۲-۳ - تحلیل فلسفی استقراء در حقوق بین الملل
در جهان کنونی ، خمیرمایه ی پیشرفت در علوم ، استقراء از راه مشاهده و تجربه و تغییراست و هیچ گاه دروازه ی تجدید و حرکت وپیشرفت به روی آن بسته نمی شود؛ زیرا استقراء تام که به یقین، بدل شود کمتر اتفاق می افتدو استقراء ناقص زمینه ابطال و ارتقاء را در خود می پرورد.
همین وضع سبب می شودکه تردید و انکار درباره ی اعتبار استقراء ناقص آغاز شود، زیرا چگونه ذهن می تواندبه احتمال ناشی از آن اعتماد کندو فرض مخالف را نادیده بگیرد؟ولی ،به این تردید پاسخ داده شده است که گاه ظنّ حاصل از تجربه و مشاهده چنان قوی می شودکه بنای عقل برپذیرش آن است؛ چنان که در رویدادهای عادی زندگی و حتی قضاوت به همین بنا استوار ودر حال حرکت تکیه می کنیم. شوق رسیدن به معلوم تازه و ارتقاء و پیشرفت نیز احتمال شکست و پای خیزی دوباره را آسان می کند. وانگهی ، انسان به تجربه آموخته است که برطبیعت نظمی پایدار جکومت می کندو قانون حاکم برآن دگرگون نمی شود. علت معین پیوسته معلول خاصی را به دنبال داردو طفره و تصادف در این رابطه راه ندارد. پس ، اگر در زمان و مکان و شرایط معین رابطه علیّت میان دو حادثه احراز شود، عقل می تواندوجود آن را گسترش دهد و شامل تمام حادثه های همانند سازدو، به عنوان مثال، نتیجه بگیردکه«آتش می سوزاند» و«آب ترکیبی از اکسیژن و هیدروژن است» .[۲۱۹]
ذهن پژوهشگرباید فقط به مدارک و اسناد معتبر و دلایل عقلی اعتماد کند. یکی از نشانه های تفکّر بدون روش تکیه بر آداب و رسوم ، عادات و سنن شخصی و اجتماعی و بررسی و قبول کردن امور بدون تحقیق و تفحص عقلی و علمی است . پژوهشگر در حیطه کارش نیاز به دلایل عقلی و برهان دارد . هر دلیلی باید بر اساس سند و مدرک باشد . اصالت سند و مدرک نیز به طرق علمی و عقلانی ثابت می شود .
بند چهارم- بُــتــهای ذهــنی
چنان که گفته شد،در استقراء ، ذهن با شناخت ماهیّت وآثارپدیده ها، قانون حاکم برآن ها را تشخیص می دهد. این فرایند، با «پیش فرضی» که محقّق در ذهن پرورده است آغاز می شود؛همانند پیش نویسی که برای تهیّه ی قوانین می شودو زمینه ی مطالعه دقیق وآزمون آن را فراهم می آورد. به همین مناسبت است که در رساله دکتری یا پایان نامه از نویسنده انتظار دارندکه «پیش فرض» خود را بیان کند. هیچ عمل ارادی بی هدف انجام نمی شود. پیش فرض تحقیق در واقع هدف نویسنده و جهت و مسیر حرکت فکر او را معین می سازد. پیش فرض نیزخود به خود و اتّفاقی به ذهن نمی رسد؛ زاده ی مشاهده و تجربه ی اجمالی است که اندیشه ی حرکت وآزمودن حوادث را تلقین می کند: به عنوان مثال، شما آبی را در لیوان دارید به دلیلی تجزیه می کنید و در می یابید که ترکیبی از اکسیژن و هیدروژن است. پس از این آزمون ، تصور ترکیب دو عنصراکسیژن و هیدروژن به ذهن شما می رسدو پس از یکی دوبار تکرار این تصور تقویت می شود و به پدیده ای میانه ی تصوّر و تصدیق تبدیل می شود. همین پدیده است که انگیزه ی تکرارمشاهده ی نخستین وپایه ی پیش فرض است. پیش فرض ذهنی در صورتی به تصدیق می انجامد که آزمایش ها چندان تکرار وبه همان نتیجه منتهی شود که خردمندمتعارف به آن اعتمادکند، هرچند که به یقین منطقی و علم نرسدوجای تحقیق و آزمایش جدیدی را درآن باز بگذارد.[۲۲۰]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در اینجا به نظریه معروف بیکن (roger bacon ) اشاره می کنیم که دانستن آن خالی از لطف نیست .
او می گوید ذهن ما به طرق مختلف دچار خطا می شود و این خطاها بر اثر عادات و بتـدریج در ذهن متمرکز می شود و پس از مدتی یک نوع قداست پیدا می کنند و به لحاظ تمرکز و رسوخ آنها ، به آن ها بت های ذهنی می گویند. بتهای ذهنی خود خطاهایی هستند که ذهن را فلج کرده واجازه ی دوری کردن از خطاهای دیگر را نمی دهند . این بتهای ذهنی به چهار بخش تقسیم می شوند .[۲۲۱]
۱- بـــتهای قــبیــله ای و طایــفه ای
۲ - بــتهای غــا ر
۳ - بــتهای بــازاری
۴- بـــتهای نــمــایشــی
۱-۴- بُـتهای قبیله ای و طایفه ای
پژوهش گر باید توجه داشته باشد که این نوع خطاها ناشی از طبیعت نوع بشراست و انسان نوعاً دچار این خطاها می شود و این برمی گردد به عقل و تخیل و احساس ، یعنی، نحوه کارکردعقل و قوای شناسایی . مهمترین خطاها خطاهای حسّی هستند که در شرایط خاص ایجاد می شوند مثلا خطاهای دید با تمرین و به کار بردن ابزار لازم و موقعیت های مناسب و دقت و سنجش در پدیده های حسی می توان از آن دوری کرد.
۲-۴- بتهای غـار
این امر برمی گردد به طبایع فردی در انسان ، علاوه برخطاهای نوعی . عمده ترین این خطاها خطاهای تربیتی است و نظام های اشتباه تربیتی و یکسری ارزش های قبیله ای که باعث می شوند هر شخصی یک تربیت خاص پیدا کند . حتی آموزگاران هم ممکن است دچار توهّماتی باشند که آنها را انتقال دهند و ذهن انسان را از کودکی انباشته است .
قسمت عمده ی این خطاها بر اثر ارزش های دینی است . وهمچنین ارزش های ملّی در نظام های تربیتی تاثیر داشته است . این مجموعه تربیتی در هنگام رشد و سنین رشد، انسان را راحت نمی گذارند و بر انسان تاثیر دارد. بیکن می گوید با این خطاها باید مبارزه کرد . او معتقد است ما باید با تحقیق و مطالعه این خطاها را کنترل کنیم ویافته هایمان رابازسازی کنیم . این ها مضامینی را به افراد تلقین می کنند که افراد نمی توانند از آنها فاصله بگیرند . بنابر تجربه ،هر انسانی، دین دارد و این اعتقادات دینی الگو هستند. درزمان تربیت، اعتقادات مذهبی ارزش هایی را به ذهن القا می کنند . هردینی محرماتی دارد تمام واجبات و غیره ، انسان را تحت تاثیر قرار می دهند ، عادات فردی ناشی از تربیتند .
۱-۲-۴ - مثال در حقوق بین الملل
درباره مفهوم عدالت و تعریف آن ،سخنان بسیاری گفته شده است که نقل و نقدآن ها با موضوع این گزارش تناسب دارد.ولی ،یادآوری این نکته ضروری است که عدالت موردنظر تنها مفهومی مجرّدوآرمانی نیست؛غایت مطلوب هرحقوقدان وهدف نهایی هرمُصلح و حق طلب است،لیکن ریشه ی اجتماعی داردو پایگاه اصلی آن دراخلاق است: بدین توضیح که عوامل گوناگون مذهبی و نژادی وتاریخی واقتصادی و جغرافیایی در میان هر قوم ، اخلاقی به وجودمی آوردکه رفته رفته پایه ی تمدّن آن قوم یا ملّت راتشکیل می دهد. این آمیزه ی اجتماعی و اعتقادی، هم چهره ی آرمانی داردو هم بی بهره ازویژگی های پدیده ی اجتماعی نیست. نام این اخلاق را در فلسفه ی حقوق «اخلاق والای اجتماعی» نهاده اند[۲۲۲] نشانی از ترکیب و پویایی آن باشد. معیارتمیزآن را نیزداوری وجدان محسنین وپرهیزکاران جامعه هستند. جوهرعدالت در دامان چنین اخلاقی شکل می گیرد:گاه پاگرفته و منسجم درچهره ی اصول حقوقی ظاهرمی شودوگاهِ دیگردولت را واداربه اطاعت می سازدو در قوانین نفوذ می کند.بخش مهمی از آن نیز، که هنوز توان چیرگی برسازمان های اجتماعی را نیافته ،در وجدان ها باقی می ماندو الهام بخش مفسران قرار می گیرد.پس اگر گفته شودکه«حقوق رسوب تاریخی اخلاق است» نبایدپنداشته شود که این سه ماهیّت باهم پیوند می خورند. اخلاق و عدالت و حقوق چهره های گوناگون یک ماهیّت است که در اشکال و محیط های مختلف نمو پیدامی کندو ویژگی «محیط» را می پذیرد.[۲۲۳]ذهن حقوقدان در دامان نظام حقوقی و اخلاق جامعه ی خود پرورده شده است و گمشده ی خودرا نیزدر درون همین حصار قهری می جوید؛ منتها، دراین جستجو از آرمان های والا نیز الهام می گیردومی کوشدحصار محیط را بشکندوارتقاء بخشد.[۲۲۴]
۳-۴- بُـتهای بازاری
خطاهایی که مستقیماً به انسان تعلیم داده نمی شوند ولی بر اثر روابطی که او دارد به طور اتوماتیک وارد ذهن می شود . این خطاها از خطاهای عامیانه شروع می شود و در مرحله بالاتر حتّی خطاهای علمی و خطا در اصطلاحات علمی هم داریم . فرض کنیم یک محقّق تاریخ از کشور ایران می خواهد در مورد تاریخ روابط ایران و انگلیس تحقیق کند و این پیش فرض ذهنی یا بت ذهنی در پس زمینه ذهن او جای گرفته که انگلیسی ها پیراستعمار هستند یا همه چیز زیر سر انگلیسی هاست ! یا خود انگلیسها آوردند و خودشان بردند ! و… بیکن می گوید : این مفاهیم بتهای بازاری اند که در جامعه برسر زبان ها افتاده اند . مهم نیستند ولی وقتی پای شناخت و پژوهش به میان می آید باید از آنها دوری کرد . حقوقدان نیز،بنابرتربیت و پرورش خودوتخصّص ویژه ای که دارد،پیوسته سایه یک نظام حقوقی رابرسرداردودرتمیزعدالت ازهمان اصول حقوقی الهام می گیرد .همین فرض می تواند برای یک پژوهشگرحقوق بین الملل نیز صادق باشد.
۴-۴ - بُـتهای نمایشی
یکسری الگوهای فکری است که نظام های فلسفی به ذهن شخص القاء می کنند . ممکن است این نظام ها یک سری الگوهایی داشته باشند که خطا باشند و اگر ذهن به آنها عادت کند نمی تواند خطای آن را ببیند. فرض کنیم یک نفر برای استدلالاتش از منطق ارسطویی استفاده می کند و ناخودآگاه مفهوم جوهر و عرض را که از مبانی این علم است قبول کرده . حال آنکه اگر این دو مفهوم را به چالش بکشیم کل منطق صوری زیر سوال می رود . بگذارید مثالی از حــقوق بیــن الـمـلل بزنم فرض کنیم حقوقدانی قایل به مکتب حقوق طبیعی با گرایش مذهب مسیح باشد و آن را مبنای حقوق بین الملل می داند درمذهب مسیح ، منبع علم الهی ( لوگوس ) تعیین کننده قانون طبیعی است ، حقوق طبیعی عینی و جدا از اراده بشری است . برای تمام افراد ، در تمام اعصار ، و در تمام کشورها معتبر است . دراینجا می بینیم که قبول یک نظام فلسفی که صبغه دینی دارد ناخودآگاه منجر به چه استدلالات و نتایجی می شود .
بگذارید مثالی دیگراز حقوق بین الملل ذکر کنیم مثلاً درتئوری سنتی حقوق بین الملل مشروعیت بین المللی و حاکمیت دولت صرفاً براساس اینکه آیا دولت از نظر سیاسی برجمعیّت مردم کنترل دارد یا نه ،تعیین می شودو نه اینکه آیا دولت نماینده واقعی مردم هم هست یا نه. نظرگاه سنتی حقوق بین الملل ،پارادایم دوگانه ای را درباره ساماندهی افراد بشر به دست می دهد:یکی اجرای عدالت (در سطح داخلی)ودیگری مشروعیت(در سطح بین المللی).عدالت و مشروعیت دراین نظرگاه ،به لحاظ مفهومی از یکدیگرجداهستندزیراسیستم های داخلی برای پیشبرد عدالت تلاش می کنند،لکن نظام های بین المللی صرفاً به دنبال نظم و رعایت آن هستند حقوق بین الملل در این مفهوم(اقتدارواستقلال بی چون وچرای دولت )هنوز توانایی و ظرفیت آن را ندارد که چارچوب هنجاری مناسبی برایر روابط بین الملل در زمان حاضرتعبیه کند.[۲۲۵] .
با توجه به نظریه های سنّتی حقوق بین الملل می بینیم همین عدم اعتقاد به توانایی حقوق بین الملل به هنجارسازی برای روابط بین الملل یک بت ذهنی بود که متفکران خبره ای همچون کانت ریشه این اعتقاد را شناخته (اعتقاد به اصالت اراده ی دولت ها) و برآن شدندکه دنیای لیبرال تر امروز ،نیازمندتئوری لیبرال تری از حقوق بین الملل است.[۲۲۶] لذا اصالت را به فرد داده و نه دولت و هدف اصلی برپایی دولت و حکومت را آن دانستند که به اجزاء تشکیل دهنده خود یعنی فرد انسانی خدمت کند،از او حمایت کند و برای اوسودمند باشد.[۲۲۷]
آنها می گویند این بنیان های سنتی،غیر لیبرال و اقتدارگرا هستندو فرمانبری خواهی[۲۲۸] یا قدرت دولت را به شیوه ای ناموجه تا پایه ای بلند بر می کشند و ستایش می کنند. استفاده از قدرت و اعمال آن باید به لحاظ اخلاقی نیز مشروع باشد.اعمال قدرت هنگامی از لحاظ اخلاقی مشروع است که محصول رضایت سیاسی مردم باشدوحقوق اساسی مردم را که موضوع و مخاطب آن هستند محترم بشمارند. اگر قرارباشدحقوق بین الملل مشروعیت اخلاقی هم داشته باشد،ناگزیرباید دولت ها را ملزم کند که به عنوان پیش شرط وارد شدن به جامعه بین المللی ،حقوق بشر رارعایت نماید. امانوئل کانت نخستین کسی است که از این دیدگاه (نظریه) دفاع کرده و به همین لحاظ آن را «نظریه ی کانتی حقوق بین الملل » می نامیم.
بند پنجم : بُـتها را بشکن
پژوهشگر از ارزش گذاری و پیش داوری اجتناب می کند . اینکه فلان مکتب حقوقی صحیح است یا فلان دین حق است در پژوهش جایی ندارد . اگرکسی برای اثبات عقیده ای مدّعی پژوهش شود کاری اید ﺋولوژیکی انجام داده و دیگر نمی توان او را پژوهشگر خطاب کرد بلکه او کـلام و فـلسفه می گوید. در امر پژوهش تا آنجا که ممکن است نباید اعتقادات شخصی را دخالت داد .
۱-۵- همه بتها نمی شکنند
عده ای معتقدند که قبل از پژوهش باورهای شخصی را باید تماماً به کناری نهاد . اما این امر به طور مطلق امکان پذیر نیست . چونکه باورهایی در ضمیر هر شخص وجود دارد که او به آنها شناخت آگاهانه ندارد و در بینش و جهت گیری فکری او تاثیر می گذارند . به طور مثال : نوع خاص سنتی که با آن محقق رشد کرده است ، ارزش های اجتماعیش ، محل تحصیلش ، زبانی که با آن سخن میگوید حتی زبان هایی که به غیراز زبان مادریش می شناسد ، در شکل گیری شخصیت او موثرند . لذا پژوهشگر باید در مقدمه تحقیق یا کتابش ، خودش ، دیدگاهش ، ابزار پژوهشش و روشش را معرفی کند تا خواننده بداند با چه کسی و چه بینشی طرف است . مثالی ذکرمی کنم : در رشته فلسفه همه دانشجویان دوره کارشناسی کتاب مرجع و درسی شان تاریخ فلسفه فردریک کاپلستون که مشتمل بر چند جلد است می باشد با اینکه این اثر پژوهش صرف نیست وبیشتر تالیف است برای این توضیح مثال خوبی است این کتاب که تاریخ فلسفه غرب را از یونان باستان تا عصر حاضر بیان می کند مملو است از اشارات آشکار و پنهان به مسیحیت و اصول اعتقادیش ، حال آنکه خیلی از فیلسوفان یونان و روم این تاریخ فلسفه درپیش از مسیح می زیسته اند . یعنی او تاریخ فلسفه را ، تومیستی ، نگاه می کند زیرا او یک کشیش مسیحی بود و این کتاب را برای طلبه های کاتولیکی (کشیشان ) نوشته است و فلسفه توماس آکویناس را (قرن ۱۳میلادی ) فلسفه جاودان و حقیقی می داند البته اینجا عیبی بر کاپلستون نیست اودر ابتدا روش و بینش خود را معرفی کرده و بر خواننده است که این کتاب را بخواند یانه . یک محقق به این امر توجه می کند که این کتاب نه جلدی یکی از ده ها تاریخ فلسفه ای است که به زبان های مختلف نوشته شده و بینش تومیستی – سنتی مطالب را بیان می کند . این کتاب در کشور ما به عنوان بهترین متن درسی برای دانشجویان فلسفه تعیین شده و متن درسی قرار گرفته است . در مقابل آن امیل بریه دیدگاهی غیر مذهبی دارد و تاریخ فلسفه را با نظر دیگری شرح می دهد . او نیز دارای روش و بینش شناخته شده ای است و از این جهت نمی توان بر او خرده گرفت . البته باید در نظر داشته باشیم که بینش و دیدی خاص از تاریخ داشتن بین محققین و متفکرین امری طبیعی است .این دو مورخ فلسفه در کلیات خلاف یکدیگرنمی نویسند بطور مثال هیچکدام عقاید افلاطون را به ارسطو ویا بالعکس نسبت نمی دهند ولی اگر به محتوای این دو کتاب به طور دقیق نظر بیاندازیم متوجه می شویم که هر کدام مهر شخصی و اعتقادی خود رابر اثر خویش زده اند و در انتخاب و تفسیر مطالب ، نظری خاص داشته اند .
پژوهشگر باید به نوع انتخاب مطالب و تفاسیرشان توجه داشته باشد .
بند ششم – روش علمی [۲۲۹]
به این ترتیب بهترین روش تحقیق ترکیبی از قیاس و استقرا دانسته شد و از آن به «روش علمی » تعبیر گردید . کبرا در این روش عبارت از یک اندیشه ی جزمی نیست ؛بلکه عبارت از پیش فرض یا فرضیه ای بود که با جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها مورد آزمایش قرار می گیرد .[۲۳۰]
جان دیوئی برای این روش پژوهش الگوی ذیل را پیشنهادکرد که از آن به «روش حل مسئله» نامبردار شده است: ۱- شناخت و تعریف مسئله ۲- ساختن فرضیه (گمان،پیش فرض،حدس بخردانه) ۳-جمع آوری ،تنظیم ، و تجزیه و تحلیل داده ها ؛ ۴-تنظیم نتایج؛ ۵- تایید،ردّ یا تعدیل فرضیه از راه آزمودن پیامدهای آن در موقعیت خاص
مراد از تجزیه و تحلیل داده ها بحثی است که همه ی ابعاد و اطراف آن ها را فرا بگیردو به همه ی زوایای آنها نفوذ کند تا امور علمی پنهان در آنها را کشف نماید.[۲۳۱]
فصل دوم
روش پژوهش در حقوق بین الملل
بند اول - دیباچه
دست یابی به هدف های تحقیق میسّر نخواهد بود مگر این که روش شناسی دقیقی به کار برده باشیم .امّا روش شناسی در پروسه تحقیق چه کمکی به ما می کند؟ روش شناسی در پژوهش، مجموعه ای از فرایند ها وقواعد است که درقالب یک نظم سیستماتیک وروش های اجرایی، محقق رادرپاسخ به سؤالات تحقیق هدایت می کند . ویا مجموعه ای به هم پیوسته از قواعد ،اصول وروش های معمول در یک رشته از دانش اطلاق می شود .[۲۳۲] از پژوهش، تعاریف گوناگونی شده ولی تعریفی را نقل می کنیم که با این پژوهش مناسبت بیشتری داردومنظورما را درپژوهشِ روشمند بیان می کند . پژوهش روشمند عبارت از بررسی ومطالعه منظم ،کنترل شده وآزمایش قضیه های فرضی درباره ی روابط احتمالی بین پدیده ها با «دیدی انتقادی» است . چنین تحقیقی دارای دو شرط می باشد ۱- کنترلِ دقیق شرطی که مانع تأثیر عوامل نامربوط ومزاحم می شود ۲- توجه به پادایم ها ومبانی فلسفی علم مربوطه . واما مفهوم روش شناسی درتحقیق چیست ؟ روشمند بودن در امر پژوهش یعنی چه ؟ روشمند بودن یعنی نظم دادن به فکر . نظم دادن به فکر ، خود در دو مرحله انجام می شود : [۲۳۳]
۱- فکرکردن در موضوع تحقیق و پژوهش
۲- فکر کردن یا تأمّل در تفکر خودمان
روش شناسی در تحقیق به معنای درپیش گرفتن راهی ویا معیّن کردن مراحلی است که برای رسیدن به هدفی ، می باید با نظمی خاص آنها را دنبال کرد ویا به تعبیردیگرمجموعه اسلوب ها وطرقی است که وصول به حقیقت وهدف مورد نظررا ممکن وآسان می سازد « با دیدی انتقادی و فلسفی» که اگر این قید آخر را به کار نبریم با روش تحقیق به معنای محض آن اشتباه خواهد شد . با این رویکرد پژوهش روش مند باید کلیّه ی ابزارو وسایلی که برای جمع آوری اطلاعات وکیفیّت بررسی آنها جهت وصول به یک هدف خاص را داشته باشد که عبارتند از : ۱- انتظام ۲- عقلانی بودن ودوری از توهّمات وعواطف ۳- روح علمی ،بی طرفی ،تسّلط بر خویشتن ، صبر وتواضع ۴- واقعیت گرایی .
بند دوم - رابطه روش پژوهش و روش شناسی در حقوق بین الملل
در ابتدای فصل پیش گفته شد روش های استنتاج، به معنای کلّی آن در «روش شناسی» حقوق بین الملل با «روش های پژوهش» در این رشته، رابطه تگاتنگ دارد؛ البته این مختصّ تمام رشته های علوم انسانی است؛ پس «روش های پژوهش» نیز بی نیاز از روش شناسی حقوق بین الملل نیستند . چراکه عرصه ی عمل ونمودِ روش شناسی ، همان میدان تحقیق و پژوهش است . آنجا که که تنها به مباحث صرف ذهنی و فلسفی پیرامون روش های کسب علم در این رشته سخن گفتیم در ساحت روش شناسی به معنای خاص گام نهادیم. اکنون می خواهیم در میدان عمل، روش های استنتاجی و غیر استنتاجی را بحث نماییم . پژوهش هایی که در علوم عقلی انجام می شود،به روش قیاسی یعنی از کلی به جزئی است وپژوهش هایی که درعلوم نقلی و تجربی صورت می گیرد، اغلب به روش استقرائی یعنی از جزئی به کلی و گاهی هم به روش تمثیلی یعنی از جزئی به جزئی است. اما ظاهراً حقوق بین الملل یک حالت بینابینی دارد چرا که در عرصه پژوهش هم نیازمندمشاهده وتجربه است وهم نیازمند روشِ استدلال قیاسی که البته در فصول پیش و خصوصاً فصل پیش آفات تجربه وآفات قیاس را ذکر کردم .
بند سوم - مواد پژوهش در حقوق بین الملل
داده های پژوهشی در یک تقسیم بندی کلّی به دو دسته تقسیم می شود: دادهای حسّی و دادهای عقلی. دادهای حسّی نیزخود به دو نوع دادهای حسی مستقیم و داده های حسی غیرمستقیم تقسیم می گردد.در علوم نقلی از دادهای حسی غیر مستقیم و درعلوم تجربی ازداده های حسی مستقیم بهره برداری می شود.
داده های عقلی نیز دو نوع اند: داده های عقل نظری و داده های عقل عملی.درعلوم فلسفه و ریاضی ازداده های عقل نظری ودر علوم اخلاق و کلام و اصول فقه و جز آنهااز داده های عقل عملی استفاده می شود.[۲۳۴] شاید حقوق بین الملل جزء معدود رشته هایی باشد که از تمام این مواد استفاده می کند. به طورکلی، پژوهش وتحقیق درحقوق بین الملل در سه سطح انجام می شود: «توصیفی»که مطالعه وتبیین حقوق بین الملل وتابعان ،نهادها وروش های آن است؛ «هنجاری» که بحث در درستی ونادرستی،بایستگی ونابایستگی اصول وقواعدحقوق بین الملل است؛ و«فراحقوق بین الملل»که گزاره های حقوق بین الملل را ازنظرمعناشناسی ومنطقی بحث می کند.[۲۳۵]
بند چهارم – پژوهش توصیفی[۲۳۶] در حقوق بین الملل
ویژگی مشترک این روش آنست که موارد را همانطور که هست ،بدون هرگونه دستکاری استخراج کند. به این نوع از پژوهش به جهت آن که درآن همه ی موارد به طور عمیق و دقیق بررسی نمی شود، «نگرش پروازی» هم گفته اند.[۲۳۷]
چنانکه گفته شد «پژوهش توصیفی» همان مطالعه وتبیین حقوق بین الملل وتابعان ،نهادها وروش های آن است. مثلاً اگر پژوهشگر بخواهد در مورد اختیارات و کارکرد شورای امنیّت تحقیق کند . یا درمورد نقش، وظایف و اختیارات دیوان بین المللی دادگستری و… . بااین وصف به نظرمی رسد بیشترموضوعات و تحقیقات دانشجویان دوره کارشناسی در سطح توصیفی است .