۲-۱-۳-۷ علل مشکلات و تعارضات در میان زوجین
تبریزی، (۱۳۷۹) در این مورد عنوان میکند: خانواده های مشکل دار تعادل خاصی را بارها و بارها تکرار میکنند انگار آن ها رقص جمعی میکنند و هروقت فرصتی به چنگ آورند رقص خودشان را میکنند در گذر زمان آن ها برای هر مشکل راه خاصی را برای رفتار با یکدیگر توسعه میدهند هر کدام نقش خاص خودشان را ایفا میکنند پس هر گاه توالی ها آغاز میشوند هر فردی نقش خاص خود را به کمال ایفا خواهد کرد. چون مشکل خانواده از طریق یک الگوی ناسازگار بیان شده است.تجربه خانواده از این الگو تجربه، محرومیت، عصبانیت، اضطراب و معمولا برخی از عناصر تسلیم، خواهد بود (موسوی، ۱۳۸۲).
اعضای خانواده از این که تعاملات پیرامون این الگو یاری دهنده نیستند آگاهند اما هر فردی رفتار اعضای دیگر را یاری دهنده نخواهد یافت در حالی که رفتار خود را کوششی برای حل مشکل تلقی خواهد کرد.
ذهن خانواده های مشکل دار غالبا آن قدر بر مشکلات کنونی و یا به آنچه گذشته متمرکز است که به گونه ای عمل میکند که انگار آینده ای وجود ندارد فردا تکرار امروز است این جهت گیری منجر به توقف استراتژی های حل مشکل می شود زیرا که راه های جایگزین رفتار مورد ملاحظه قرار نگرفته اند از طرف دیگر خانواده هایی وجود دارند که آن قدر از حوادث ویژه ای که در آینده رخ خواهد داد هراسناک کنند که زندگی امروز را به منزله وظیفه ای بی پایان برای پیش گیری از وقوع آن رویدادها می نگرند به همین نحو است تمرکز بیش از حد بر یک مقطع زمانی ویژه که از توسعه دامنه ای از رفتار کنونی امروز ممانعت میکند.
۲-۱-۳-۸ نقش عشق در ازدواج و تداوم زندگی
موسوی (۱۳۸۴)، این مطلب را این گونه بیان میکنند: قبول این تصور که ازدواج منبع رفاه فردی است باعث شده است تا ازدواج بر اساس عشق مورد پذیرش جامعه قرار گیرد : « صرف نظر از جنبههای مثبت و منفی امکانات گوناگون مردان و زنان جوان سراسر جهان انتخاب خود را کردهاند زنان و مردان جوان بر ازدواج مبتنی بر عشق تأکید دارند (هات فیلد،[۶۶] ۱۹۹۶). هات فیلد علاقه مند به درک این تغییرات است : و در حال حاضر دردنیا نسبت به نوشته هایی که درباره عشق و ازدواج است نظر مثبت وجود دارد اغلب خوانندگان امیدوارند که تساوی جنسی، آزادی فردی و امکان زندگی بهتر برای همه در سراسر جهان فراهم شود.
دیگران درباره این موضوع نظر متفاوت دارند. دیون[۶۷] و دیون ( ۱۹۹۳ ) معتقدند که در جوامع فرد گرا ونه در جوامع جمع گرا عشق پایه ازدواج محسوب می شود.
گرچه عشق در طول تاریخ وجود داشته است اما این موضوع در قرن ۱۹ و ۲۰ به عنوان اساس ازدواج معرفی شد هنوز در بسیاری از مناطق جهان مانند هندوستان، افریقا و بیشتر مناطق آمریکای لاتین و آسیا ازدواج به دلایل اقتصادی و موقعیت اجتماعی صورت میگیرد و بعد از ازدواج ممکن است رابطه عاشقانه به وقوع بپیوندد. در این مناطق عشق شرط لازم برای ازدواج نیست.
عشق و داشتن این احساس نه فقط برای فرد بلکه برای افراد دیگر نیز مهم است دیگران سعی میکنند این احساس را درک کنند نسبت به آن توجه داشته باشند و در زمان جدایی یک زوج عاشق احساس تاسف کنند . عاشق فرد مورد نظر خود را ایده آل می بیند و هیچ ضعفی را به او منتسب نمی کند زوج یکدیگر را ایده ال فرض میکنند و نمی توانند توضیح دهند که چرا عاشق این فرد خاص شده اند . این دو عامل ایده آل گرایی و بی منطقی با ناتوانی در توضیح اساس خوش بینی و اضطراب درباره آینده در رابطه است. به نظر میرسد عامل خوش بینی با وجود بی منطقی زوج را به سمت پیدا کردن راه حل برای مشکلات بعدی رابطه خود سوق میدهد. زوج اضطراب دارند چون وقتی مرحله ایده آل بودن به سر میآید چالش گریز ناپذیر برای زوج به وجود میآید تا رابطه خود را بر اساس واقعیت بنا نهند و با نقاط ضعف زوج خود کنار بیایند برخی رفتارهای ابتدایی زوج عاشق شامل خیره شدن در چشمان یکدیگراحساس نیاز به لمس نزدیکی بدنی، و زمزمه کردن غلوهای عاشقانه است. این تصویر برای همه ما به دلیل تجربه شخصی مشاهده دیگران و توصیف رمان ها آشنا است (آلن و بلکبرن [۶۸]۲، ۱۹۸۹).
۲-۱-۳-۹ نقش فشارهای فرهنگی در رضایت زن و شوهر
در بخش هایی از جامعه سنت های مذهبی و اجتماعی به چالش کشیده شده است آزادی و ابتکارات جدید آزادی بیشتر را به همراه آورده است اما از سوی دیگر این آزادی ها در گیری های بین فردی بیشتری را نیز به ارمغان آورده است در جوامع غیر فرهنگی ، قبول فرهنگ های دیگر و شیوه های برخورد آنان با مسائل زندگی از طریق تجارب فردی تلویزیون و وسایل ارتباط جمعی آسان تر شده است ازدواج های بین فرهنگی پیش درآمد یا پیامد تغییر نگرش افراد است. آزادی از تعصبات نژادی و جنسی تغییر در نگرش پیرامون روابط فردی را تشویق کردهاست و جامعه جدایی زن و مرد در صورت شکست روابط زناشویی (طلاق) را پذیرفته است این تغییرات در تمام بخش های جامعه یکسان رخ نداده است و تنش در مقابل این تغییرات در بخش هایی از جامعه به میزان کم و زیاد دیده می شود (موسوی، ۱۳۸۴).
-
- Kanner ↑
-
- Debbaudt ↑
-
- Mirenda ↑
-
- Lord,Risi &Pickles ↑
-
- Rimland ↑
-
- Tanguay PE ↑
-
- DSMIV-TR ↑
-
- Autism spectrum disorder(ASD) ↑
-
- Webster,Feiler&Lovell ↑
-
- Brobst,Clopton,Hendrick ↑
-
- World Health Organization ↑
-
- Mental health ↑
-
- Westerman &Schonholtz ↑
-
- Milgram &Atzil ↑
-
- Pruchno&Wilson&Cenderson&cartwright ↑
-
- Spannier ↑
-
- Centers for disease control and prevention( CDC) ↑
-
- DSMIV-TR ↑
-
- Webster ↑
-
- Piven&Palmer ↑