شکل (۲-۱) اساس کار میکروسکوپ الکترونی عبوری
۲-۳-۲- میکروسکوپ الکترونی روبشی(SEM)
در میکروسکوپ الکترونی روبشی که اجزای اصلی آن را در شکل (۲-۲) میبینید نیز مانند TEM یک پرتوی الکترونی به نمونه میتابد. منبع الکترونی یک کاتد فیلامان یا تفنگ الکترونی (معمولاً از نوع انتشار ترمویونیکی فیلامان یا رشته تنگستنی) است. معمولاً الکترونها بین Kev30-1 شتاب داده می شوند، سپس دو یا سه عدسی متمرکز کننده پرتو الکترونی را کوچک می کنند، بطوریکه در موقع برخورد با نمونه قطر آن حدوداً ۲ تا ۱۰ نانومتر است.
وقتی پرتوی الکترونی اولیه با نمونه برهمکنش می کند، الکترونها با پراکندگی پیدرپی انرژی از دست داده و جذب حجم کوچکی از سطح، که به حجم برهمکنش معروف بوده و کمتر از nm100 تا µm5 از سطح را شامل است، میشوند. اندازه حجم برهمکنش به انرژی فرودی الکترونها، عدد اتمی نمونه و چگالی آن بستگی دارد.
پرتو پس از برخورد با جسم از بین جفت سیمپیچها یا جفت صفحههای منحرف کننده ستون الکترون عبور می کند، که در لنزهای آخر پرتو در جهات x و y منحرف می شود. پس یک سطح مستطیلی از سطح نمونه اسکن شده نمایش داده می شود. تقویتکننده های الکترونی برای تقویت سیگنالهایی که بعنوان تغییرات در درخشنگی لامپ پرتوی کاتدی نمایش داده می شود، استفاده میشوند. تصویر نهایی، طرح توزیع شدت سیگنال گسیل شده از سطح اسکن شده نمونه است که توسط کامپیوتر نمایش داده می شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۳-۲-۱- بزرگنمایی
بزرگنمایی در یک SEM می تواند از ۱۰ تا ۵۰۰۰۰۰ مرتبه کنترل شود و می تواند وابسته به جریان بکار رفته در سیمپیچهای x و y یا ولتاژ بکار رفتهی صفحات منحرف کننده x و y باشد.
۲-۳-۲-۲- آماده سازی نمونه
نمونهها باید اندازه مناسب با محفظهی نمونه داشته و خیلی محکم روی یک نگهدارنده سوار شده باشند. چندین مدل از SEMها میتوانند قرصهای ۶ اینچی (cm5) از نیمههادیها را بررسی کنند و بعضی میتوانند یک نمونه را تا ۴۵۰ خم کنند. برای تصویرگری مرسوم در SEM نمونهها باید از لحاظ الکتریکی رسانا باشند (حداقل سطحشان). مواد نارسانا وقتی با پرتوی الکترونی پویش میشوند، متمایل به باردار شدن بوده و این سبب خطا در کاوش و ایجاد تصاویر مصنوعی می شود. پس با یک لایهنشانی نازک از مواد رسانا (عموماً طلا) با روشهایی مانند انباشت[۱۴] یا کند و پاش[۱۵] خلا روی مواد میتوان نمونه را آمادهی تصویرگری نمود. این کار مانع از انباشت بار الکتریکی ساکن روی نمونه در طول تابش الکترون می شود. یکی از دلایل لایهنشانی حتی وقتی که رسانایی نمونه برای ممانعت از انباشت بار کافیست، افزایش قدرت تفکیک تصویر سیگنالها، بخصوص برای نمونههایی که دارای عدداتمی (Z) کوچکی هستند، میباشد.
شکل (۲-۲) نمایی کلی از اجزای اصلی میکروسکوپ الکترونی روبشی
۲-۳-۳- میکروسکوپ روبشی تونل زنی(STM)
میکروسکوپ روبشی تونلزنی دستگاهی است که برای بررسی ساختار و برخی از خواص سطوح مواد رسانا و مواد بیولوژیکی که تا حدی رسانا هستند و همچنین لایه های نازک نارسانا که روی زیر لایهی رسانا در حد ابعاد نانومتری لایهنشانی شده اند، بکار میرود. مبنای اندازه گیری هندسه و خواص سطحی در این دستگاه بر این واقعیت استوار است که هرگاه فاصلهی یک سوزن تیز رسانا از یک سطح رسانا حدود چند آنگستروم باشد (متصل نشود) و اختلاف ولتاژی به بزرگی حدود چند ده میلی ولت به آن اعمال شود، جریان الکتریکی حدود چند نانوآمپر بین سوزن و سطح برقرار می شود. به این پدیده در اصطلاح جریان تونلزنی گفته می شود، که پدیدهای مکانیک کوانتمی میباشد. مقدار جریان الکتریکی تابعی از فاصله سوزن از سطح، شکل و جنس سوزن، هندسه و جنس سطح و اختلاف ولتاژ سوزن و سطح میباشد. در دستگاه STM این سوزن تیز رسانا به بازوهای پیزوالکتریکی متصل است، که به وسیله آنها سوزن به هر نقطه دلخواه از سطح با فاصلهی دلخواه از آن نقطه منتقل شده و امکان بررسی خواص آن نقطه از سطح فراهم می شود. برای تعیین خواص نقاط مختلف سطح از STM به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم استفاده می شود. در واقع در تعیین خواصی که مستقیماً از روی تغییرات جریان تونلی بر حسب فاصله سوزن از سطح و اختلاف ولتاژ اعمال شده استنتاج میشوند، از STM به صورت مستقیم استفاده شده است. خواصی از سطح که به طور مستقیم توسط STM تعیین میشوند عبارتند از توپوگرافی هندسی سطح، تابع کار نقاط مختلف سطح، چگالی حالات انرژی نقاط مختلف سطح، ترازهای ارتعاشی نقاط مختلف سطح، حوزه های مغناطیسی سطوح و مغناطش آنها.
در دستهی دیگر روشهای تعیین خواص سطحی، از جریان تونلی برای تحریک الکترونهای یک نقطه از سطح استفاده می شود. در این حالت به طور موقت برخی از خصوصیات آن نقطه از سطح تغییر می کند که باعث می شود این نقاط توسط روشهای دیگر اسپکتروسکوپی (مانند اسپکتروسکوپی رامان و لومینسانس) قابل شناسایی شوند.
اصول کلی کار STM به این صورت است که یک سوزن بسیار ظریف و نوک تیز رسانا به یک بازوی پیزوالکتریک متصل است. به منظور تنظیم مکان سوزن نسبت به سطح نمونه مورد بررسی، با اعمال اختلاف ولتاژهای مناسب به پیزوالکتریکها در سه راستای x، yوz، سوزن را به هر نقطه دلخواه از فضای سه بعدی، با دقت آنگستروم، میتوان منتقل کرد. برای تهیه نقشهی خصوصیات یک ناحیه از سطح، سوزن به بالای تک تک نقاط سطح منتقل شده که به این کار در اصطلاح “روبش سطحی” گفته می شود. در این حالت در یک ارتفاع معین، اختلاف ولتاژ خاصی بین سطح نمونه و سوزن رسانا اعمال شده و جریان الکتریکی تونلی اندازه گیری می شود. بررسی اندازه جریان، منتج به خصوصیات سطح و ارتفاع سوزن از سطح می شود. دو مد حالت برای عملکرد سیستم داریم، یکی مد جریان ثابت که اغلب در مواردی که جنس سطح در نقاط مختلف یکسان است استفاده می شود، در نتیجه جریان تونلی تنها تابعی از ارتفاع سوزن بوده و تغییرات ارتفاع ثبت خواهد شد. حالت دیگر مد ارتفاع ثابت میباشد، که فرایند سریعتری بوده و در اختلاف ولتاژ ثابت، ارتباط جریان تونلی بر حسب فاصلهی سوزن از سطح، مطابق رابطه IT ~ exp (-2kz) میباشد، که z فاصلهی سوزن از سطح و k بسته به جنس سطح و جنس و شکل سوزن مقدار ثابتی میباشد. در نتیجه از روی این رابطه فاصله سوزن از سطح بدست می آید، که به معنی معلوم شدن توپوگرافی هندسهی سطح می باشد.
۲-۳-۴- تولید و خواص اشعهی ایکس
در این بخش در مرحله اول تولید و خواص اشعهی ایکس و در مرحله بعد دستگاه XRD توضیح داده می شود. اشعهی X در سه فرایند نشر، جذب و تفرق به ما اطلاعاتی در مورد شناسایی مواد میدهد. سیستم اشعهی X طول موجی در حدود ۰۱/۰تا ۰A100 دارد. معمولاً در تحقیقات همراه با آنالیز، از اشعهی X با طول موج کم و انرژی بالا استفاده می شود.
مکانیسم تولید اشعهی ایکس به این صورت است که وقتی الکترونهای پر سرعت به آند برخورد می کنند، وارد فضای الکترونی مواد میشوند. بین الکترونهای داخل ماده و الکترونی که از خارج آمده میدانهای الکتریکی برقرار می شود و الکترونها با یکدیگر برهم کنشهایی صورت می دهند. اگر انرژی اولیه الکترونی که از خارج وارد شده E0 باشد و در اثر نیروهای میدانهای اطراف به E1 تغییر پیدا کند، این میزان تغییر انرژی تبدیل به انرژی امواج الکترومغناطیس شده و یک فوتون اشعهی X تولید می کند. از آنجایی که الکترونهای ورودی انرژیهای مختلفی را از دست می دهند، میتوانند طول موجهای کاملاً متفاوتی را ایجاد می کنند، که به این اشعهی تولیدی، اشعهی X پیوسته یا سفید میگویند. اگر اختلاف پتانسیل بین کاتد و آند را افزایش دهیم، بر روی نمودار شدت اشعهی X تولیدی- طول موج اشعهی X تولیدی، یک سری پیکها ایجاد می شود. برای ایجاد این پدیده یک حداقل انرژی نیاز است که در کمتر از آن این پیکها ایجاد نخواهند شد. ابتدا شاخکهایی بوجود میآیند که طول موج بلندتری دارند. زیرا این شاخکها انرژی کمتری برای تولید نیاز دارند. با افزایش انرژی، طول موج این شاخکها تغییری نمیکند و از یک حد انرژی به بعد تعداد آنها نیز ثابت میماند و تنها با افزایش انرژی و اختلاف پتانسیل، شاخکها بلندتر میشوند. محل برخوردها به انرژی الکترون برخوردی ربطی ندارد. اگر آند تغییر کند، طول موج شاخکها تغییر می کند و به عبارتی این خطوط، آند را مشخص می کنند. این خطوط را خطوط ویژهی اشعهی X یا characteristic line گویند. وقتی هسته عوض می شود، سطوح انرژی تغییر کرده و پیکها تغییر می کند. وقتی انرژی به قدری کافی باشد که بتواند الکترون را از داخلیترین لایه، k، خارج کند، تمام خطوط ایجاد شده است. وقتی کلیه طول موجهایی که توسط یک اتم ایجاد می شود را در نظر بگیریم، چیزی شبیه به اثر انگشت است که متعلق به هر اتم میباشد و به آن خطوط ویژه میگویند. از روی این خطوط و با بهره گرفتن از قانون موزلی که ارتباط بین طول موج و انرژی خطوط را با عدد اتمی عنصر تولید کننده ارائه میدهد و در زیر آمده است، میتوان عناصر را شناسایی کرد.
(۲-۱)
در اینجا K و σ اعداد ثابتی بوده و به نوع خط و نه به نوع عنصر وابستهاند. تقریباً همه مواد تا حدودی قادر به جذب اشعهی X میباشند.
در بسیاری از تحقیقات نیاز داریم که اشعهی X تک طول موج باشد، که برای چنین حالتی دو راه حل وجود دارد:
استفاده از یک یا چند فیلتر که تنها مشکل آن پایین آمدن شدت همه خطوط میباشد.
استفاده از کریستال و رابطه براگ و برخورد دادن اشعهی پیوستهی X با کریستال که طول موجهای مختلف را در زوایای خاص پراکنده خواهد کرد. در رابطه براگ که در زیر آمده است، d فاصلهی بین صفحهای، θ زاویهی برخورد پرتوی x و λ طول موج آن میباشد. مزیت استفاده از کریستال، عدم تغییر زیاد شدت میباشد.
(۲-۲)
دستگاه XRD بر مبنای پراش یا همان تفرق اشعهی X کار می کند. برای این که پراش انجام شود چند شرط لازم است:
باید امواج متفرق شده توسط همه اتمهایی که در یک صفحهی کریستالی هستند، همفاز باشند. پس سطح نمونه نباید خیلی پستی و بلندی داشته باشد و زاویهی برخورد به سطح نمونه و زاویهی تفرق باید برابر باشند.
امواج پراکنده شده از سطوح اتمی متوالی نیز باید همفاز باشند. بنابراین نمونه حتماً باید بلوری باشد.
صفحات اتمی در یک بلور برحسب نوع بلور با یکدیگر فاصلهی مشخصی دارند. تا جایی که اگر اشعه نفوذ کند، اتمها شروع به پراش آن می کنند، ولی چون صفحات با یکدیگر فاصله دارند، در دامنه موج پراشیده شده از صفحات مختلف تغییر فاز بوجود می آید، که اگر این مقدار، مضرب صحیحی از طول موج اشعه باشد، تداخل سازنده بوده و اشعهی پراشیده توسط ماده تقویت می شود. به عبارت دیگر جایی تداخل سازنده داریم که رابطه براگ صدق کند.
در این سیستم اشعه به نمونه مجهول برخورد کرده و در زوایای مختلف متفرق می شود. آشکارساز با چرخش خود اشعه را در زوایای مختلف شناسایی می کند. تنها مجهول d یا همان فاصلهی بین صفحات است که با تشخیص آن ثابت شبکه و به دنبال آن نوع ترکیب مجهول شناسایی می شود.
نمودار شدت اشعهی X بر حسب زاویهی ۲θ بوده و پیکها معمولاً تیز میباشد. گاهی در نمودارها این پیکها بصورت پهن و گرد در آمدهاند. معمولاً وقتی ابعاد بلور به زیر ۱۰۰nm برسد، شاهد چنین حالتی هستیم.
در بررسی نمونه با دستگاه XRD اصولاً ابتدا نمودار شدت اشعهی x پراکنده شده از نمونه تهیه می شود و سپس با نمودارهای موجود در حافظه کامپیوتر متصل به دستگاه، که از مواد مختلف تهیه شده است، مقایسه می شود تا نوع ماده یا مواد موجود در بلور شناسایی گردد. این کار بصورت یک به یک و با رویهم انداختن نمودار مربوط به هر ماده انجام میگیرد.
۲-۴- نانوسیمها
عموماً سیم به ساختاری گفته می شود که در یک جهت (جهت طولی) گسترش یافته و در دو جهت دیگر بسیار محدود شده باشد. یک خصوصیت اساسی از این ساختارها که دارای دو خروجی می باشند، رسانایی الکتریکی میباشد. با اعمال اختلاف پتانسیل الکتریکی در دو انتهای این ساختارها و در امتداد طولیشان، انتقال بار الکتریکی اتفاق میافتد. ساخت سیمهایی در ابعاد نانومتری هم از جهت تکنولوژیکی و هم از جهت علمی بسیار مورد علاقه میباشد، زیرا در ابعاد نانومتری خواص غیرمعمولی از خود بروز می دهند. نسبت طول به قطر یا همان کشیدگی نانوسیمها بسیار بالا می باشد.
نانوسیمها قطرهایی از مرتبهی nm100-10 داشته و نسبت طول به قطر آنها[۱۶] ۱۰-۱۰۰ میباشد.
۲-۴-۱- انواع نانوسیمها
نانوسیمهای فلزی: این نانوساختارها به دلیل خواص ویژهای که دارند، نویدبخش کارایی زیادی در قطعات الکترونیکیاند.
توسعه الکترونیک و قدرت یافتن در این زمینه وابسته به پیشرفت مداوم در کوچک کردن اجزاء الکترونیکی میباشد. با این حال قوانین مکانیک کوانتومی، محدودیت تکنیکهای ساخت و
افزایش هزینه های تولید، ما را درکوچکتر کردن تکنولوژیهای مرسوم و متداول محدود خواهد کرد.
۱) نانوسیمهای فلزی بخاطر خصوصیات منحصر به فردشان که منجر به کاربردهای گوناگونشان میگردد، یکی از جذابترین مواد میباشند. نانوسیمها میتوانند در رایانه و سایر دستگاههای محاسبهگر کاربرد داشته باشند.
برای دستیابی به قطعات الکترونیکی نانومقیاس پیچیده، به سیمهای نانومقیاس نیاز داریم. علاوه بر این، خود نانوسیمها هم میتوانند مبنای اجزای الکترونیکی همچون حافظه باشند.
۲) نانوسیمهای آلی: این نوع از نانوسیمها، همانطور که از نامشان پیداست، از ترکیبات آلی به دست میآیند.
علاوه بر مواد فلزی و نیمه رسانا، ساخت نانوسیم ها از مواد آلی هم امکان پذیر است. ویژگی این سیم ها (نظیر رسانایی، مقاومت و هدایت گرمایی) به ساختار مونومر و طرز آرایش آن بستگی دارد.
۳) نانوسیمهای نیمه هادی: ساختار شیمیایی این ترکیبات باعث بوجود آمدن خواص جالب توجهی می شود.
آیندهی نانوتکنولوژی به توانایی محققین در دستیابی به فنون ساماندهی اجزای مولکولی و دستیابی به ساختارهای نانومتری بستگی دارد.
۴) نانوسیمهای سیلیکونی: این نوع از نانوسیمها سمی نبوده و به سلولها آسیبی نمیرسانند. این نانوسیمها بیشترین کاربرد خود را در عرصه پزشکی مانند تشخیص سرطان، رشد سلولهای بنیادی و … نشان دادهاند.
۲-۴-۲- کاربرد نانوسیمها
کاربرد نانوسیمها را میتوان به انواع مختلفی از قبیل کاربردهای اپتیکی، الکترونیکی، الکتروشیمیایی، مغناطیسی و حسگری تقسیم نمود که در ادامه به این کاربردها میپردازیم.
۲-۴-۲-۱- کاربردهای اپتیکی
نانوسیمها به دلیل خواص منحصر به فرد خود از جمله هندسهی ناهمسانگرد آنها، نسبت سطح به حجم بزرگ و محدودیت حاملهای بار و فوتون در دو بعد، پتانسیل بالایی برای استفاده در وسایل اپتیک و الکترونیک دارند.
به دلیل توانایی کنترل دقیق ساختار نانوسیم و در نتیجه گاف نواری برایند که با نانولولهها بدست نمیآید، این ساختارها در اپتیک مورد توجه میباشند. نانوسیمهای ساخته شده از نیمهرساناهای با گاف نواری مستقیم، امید فراوانی برای جمعآوری زیرطولموجها در دستگاههای نانوفوتونیک برای تولید نیرو، موجبری و آشکارسازی نور در مقیاس نانو بوجود آورده است . ابزار نانوفوتونیک از قبیل دیودهای گسیل نوری (LED) ، موجبرها، لیزرهای نانوسیمی، آشکارسازهای فوتونی و دیودهای فوتونی اثر بهمنی، همه بصورت موفقیتآمیز مورد بحث قرار گرفته است. برانگیختگی لیزری با بهره گرفتن از پمپ اپتیکی در مجموعههای نانوسیم رشد یافته ZnO نخستین بار توسط گروه پییانگ[۱۷] در برکلی گزارش شده است پس از آن گزارشهای فراوانی از لیزر در نانوسیمهای منفرد از مواد مختلف شامل CdS، GaN و ZnS ارائه شده است.
یونها در فلزات ساختاری تناوبی داشته و الکترونها با برخودها و پراکندگیهای متعاقب با این ساختار، الگویی نواری مییابند. فوتونها نیز در فرایندی مشابه با برخورد، عبور و پراکندگی از یک دیالکتریک چنین ساختار نواری را ایجاد می کنند. در کل ساختار نواری به معنای وجود یک سری انرژیهای مجاز و غیر مجاز برای ذره میباشد. از آنجا که قالب آلومینای آندیک، ساختاری منظم و بلوری دارد، این خاصیت در آن قابل مشاهده است. از اینرو این قالبها و مواد مناسبی که آنها را پر می کنند، میتوانند کاربردهای اپتیکی متنوعی از جمله محدود کردن بازههای فرکانسی عبوری و امکان ساخت آینههای قوی در لیزرها را فراهم آورند.