۱-از طریق عناصر اجتماعی-فرهنگی داخل خود منطقه مانند بزرگان، ریش سفیدان و شیوخ ساکن در محله و یا عیاران و پهلوانان و…
۲-عناصری که از طرف حکام شهر یا پادشاه تعیین و انتخاب می شدند. این گروه اخیر را می توان در چهار دسته طبقه بندی کرد که با عهده دار بودن وظایف مختلف و درجه اخیر را می توان در چهار دسته طبقه بندی کرد که با عهده دار بودن وظایف مختلف و درجه اهمیت متفاوت به اداره امور شهر می پرداختند:
۱)اولین دسته حاکمان و امیران بودند که عهده دار امور اداری، سیاسی و امنیتی شهر و منطقه نفوذ آن محسوب می شدند.
۲)دومین دسته گروهی بود متشکل از ریش سفیدان شهر، کلانتر و کدخدایان محله ها که به رسیدگی امور اجتماعی و اقتصادی در سطح شهر و محله های مسکونی می پرداختند.
۳)دسته سوم شامل داروغه ها می شد که اداره امور انتظامی را بر عهده داشتند.
۴)چهارمین گروه قضات بودند که امور قضایی را مورد بررسی قرار می دادند.
۲-۱۵- مفاهیم و ارزشهاى موجود در محله هاى مسکونى سنتى ایران
در طرح محله هاى مسکونى سنتى علاوه بر اینکه تفکر براى سکونت یک خانواده به طور مستقل مطرح بود، صحبت از یک خانواده بزرگتر یعنى جامعه نیز به میان بود. بنابر این همان طور که مشاهده مى کنیم در محله ها سنتى، سلسله مراتب خانواده، همسایگان، کوچه، کوى، محله و شهر همواره وجود داشته است. نکته اى در مورد محله هاى مسکونى سنتى باید ذکر شود اینکه تعداد محله هاى یک شهر نیز تابع قاعده و قانون و اصول ثابت و معینى نبود. چنان که براى مثال شهر بار فروش داراى شصت و سه محله، سارى داراى نه محله، شیراز داراى یازده محله بود (رابینو،۴۵:۱۳۴۳).
طراحى محیط به تبعیت از این طرز تفکر راه به جایى مى برد که در طرح یک خانه، فضاى خصوصى و در طرح دیگر فضا ها، حفظ شرایط اجتماعى و فرهنگى و یکپارچگى فضاى اجتماعى مطرح مى شود. نقش عوامل اجتماعى و فرهنگى را نه تنها در طرح محله هاى مسکونى بلکه در کل و جزء فضا ها (بازار، حمام، مرکز محله، فضاهاى جمعى و دیگر)فضا هاى جنبى آن ها مى توان مشاهده کرد (شیعه،۱۰۹:۱۳۸۳).
۲-۱۶- ویژگی های محله های شهری در ایران
در سرزمین های اسلامی، شهر اسلامی، مجموعه ای از محله های متجانس و همگن که بر اساس روابط، مناسبات، شکل و وابستگی های قومی، مذهبی و حرفه ای یا سرزمینی، در مکانی مشخص شده و هویت و اصالت خود را سال ها به همین صورت نگاه داشته اند. در حقیقت در شهر های ایران و بسیاری از بلاد اسلامی قبل از عصر توسعه جدید شهری، محله ها به عنوان واحد های اصلی شکل دهنده شهر، بیش از هر واحد دیگر شهری در درون خود همبستگی و یگانگی و همسانی قومی و خانوادگی و گاه اداری و حرفه ای و طبقاتی داشته اند.
در این رابطه ویژگی های زندگی محله ای ایران را می توان به صورت زیر مشخص کرد:
۱-هر یک از محله های مسکونی شهر ها از خود کفایی و استقلال سکونتی مشروط و محدود برخوردارند.
۲-نوع زندگی اجتماعی، در سطح شهر و محله های مسکونی، محدود و مستقل از بازار (و تحرک اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن)است.
۳-بر عکس مجموعه فضای بازار به عنوان فضای عمومی، برای همه شهروندان و هم چنین تازه واردان به شهر، محله های مسکونی دارای حجاب سکونتی خاص هستند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۴-به خاطر ویژگی های سنتی بالقوه ای که در نزد خانوار های ساکن در محله های مسکونی وجود دارد، رفتار اجتماعی ساکنان در محله شکلی خاص می یابد و هر گروه معرف شخصیت ویژه ای است.
۵-هم زیستی متشکل خانواده های ساکن یک محله، از وقایعی تاریخی و اتفاق غیر منتظره منطقه ای تاثیر می پذیرد (فلامکی،۳۱۲:۱۳۶۴).
موارد مذکور را می توان از جمله عوامل و پارامتر های سازنده یک ساختار شهری ایده ال بر پایه تفسیم بندی آن به زیر بخش محله ها دانست. اتکا بر این اصول در شرایطی که شهر و محله های آن دچار بحران هستند، می تواند در کاهش تنش ها، مسایل و مشکلات و تنگنا های شهری موثر واقع شوند (خاکساری،۳۲:۱۳۸۵).
۲-۱۷- شهر ایرانى - اسلامى
پیشینه شکل گیرى شهر در ایران را از آغاز تا امروز، دو بهر مى کنیم. بهر نخست، دوره پیش از اسلام و بهر دیگر دوره اسلامى. در دوره نخست سازمان و ساختار شهر بنابر منابع تاریخى بر پایه سلسله مراتب و نظام طبقاتى شکل می گرفته است که پس از ظهور اسلام و فروپاشى تفکر طبقاتى، محله ها و توسعه شهر مسیر دیگرى را پیش می گیرد. “بعد از ظهور اسلام این مساله منتفى شد و محله ها بنابر اشتراکات موجود شکل گرفتند مثلاً براساس همشهرى بودن مثل محله شیرازی ها و… و یا براساس فعالیت هاى مشترک (پیرنیا،۳:۱۳۷۸).
شهرهاى ایرانى دوره اسلامى داراى فضاهاى عملکردى و مشخصه هایى بوده اند که بسیارى از آنها هنوز با همان نام کارکرد دارند و از اجزاى فضایى و شناسایى شهر به شمار می آیند، مانند: خیابان، گذر، میدان، کوچه، خانه، محله، بازار. هر کجا که مسجدى ساخته شده، محور طراحى در شهر و شکل گیرى آن بوده، بازار و محله را به سوى خود جلب کرده و از بارزترین و مهم ترین مؤلفه هاى شناسایى و درک محله به شمار می آمده است.
نمونه هاى این ادعا را میتوان در همه شهرهاى ایران و از جمله تهران مشاهده کرد. مسجد بزرگ بازار تهران شامل یک فضاى باز میانى (صحن)است که محورهاى اصلى بازار را از غرب و شرق و خیابان را از سوى شمال به خود راه می دهد و نقش اصلى را در پیون دزدن کارکردهاى مهم شهرى پیرامون بر عهده دارد. فضاى عبادى آن (مسجد)در سمت جنوب و در محور قبله جاى گرفته است. مساجد به ویژه در شهرهاى ایران علاوه بر نقش و عملکرد عبادى، براى مسلمین پیوسته کانون تجمع هاى شهرى، همفکرى، مباحثه و فضایى براى دیدارها و کانون تعلیم و تعلم بوده است. از این رو در میان سایر فضاهاى شهرى نقشى جامعه محور و بسیار مهم را ایفا می کرده است. این تمرکز در فعالیت هاى یک نقطه از محله و شهر و نقش هاى چندگانه فضاى جمعى حیاط مسجد، عامل مهمى در ایجاد خاطره جمعى و به دنبال آن ثبت این نقطه از شهر به عنوان نشانگر و شاخص بافت در میان شهر خواهد بود. ادراک شهر تا حدود زیادى به عناصر اصلى ادراکى شهر بستگى دارد که مسجد با نقش هاى چندگانه خود در صدر آنها است.
۲-۱۸- مکان هاى زیارتى در شهرهاى ایران
پیشتر اشاره شد شهرها حاصل رویدادهاى تاریخى و اجتماعى بوده اند. در حالی که شهرهاى ایران پس از ظهور اسلام توسعه پیدا می کرد و گاه دستخوش حوادثى دیگر مى شد. اتفاق تاریخى مهمى که نقطه عطفى در روند رویدادها شد، سفر تاریخى امام شیعیان حضرت امام رضا (ع)به ایران و به سوى خراسان بود، که در پى آن بسیارى از امامزادگان (ع) نیز با اهداف تبلیغى فرهنگى و روشنگرى به ایران آمدند. این بزرگان در سرتاسر کشور و در کنار مردم به مبارزه پرداختند و پس از شهادت، تربتشان زیارتگاه مسلمانان و کانون راز و نیاز دردمندان از همه اقشار جامعه شد. بدین گونه مزار امامزادگان(ع) تبدیل به مکانى شد که تا امروز تداوم تاریخى مذهبى یافته و کانونهاى مهم تجمع مردم را از همه اقشار جامعه شکل داده است. این امر آن چنان ریشه در اعتقادات و پایه هاى مذهبى فرهنگى دارد که هیچ جایى را نمی توان یافت که تا این درجه داراى جاذبه هاى معنوى بوده و مورد اعتماد و احترام اقشار جامعه باشد.
زیارتگاه ها، همان کانون هاى مذهبى و اجتماعى هستند که در تداوم تاریخى خود یکى از مهم ترین مشخصه هاى شهر ایرانى دوره اسلامى را رقم زده اند. نمونه هاى بسیارى را می توان در ایران مثال آورد که فضاى امامزاده، نقطه اصلى درک مردم از منظر شهر شده است. امامزاده صالح تجریش بی آنکه در طرح جامع شهرى بر اهمیت و محوریت آن سرمایه گذارى شده باشد، به طور طبیعى و مرد موار و از طریق رابطه اى تاریخى و از نگاه منظر شهرى و در انطباق با عملکرد و مفهوم پناهگاهى آن در شب و روز، بارزترین، مهمترین و قویترین نشانه درک مردم از منظر شهر در آن منطقه است.
زیارتگاه ها در شهرهاى ایران، ظرفیت هاى ناشناخته اى در تقویت و تداوم هویت شهر دارند چنانچه نقش منظرین آنها در قوام بخشیدن به مفهوم شهر شناخته شود، بی تردید قدرت آن را دارند تا با محور قرارگرفتن در برنامه هاى ساماندهى و توسعه شهرى، علاوه بر ایفاى نقش خود در سیماى شهر، به تقویت پیوندهاى اجتماعى از طریق حامل هاى معنوى میان شهروندان، مدد رساند. با توجه به ظرفیت دوگانه عینى و ذهنى در زیارتگاه هاى شهرهاى ایران، می توان آنها را به عنوان نقاط اولیه و اصلى هرگونه برنامه ریزى و طراحى منظر شهرى محسوب کرد.
۲-۱۹- موفولوژی محلات شهرهای اسلامی
۲-۱۹-۱- مرکز محله
نقطه ثقل محله را تشکیل می دهد و شامل عناصر عمومی معینی است که در کنار یکدیگر مجتمع شده و در میان محله استوار می یابند. مرکز محله در محل تقاطع راه های اصلی محله و در اغلب موارد، در مرکز فیزیکی محله شکل می گرفت. موقعیت و محل مرکز محله به غیر از موضوع دارا بودن بهترین نحوه دسترسی که اغلب مهمترین عامل محسوب می شد، از عوامل و شرایط دیگری، از جمله موقعیت محله نسبت به بازار، راه های اصلی شهر، اراده بنیان گذاران فضاهای خدماتی و اهالی محله بستگی داشت (انصاری، بیتا؛ در سایتwww.research.ui.ac.ir تاریخ مراجعه:۱۰مهر۱۳۸۹).
۲-۱۹-۲- شبکه راه های محله
این شبکه که تاروپود محله را تشکیل می دهد تا آخرین واحد مسکونی محله را در بر می گیرد. مهمترین عنصر آن گذر اصلی محله است که از میان محله عبور کرده است و از راه های محله ای انشعاب می یابند که شامل گذرهای فرعی و کوچه های فرعی و بن بست ها می باشد(همان). ذکر این نکته حایز اهمیت است که راه ها و گذرهای اصلی از عناصر مهم استخوان بندی محله می توان ستون فقرات استخوان بندی نامید. سایر عناصر و عوامل در اطراف این محور استقرار یافته و گذر اصلی مهمترین عامل در پیوند تعاملی آنها به شمار می آید(حبیبی،۳۴:۱۳۸۲).
۲-۱۹-۳- فضاهای خصوصی محله(هشتی ها و بن بست ها)
هر محله مسکونی ضمن آنکه توسط یک راه اصلی خود را به بازار شهر یا امتداد راه اصلی منتهی به بازار وصل می کند، به همان ترتیب خود را از فضای عمومی و پر تحرک آن دور نگه می دارد. فضای داخلی هر محله، عمومی است و به گونه ای است که در محل تردد افراد بیگانه واقع می شود. ورودی معمولا در منتی الیه خانه قرار داشته که امکان دید از درب کوچه به داخل حیاط وجود ندارد و بدین ترتیب محرمیت خانه حفظ می شود.
۲-۱۹-۴- راسته محله ها
محوری ارتباطی که عمومی ترین فضاهای ارتباطی در محله ها هستند، در تقاطع آنها فضاهای باز بزرگتری نسبت به گذرها وجود دارد که مرکز محله را تشکیل داده است. مسجد محله، سقاخانه، بازارچه، دکان های متنوع، حسینیه، حمام، زورخانه، و چایخانه را در راسته محله وجود دارند. در راسته محله ها معمولأ پنجره ها و یا درب فضاهای مسکونی کمتروجود داشته است. چون که این فضاها حالت عمومی داشته و رعایت اصل محرمیت و دفاع ضروری بوده است.
۲-۱۹-۵- زیر محله
هر یک از محلات دارای چند محله کوچکتری بوده اند که اصطلاحأ «زیر محله» نامیده شده اند، معمولأ واحدهای منشعب از محله، کوچه های فرعی و بن بست ها متعلق به مذهبی یا قوم و یا حتی صنف معروف بوده است(انصاری، بیتا؛ در سایتwww.research.ui.ac.ir تاریخ مراجعه:۱۰مهر۱۳۸۹).
۲-۲۰- جایگاه مساجد در ساختار اکولوژیک شهرهای اسلامی
برای هر فرد مسلمان در هر نقطهای از جهان که باشد، مسجد از مفهوم خاصی برخوردار است. هر فرد حداقل طی پنج نوبت در طول شبانهروز از محل سکونت خویش ذهن و روح خود را متوجه خدا ساخته و در صورت عدم حضور در مسجد جهت ادای فریضهی نماز هم راستا با موقعیت جغرافیای مسجد که در مسیر قبله تأسیس یافتهاست، قرار میگیرد. این فضای والا و متعالی، معرف نظامی از اصول، ارزشها و معیارهای مقدس اما مشخص و دقیق است(حاتم،مسجد جلوه گاه فرهنگ و هنر اسلامی:۳۹).
ارزشهای اصیل که بر جامعهای اسلامی حاکماند، فراتر از زمان و مکانجغرافیایی بوده و امت واحده را در اذهان تداعی می کند.
در صورت تقویت این مشترکات، همان بنیان مرصوص که قرآن برآن تاکید می کند بوجود میآید.(سوره صف آیه۴) وحدت استواری که بر معماری شهرها و محلات اسلامی اثر گذارده و مکانی امن و محیطی آمیخته با صلح و صفا و تفاهم را پدید میآورد. در اینجاست که نقش کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت مساجد بر واحدهای مسکونی محلات تاثیر گذارده و کیفیت زندگی سالم را ارتقاء میبخشد. اساس عمدهی شهرهای اسلامی، براحساس دینی از زندگی، استقلال هر مؤمن، حرمت حریم خانوادهها و اهمیت خلوتگزینی شکلگرفته است. این طرز تلقی از زندگی کاملاً در ساخت اکولوژیک شهرهای اسلامی موثر افتاده است که مرزهای پردوام محلات و خانهها، بنبست بودن کوچهها و محلات، انتخاب نوعی استدلال در واحدهای مسکونی و زندگی مشترک همهی مردم محله، نمونهی روشن آن است. چیزی که اخیراً در باغ شهرهای اروپایی مشالی متداول گردیدهاست(پاپاروپور،معماری اسلامی ترجمه حشمت جزیی:۲۰-۲۴).
شهر اسلامی بیش از آنکه منزلگاهی برای قافلههای عازم نواحی دوردست یا دژی برای حمایت از مؤمنان در برابر هجوم دشمنان باشد، مأمن شیوهای از زندگی است که در آن همگان در تصمیمگیری و اجرای امور بهویژه در سطح محلهای، مشارکت داشته و مساجد بهعنوان میعادگاه چنین مشارکت و تجمعاتی از اهمیت بهسزایی برخوردار میباشد(جلیط،پیدایش شهر اسلامی،۳۹-۴۰).
۲-۲۱- نقش مسجد در توسعهی محلهای
در تمدن اسلامی، مساجد علاوه بر اینکه عامل اصلی تشکیل شهرها بودهاند، تعیینکنندهی الگوی کلی و هویت مشترک شهرهای اسلامی بهشمار میرفتهاند. شهرهایی که بهدست مسلمانان تغییر شکل یافتند یا احداث شدند، حیطهی وسیعی از اقیانوس اطلس تا شبه قارهی هند را در برگرفته وعلیرغم تنوع اقلیم و فرهنگهای بومی، با ساختار و الگویی یگانه ظهور نمودهاند که مساجد در این فرایند نقش کلیدی را بر عهده داشتهاند (سلطانزاده،۱۱٫۱۲:۱۳۶۵).
از آن لحظه که شهرها و محلات و مساجد یگانه میشوند، دین و دنیا دیگر دو مقولهی مجزا از یکدیگر نیستند. مساجد، شهرها و محلات، در راستای مشترک جهت دارند به نحوی که شهرها و محلات از آنجایی آغاز میگردند که مسجد پایان یافتهاست (پاپاروپور،معماری اسلامی:۴۶-۴۴).
برخلاف دیگر اماکن مذهبی نظیر کلیساها، در مساجد که حاصل کار معماری آگاه و عارف میباشد، تضاد میان فضای درونی و برونی اماکن از میان رفتهاست. به عبارت دیگر، میان مسجد و جامعهی اسلامی پیوندی پیوسته وجود دارد، چنانکه صحن مساجد معمولاً دارای درها و دروازههایی است که دو یا سه طرف، ارتباط مردم محلات را با مراکز شهر و بازار تسهیل می کند(عرفان،معماری مساجد:۵).