۲-۱-۶- موانع و مشکلات استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات
در خصوص مزایای استفاده از فناوری اطلاعات مطالب زیادی مطرح است اما نباید این موضوع را از نظر دور داشت که هم در استفاده از این فناوری ها با مشکلات و محدودیت هایی روبرو هستیم و هم استفاده از این فناوری ها آثار نامطلوب و معایبی به همراه دارد. در مورد اول کاربرد فناوری ها در آموزش مستلزم وجود امکانات سخت افزاری و نرم افزاری است که در هر دو مورد نظام آموزشی ما با شرایط مطلوب فاصله زیادی دارد. به عنوان نمونه نسبت تعداد رایانه های موجود به دانش آموزان و دانشجویان در مراکز آموزشی بسیار پایین است و حتی برخی از مراکز آموزشی فاقد حتی یک رایانه هستند. البته فناوری اطلاعات محدود به استفاده از رایانه نیست و رایانه تنها یکی از مجموعه ابزار فناوری است.
از دیگر زیر ساخت ها برای آموزش های الکترونیک، خطوط دیتا و امکان ارتباط اینترنتی است که در این زمینه هم با مشکلات زیادی مواجه ایم . عدم پوشش کامل کشور و سرعت بسیار پایین و هزینه بالا از آن جمله اند. استفاده از فناوری های نوین نیاز به امکانات نرم افزاری دارد. صرفا وجود تعدادی رایانه نمی تواند به معنی استفاده از آن باشد. هنوز فرهنگ استفاده از فناوری های نو در جامعه ما فراگیر نشده است، چراکه برخی ادارات با داشتن منابع مالی زیاد اقدام به خرید دستگاه های پیشرفته و از جمله رایانه می کنند ولی از آنها برای اهداف سازمانشان به نحو مطلوب استفاده نمی کنند. به عنوان مثال در ادارات آموزش و پرورش در دوایر مختلف تعدادی رایانه وجود دارد ولی گویا این دوایر کاملاً با هم بیگانه اند. وقتی یک معلم دوره ضمن خدمتی را می گذراند، در رایانه ضمن خدمت ثبت شده و گواهی صادر می شود. ولی معلم به منظور استفاده از امتیاز آن برای مثلاً ارتقاء شغلی هر سال باید پوشه ای از تصاویر گواهی های ضمن خدمت، تشویق و ابلاغ ها را به کارگزینی تحویل دهد. جالب این که تمامی این گواهی، ابلاغ و تشویق ها از همان اداره و از رایانه اتاق مجاور صادر شده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
سایر ادارات هم وضعیت مشابهی دارند. مثلاً درصندوق بیمه محصولات کشاورزی هرسال یک کشاورز باید ساعت ها وقت خود را صرف پرکردن فرم های تکراری کند، باوجود این که درختان و باغ ها از جایشان حرکت نکرده و تغییر مکان نداده اند، ولی گویا در مسئولین همان بخش هیچ اعتقادی به امکان استفاده از حداقل امکانات رایانه ای وجود ندارد. از دیگر معایب این روش ها می تواند سطحی بار آمدن دانش آموزان و عادت به کپی برداری از کار دیگران باشد. امکان جستجوی مطلب مورد نظر دانش آموز را از مطالعه یک کتاب یا مقاله بی نیاز کرده صرفاًً به بخش مورد نظر مراجعه می کند. همچنین وجود مطالب متنوع و قابل دسترسی و چاپ این امکان را به افراد می دهد که به راحتی حاصل زحمات دیگران را کپی برداری کرده با نام خود تحویل دهد.
این موضوع و سایر سوء استفاده ها از اینترنت از مواردی است که به عنوان معایب این شیوه های آموزشی مطرح می شود. ولی علیرغم این معایب و کاستی ها شکی نیست که لازمه زندگی در جهان امروزی مجهز شدن به این فناوری های نو و استفاده از آن در زندگی روزمره و از جمله در نظام آموزشی است.
بدنیست به سایر معایب فناوری های نوین در عرصه های دیگرهم اشاره کنیم. عصر انفورماتیک امکانات وسیعی در اختیار نظام های سیاسی قرار داده که با توسل به روش های ظریف بر سرنوشت زندگی، اندیشه و عمل انسان ها نظارت و مداخله مستقیم داشته باشد. با این وسیله، دولت ها قادر خواهند بود هر گونه که مایلند افکار عمومی شهروندان را هدایت کنند و گرایش های سیاسی آن ها را تعیین و کنترل نمایند . جامعه مدرن انفورماتیک قشربندی جدیدی در ساختار اجتماعی پدید می آورد که در آن کسانی که دسترسی به اطلاعات دارند بر کسانی که فاقد آنند سلطه ایجاد خواهند کرد.
آنچه ما باید در نقش پدران، مادران، مردان، زنان، جوانان، دوستان، و. . . بیندیشیم متأثر از ترکیب پیچیده ای است از تبلیغات تجاری، نمایش های خنده دار، سریال های تلویزیونی، موسیقی وکتاب های درسی دانشگاهی. بیشتر این تفکر ناشی ازکنشگران قدرتمند اقتصادی و سیاسی است که منافعشان با پذیرش این اندیشه ها از جانب ما تأمین می شود. بنابراین دیدگاه هایی که ما به کار می بریم باید همیشه، تا اندازه ای در زمینه ی وسیع تر قدرت درک شود. گواه این مدعا را در عرصه های بین المللی می توان مشاهده کرد.
امروزه قدرتمندان با در اختیار گرفتن ابزاهای ارتباطی نوین افکار و عقاید مورد نظر خود را در سطح جهان تبلیغ کرده افکار عمومی را به هرسمتی که بخواهند سوق می دهند. شرورترین وجانی ترین دولت ها و افراد را مدافع حقوق بشر و بپاخاستگان برای احقاق ابتدایی ترین حقوقشان را ناقض حقوق بشر و مستحق نابودی قلمداد می کنند. رسانه ها با ارائه الگوهای یکسان سعی درسلب هویت های قومی و همانند سازی با فرهنگ جهانی که جز ایده ها، ارزش ها و قواعد تعیین شده توسط قطب های قدرت نیست، دارند.
از دیگر معایب این فناوری محدود شدن حریم های خصوصی افراد است. چرا که با ابزارهای جدید امکان رخنه و نفوذ در این حریم ها وجود دارد و از جایی که اطلاعات افراد به صورت دیجیتال در رایانه های شخصی یا اداری وجود دارد. برخی افراد می توانند به سری ترین اطلاعات دیگران دست یافته و از این طریق به باج خواهی بپردازند، چرا که امروزه این اطلاعات در حکم گروگان با ارزشی می تواند به عنوان حربه ای بر علیه افراد مورد استفاده قرار گیرند. تلفن های همراه دوربین دار ، میکروفون های کوچک و. . . امروزه محفل های خصوصی خانواده ها را در معرض تهدید قرار داده است که در جامعه خودمان شاهد برخی سوء استفاده ها از این پدیده هستیم، که اگر اقدامات دولت ها در کنترل مکالمات و ارتباطات افراد را که همه آن ها قابل دسترسی و کنترل می باشد را هم به این مطالب اضافه کنیم، بیشتر آن روی سکه فناوری های نوین را نشان خواهد داد.
۲-۱-۷- محدودیت های ناشی از توسعه فناوری اطلاعات
افزایش شکاف طبقاتی (چه در بین افراد و چه در بین کشورها)؛
افزایش هزینه های آموزشی و عدم امکان استفاده از امکانات و منابع؛
فقدان برنامه های راهبردی و اعمال سلیقه های فردی در محیط آموزش و پـرورش (نگاه سخت افزاری به توسعه فناوری تهدیدی جدی است، چون تکنولوژی اطلاعات یک نظام فکری و فرهنگی است؛
همراه نبودن معلم (چون اغلب معلمان آمادگی کافی برای بهره مندی از فناوری اطلاعاتی را ندارند و پیش بینی می شود که این عدم آمادگی به نوعی مقاومت در برابر تغییر و نوآوری تبدیل شود)؛
دسترسی آسان به منابع ممنوعه (القای فرهنگ غربی در بعضی موارد و عدم مدیریت صحیح بر سایت ها و تبلیغ ناهنجاری های اخلاقی موجب نگرانی بسیاری از خانواده ها و دست اندرکاران تعلیم و تربیت شده است) .
آموزش و پرورش، به رغم تلاش های صورت گرفته در حیطه برنامه ریزی تفصیلی آموزشی و درسی و نیز در حیطه های اجرایی و اداری، دارای نظامی متمرکز است.
این تمرکز برنامه درسی یکسان و بدون انعطاف را از لحاظ محتوای شیوه های آموزش و تدریس و نوع ارزشیابی برای هر موضوع درسی، برای کلیه دانش آموزان اعم از شهری و روستایی و. . . با هر نوع استعداد، علاقه و خاستگاه اقتصادی و اجتماعی، از هر جنس، نژاد، زبان و فرهنگ و. . . . تجویز می کند.
در چنین نظام هایی عملا هیچ گونه نوآوری و ابتکار چشمگیر و موثری امکان نهادینه شدن نمی یابد، زیرا هر اقدامی باید از بالا تصمیم گیری شده و به طور سراسری به اجرا گذاشته شود.
بدنه اجرایی با هر چه از بالا بیاید به صورت یک دستور اداری و از سر رفع تکلیف برخورد می کند و به مجرد برخورد با یک مانع پیش بینی نشده، اجرای دستور را متوقف می کند. در این شرایط کاربرد فناوری اطلاعات درآموزش تنها درسطح حداقل مثلاً به صورت یک موضوع درسی، امکان پذیر خواهد شد.
افزون بر آن به واسطه این تمرکز توان برنامه ریزی درسی و رهبری فرایند یادگیری که از مهارت های اصلی و کاربرد فناوری در آموزش و پرورش به شمار می رود، در معلمان رشد نمی یابد.
علاوه بر تمرکز، دولتی بودن کلیه فعالیت های تهیه، تولید مواد و نرم افزارهای آموزشی مانع رشد و بالندگی بخش خصوصی در این زمینه شده است و حال آنکه از شرایط موفقیت برنامه کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش، مشارکت فعال بخش خصوصی است.
۲-۱-۸- توصیه ها و راهکارها
۱- نباید در مراحل آغازین راه از نتایج ضعیف و ناموفق مایوس شد؛
۲- پس از تهیه سخت افزار باید اقدامات و پشتوانه نگهداری و مراقبت از آنها در مراکز آموزشی لحاظ شود که در غیر این صورت مراکز آموزشی گورستان عظیم دیجیتالی خواهند شد؛
۳- پس از تهیه سخت افزار مدیران اجرایی مسئول تهیه نرم افزارهای مناسب طراحی برنامه های راهبردی و پیگیری راه اندازی سایت مراکز آموزشی می باشند؛
۴-آموزش و توجیه معلمان و اساتید به شیوه بنیادی و اصولی در اولین قدم ها؛
۵- پیگیری مستمر مسئولان درجهت تضمین بقای طرح؛
۶- مدیران نباید به علت نگرانی در مورد خرابی و هزینه های سخت افزاری دانش آموزان و دانشجویان را در استفاده از رایانه ها محروم کنند که در این صورت باصرف هزینه های هنگفت عایدی نخواهیم داشت؛
۷- محتوای درس و شیوه های اجرا و ارزشیابی طوری باشد که با بهره گرفتن از رایانه ها همخوان باشند و یادگیری مهارت ها در ارزشیابی و زندگی فراگیر، محسوس باشد؛
۸- در مراکز آموزشی باید آموزش استفاده از رایانه زیر نظر افراد مجرب و متخصص در اولویت های اولیه قرار گیرد؛
۹- تشویق دبیران، معلمان، اساتید، دانشجویان و دانش آموزان به تولید علم و محتوای الکترونیکی. (به نقل از : بهنام، همان
۲-۲- یادگیری
یکی از واقعیات اجتناب ناپذیر آن است که پیشرفت های بشر در گرو یادگیری است(سرچمی،۲۰۰۴). یادگیری عبارتست از فرایند ایجاد تغییر نسبتاً پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه است،یادگیری به طور مداوم در طی زمان و در مسیر زندگی واقعی به دست می آید و کنترل آن تقریباً دشوار است، اما به واسطه آن دانشی پایدار تولید شده و فرد یاد گیرنده این توانایی را می یابد که هنگام برخورد با موقعیت های مختلف، رفتاری اثربخش داشته باشد. محققان به تازگی دریافتند که تفاوت های افراد در یادگیری فقط ناشی از هوش و توانایی آنها نیست بلکه عوامل دیگری از جمله ویژگی های ذاتی و شخصیتی افراد، مشکل بودن تکالیف محوله و سبک های یادگیری می تواند تاثیر بسزایی در یادگیری افراد داشته باشد(امامی فر،۲۰۰۷،اسمیت،۲۰۰۷). از میان این عوامل سبک های یادگیری نقش بسزایی بر فرایند یادگیری داشته می تواند نقش بسیار موثری بر میزان یادگیری افراد داشته باشند،سبکهای یادگیری به عنوان روش هایی هستندکه افراد اطلاعات و تجربیات تازه را در ذهن خود سازماندهی و پردازش می کنند تا بتوانند مشکلات و مسائل پیش روی خود را حل نمایند (سیف،۱۳۷۹). بر این اساس محققان استفاده از شیوه های مناسب آموزشی جهت ارائه به افراد با سبک های یادگیری متفاوت را یکی از الزامات اجتناب ناپذیر بهبود یادگیری دانسته و در تحقیقات فراوانی به این مهم اشاره نموده اند چرا که معتقدند تناسب شیوه تدریس اساتید با سبک یادگیری دانشجویان باعث تقویت انگیزه یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشجویان می گردد(کلاکستون و مورل،۱۹۸۷،آراگون و همکاران،۲۰۰۱؛کانو و گاراتون،۲۰۰۳؛ صص ۱۰-۶، دی و همکاران،۲۰۰۴،رسولی نژاد،۲۰۰۵؛ صص ۳۲-۲۶؛ شیو و همکاران،۲۰۱۱؛ صص ۲۳-۱۸). سبک های یادگیری خود به سه دسته: سبک شناختی[۶]، سبک عاطفی[۷] و فیزیولوژیکی[۸] تقسیم می گردد. در این میان سبک شناختی به این مفهوم اشاره می نماید که یادگیرنده چگونه مطالب را درک می کند و به خاطر می سپارد چگونه اندیشیده و مسائل را تحلیل می نماید. سبک های شناختی نیز دارای طبقه بندی های مختلفی هستند که از آن جمله می توان به سبک های وابسته به زمینه و مستقل از زمینه،سبک های تکانشی[۹] و تأملی[۱۰] و سبک های یادگیری بر مبنای الگوی یادگیری تجربی کلب[۱۱] اشاره نمود(کلباسی و همکاران،۱۳۸۷؛ صص ۱۶-۱). بر اساس نظر کلب یک الگوی یادگیری بر اساس یک چرخه چهار مرحله ای به وجود می آید:
در مرحله تجربه عینی[۱۲] افراد بیشتر براحساس ها و توانایی های خودشان متکی هستند تا یک رویکرد منظم نسبت به حل مسئله و موقعیت ها. افراد از طریق احساس، تجربه های خاص، ارتباط با دیگران یاد می گیرند و نسبت به احساس خود و افراد دیگر حساس هستند. در مرحله مشاهده تأملی[۱۳] فرد به حوصله و عینیت و قضاوت دقیق متکی است ولی الزاماً اقدامی انجام نمی دهد. افراد برای تشکیل عقاید خود، به افکار و تئوری ها مراجعه می کنند. معمولاً از راه گوش دادن و دیدن، مشاهده دقیق قبل از پیش داوری، دیدن امور از زوایای مختلف، و جستجو برای یافتن معانی امور یاد می گیرند.در مرحله مفهوم سازی انتزاعی[۱۴] برای درک مسائل و موقعیت ها بیشتر از منطق و اندیشه استفاده می شود تا از احساس و نهایتاً در مرحله چهارم که شیوه آزمایشگری فعال[۱۵] است یادگیری از راه انجام دادن کارها،یعنی به صورت تجربه کردن با تاثیرگذاری و تغییر موقعیت صورت می گیرد. (همایونی و همکاران،۱۳۸۲، ش ۲)
از تفریق دو به دوی نمره ها حاصل از چهار مرحله یادگیری، یعنی تفریق مفهوم سازی انتزاعی از تجربه عینی و آزمایشگری فعال از مشاهده تأملی،دو نمره به دست می آید. این دو نمره بر روی دو محور مختصات(با توجه به منفی و مثبت بودن نمره حاصل) قرار می گیرد. یکی محور عمودی یعنی تجربه عینی _ مفهوم سازی انتزاعی و دیگری محور افقی یعنی مشاهده تأملی _ آزمایشگری فعال است که نوع سبک هر فرد را مشخص می کند(ولی زاده و همکاران،۱۳۸۶؛ صص ۴۳-۴۵). در سبک واگرا افراد در دیدن موقعیت های عینی از دیدگاه های مختلف، بیشترین توانایی را دارند. رویکرد آن ها به موقعیت ها بیشتر مشاهده کردن است تا عمل کردن(لرگرانی،۱۳۸۰، ش ۱۹). در سبک همگرا افراد بیشترین توانایی را در کاربرد عملی اندیشه ها و نظریه ها دارند. آنها بیشتر ترجیح می دهند با تکالیف و مسائل فنی سروکار داشته باشند تا با مسائل اجتماعی بنابراین مشاغل فنی و تخصصی مناسب این افراد است(همان).در سبک جذب کننده افراد می توانند مقدار زیادی از اطلاعات را درک و به طور منطقی از آنها استفاده نموده در نتیجه به مفاهیم انتزاعی توجه بیشتری نشان می دهند. این سبک یادگیری برای مشاغلی که مستلزم اطلاعات و دانش اند موثر است(معیاری،الف،۱۳۸۸؛ ش ۱). و نهایتاً افرادی که سبک آنها انطباق یابنده است از طریق تجربه کردن و انجام دادن می آموزند توانایی این افراد کارکردن با اشیاء و کسب تجربیات جدید در هنگام انجام فعالیت است، این افراد توانایی بالقوه بازاریاب یا فروشنده موفق شدن را دارند(معیاری و همکاران،ب،۱۳۸۸؛ صص ۱۸-۱۱). از دیگر ابعاد مهم سبک شناختی تأثیر گذاری آن بر خلاقیت افراد است. خلاقیت در یادگیری یا به عبارت دیگر یادگیری مهارت های تفکر خلاق از جمله مهمترین نیاز های جوامع دانش محور می باشد (فاطمی،۲۰۱۱؛ صص ۲۶۵۰۲۶۰). خلاقیت از دید پژوهشگران مفاهیم متعددی داشته و هنوز اجماع خاصی در مورد تعریفی واحد از آن که همه جنبه های آن را پوشش دهد نشده است. لذا ماهیت خلاقیت در مکاتب مختلف بسیار متفاوت بوده و هر مکتب به ضم خود نظری را ابراز می نمایند. بر این اساس روانکاوان خلاقیت را نتیجه حل تعارض که در ضمیر ناخودآگاه ایجاد شده است می دانند در صورتی که انسان گرایان تاکید دارند خلاقیت زاییده سلامت روانی، خودشکوفایی و کمال انسانی است و مجامع پزشکی بر رابطه خلاقیت با مغز انسان تاکید می نمایند(عباسی،۱۳۸۹؛ صص ۴۴-۲۹). یکی از نظرات معتبر در این باره دیدگاه تورنس است از دید این محقق تفکر خلاق عبارت است از فرایند حس کردن مشکلات و مسائل، اختلاف نظر درباره اطلاعات، خطا کردن در عناصر و عوامل اشیاء و … حدس زدن و تشکیل فرضیه ها درباره این کمبودها ارزیابی و آزمایش این حدس ها و فرضیه ها، احتمالاً اصلاح و آزمایش مجدد آنها و نهایتاً مرتبط ساختن نتایج ، تورنس تفکر خلاق را مرکب از چهار عامل اصلی می داند که عبارتند از: سیالی[۱۶]:یعنی استعداد تولید ایده های فراوان،ابتکار[۱۷]: یعنی استعداد تولید ایده ای بدیع، غیر عادی و تازه انعطاف پذیری[۱۸]: یعنی استعداد تولید ایده ها و روش های بسیار گوناگون بسط[۱۹]: یعنی استعداد توجه به جزئیات(شیخ الاسلامی،۱۳۸۴ به نقل از تورنس). در ادامه راه تورنس و جهت کاربردی تر و کوتاه کردن زمان مورد نیاز برای اجرا و نمره گذاری، آزمون خلاقیت آقای عابدی بر اساس نظر تورنس جهت تعیین میزان خلاقیت افراد طراحی شد(عابدی،۲۰۰۲؛ صص ۲۷۶-۲۶۷). همانند تعاریف متعدد ارائه شده در زمینه خلاقیت دیدگاه های متفاوتی نیز در مورد عوامل موثر بر خلاقیت وجود دارد در یک نظرگاه چهار عامل موثر در ایجاد خلاقیت: عوامل فردی، عوامل محیطی، عوامل گروهی و عوامل سازمانی هستند(صادقی مال امیری،۱۳۸۶). و در نظرگاه دیگر محققان خلاقیت را از بعد روانشناختی خلاقیت را منوط به عوامل روان شناختی خصوصاً میزان هوش و استعدادهای فردی می دانند. بر این اساس توصیه می شود که زمینه برای پرورش خلاقیت افراد باهوش فراهم شود .همچنین از بعد رویکرد اجتماعی خلاقیت بیشتر امری گروهی شناخته شده که بر این اساس برای داشتن خلاقیت، بر فراهم کردن عوامل گروهی تأکید می کند و سرانجام در بعد سیستمی خلاقیت در سازمان متأثر از عوامل متعددی است که می توان زمینه ظهور و بروز آن را از طریق فراهم کردن «عوامل فردی»،«عوامل محیطی» محقق نمود (سعادت و صادقی،۱۳۸۴؛ صص ۴۶-۳۵). همانطور که ملاحظه می شود در اغلب دیدگاه ها عوامل فردی جزء تفکیک ناپذیر ایجاد خلاقیت افراد محسوب شده و مورد تأکید محققان قرار گرفته اند، از جمله مهمترین متغیرهای سطح فردی موثر بر خلاقیت می توان به توانمندی، ویژگی های شخصیتی، سبک شناختی، هوش و چالش پذیری افراد اشاره نمود.
لازم به ذکر است که در بخش های بعدی به صورت کامل به تمامی سبک های یادگیری خواهیم پرداخت.
۲-۲-۱- تعریف یادگیری
مفهوم یادگیری [۲۰] را می توان به صورت های مختلف تعریف کرد: کسب دانش و اطلاعات، عادت های مختلف، مهارت های متنوع، و رده های گوناگون حل کردن مسائل. همچنین می توان یادگیری را به عنوان فراگیری رفتارها و اعمال مفیر و پسندیده، و حتی به عنوان کسب رفتارها و اعمال مضر و ناپسند تعریف کرد. پس، یادگیری حوزه ی بسیار گسترده ای را شامل می شود. هرگنهان[۲۱] و اُلسون[۲۲] (هرگنهان و اُلسون، ۲۰۰۵؛ ص ۱۸) گفته اند «یادگیری یکی از مهم ترین زمینه ها در روانشناسی امروز و در عین حال یکی از مشکل ترین مفاهیم برای تعریف کردن است«با این حال، به سبب اهمیت مفهوم یادگیری، از آن تعریف های مختلفی به دست داده اند. معروف ترین تعریف یادگیری به قرار زیر است: یادگیری به فرایند ایجاد تغییر نسبتاً پایدار در رفتار یا توان رفتاری[۲۳] که حاصل تجربه[۲۴] است گفته می شود و نمی توان آن را به حالت های موقتی بدن مانند آنچه براثر بیماری، خستگی، یا مصرف داروها پدید می آید نسبت داد.
۲-۲-۲- سبک های یادگیری
می توان سبک یادگیری[۲۵] را به عنوان روشی که یادگیرنده خود آن را به روش های دیگر ترجیح می دهد تعریف کرد. به همین سبب، بعضی از روانشناسان پرورشی، از جمله و ولفلک (۲۰۰۴)، اصطلاح ترجیح یادگیری[۲۶] را بهتر از سبک یادگیری می دند و برای آن تعریف زیر را به دست داده است : «راه های موردپسند فرد برای مطالعه و یادگیری، مانند استفاده از تصاویر جای کتاب، کار کردن با دیگران به عوض تنها کار کردن، یادگیری موقعیت های ساختارمند در مقابل موقعیت های غیر ساختارمند، و …»
(سیف، علی اکبر، ۱۳۷۹؛ ص ۲۵۸)
نکته ای که باید در اینجا یادآور شویم این است که، به خلاف هوش و استعداد که توانایی هستند، سبک یادگیری توانایی نیست. از این رو سبک یادگیری به این که یادگیرنده چگونه یاد می گیرد، اشاره می کند نه این که به چه خوبی از عهده ی یادگیری برمی آید.
اصطلاح دیگری که در متون روانشناسی پرورشی و روانشناسی یادگیری مورد استفاده قرار می گیرد، سبک شناختی[۲۷] است. سبک شناختی را عمدتاً به عنوان روشی که یادگیرنده به کمک آن اطلاعات را پردازش می کند« (Festc, 2005, P 404)
تعریف کرده اند. هرچند که بعضی نظریه پردازان اصطلاحات سبک یادگیری و سبک شناختی را از هم جدا می دانند، اما اکثریت صاحب نظران و روانشناسان پرورشی آن دو معادل به کار می برند. یکی دیگر از پژوهشگران سبک های یادگیری Cassidy, 2004,p 42))
گفته است: «می توان سبک شناختی را به عنوان یکی از اجزای مهم سبک یادگیری مهم سبک یادگیری به حساب آورد».
۲-۲-۳- انواع سبک های یادگیری
سبک های یادگیری یا ترجیحات یادگیری بسیار گوناگون اند. با این حال،می توان آن ها را به سه دسته ی شناختی، عاطفی، و فیزیولوژیکی تقسیم کرد. سبک های یادگیری شناختی[۲۸] به روش هایی که شخص موضوع ها را ادراک می کند، اطلاعات را به خاطر می سپارد، دربره ی مطالب می اندیشد، و مسائل را حل می کند، گفته می شود. سبک های یادگیری عاطفی[۲۹] در برگیرنده ی ویژگی های شخصیتی و هیجانی یادگیرنده مانند پشتکار، تنها کار کردن یا با دیگران کار کردن، و پذیرش یا رد تقویت کننده های بیرونی است. سبک های یادگیری فیزیولوژیکی[۳۰] جنبه ی زیست شناختی دارند و دربرگیرنده ی واکنش فرد به محیط فیزیکی موثر بر یادگیری او هستند، مانند ترجیح دادن مطالعه در شب یا روز یا ترجیح دادن مطالعه در محیط های گرم یا محیط های سرد. همچنین در رابطه با سبک های فیزیولوژیکی می توان گفت بعضی از یادگیرندگان گوش دادن به به یک سخنرانی یا توضیحات شفاهی معلم را به خواندن متن یا انجام دادن تکالیف عملی ترجیح می دهند، در حالی که بعضی دیگر خواندن مطالب و یادگیری از روی شکل ها و نمودارها را می پسندند، و بعضی دیگر از انجام کارهای عملی و دستکاری وسیله ها و ابزارها بهتر می آموزند. از میان این سه دسته سبک یادگیری، سبک های شناختی یادگیری فراوان تر از همه مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند و از اهمیت بیشتر برخوردارند.
۲-۲-۴- سبک های یادگیری شناختی