هدف : عینی تر کردن ارزش گذاری
- ما در جلسه ی قبل یاد گرفتیم که ممکن است راه های حل مشکلمان (یا نحوه ی واکنش به درد) مفید نباشد یا پیامد مثبتی به دنبال نداشته باشد و برای این کار هم از مثال قاطر استفاده کردیم. موضوع مهم دیگری که در آن جلسه یاد گرفتیم این بود که ارزش مندی های ما، همان کارهای مهمی هستند که ما خیلی به آنها توجه می کنیم. این ارزش مندی ها را قبلا با مثال جادوگر یاد گرفتیم. در آن جلسه یاد گرفتیم که ارزش مندی هایمان در داخل جعبه ی قلبی شکل قرار می گیرند و نحوه ی واکنش به درد در داخل جعبه ی سمی شکل قرار می گیرند. در پایان ما برخی از ارزش مندی های شما را مشخص کردیم.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
- خوب، حالا ما تکلیف جلسه ی قبل را مرور می کنیم و می بینیم که چه چیزهایی برای شما ارزشمند است و این ارزش مندی تا چه حد است.
- در این جلسه ما روی ارزش مندی های شما بیشتر کار می کنیم. خوب، حالا می خواهیم از تمرین Valcro (توپ و تخته)، استفاده کنم. همان طور که می بینی من یک تخته ای را بر روی دیوار نسب کرده ام. در مرکز این تخته من ارزش مندی هایت را که به طور جزیی نوشته شده، نصب می کنم. حالا از تو می خواهم که با توپی که در دست داری به مرکز این تخته بزنی . برخورد توپ بر مرکز تخته به معنای گام برداشتن در راستای ارزشمندی ها می باشد. حالا به نظرت چه گام ها و چه کارهایی را باید برای رسیدن به ارزشمندی ها برداشت. عدم برخورد به مرکز تخته به معنای دور شدن از ارزشمندی ها می باشد. حالا به نظرت چه کارهایی باعث می شوند که شما از ارزشمندی هایت دور شوی؟ (درمانگر تمامی این موارد را به طور جزیی یادداشت می کند) (مورل و ویلسون، ۲۰۰۲؛ هیز، ۲۰۰۳)
- نکته ی مهمی که ما در این جلسه یادآوری می کنیم این است که ما فورا به ارزشمندی هایمان دسترسی پیدا نمی کنیم. به طور کلی ما برای دستیابی به ارزش مندی هایمان نیاز به گذشت زمان داریم و این چیزی نیست که یک شب به دست آید. آنچه که الان از اهمیت زیاد برخوردار است، حرکت در جهت ارزش مندی ها می باشد نه دستیابی فوری به ارزشمندی ها.
- ممکن است که در مسیر حرکت در جهت ارزشمندی ها موانعی وجودداشته باشند. مثلا فرض کن که ماشینی روی یک جاده به خوبی حرکت می کند و ناخود آگاه مانعی (مثل یک حیوان) در جلوی ماشین ظاهر می شود. آنچه که مهم است این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم، این موانع بر سر راه ما به وجود می آید و ما باید آنها را بپذیریم. حالا از شما می خواهم که به من بگویید که چه موانعی ممکن است بر سر راه ارزش مندی هایتان به وجود آید.
خوب، حالا خلاصه ای از مطالبی را که در این جلسه گفتیم با هم مرور می کنیم.
خلاصه جلسه سوم
در این جلسه ما یاد گرفتیم که برخی کارها باعث می شوند که ما به ارزشمندی هایمان نزدیک شویم و برخی کارها هم ما را از ارزش مندی هایمان دور می سازند. هم چنین یاد گرفتیم که ممکن است در کوتاه مدت به ارزش مندی هایمان نرسیم و برای رسیدن به ارزش مندی هایمان نیاز به گذشت زمان داریم. علاوه بر این ما فهمیدیم که در مسیر حرکت در جهت ارزش مندی هایمان ممکن است موانعی بر سر راهمان دیده شود و با هم این موانع را بررسی کردیم.
(درمانگر، پس از مرور خلاصه ی این جلسه، به کتاب کار کودک مراجعه می کند و تکالیف مربوط به جلسه ی سوم را به کودک ارائه می کند).
جلسه ی چهارم
هدف : فهم اینکه “مشکل مربوط به کنترل کردن است”
- در جلسه ی قبل ما یاد گرفتیم که برخی کارها باعث می شوند که ما به ارزشمندی هایمان نزدیک شویم و برخی کارهای هم ما را از ارزش مندی هایمان دور می سازند. هم چنین یاد گرفتیم که ممکن است در کوتاه مدت به ارزش مندی هایمان نرسیم و برای رسیدن به ارزش مندی هایمان نیاز به گذشت زمان داریم. علاوه بر این ما فهمیدیم که در مسیر حرکت در جهت ارزش مندی هایمان ممکن است موانعی بر سر راهمان دیده شود و با هم این موانع را بررسی کردیم.
- خوب، حالا ما تکلیف هفته ی پیش را مرور می کنیم و می بینیم که چه چیزهایی شما را از ارزش مندیهایتان دور یا نزدیک می کند و اینکه ممکن است چه موانعی بر سر راه رسیدن به ارزش هایتان وجود داشته باشد.
- در این جلسه ما دقیقا می خواهیم بفهمیم که بالاخره مشکل از کجاست. من در این جلسه تمرینی را به عنوان تمرین"شیوه ی عمل کردن” در نظر گرفتم. در این تمرین از یک تخته ای استفاده می کنیم که بعضی از مربع های آن مربوط به برداشتن کارت های سوال و برخی دیگر از مربع هایش مربوط به برداشتن کارت های عمل (نقش آفرینی) می باشد – شما یک مهره را روی این تخته می چرخانید و بسته به اینکه مهره در کدام قسمت از مربع های تخته بی افتد، باید به سوالاتی پاسخ گویید یا اینکه به نقش آفرینی دست بزنید (با پانتومیم نشان دهید). شما به ازای هر سوالی که پاسخ می دهید یا عملی که به صورت پانتومیم نشان می دهید، یک ژتون دریافت می کنید. دریافت هر ژتون به این شرط است که پاسخ به سوالات یا نقش هایی را که بازی می کنید، به ارزشمندی هایتان نزدیک باشد، البته تاکید می کنم که پاسخ"درست” یا “بهتر” وجود ندارد - فقط آنچه را که در قلبتان با توجه به نزدیک یا دور شدن از آنچه که برایتان مهم است (یا همان ارزشمندی هایتان)، احساس می کنید، از اهمیت برخوردار است (مورل و ویلسون، ۲۰۰۲؛ هیز، ۲۰۰۴). (درمانگر باید در کارت ها شیوه های عمل در برخی موقعیت های خاص را مورد توجه قراردهد، هدف از طرح این گونه سوالات این است که آزمودنی به این نتیجه برسد که نیاز زیادی را به کنترل کردن وقایع پیرامونش احساس می کند. به عنوان مثال، در یکی از کارت های سوالی ممکن است چنین سوالی مطرح شود، “وقتی که به اهدافتان نمی رسید، چه کاری انجام می دهید؟” یا مثلا “وقتی که داوری یک مسابقه را بر عهده می گیرید چه می کنید؟ اگر اعضای دو تیم، خطای زیادی را داشته باشند، چه می کنید؟)
- تمرین دیگری که در این جلسه انجام می دهیم، تمرین"جعبه ی کالا” می باشد. برای اینکه این تمرین عینی تر شود، از یک جعبه ی واقعی استفاده می کنم و آیتم های مربوط به زندگی شما را در آن قرار می دهم. محتوای این آیتم ها را تاریخچه و تجارب مهم زندگی شما است. خوب حالا من هر کدام از تجاربتان را روی یک کاغذ می نویسم و داخل این جعبه می اندازم (معمولا گاهی اوقات کودک دوست دارد که برخی تجارب (معمولا تجارب یا رویدادهای ناخواسته) را از داخل جعبه بیرون بیاورد. با این وجود، تلاش برای حذف چنین تجاربی می تواند عینی شود، یعنی روی کاغذی نوشته شود و داخل جعبه گذاشته شود (هیز، ۲۰۰۴)، هدف از اجرای این کار این است که کودک به این نتیجه برسد که تمایل به کنترل کردن و دور کردن تجارب منفی خود مثل تجربه ی درد دارد).
- همان طور که احتمالا خودت هم فهمیده ای، هدف از دو تمرین بالا این بود که شما به این موضوع پی ببری که یک مشکل مهمی که وجود دارد این است که شما سعی می کنی چیزهای ناخوشایند محیط اطرافت را تحت کنترل در آوری و این کنترل را بارها و بارها در زندگی ات تکرار کرده ای. من می خواهم به تو بگویم که مشکل اصلی همین جاست یعنی مشکل مربوط به کنترل کردن است نه چیز دیگر. حالا برای اینکه این موضوع را بهتر متوجه بشوی من داستان قاطری را که جلسات پیش برایت تعریف کردم دوباره تعریف می کنم: داستان به این صورت است که کشاورزی، یک الاغ پیر و بی فایده ای داشت که یک روز در داخل یک چاه تاریک افتاد. وقتی الاغ فهمید که گیر افتاده، ترسید و شروع به فریاد زدن کرد. وقتی کشاورز صدای الاغ را شنید، تصمیم گرفت که به جای در آوردن آن، رویش خاک بریزد و آن را دفن کند. وقتی کشاورز با بیل به داخل چاه خاک می ریخت، الاغ فهمید که در حال زنده به گور شدن است. او مرتب خاک های روی شاخش را تکان می داد تا به پایین پایش ریخته شوند. بعد، از آن تپه ی خاک ها بالا می آمد. آن کشاورز مرتب خاک می ریخت و الاغ همچنان، بالا و بالاتر می آمد تا اینکه سرانجام به بیرون چاه رسید. پس ما فهمیدیم که اولین شیوه ی حل مشکلی که الاغ انجام داد یعنی فریاد زدن، پیامد مثبتی را به دنبال نداشت. در واقع این شیوه ی الاغ که همان شیوه ی کنترل کردن بود، هیچ کمکی به او نکرد و نتوانست باعث نجات شدن شود (هیز، ۲۰۰۴).
- خوب حالا من به سراغ شکل زیر می روم (دستورالعمل: می توانید مطابق با شکل زیر از یک استعاره ی دیداری استفاده کنید و آن طرح را روی یک آلبوم یا تخته ی سیاه رسم کنید) عزیزم، ما دراین جا به طور کلی درباره ی کارهای دوست داشتنی یا ارزشمندی صحبت می کنیم که از تو مهم می باشند و با هم همه ی آنهایی را که با درد یا ریسک آن همراهند علامت می زنیم. خوب، حالا این کار را با هم انجام می دهیم و کارهایی را یادداشت می کنیم که با وجود درد آور بودن، برای دستیابی به این ارزشمندی ها لازم است (کودک در اغلب موارد به هدف فقدان درد یا کاهش معنادار آن، بازگشت می کند (ستون سمت چپ شکل ۱)، خوب، حالا بعد از اینکه ما این موارد را یادداشت کردیم به سراغ کارهایی می رویم که برای این هدف (کاهش درد) انجام می دهی و همه ی آنها را با هم لیست می کنیم (مثل دارو، تست ها و درمان های پزشکی، اجتناب رفتاری و غیره). حالا ما در این جا، نتایج کوتاه مدت و بلند مدت این کار ها را مورد توجه قرار می دهیم، یعنی اثرات کوتاه مدت و بلند مدت هر کدام از کارهایی را که در دو قسمت لیست کردیم با هم بررسی می کنیم. به نظرت هر کدام از این ها چقدر مثبت و منفی هستند. هدف من از بررسی این اثرات کوتاه مدت و بلند مدت این بود که تقریبا همیشه، اثرات کوتاه مدت کارهای مربوط به کاهش درد، مثبت می باشد، در حالی که اثرات بلند مدت آن خنثی یا منفی می باشد. در حالی که برعکس، اثرات کوتاه مدت کارهای مربوط به ارزشمندی، منفی و اثرات بلند مدت آن مثبت می باشد. خوب، تو الان با توجه به چیزهایی که نوشتیم و گفتیم، به نظرت کدامیک از این ها مربوط به مسیری است که هیولا نشان می دهد و کدامیک در جهت بر عکس می باشد. (بعد از مشخص شدن مسیرهای حرکت)، خوب، الان دوست داری کدامیک از این دو مسیر را انتخاب می کنی (بعد از آن، درمانگر، اقدامات ارزشمندی را که قبلا گفته شدند، بررسی میکند و این نکته را مدنظر قرار می دهد که آنها همراه با درد یا ریسک آن هستند. معمولا، کودک نتیجه می گیرد که تحت شرایط کنونی، امکان دستیابی همزمان به “عدم درد” و “چیزهای مهم و آرام بخش"، وجود ندارد. این به کودک و والدین کمک می کند تا بفهمند مسئله ی محوری چیست) (هیز، ۲۰۰۴؛ ویکسل، ۲۰۰۹).
ارزش ها
- دیدن دوستان ، رفتن به مهمانی
هزینه ها
- درد، نگرانی، خستگی
هزینه ها
- ندیدن دوستان، نرفتن به مدرسه
اهداف
- هیچ دردی
خوب، حالا خلاصه ای از مطالبی را که در این جلسه گفتیم با هم مرور می کنیم.
خلاصه ی جلسه چهارم :