۳-۱-۲-۲- تعهد به نتیجه
متعهد اگر تعهد کند که اجازه ثالث را تحصیل کند، در واقع تعهد او تعهد به نتیجه میباشد. به این مفهوم تعهد متعهد ناظر به نتیجه خاصی که اعلام رضایت یا قبولی ثالث است میباشد. بنابرین به محض اعلام پذیرش از سوی ثالث، متعهد تعهد خود را به انجام رسانیده و از مسئولیت بری می شود. اما اگر ثالث به هر دلیلی تعهد را نپذیرفت، هر چند متعهد تمام تلاش خود را نموده باشد باز متعهد مسئول است و مشمول ضمانت اجرای عدم انجام تعهد قرار میگیرد( امامی: پیشین، ۲۰۹).
در این نوع تعهد بر خلاف مورد قبل، عدم قبول تعهد از سوی ثالث، بیانگر عدم انجام تعهد از سوی متعهد است، به این معنی که تحقق نیافتن نتیجۀ مطلوب خود دلیل کافی بر این است که وفای به عهد نشده و ضمانت اجرای عدم تعهد بر متعهد تحمیل خواهد شد( کاتوزیان: پیشین، ۴۶).
۳-۱-۲-۳- تضمین فعل ثالث
برای اینکه طرف قرارداد (متعهدله) به سرنوشت قرارداد مطمئن شود، متعهد میتواند اجازه ثالث را در برابر او تضمین کند. بدین ترتیب که ضمن معامله، متعهد، تعهد می کند که علاوه بر اخذ رضایت ثالث، فعل مورد نظر نیز توسط ثالث انجام شود. به این مفهوم که متعهد علاوه بر تحصیل اجازه، اجرای تعهد را نیز تضمین می کند. در این فرض، پس از اخذ اجازه، او بر طبق التزامی که به عهده دارد ضامن اجرای تعهد اصلی نیز هست. در اینجا مسئولیت متعهد و ثالث تضامنی می باشد و متعهدله میتواند به هرکدام مراجعه نماید. این قرارداد، بیشتر در مواردی که بسته می شود که ثالث، اهلیت برای انجام دادن تعهد را هنگام بستن عقد دارا نیست. ولی، متعهد اطمینان دارد که پس از رفع حجر، به پیمانی که او میبندد وفادار میماند و به احترام اراده متعهد آن را امضا می کند. به عنوان مثال، به موجب ماده ۱۲۴۱ قانون مدنی، قیم نمیتواند بدون تصویب دادستان، اموال غیر منقول صغیر را بفروشد؛ ولی، اگر قیم خریدار مناسبی برای ملک او پیدا کند و نخواهد برای به دست آوردن تصویب دادستان دچار تشریفات دادرسی شود، میتواند معامله را به طور فضولی انجام دهد و ضمن آن، تعهد کند که رضای صغیر ثالث را پس از رسیدن به رشد به دست آورد و در صورت موفق نشدن، زیانهای خریدار را جبران کند یا فلان مقدار به عنوان وجه التزام بپردازد. در این صورت آثار پیمانی که بین طرفین قرارداد در باب تضمین اجازه ثالث بسته می شود تابع قواعد عمومی سایر قراردادها است. در این فرض، متعهد صرفا تعهد به جبران خسارت ناشی از پیمانشکنی ثالث را به عهده دارد و نمیتوان اجرای اصل تعهد را از او مطالبه کرد( جعفری لنگرودی: ۱۳۸۹، ۷۸۸).
۳-۲- نهادهای مشابه تعهد به ضرر ثالث
بدیهی است که نهاد تعهد به ضرر ثالث با سایر نهادهای حقوقی از حیث شرایط و آثار و احکام تفاوت ها و شباهت هایی دارد که ما ذیل این قسمت آن ها را با یکدیگر مقایسه خواهیم کرد.
۳-۲-۱- عقد ضمان
۳-۲-۱-۱- ضمان از اعیان
ضمان از عیان (رد عین) در واقع تعهد بر کاری است که متصرف بایستی انجام دهد و ضامن آن را در برابر مالک به عهده گیرد. ماده ۳۱۱ قانون مدنی، در این زمینه میگوید: «غاصب باید مال مغصوب را عینا به صاحب آن رد نماید و اگر عین تلف شده باشد باید مثل یا قیمت آن را بدهد…». در اینجا اگر ضامنی رد عین مال مغضوب را در مقابل مالک تضمین و تعهد نماید، به این مفهوم که مال مغضوب را از غاضب اخذ و به مالک تحویل نماید، نمونه بارز تعهد به ضرر ثالث است، زیرا در صورتی که ضامن بر اساس تعهد قانونی موفق به رد عین یا اعیان معین به مالک آن نشود و به این واسطه مال تلف شود، می بایست قیمت آن را به مالک تأدیه نماید( امامی: پیشین، ۳۷۶).
برخی میگویند این تعهد در شمار احکام تکلیفی است و قابل انتقال به ذمه ضامن نیست. این تعهد ضمان اصطلاحی نیست چون ضمان عقد مربوط به فی الذمه است و در نتیجه قابلیت انتقال به ذمه را ندارد. و عده ای نیز برای صحت این عقد به عموم ادّله از جمله المومنون عند الشروطهما استناد میجویند(مقدس اردبیلی: ۱۴۱۶ه.ق، ج۹، ۲۹۳).
۳-۲-۱-۲- ضمان عهده
به موجب مواد ۳۹۰ به بعد قانون مدنی بایع ضامن درک مبیع و مشتری ضمان درک ثمن است. به این معنی که در صورت مستحق للغیر درآمدن ثمن، حسب مورد خریدار یا فروشنده ملزم به پس دادن عوض دریافتی است، یعنی فروشنده متعهد به عودت ثمن معامله و خریدار متعهد به عودت مبیع، در صورت مستحق للغیر درآمدن ثمن معین است. حال در مورد این پرسش که در قبال این تعهد میتوان ضمانت کرد یا خیر بین فقها اختلاف نظر وجود دارد و چند حالت در این رابطه متصور است:
۱٫ در موردی که مبیع یا ثمن کلی فی الذمه باشد و به طرف مقابل تسلیم شده باشد، ضمان عهده دارای کلیه ارکان عقد ضمان بوده و بین فقها طبعا در این رابطه هیچگونه اختلاف نظری وجود ندارد. چرا که دریافتکننده با فرض اینکه عقد صحیح واقع شده مال دریافتی را ممکن است به مصرف رساند، و در نتیجه این وضعیت، شرایط یک دین ثابت در ذمه را برای مشتری یا بایع ایجاد نموده است.
۲٫ در مواردی که مبیع یا ثمن عین معین بوده یا اینکه عین آن موجود باشد، درصورتیکه ضمان عهده پس از قبض باشد، در این صورت این اشکال مطرح شده است که:
اولا: ضمان در این فرض احتمالی است نه یقینی به خاطر آنکه در فرض آنکه مبیع صاحب دیگری نداشته باشد و مال بایع باشد طبعاً بیع صحیح بوده و ضمانت از آن معنا ندارد.
ثانیاً: در فرض اخیر که مبیع مالک دیگری غیر از بایع داشته باشد تا زمان بقاء عین بایع ضامن آن است و مالی را که بدون حق قبض کرده و در جمع موارد مقبوض به عقد فاسد به استناد قاعده علی الید، ملزم به رد آن است و این ضمان عین است و همان اشکال مربوط به ضمان از اعیان مضمونه در اینجا مطرح است.
۳٫ ضمان عهده پیش از قبض ثمن در حالتی که مشتری قبل از قبض ثمن برای آن ضامن می گیرد. گروه زیادی از فقیهان آن را باطل می دانند. زیرا هنوز تعهدی برای بایع ایجاد نشده است تا ضامن ضمانت آن تعهد را بر عهده بگیرد. ید بایع بر ثمن هم تعلق نگرفته که متعهد قانونی ضمان ید برای وی ایجاد شده باشد. لیکن گروهی از فقهاء ضمان عهده را مطلقا صحیح می دانند و آن را در شمار مستثنیات ضمان از اعیان مضمونه دانسته و در توجیه نظریه خود نیاز عمومی را مطرح ساختهاند، مبنی بر اینکه در معاملات بسیار چنین پیش می آید که خریدار فروشنده را نمیشناسد و به مالکیت او مطمئن نیست و برای حصول اطمینان از استرداد ثمن ضامن می گیرد( محقق داماد: ۱۳۸۶، ۱۱۰).