۳-۱-۱ سلسله قاجار
قاجار، قاجاریه یا قاجاریان دودمانی بودند که از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ بر ایران فرمان راندند. بنیانگذار این سلسله آقا محمد خان و آخرین پادشاه قاجار، احمدشاه است که رضاشاه پهلوی، جای او را گرفت(سایکس، ترجمه فخرداعی گیلانی:۳۶۰:۱۳۸۵).
ایران در زمان حکمرانی قاجارها درگیر جنگهای متعددی شد و بخشهای زیادی از خاک خود را از دست داد. دودمان قاجار در تاریخ ایران به بیکفایتی مشهور است و در این دوره اقتصاد ایران رو به قهقرا گذاشت( ا. آ. گرانتوسکی، ترجمهی:کشاورزی۱۳۸۵).
ایران در زمان این دودمان با دنیای غرب آشنا شد. اولین کارخانههای تولید انبوه، تولید الکتریسیته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهرسازی مدرن، راهسازی مدرن، خط آهن، سالن اپرا (که بعداً به سالن تعذیه تغییر کاربری داد)، مدارس فنی به روش مدرن (از جمله دارلفنون که به همت امیر کبیر بنیاد گردید)، و اعزام اولین گروهها از دانشجویان ایرانی به اروپا جهت تحصیل در شاخههای پزشکی و مهندسی در زمان این سلسله صورت پذیرفت (میروشنکف ترجمه دخانیات ۱۵۸:۱۳۴۴).
۳-۱-۲ جامعه قاجاری
جامعهی ایران در دوران قاجاریه، علیرغم تمدن و فرهنگ کهنسال و درخشان دیرین خود یک جامعه تقریبا قرون وسطایی و واجد قسمت عمدهی مشخصات قرون وسطایی بود و تعصبات ملی و مذهبی شدید بر روح و فکر اکثریت قریب به اتفاق این جامعه حکمفرمایی داشت. افراد این جامعه سخت پایبند آداب و رسوم ملی و شعائر مذهبی خود و بدون تردید از هرگونه نفوذ و تأثیر شیوهی جدید زندگی و تمدن غرب برکنار مانده بودند.
برای کسانی که به تاریخ دلبستگی دارند، با توجه به این که جامعه ایرانی از اواسط قرن دهم هجری با اروپا مربوط بوده، قبول این امر که جامعهی ما تحت تأثیر و نفوذ تمدن جدید اروپایی قرار گرفته. تا حدی دشوار است لیکن باید به این نکته توجه داشت که:
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
اولا- ارتباط ایران و اروپا در قرون دهم و یازدهم، یعنی دورهی سلطنت صفویه، تنها یک رشته ارتباطات موقت و غالبا به صورت مبادله نمایندگانی برای برقرار کردن مناسبات بازرگانی بوده است و جامعهی ایرانی به طور مستقیم در مسیر این ارتباط قرار نداشته است.
ثانیا- سیاست حکومت صفویه این بود که جامعه ایرانی را از تماس مستقیم با بیگانگان خاصه اروپاییان دور نگه دارند. این حکومت از راه ترویج و تقویت مذهب و تظاهر شدید به دینداری تعصب مذهبی جامعه ایران را بر پایهای رسانید که ایران نه تنها از معاشرت و زندگی با اروپائی دوری میجست؛ بلکه جامعهی مسلمانان همسایه خود، عثمانی را به این عنوان که پیرو طریقهی سنت هستند، دشمن خود میپنداشتند؛ داستان دراویش تبرایی: تولابی در دورهی صفویه که جیرهخوار دولت و مأمور بودند که به تشدید و تقویت حساسیت مذهبی، تلقین عقاید و افکار خرافی به مردم ساده لوح و ایجاد نفاق وکینه نسبت به پیروان طریقه سنت بودند؛ مشهور است.
جامعه ایرانی حد فاصل بین انقراض صفویه و روی کار آمدن سلطنت قاجاریه با همان خصایص روحی و اخلاقی خود باقی ماند و جامعه عصر قاجاریه نیز وارث همان خصایص گردید این جامعه در وحله اول و صرف نظر از طبقهبندی حرفهای؛ از دو طبقهی مشخص که عبارت بودند از: طبقات حاکمه و طبقات محکوم تشکیل میشد(شمیم،۲۴۵:۱۳۸۷).
فایدهی عمدهی وجود قاجاریه یکی ایجاد وحدت ایران بود، که بعد از قتل نادر به صورتی شبیه به ملوک الطوایفی در آمده بود و آقا محمدخان با خشونت و صلابت خویش، وحدت و مرکزیت عهد صفوی را تا حدی تجدید کرد.. فایدهی دیگر مزید روابط با دول اروپا بود و سفارتها و مسافرتهای رجال و حتی سیاحتهای بعضی از سلاطین قاجار به ممالک اروپا بود، که عاقبت به تدریج منتهی به تأسیس مدارس و چاپخانهها و روزنامهها، و ایجاد بانکها و پست و تلگراف، و اخذ و نشر مبادی و مظاهر علوم و تمدن فرنگی در ایران شد، و این همه در بیداری ایرانیان و پیدایش مشروطیت کمک کرد(قدیانی۱۳۷۶: ۶۰۹- ۶۰۵).
۳-۱-۳ تربیت و اخلاق عمومی
هرگاه از جنبههای قشری بودن اکثریت ملاها و تبلیغات واهی و آلوده به پارهای خرافات آنان در میان تودههای مردم بگذریم، روی هم رفته باید این واقعیت را بپذیریم که پاکی و صفای اخلاق عمومی و وجود بسیاری از صفات پسندیده در میان اکثریت مردم نتیجه مستقیم رسوخ عقاید مذهبی و وجود مکتب خاص تعلیم و تربیت دینی بوده است.
تربیت خانوادگی، بر اساس آشنا ساختن اطفال به تکالیف شرعی و اجرای دستورهای مذهبی و انجام عبادات و حفظ طهارت و عفت و ناموسپرستی و گریز از مناهی مانند شرابخواری، قمار و… و به طور کلی هدف تربیت در خانواده این بود که کودکان و جوانان از سقوط اخلاقی محفوظ بمانند.
زن در خانه زندگی میکرد و تقریبا با خارج از خانه هیچ ارتباطی نداشت عقیده عمومی مردان بر این بود که زن باید مطلقا مطیع اوامر شوهر خود باشد و بنابر این اصل دختر را در خانه طوری تربیت میکردند که وقتی به خانهی شوهر رفت شخیت خود را در برابر شخصیت او فراموش کند و تولید نسل و نگهداری و پرورش فرزندان را وظیفه طبیعی و شرعی خود بداند(شمیم،۳۷۳:۱۳۸۷).
در صدر اسلام همسر عنوان محصنه داشت و کاملا تحت صیانت شوهر و مسئولیت اصلی او اطاعت از شوهر بود. از این رو در خانههای بومی به خلوت و عزلت و جداسازی زنان تأکید زیادی شده بود. کلمهی عربی مسکن به خانهای اطلاق میشد که در آن سکینه «آرامش» وجود داشت و عنوان زنان حریم در جای خود با حرم یعنی«جای مقدس و مطهر» ارتباط داشت که حاکی از سکونتگاه خانواده بود. حرم یا منطقهی بومی خانه در سلطهی زنان بود و اتاق شوهر نیز گاهی در کنار این مکان بود؛ و زنان را رخصتی برای زندگی بیرون از خانه نبود. حجاب بیان کنندهی بعضی از کارکردهای خلوت و درونگرایی بود که در معماری اسلامی مجسم شده بود و شکل قبیلهای این معماری را خیمه و خرگاه تشکیل میداد که از پارچه خاصی تهیه میشد(گروپه،۱۹۶:۱۳۷۹)
خانههای عهد قاجار، که دورهای اسلامی بود، از این خصوصیات دور نمانده و دارای شاخصههایی که در بالا به آنها اشاره شد بوده است.
بنابراین خانههای اسلامی شکلی درونگرا داشتند و از درون رو به بیرون بودند. و در آنها، بر تزئین عناصر اندرونی تأکید زیادی شده بود؛ مثل نمای پیشین حیاط در حالی که نمای پیشین خیابان را معمولا دیوار مسطحی تشکیل میداد و تنها دهانه آن درب ورودی بود(همان:۱۹۷)
فعالیت و کوشش اجتماعی در خارج از خانه فقط منحصر به مردان و هیچگاه زنان در این فعالیتها شرکت نداشتند. جز این که در پارهای از مشاغل که در داخل یا خارج خانه،که وجود زن اجتنابناپذیر بود از زنان استفاده میکردند از آن جمله میتوان به حمام زنانه، حجامت بانوان، آرایشگری، مشاطهگری، مامایی، پرستاری، کلفتی، شیردادن اطفال و امثال اینها اشاره کرد(شمیم،۳۶۶:۱۳۸۷).
اگر از جمود فکری در این عهد بگذریم میتوان گفت اکثریت مردم در این دوره از زمان از صفات خوب و پسندیده برخوردار و از فساد و فحشا برکنار بودند.
اکثریت جامعه بیسواد(حدود۹۷ درصد) و بیشتر افرادی که با سواد بودند در حد خواندن و نوشتن و بعضی به علوم جدید واقف بودند. مردم جامعه قاجاری از خرافات و اوهام دور نبوده و به این نوع مسائل نیز اعتقاد داشتند. ملاها و طرفداران ارتجاع نیز به جهت پایدارتر کردن حکومت خود به نفوذ هر چه بیشتر این گونه اعتقادات خرافی در بین مردم میکوشیدند (همان)
دیوارهای بیرونی خانه را طوری میساختند که چیزی از اندرونی دیده نشود از این رو بسیار بلند بودند و کسی را یارای ورود بدانها نبود، هرنوع دریچه در طبقهی هم کف، کوچک و مشبک و در بالای خط دید عابران بود. پنجرههای طبقات بالا معمولا بزرگتر و پیش آمدهتر ساخته شده بود و با این که فضا و هوا را از خود رد میکرد ولی طوری نبود که مشرف به حیاط و یا تراس همسایه باشد. در رسالهی مختصر سیدی خلیل حکم این منع شرعی آمده است«که هرکس که میخواهد از درخت نخل خود بالا برود باید همسایه را خبر کند تا کسی در منظر دید او قرار نگیرد»(گروپه،۱۹۷:۱۳۷۹)
۳-۱-۴ هنر و معماری در دورهی قاجاریه
تزئین در معماری فقط منحصر به پوشش سطوح نیست بلکه به انتقال فضا نیز کمک میکند بناهای اسلامی را نمیتوان همواره از روی شکل و قالب آنها تشخیص داد چون هر قالبی محدود به یک نیت و هدف نیست؛ بالعکس، هر فرم و قالب نشان دهندهی تکثیر هدف و انعطافپذیری فضاست(گروپه،۱۶۲:۱۳۷۹).
هنر دوره قاجار نشانگر سه مشخصه و ویژگی بنیادی بود جدایی روز افزون فرهنگ ایرانی از سنت عظیم اسلامی در نتیجه پیروزی تشیع و رقابت با امپراتوری عثمانی؛ ورود دمافزون عناصر هنر مردمی و عامیانه؛ و وابستگی رشد یابنده به تأثیرات هنر غربی. هنر این دوره با این که از نظر کیفی در سطح پائینتر از هنر ادوار پیشین قرار داشت و از حیث شکوه و عظمت قابل مقایسه و همسنجی با آن نبود، اما ویژگی و هویت کاملا مستقل و پالودهای را به نمایش گذاشت( اسکارچیا،۱۳۷۶،۱۶۷).
در دورهی قاجار سبک جدیدی در معماری پیدا نمیشود. معماران این سلسله نیز دنباله رو معماری صفویه بودند( تفضلی،۱۷۱:۱۳۸۷).
چنانچه در کاخها و مساجد ابنیهی دورهی قاجار حتی نقوش و طرحها وتزییناتی یافت میشوند که کوشش شده است؛ عینا از دورهی صفویه تقلید شوند. اما نکته حائز اهمیت این است که این نوع رقابت، به علاقه و حیرانی در حدی گرته برداری سطحی منجر میشد. ما حصل آن اگرچه در مجموع خلق هنری خاص با کاراکتر و شخصیت ویژهی دورهی قاجار بود اما در عوض به دلیل برخی از مسائل و زیر ساختهای اجتماعی-فرهنگی و باورهای هستیشناسانه که در مجموع زمینهی ظهور هنر را شکل میدهند. هنر معماری این زمان فقیرتر از هنر معماری صفویه بوده است(گودرزی(دیباج):۱۳۸۸).
در زمان حکومت طولانی ناصرالدین شاه، علاوه بر این که رفته رفته تمدن و هنر غرب در ایران نفوذ کرد، به تدریج وضع مردم کشور نیز رو به بهبود نهاد. به همین دلیل هنر معماری، هم چنین صنایع ظریف مثل گچبری، ایینه کاری و کاشیکاری رونق یافت. در اثر ارتباط بیشتر ایران با اروپا، معماری اروپا در هنر معماری ایران نفوذ کرد و معماران ما از هنر اروپایی تقلید نمودند.
ارتباط بیشتر ایران با غرب، معماران ایرانی را بر آن داشت تا عوامل مشخص معماری ایران را با روشنبینی و توجه خاصی، با عوامل معماری غرب در آمیزند و آثاری به وجود آورند که از نظر هنری دلپسند باشد.
ساختن سرسراهای ورودی با پلکانهایی که از وسط سرسرا شروع شود و از پاگرد به دو شاخه در مقابل یکدیگر بالا ادامه مییابد، تآثیر معماری کشور روسیه بر بناهای احداثی از اواسط سلطنت ناصرالدین شاه به بعد، معمول گشت. این معماری خارجی با طرحهای تزیینی ایرانی از قبیل کاشیکاری، آیینهکاری و ازارهبندی از کاشی، توآم گشت و گوشهای از معماری عصر قاجاریه را نشان داد(تفضلی،۱۷۱:۱۳۸۷).
ایجاد زیر زمینها با طرحهای زیبا و پوشش ضربی آجری، تعبیه حوضخانهها، متداول گشتن بادگیر جهت خنک کردن فضاها و احداث تالارهای بزرگ با شاهنشینها و غرفهها و گوشوارهها و همه و همه به صورت دلپسندی در آمد.
ساختن بادگیر جهت خنک کردن و تهویه داخل بنا در معماری قاجاریه متداول بوده است. بادگیرها در ابتدا ساده و فقط شامل یک دهانه با تزئینات کاشیکاری زیبا بود؛ به تدریج مراحل کمال را پیمودند، چنانکه صورت تکامل یافته آنها، دو طبقه و از چهار جهت دارای هشت دهانهی هواکش بود و جریان باد و هوا را از این دهانهها به داخل ساختمان هدایت میکرد.
با مقایسه بادگیرهایی که برای آبانبارهای کاروانسراهای شاه عباسی واقع در جاده نائین به کرمان و سایر نواحی کویری ایران (خواه ساده و خواه با شیارها و هواکشهای متعدد) ساخته شده است و بادگیرهای زمان قاجاریه در تهران، یزد، ابرقو، کاشان، طبس، سمنان و دامغان مشاهده میشود؛ که چطور در دورهی قاجاریه، ساختن بادگیر از صفویه اقتباس شده و مرحله تکامل را طی نموده است.
در معماری کاخسازی، ساختن بادگیرهای مزین به کاشیکاری و قبهی طلا در عمارت رکنی از معماری اصیل ایرانی بوده است(نصیری انصاری،۲۷۸:۱۳۵۱).
نصیری انصاری در مورد بناهای غیر دولتی میگوید: بناهای مسکونی در دوره قاجار (غیر از کاخهای سلطنتی) با طرحی شامل اتاق مرکزی ایوان(با دو ستون در جلوی آن) و اتاقهای کوچکتر واقع در اطراف اتاق مرکزی به صورتهای ساده یا مفصل، همه به شیوهی معماری اصیل ایران در ادوار قدیم بود که در این دوره با ابتکارات جدیدتر به صورتی دلچسب و نیکو تکمیل گشت. بناهای مسکونی که از دوره قاجار به یادگار مانده است زیاد نیست؛ زیرا در آن زمان ساختمانها فاقد استحکام کافی بوده و غالبا فقط در طبقهی پایین بنا از آجر استفاده میشده است؛ اما طبقات فوقانی را که به آئینهکاریهای مجلل و گچبریای زیبا مزین بود، بیشتر از خشت خام میساختند(همان:۲۷۵).
از این دوره کمتر بنای مسکونی میبینیم که تمام آن از آجر ساخته شده باشد. بناهایی مانند منزل آقای بروجردی در کاشان، منزل آقای شیبانی در طبس یا منزل آقای آقازاده در ابرقو، نمونههایی از معماری مسکونی دوره قاجار است. در معماری مذهبی قاجاریه، مانند ساختن مسجد، مدارس دینی، تکیه و حسینیهها، شیوهی معماری همان است که در ادوار پیش بوده است. مسجد امام تهران، قزوین، مسجد سید در زنجان و مدرسهی سلطانی در کاشان گواه این مدعا است.
علاوه بر معماری مذهبی که پیروی از صفویه است و معماری کاخسازی و معماری مسکونی که آمیزشی از عوامل معماری ایرانی و اروپائی را به حالتی دلچسب نشان میدهد، بنای تیمچههای وسیع و زیبای این دوره، خود نشان دهندهی شاهکارهای ماهرانهای از استادان هنر معماری قرن سیزدهم هجری است.
از دورهی قاجاریه، تیمچههای وسیع با پوششهای ضربی، مانند تیمچهی حاجبالدوله، صدراعظم، مهدیه، امین اقدس و علاءالدوله…در تهران موجود است. اما مشهورترین و زیباترین آنها تیمچه امین الدوله در کاشان است که از نظر هنر آجرکاری و کاشیکاری و چه از نظر وسعت دهانهی طاق قابل تحسین و ستایش است.
با استقرار ثبات و امنیت در کشور، همچنین ایجاد ارتباط سریعتر و روز افزون بین شهرهای ایران با داخل وخارج مملکت و بالا رفتن زندگی مادی مردم و وضع اقتصادی کشور و احساس احتیاج به مسکن بیشتر، از یک طرف و به بازار آمدن مصالح جدید ساختمانی از قبیل، آهن، بتون و… از طرف دیگر و نیز آمدن مهندسین خارجی به ایران مهندسانی که به پیشینه پر افتخار مملکت ما آشنایی نداشتند و بازگشت ایرانیانی که در خارج از وطن هنر معماری را فرا گرفتهاند و شدیدا تحت تاثیر معماری غرب بودند، دگرگونی شگرفی در هنر معماری ایران پدید آمد.
با همهی زیبایی که به چهرهی شهرهای ایران بخشیده، متاسفانه غالبا جنبهی تقلید از شیوههای معماری غرب را بر پیروی از هنر اصیل ایرانی یا ابداع سبک جدیدی در معماری ایران ترجیح داده است(ویلسن، ترجمه: فریار، ۱۳۶۶: ص ۲۱۷).
این معماران آن طور که میبایست عوامل مشخصهی معماری ایران را در بناهای بزرگی که به دست آنان ساخته میشد، منظور نداشتند. ولی با وجود آن در بعضی از موارد، اجبارا به طرف تزئیناتی به سبک ایرانی کشانده شدند. بناهای کاخ سعدآباد و کاخ مرمر در تهران و ساختمان مجلل باشگاه افسران، عمارت شهربانی، کالج البرز، کاخ وزارت امور خارجه و عمارت پست و… گواه این مدعا است. این طریق معماری بدون توجه به عوامل اقلیمی و پیشینه معماری پرافتخار ایران، هنوز هم ادامه دارد(تفضلی،۱۷۴:۱۳۸۷).
هنر دورهی قاجار دارای تشتتها، چند گفتگویی، سطحینگری و دارای فاصله با هنر فاخر و برخوردار از نوعی شتابزدگی در کسب جلوهها و مظاهر هنر و فرهنگ غرب گردید. هنرمند این دوره در مورد پرداختن به هنر سنتی و هنر گذشتهی خود نیز همین برخورد را دارد. به همین دلیل است که وقتی به نقوش انتزاعی واسلیمیها و شبه اسلیمیها وختائیها وگل بتهها میپردازد غالبا سطحی و خام است و امکان پرداختن به عمق مفاهیم آنها را نمییابد. زیرا اصولا انتخاب اسلیمی و ختائی به طور کلی نقوش آبستره و انتزاعی در هنر سنتی اسلامی-ایرانی که اوج زیبایی آن را در دورهی صفویه میتوان دید. درک باطن و حقیقی است که هنرمند را به گزینش چنین بیانی در عالم فرم و رنگ رهنمون میسازد. هنرهای دینی- ایرای –اسلامی، اشیاء واشکال و صورتهای گوناگون را از هیأت ملکی خارج میکردند، صورت و کالبد ناسوتی و مادی را از آنها میگرفتند و هیأتی ملکوتی به آن میبخشیدند. اشیاء به حقیقت ملکوتی خود رجوع داده میشدند تا آئینهی جلال و جمال ازلی باشند. »(گودرزی،۸:۱۳۸۸).
هنر دورهی قاجار از یک طرف- و در بسیاری از موارد- درگیر دستمایهی تقلید و تکرار پیشیشنیان خود است و از طرف دیگر عمدتا در مواجه با دعوت به تسلیم در برابر وضعی است که سوغات غرب برای او به ارمغان آورده است. به همین دلیل است که اعتنای جدی به سنت نیز ندارد و هنر شبه سنتی و شبه قدسی آن یا به تفنن و یا به بدعت سطحی- جز در موارد بسیار استثنائی- روی آورد و دیگر ساحات تفکر هنر فراموش ماند.
در همین راستا سفر دولت مردان و سیاستگذاران ایرانی به اروپا نیز تأثیرات بسیار زیادی بر فرهنگ رایج در دربار و برنامهها و سیاستهای آنها داشت. اما به دلیل نوع نگاه شاهان و بزرگان قاجار در سفرهای خویش به اروپا که اغلب در حد سفرهای سیاحتی و تفریحی بود و دستآوردهای آنها جز سفرنامههای سطحی و خرید و وارد کردن ابزار و ادواتی که بیشتر سوغات به شمار میآمد، برخورد با تمدن غرب و دستآورد منسجم، درخشان و منطقی دیگری نینجامید(شمیم۳۵۹:۱۳۸۷)
در این میان عدم فراهم ساختن زمینههای لازم برای تغیرات اساسی در جامعه، فرصت طلبی بسیاری از صاحب منصبان، شیفتگی و حیرانی در مقابل غرب به جای برخورد سنجیده و هوشمندانه و عدم اهتمام جدی دولتمردان به تغیرات اساسی و ضروری در شئونات مختلف جامعه را نیز باید به دلایل ذکر شده افزود.
هنرمند دورهی قاجار همچون سیاستمداران و دولتمردان آن دوره در برابر هجوم تمدن جدیدی که مظاهر آن حتی گاه در حد سوغات و هدایا به داخل کشور وارد میشد نتوانست صورت کلی فرهنگ خود را حفظ کند و به ناچار بعضی از اجزای منفک شده از اصل را نگه داشت و بی آن که به نامتناجس بودن این اجزا بیاندیشد در کنار اجزایی از فرهنگ و تمدن غرب قرار داد(گودرزی،۳۰:۱۳۸۸).
در این میان گرتهبرداری (وامگیری) از فرهنگ و تمدن غرب به شکل ظهور برخی از آداب سطحی و افراطی گاه به شکل استفاده از لباس خاص، کلاه، کروات و اصطلاحات فرنگی در ابتدا اصطلاحات فرانسه خود را نشان میداد. هرچند نگاه و برخوردهای برخی از چهرهها را در این نظام مانند امیر کبیر، قائم مقام فراهانی و حتی عباس میرزا باید استثناء دانست.
بر این اساس دورهی قاجار باورهای متفاوت و گاهی متناقضی را در درون خود جای داده است؛ نقاط و موارد قابل تأملی مانند: نگاه نوستالژیک[۱]، یا خاطرهانگیز و رقابتجویانه با صفویه، اما از مناظری اشرافمنشانه، تظاهر به تمدن با بهرهگیری از مظاهر و دریافتهای سطحی از غرب و دهها عوامل دیگر، فضایی نسبیگرا در دورهای تقریبا طولانی حکومت قاجار فراهم ساخت و هنر این دوره را نیز از خود متأثر کرد که بیش از هر چیز وجه میان مایگی و ارگانیسمهای با سطح توسعه و تکامل بسیار نازل آن قابل تأمل است. هرچند اینگونه نیست که هنر قاجار به دلیل طرح مقولهی میان مایگی به طور کلی هنری سخیف باشد بلکه ارگانیسمهائی با سطح توسعه و تکامل بسیار نازل داشتن آن هم معمولا دلنشین و صمیمانه است. ضمن اینکه مواردی مانند نوآوری، کوشش برای تنوع و برخی از ویژگیهای هنر فاخر به صورت جرقههای کوتاه و کوچکی در زوایای پیدا و پنهان آن قابل مشاهده است که به صورتی بسیار کوتاه و کم وسعت چشم را خیره میکند اما به سرعت نیز فرو مینشاند (همان).
۳-۱-۴-۱ ویژگیهای نقوش تزئینی هنر و معماری دورهی قاجار
رنگ و فرم و فضای آثاری که متجلی شده در نقوش تزیینی دورهی قاجار هستند در یک معدل کلی با در نظر گرفتن چهار بنای شاخص و نمونه، یعنی مسجد سپهسالار، کاخ گلستان، عمارت مسعودیه وخانه ی امام جمعه، دارای ویژگیهایی هستند که درموارد زیر خلاصه میشوند:
۱-اهمیت جزء بر کل در نقوش منفرد، عدم توجه به کمپوزیسیون و آهنگ رنگ و فرم، به زبان دیگر، گویی هر جزء و قطعه ای توسط یک نفر اجرا شده و هنرمند، در بخشی که در اختیار او بوده است با ذوق و ابتکار خود عمل کرده است و در این راستا به ترکیببندی کلی یا حتی نقوش مجاور کمتر توجه داشته است.
۲-دوگانگی در برخورد با فرم و مفهوم و عدم توجه به مفاهیم و موضوعات در خطوط کوفی بنایی، درمواردی خطوط کوفی به دلیل «فرم» بهکار گرفته شدهاند و فرم بر معنا غلبه دارد. به طوری که گاهی مثلا کلمهی «علی» یا «الله» که بر اساس باور هنرمند یا حامی او در بنا استفاده شده است.
۳- سادهسازی خطوط بنایی و اجرای آنها بدون ویژگیها و آرایههای تزیینی در واقع خطوط بنایی با فرمهای ساده و زاویهدار بدون آنکه زاویهها با انتهای کلمات آن با بهرهگیری از تنوع اشکال و افزودن عناصر تزئینی همچون گل و بوتهها سادگی خود را از دست بدهند هماهنگ با چیدمان «آجرهای بنا» به کار گرفته شدهاند.