“
اهداف آموزش کارآفرینی
برنامه های آموزشی کارآفرینی معمولاً اهداف مختلفی و متفاوتی را دنبال میکنند. از اهداف خاص و قابل سنجش دوره های آموزش کارآفرینی می توان به میزان یادگیری دانشجویان با توجه به آزمون های عملکرد، و از اهداف عام آن ها می توان به کسب مهارت ها در استفاده از فنون مختلف مرتبط با کارآفرینی و تحلیل هایی که باعث بهبود قضاوت در مورد ارزیابی افراد به عنوان کارآفرین می شود اشاره کرد( احمدپور، ۱۳۸۱). رشتههای علمی و مهارتی مختلف هر کدام به مجموعه خاصی از تخصص های آموزشی نیاز دارند. اما جنبه هایی از آموزش نیز وجود دارند که می توان آن ها را با توجه به مضموم و ماهیت انگیزشی اشان به مشاغل زیادی تعمیم داد. این گونه یادگیری ( شامل کسب دانش و درک مفاهیم مدیریت اقتصادی) میتواند مواردی نظیر زیر را شامل شود: چگونگی یافتن فرصت ها، چگونگی کسب منابع، کسب مهارت در استفاده از فنون تحلیلی و مدیریتی در مسائلی نظیر توانایی تحلیل یک موقعیت اقتصادی و طراحی یک طرح عملیاتی، تعیین و تقویت ظرفیت، استعداد و مهارت های کارآفرینی.
با توجه به اینکه بررسی های محققین نشان از قابل اکتساب بودن بسیاری از ویژگی های کارآفرینان دارد لذا دوره های آموزشی مخصوصی برای کارآفرینی طراحی شده است. هدف این دوره ها در مجموع تربیت افرادی با اعتماد به نفس بالا، فرصت شناس و به طور کلی افرادی که تمایل قوی و بیشتری برای راه اندازی کسب و کارهای مستقل دارند میباشد. در حقیقت هدف اصلی از توسعه کارآفرینی همانا تربیت نمودن افرادی دارای اعتماد به نفس و آگاه به فرصت ها، و به طور کلی افرادی است که انگیزه ای قوی برای راه اندازی کسب و کارهای جدید داشته باشند(کاتون[۵۳]،۱۹۹۰).
در وافع هدف از اجرای دوره های آموزشی مختلف این است که فراگیران طی دوران تحصیل خود افرادی موسس تربیت شوند. این افراد شامل پیشروان در فعالیت ها، ماجراجویان، جسوران، مبتکران، فرصت طلبان، جاه طلبان، و ترقی خواهان میباشند(گیب[۵۴]،۱۹۸۷). به عبارت دیگر این قبیل دوره ها به دنبال بهبود انگیزش و گرایش های افراد نسبت به استقلال ، فرصت جویی، ابتکار، تمایل به مخاطره پذیری، تعهد به کار، تمابل به حل مشکلات و لذت بردن از عدم قطعیت و ابهام میباشند.
اهداف دوره های آموزشی کارآفرینی را می توان به گونه ای دیگر نیز در شش مورد به شرح زیر دسته بندی نمود( احمدپور،۱۳۸۱): کسب دانش مربوط به کارآفرینی، کسب مهارت در تحلیل فرصت های اقتصادی و ترکیب برنامه های عملیاتی، تعیین و تقویت ظرفیت، استعداد و مهارت کارآفرینی، القای مخاطره پذیری(ریسک پذیری) در استفاده از فنون تحلیلی، توسعه همفکری و حمایت متقابل در جنبههای انحصاری کارآفرینی و بالاخره تقویت نگرش در جهت پذیرش تغییر. در جمع بندی می توان گفت که به طور کلی هدف های مورد نظر در آموزش کارآفرینی عبارتند از :
تحریک انگیزه ها: یکی از اهداف آموزش و ترویج کارآفرینی تحریک انگیزه ها در افرادی است که دارای خصوصیات کارآفرینانه میباشند. شناخت این افراد از تواناییهای خود و آگاهی دادن در این زمینه و برانگیختن آن ها از اصلی ترین وظایف آموزش کارآفرینی است. تحریک انگیزه هایی از قبیل: میل به کسب ثروت، توفیق طلبی، استقلال طلبی، تمایل به ساختن چیزی نو، قبول نداشتن شیوه های موجود، قرار نگرفتن فرد در پایگاه اجتماعی که لیاقتش را ندارد و نظایر آن، موجب می شود که فرد در مسیر کارآفرین شدن قرار گیرد(کاتون،۱۹۹۰).
پرورش ویژگی ها: چنان که که ذکر شد ویژگی هایی که موجب میگردد تا فرد کارآفرین شود ارثی نیست، بلکه اکتسابی است. بنابرین پرورش این ویژگی ها در افراد مختلف لازم است. برخی افراد در محیط هایی پرورش مییابند که زمینه برای تحریک انگیزه ها و پرورش ویژگی های آن ها فراهم است لذا در صورتی که این افراد کسب و کاری را شروع نمایند اغلب با موفقیت همراه خواهد بود. اما بیشتر مردم در چنین محیط هایی قرار ندارند لذا ایجاد انگیزش و پرورش ویژگی ها از طریق برنامه های آموزشی برای آنان لازم است. این ویژگی ها شامل مواردی همچون آموزش تفکر خلاق، بالا بردن ریسک پذیری، بالا بردن قدرت تحمل ابهام، دادن اعتماد به نفس، فرصت شناسی، و دادن اطلاعات آموزشی نسبت به خصوصیات شخص از طریق مرکز کنترل میباشد(کاتون،۱۹۹۰).
آموزش مهارت ها: این آموزش ها به سه دوره تقسیم میگردند: قبل از تأسيس شرکت، زمان تاسیسی شرکت، و بعد از تأسيس شرکت( اداره شرکت).در دوره قبل از تأسيس، فرد کارآفرین، چگونگی راه اندازی یک کسب وکار و مراحل آن، چگونگی انجام کارهای گروهی و مهارت های ارتباطی و نظایر آن را می آموزد. در زمان تأسيس، باید د زمینه مسائل مالی، شناخت بازار، اصول مدیریت، بیمه، اقتصاد، کانون کار، امور حقوقی و نظایر آن آگاهی و تبحر لازم را کسب نماید. توانایی مدیریت توسعه و رشد شرکت، یافتن شیوه های جدید، رقابت و حفظ موقعیت در بازار، و یافتن بازارهای جدید نیز از جمله مهارت های مورد نیاز کارآفرین بعد از تأسيس شرکت هستند.کلیه هدف ها و مراحل فوق به منظور ایجاد انگیزش در بین افراد و پرورش کارآفرینان جدید، آگاهی دادن، هدایت و تشویق کارآفرینان به سوی کسب مهارت های لازم و ارائه آموزش های لازم برای کسب مهارت های مورد نیاز به کارآفرینان صورت میگیرد و طی آن ها برای موفقیت کارآفرینانی که قبلاً هیچ گونه سابقه و زمینه محیطی لازم برای آنان فراهم نبوده، ضروری است(کاتون،۱۹۹۰).
هیجان:
هیجان، یکی از اجزای زندگی روانی انسان است . این واژه که از ریشه لاتین[۵۵] به معنای حرکت ،تحریک ،نقش یا تهییج مشتق شده(پورافکاری، ۱۳۷۳ ) حالتی چند وجهی را میرساند (ریو[۵۶] ۱۹۹۸ ). از نظر پاسر واسمیت[۵۷] (۲۰۰۱) هیجانها، حالت عاطفی مثبت یا منفی هستند که از الگوی شناختی، فیزیولوژیکی و واکنش های رفتاری نسبت به رویدادها ناشی میشوند. لویس وهاویلند[۵۸] (۲۰۰۰) هیجان را نخستین علت ایجاد کننده ی شناخت،تصمیم وعمل میدانند، موضوعی که میتواند در حل وپدیدآیی مشکلات و تجارب بین فردی و درون فردی، نقشی بیبدیل داشته باشد . زیست مایه گرایان(ایزارد[۵۹]،۱۹۹۱، اکمن[۶۰](۱۹۹۲)،پنک سپ[۶۱](۱۹۹۴) و شناخت گرایان(لازاروس[۶۲](۱۹۹۱)، شرر[۶۳](۱۹۹۴) بر بنیان های زیستی و شناختی در پدیدآیی هیجان، تأکید میکنند. اما بر خلاف نظر جدایی طلبان ، هیجان هم بعد زیستی و هم بعد شناختی دارد. ابعادی که ساخت و کارهای آن ها در کرتکس جدید و بخشهای زیرین قرار گرفته است. لایه هایی که نه فقط امکان اعمال انسانی مان، بلکه سرجهازی های گذشته را نیز برای ما به ارمغان آورده است.
“