واژهی «خوان» در شاهنامه، واژهی آشناست. چه دو قهرمان بنیادین شاهنامه، رستم و اسفندیار، هر یک هفتخوانی را با روی گشاده بر میتابند. البته هر یک از آنها را، به گونهای نمادین، میتوان با مراحل آیین گذر همان دانست؛ چه سرشت این خوانها، همان ویژگیهای آیین گذر را دارا است.
در پیوند هفت خوانهای شاهنامه با شعر مقاومت باید گفت که ویژگیهای این هفت خوانها در بنیاد گذر از راههای دشوار، مانند جنگ تن به تن، جنگ زمینی، جنگ هوایی، میباشد. خوانهای قهرمانی که با پیروی از ایمان و نیروی یزدان به سر منزل مقصود رسیدهاند.
«کردارهای اصلی هفتخوانها، همان کردارهای اصلی حماسه، یعنی جنگ و گشتن است و جزاینها، گذر از راههای دشوار خاکی و آبی استدر آیین گذر، بنیادیترین نقش از آن خوانهایی است که یک قهرمان باید آنها را پس پشت نهد و این پیمودن، در سفری دنیوی و مینوی روی میدهد. به سخنی دیگر، هر دشواری را که قهرمان برای تحقق آرمان آیین گذر بر میتابد، خوانی است که از آن میگذرد. خوانهای قهرمانان حماسهی ملی ما، ویژگیهای وابسته به سرشت اساطیر باستانی ما را داراست.» (واحد دوست، ۱۳۷۹: ۲۳۴)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نمودگاری هفت خوانها:
شهریار در بیت زیر هفت خوانها را نمادی برای سختیهایی که در جبهه بوده فرض کرده است.
پهلوانانی که با البرز و عنقا آشنا جج |
هفتخانها فتح کار پور دستان کردهاند | |
(شهریار، ۱۳۸۶: ۱۱۷۱) |
در تصویر دیگر تهمتن نمادی برای حضرت آیتالله خامنهای فرض شده و هفت خان نمادی برای مشکلاتی که در جامعه روی داده است.
تهمتنی چو تو از هفتخوان نیندیشد جج |
نهنگ عشق چه بیم از نهیب و طوفانش | |
(همان: ۱۱۶۲) |
در بیت زیر هفت خان نمادی برای کشور ایران فرض شده است که امام خمینی (ره) با طی کردن مشکلات به آن رسید.
خواهم شدن به نعره به خاک حکیم طوس کان ژنده پیل زنده شد و هفت خان گرفت
ج
(همان: ۱۱۴۴)
وادی نه ایمن، هان مگو، باید سفر کرد! از هفت وادی در طلب باید گذر کرد
ج
(سرود سپیده سبزواری، ۱۳۸۸: ۲۲)
در بیت زیر سبزواری هفت خان را نمادی برای مشکلات جامعه ایران که دولت طاغوت آفریده بود فرض کرده است و امام خمینی (ره) با عشق و محبت جوانان را به این انقلاب وارد کرده است.
به هفت خوان نه به هفتاد مفارقه راندی تهتنان ویلان را بدین مسارعه خواندی
(همان: ۵۲)
به هفت خوان بلا، فاتحانه بگذشتند ز دام کفر و طلسم فسانه بگذشتند
(همان: ۲۱۲)