۱٫ ۶٫ ۷٫ معیار ارزیابی موفقیت
با توجه به تحقیقات انجام شده قبلی استراتژیهای بازاریابی با ۷ سوال مورد آزمون قرار گرفته که از جمله این عوامل سازگاری فلسفههای بازاریابی، اجرای استراتژی قیمت گذاری، اجرای استراتژی توزیع، خلق ارزش توسعه داده شده و برخی عوامل دیگر میباشد. سنجه متغیرهای پیادهسازی زنجیره تامین در مدل مفهومی تحقیق مشخص شده است. در مقاله گرین و همکاران این متغیرها با بهره گرفتن از روش معادلات ساختاری مورد سنجش قرار گرفتهاند. در این مقاله سنجههای عملکرد زنجیره تامین با معیارهای تولید محصولات بدون نقص، حذف تأخیر در سفارشات و توانایی در تحویل به موقع محصولات و دییگر سوالات سنجیده شده است. پیشبینی میشود در این تحقیق روش مورد استفاده شده در تحقیقات قبلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و نتایج مطلوب حاصل شود.
۱٫ ۷٫ مدل تحقیق
شکل ۱٫ ۱ مدل مفهومی پژوهش
منبع: برگرفته از مدلهای لی[۱]و گرین[۲]
مدل ارائه شده در این پژوهش از سه متغیر اصلی تشکیل شده است. متغیر هماهنگی استراتژی بازاریابی از ۶ گویه تشکیل شده که برای سنجش از آن استفاده میشود. همان طور که شکل مشخص است ۵ گویه اصلی و سولاتی فرعی برای متغیر پیادهسازی مدیریت زنجیره تامین در نظر گرفته شده است. عملکرد زنجیره تامین از ۱۱ سوال تشکیل شده که برای سنجش آن به کار میرود.
۱٫ ۸٫ تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
در این بخش به بررسی متغیرهای تحقیق که مدل تحقیق بر اساس آن ها استوار شده است، میپردازیم.
۱٫ ۸٫ ۱٫ متغیر مستقل
یک متغیر مستقل، متغیری است که متغیر وابسته را به صورت مثبت و منفی تحت تاثیر قرار میدهد.
هماهنگی استراتژیهای بازاریابی[۳]
تعریف مفهومی: هماهنگی استراتژیهای بازاریابی با عنوان توسعه و اجرای یک استراتژی بازاریابی در سطح زنجیره تامین تعریف میشود که توسط شرکای زنجیره به منظور ارائه بالاترین سطح ارزش کل به مشتریان نهایی زنجیره تامین انجام میشود. (کاوینتو[۴]، ۱۹۹۲) در تحقیقی که توسط اعرابی و رضوانی انجام شده است استراتژی بازاریابی این گونه تعریف میشود: تمرکز اصلی استراتژی بازاریابی بر روی تخصیص مناسب و هماهنگ کردن منابع و فعالیتهای بازاریابی به منظور تامین هدفهای شرکت از حیث یک محصول- بازار خاص میباشد. بنابرین، مسئله حیاتی مربوط به قلمرو استراتژی بازاریابی، عبارت است از تعیین بازار(های) هدف خاص برای یک خانواده محصول یا یک محصول خاص.( اعرابی، ۱۳۸۶) در مقاله دیگری که توسط سید جوادین و آقازاده انجام شده رفتار انتخاب استراتژیک استراتژیهای بازاریابی بر اساس توازن بین رفتار ریسک گریزی و رسیک پذیری در نظر گرفته شده است آن ها پارادایم توسعه استراتژیهای رقابتی بازاریابی بر مبنای نظریه نقاط مرجع استراتژیک را عنوان پارادایمی نوین در حوزه الگوهای تدوین استراتژی بازاریابی مطرح میکنند. (سید جوادین، ۱۳۸۳) هماهنگی بین وظیفهای در استراتژیهای بازاریابی به عنوان یکپارچگی و همکاری حوزه های کارکردی مختلف درون یک سازمان به منظور تقویت ارتباطات و اطلاعات برای نیل بهتر به اهداف سازمانی تعریف شده است. (رضازاده، ۱۳۸۸)
تعریف عملیاتی: استراتژی بازاریابی موفق نیازمند همکاری نمایندگان سازمان با شرکای زنجیره تامین است: ۱٫ برنامهریزی و اجرای درک مفهوم محصول و خدمت جدید به مشتری نهایی، ۲٫ برنامه ریزی و اجرای استراتژیهای قیمتگذاری، ارتقا و توزیع در مقیاس محصول و خدمت به مشتری نهایی، ۳٫ توسعه فرآیندهای یکپارچه که برای مشتریان نهایی خلق ارزش میکنند، ۴٫ توسعه فرآیندهای یکپارچه به منظور برقراری ارتباطات توسعه یافته با مشتری نهایی.( چن[۵] ، ۲۰۰۴)
۱٫ ۸٫ ۲٫ متغیر مداخلهگر:
متغیر مداخلهگر، متغیری است که از زمانی که متغیرهای مستقل شروع به تاثیر گذاری بر متغیر وابسته میکنند و تا زمان تاثیر گذاری آن ها بر متغیر وابسته، ظاهر میشود. (داناییفر، ۱۳۸۷)
پیادهسازی مدیریت زنجیره تامین[۶]
تعریف مفهومی: پیاده سازی مدیریت زنجیره تامین به عنوان مجموعهای از فعالیتها که به منظور ارتقای اثربخشی مدیریت زنجیره تامین در سازمان انجام میشود، تعریف میشود. محققین مختلف پیاده سازی مدیریت زنجیره تامین را از ابعاد گوناگون و با هدف بهبود عملکرد نهایی سازمان مورد بررسی قرار دادهاند. (گرین، ۲۰۱۲) مدیریت زنجیره تامین را باید نتیجه تکامل مدیریت انبارداری دانست .طی دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی، سازمان ها به منظور افزایش توان رقابتی خود تلاش داشتند با استانداردسازی و بهبود فرآیندهای داخلی خود، محصولی با کیفیت بهتر وهزینه کمتر تولید کنند.در دهه۸۰ میلادی با افزایش تنوع در الگوهای مورد انتظار مشتریان، سازمان ها به طور فزاینده ای به افزایش انعطاف پذیری در خطوط تولید وتوسعه محصولات جدید برای ارضای نیازهای مشتریان علاقهمند شدند ( افشار کاظمی، ۱۳۸۸).
تعریف عملیاتی: مؤلفههای اصلی در پیادهسازی مدیریت زنجیره تامین شامل مدیریت لجستیک در زنجیره تامین، مدیریت اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی در زنجیره تامین، مدیریت روابط بین اعضای زنجیره تامین میباشد.(حیدری قره بلاغ، ۱۳۸۷) با بررسی ادبیات ۵ بعد که در اکثر تحقیقات مورد استفاده قرار گرفته بودند، به عنوان سنجههای این متغیر و به منظور اندازهگیری آن انتخاب شد. این ۵ بعد شامل مشارکت تامین کنندگان استراتژیک، ارتباط با مشتری، سطح تسیهم اطلاعات، کیفیت تسهیم اطلاعات و تعویق میباشد.(لی[۷]، ۲۰۰۶) .در ادامه به تعریف مختصری از هر کدام از این متغیرها میپردازیم.
مشارکت تامین کنندگان استراتژیک[۸]
این ارتباط به منظور مدیریت قابلیتهای استراتژیک و عملیاتی تک تک سازمانهای مشارکت کننده طراحی شده است تا به آن ها در کسب مزایای جاری کمک کند. در واقع این یک ارتباط بلند مدت بین سازمان و تامینکنندگانش میباشد.( استوارت[۹]، ۱۹۹۷)
ارتباط با مشتری[۱۰]
مجموعهای از شیوه ها که به منظور مدیریت شکایات مشتریان، ارتباط بلند مدت با آن ها و بهبود رضایت مشتریان در نظر گرفته شدهاست.(کلیکام[۱۱]، ۱۹۹۹)
سطح تسهیم اطلاعات[۱۲]
مشخص میکند که تا چه حد اطلاعات حساس و اختصاصی در برقراری ارتباط با شرکای زنجیره تامین استفاده میشود.( موبرگ[۱۳]، ۲۰۰۲)
کیفیت تسهیم اطلاعات[۱۴]
اشاره به دقت، به هنگام بودن، کفایت و اعتبار اطلاعات رد و بدل شده بین شرکای زنجیره تامین دارد.( موبرگ[۱۵]، ۲۰۰۲)
تعویق[۱۶]
عمل به تعویق انداختن یک یا چند عملیات یا فعالیت( ساختن، منبع یابی و تحویل) به زمانی دیگر در زنجیره تامین. ( ون هوک[۱۷]، ۱۹۹۸)