گالن و همکاران(۲۰۰۸)، در پژوهشی با عنوان"سهام رشدی در مقابل سهام قیمتی، تغییرات زمانی بازده مورد انتظار سهام"، با بهره گرفتن از ساختار تعویض مارکو، که توسط پرز و همکاران در سال ۲۰۰۰ ارائه شده بود، نشان دادند که بازده مورد انتظار پورتفوی سهام قیمتی منهای بازده مورد انتظار پورتفوی سهام رشدی نشان دهنده تغییرات دورهای ناسازگار است .آنها با بهره گرفتن از برخی معیارها، نظیر نسبت دارایی های ثابت به کل دارایی ها، اهرم مالی و اهرم عملیاتی، نشان دادند که درتطبیق با شرایط بد اقتصادی، شرکتهای قیمتی نسبت به شرکتهای رشدی، از انعطافپذیری کمتری برخوردارند که این انعطافپذیری پایین در شرکتهای قیمتی موجب افزایش هزینه سرمایه آنها خواهد شد.
آرنوت و همکاران(۲۰۰۹)، به بررسی ارتباط تفاوتهای موجود بین سهام رشدی و سهام ارزشی با چرخه سهام رشدی - ارزشی پرداختند. منظور از چرخه سهام رشدی - ارزشی، فرایند مهاجرت سهام از رشدی به ارزشی یا خنثی و بالعکس است. آن_ها دریافتند که در یک بازار غیرکارا، درصورت محدود بودن دسترسی به اطلاعات بازار، سهام رشدی دارای بازده اضافی بیشتر شده، برعکس، هنگامی که دسترسی به اطلاعات بازار به طور وسیع امکانپذیراست، سهام ارزشی از بازده اضافی بیشتری برخوردار میگردد. بدین ترتیب، زمانیکه دسترسی به اطلاعات بازار محدود می شود، یک سرمایهگذار با تمرکز بر سهام رشدی می تواند منفعت غیر عادی کسب نماید. همچنین، در زمانیکه دسترسی به اطلاعات بازار گسترش مییابد، یک سرمایهگذار می تواند با تمرکز بر سهام ارزشی منفعت غیر عادی کسب نماید.
بلازنکو و یافن(۲۰۱۰)، در پژوهشی با عنوان"سهام رشدی در برابر سهام قیمتی، سرمایه گذاری پویا در سهام"، اقدام به تشکیل دو پورتفوی سهام رشدی و قیمتی برای سالهای ۱۹۷۶ الی ۲۰۰۷ نمودند. آنها با بهره گرفتن از مدل ارزیابی پویای حقوق صاحبان سهام، معیارهای جدیدی برای ارزیابی بازده مورد انتظار ارائه و این معیار جدید را بازده مورد انتظار رشد ثابت(SGER)، نامگذاری کردند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که افزایش بازده همراه با افزایش سودآوری، برای سهام قیمتی بیشتر از سهام رشدی است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۸-۱-۲- پژوهشهای داخلی
در ایران و از میان موضوعهای مرتبط میتوان به پایان نامه شاهبنده تحت عنوان"مقایسه شرکتهای دارای سهام رشدی و ارزشی در بورس اوراق بهادار تهران” نیز اشاره کرد. این تحقیق با هدف مقایسه سهام رشدی و ارزشی براساس متغیرهایی نظیر اندازه شرکت، بازده و صرف ریسک در بورس اوراق بهادار تهران انجام شده است. در این تحقیق با جمعآوری اطلاعات مورد نیاز ۱۲۳ شرکت پذیرفته شده در بورس در فاصله زمانی فروردین ۱۳۸۰ تا اسفند ۱۳۸۴ به این نتایج دست یافت که اندازه شرکت برای تشخیص سهام رشدی و ارزشی از یکدیگر مناسب نمی باشد و رابطه معناداری بین اندازه شرکت با بازده سهام رشدی و ارزشی وجود ندارد. همچنین بازده سهام ارزشی از سهام رشدی در بورس اوراق بهادار تهران بیشتر می باشد. (شاهبنده، ۱۳۸۴)
انواری رستمی و ختن لو(۱۳۸۵)، در پژوهشی با عنوان"بررسی مقایسه ای رتبه بندی شرکتهای برتر براساس نسبتهای سودآوری و شاخص های بورس اوراق بهادار تهران"به تفکیک شرکتهای برتر از غیر برتر پرداختند. آنها در پژوهش نسبت سود ناخالص، نسبت سود عملیاتی، نسبت سود خالص، نسبت بازده جمع دارایی ها و نسبت بازده حقوق صاحبان سهام که به نظر در شاخص های بورس نادیده گرفته شده اند را به عنوان شاخص های مالی در نظر گرفتند.
علیرضا مرتضوینیا(۱۳۸۵)، به بررسی مقایسه ای بازده سهام عادی در پرتفوهای ایجاد شده براساس استراتژیهایP/E ، PEG، PEKG و PEDKG پرداختند. آنها به این نتیجه رسیدند که برای اینکه قیمت سهام عادلانه باشد باید P/E آن با نرخ رشدش برابر باشد و اگر PEG<1 باشد قیمت سهم نسبت به نرخ رشد سود آن بالاست ؛ بنابراین فروش آن پیشنهاد می شود و اگرPEG>1 باشد، بازار قیمت پایینی برای سهم در نظر گرفته است بنابراین خرید آن پیشنهاد می شود.
قالیباف اصل(۱۳۸۷)، در پژوهشی با عنوان"مقایسه بازدهی سهام رشدی با سهام ارزشی در بورس اوراق بهادار تهران” با بهره گرفتن از اطلاعات ۵۰ شرکت پذیزفته شده در بورس که در ابتدای هر سال بر اساس نسبتB/P [۳۹] در ده گروه از بیشترین به کمترین طبقه بندی شدند به این نتایج دست یافت که متوسط بازدهی گرانترین سهام رشدی بیشتر از متوسط بازدهی ارزانترین سهام ارزشی است.
تهرانی(۱۳۸۸)، در پژوهشی با عنوان"راهبرد سرمایه گذاری در سهام بر اساس کوچ ارزشی - رشدی در بورس اوراق بهادار تهران” به این نتیجه دست یافت که کوچ سهام رشدی ازطبقه BM بالا به پایین، می تواند برای سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران بازده اضافی ایجاد نموده و به بهبود عملکرد پورتفوی منجر شود.
علی مالکی قمی(۱۳۸۹)، نسبتهای قیمت به عایدات، قیمت به ارزش دفتری و قیمت به فروش را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که در سالهای رونق بازار، پرتفویهای رشدی و در سالهای رکود بازار، پرتفویهای ارزشی بازدهی بالاتری داشته اند.
موذنی(۱۳۸۹)، در پژوهشی با عنوان"مقایسه ریسک سهام رشدی و سهام قیمتی در بورس اوراق بهادار تهران” به بررسی ریسک سیستماتیک سهام قیمتی در مقایسه با سهام رشدی، و ارتباط آن با ریسک سیستماتیک بازار پرداخت. در این پژوهش، برای بررسی ارتباط بین ریسک سیستماتیک بازار و ریسک سیستماتیک سهام قیمتی و رشدی، بازه زمانی پژوهش به چهار گروه رکود، میانی، توسعه و اوج تقسیم شده است. همچنین، برای بررسی قدرت پیش بینیکنندگی ریسک سیستماتیک بازار توسط ریسک سیستماتیک سهام قیمتی و رشدی، از مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایهای شرطی استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهدکه در گروه رکود، ارتباط بین ریسک سیستماتیک سهام رشدی با ریسک سیستماتیک بازار، بیشتر از سهام قیمتی است. در گروه های میانی و توسعه، این ارتباط برای ریسک سیستماتیک سهام قیمتی بیشتر از سهام رشدی است و در گروه اوج نیز هیچ گونه ارتباط معنیداری بین ریسک سیستماتیک بازار و ریسک سیستماتیک سهام رشدی و قیمتی وجود ندارد. همچنین ، قدرت پیش بینیکنندگی ریسک سیستماتیک بازار توسط سهام قیمتی نسبت به سهام رشدی از برتری خاصی برخوردار نیست.
مشکی(۱۳۹۰)، در پژوهشی با عنوان"کالبد شکافی بازده نقدی و و سرمایهای سهام رشدی و ارزشی در بورس اوراق بهادار تهران” به این نتایج دست یافت که بین نسبت ارزش بازار به دفتری و عامل اندازه با بازده ناشی از سود سرمایهای و بازده کل سهام رابطه مثبت معناداری وجود دارد ولی با بازده نقدی رابطه منفی دارد. همچنین بازده کل و بازده ناشی از سود سرمایهای سهام رشدی بیشتر از بازده سهام ارزشی بوده و تفاوت بازدهی این دو نوع سهام معنادار است. نتیجه دیگری که دست یافت نوعی همگرایی بین بازده نقدی و بازده سرمایهای دو نوع سهم رشدی و ارزشی در طول زمان وجود دارد. و این نشان میدهد که هیچ سهمی برای همیشه به عنوان سهم رشدی یا ارزشی باقی نمیماند.
بهار سبزواری(۱۳۹۱)، در پژوهش خود با عنوان"مقایسه بازدهی روشهای مختلف انتخاب سهام ارزشی و رشدی بر اساس مدل شش عاملی هاگن در بورس اوراق بهادار تهران” به بررسی چگونگی عملکرد سهام ارزشی وسهام رشدی در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۸ پرداختند، به این منظور پرتفویهای سهام ارزشی و رشدی تشکیل شده بر اساس نسبتهای مدل شش عاملی هاگن به اضافه نسبت قیمت به عایدات P/E برای بازه زمانی مورد مطالعه تشکیل و مورد بررسی قرار دادند، سپس بازدهی منتج ازاین پرتفوها با درصد رشد شاخص بورس(به عنوان شاخص رکود یا رونق بازار) مقایسه کردند. نتایج حاصل نشاندهنده آن بود که معمولاً در سالهای رکود، پرتفویهای ارزشی و در سالهای رونق پرتفویهای رشدی بازدهی بالاتری داشته اند. شاخص های مورد بررسی در این تحقیق نرخ رشد دارایی ها، نرخ رشد ارزش دفتری(نرخ رشد حقوق صاحبان سهام)، نسبت قیمت به ارزش دفتری(P/B) ، نسبت قیمت به فروش(P/S)، نسبت بازده ارزش دفتری، نسبت بازده حقوق صاحبان سهام(ROE) و نسبت قیمت به عایدات(P/E) میباشند. برای شناسایی بهتر شاخص های مالی به کار گرفته شده در پژوهشهای گذشته در انتخاب سهام در قالب یک جدول به صورت خلاصه به آن میپردازیم.
جدول ۲-۱: شاخص های دخیل در طبقه بندی سهام براساس پیشینه پژوهش
نام محقق | عنوان تحقیق | شاخص های مالی مورد استفاده تحقیق |
سانجوی باسو(۱۹۷۷) | عملکرد سرمایه گذاری سهام فهرست شده در بورس نیویورک از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۷۱ | نسبتهای P/E و P/BV |
ماریو لویس(۱۹۸۹) | دستهبندی سهام بورس لندن از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۸۵ | نسبت P/E |
بارتون بیگز(۱۹۹۱) | بازدهی سرمایه گذاری ارزشی | نسبت P/BV |
کاپول، رولی و شارپ(۱۹۹۳) | بازده سهام ارزشی و رشدی در سطح بینالمللی از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۲ | نسبت P/BV |
فاما و فرنچ(۱۹۹۶) | سهام ارزشی و رشدی در سطح ۱۲ بازار مهم ودر بازار امریکا امریکا طی دوره ۱۹۷۵-۱۹۵۰ | نسبتهایD/P ,C/P ,E/P و B/M |