عدل الهی، حاکی از حاکمیت صفت عدل خداوند به عنوان خالق و مدبر عادل در تمامی اجزاء عالم و ارتباط متعادل همه موجودات با یکدیگر می باشد. این موضوع به عنوان یکی از اصول غیر قابل انکار دین بر شمرده می شود .
جهان بینی اسلامی مبتنی بر یگانگی خدا و سیطره کامل او بر تمام زوایای حیات بشر است. اگر جهان بینی را همچون قاعده یک هرم تصور کنیم، عدالت رأس این هرم و ضامن بقای آن است. عدالت تار و پود گیتی را به هم پیوند می دهد. از این رو در تمامی عرصه های وجود بشر از شخصی ترین لایه های زندگی بشر تا حوزه اجتماع و حتی زندگی اخروی بشر را تحت پوشش می گیرد به گونه ای که قوام زندگی دنیا و آخرت انسان، با عدالت است.[۱۱۷]
مسئله عدل الهی در اسلام همواره مورد بحث قرارگرفته و مکاتب مختلف اسلامی نظرات متفاوتی را راجع به عدل الهی و کیفیت آن ابراز داشته اند.
اشعری ها در زمینه عدل الهی، هویتی مستقل در نظر نمی گیرند؛ از نظر آنها، هر فعلی در ذات خود نه عدل است نه ظلم و هر فعلی از آن جهت عدل است که فعل خداست و به علاوه هیچ فاعلی غیر از خدا به هیچ وجه، نه مستقل و نه غیر مستقل وجود ندارد؛ پس به حکم این دو مقدمه ظلم مفهوم ندارد. در نظر آنان هیچ اعتباری برای عدل وجود ندارد و حتی اگر خداوند، نیکوکار را کیفر کند و به گنهکار به جای مجازات پاداش دهد، چون این عمل از جانب خداوند صورت گرفته؛ عین عدل است و در صورت عکس هم عین عدل بوده، پس ملاک عدل، اعمال الهی است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
از این رو آنان حسن و قبح افعال را امری اعتباری و مستند به اعمال الهی می دانند. بنا به نظر ایشان، خدا عادل است نه به آن جهت که عدالت نیکوست؛ و ظالم نیست نه به آن جهت که ظلم زشت است. چون اعلام نظر در مورد حسن و قبح افعال الهی را نوعی تعیین تکلیف و وظیفه برای خداوند می دانند اجمالاً اعمال الهی را عین عدل الهی دانسته و عدل را صفت کمالی برای ذات احدیت می دانند و ظلم را که یک نقص است از خدا سلب می کنند. با توجه به این عقاید، آنان در صف مخالفین عدل قرار گرفتند.[۱۱۸]
اما گروه دیگر اعم از معتزله و شیعه که به عدلیه معروف شدند، تعریف دیگری از عدل دارند. آنان عدل را به عنوان حقیقتی واقعی در جریانات عالم، قطع نظر از انتساب و عدم انتساب این جریانات به خداوند مورد قبول قرار دادند و با تکیه به حقیقت عدالت قائل به حسن و قبح عقلی و ذاتی شده اند. بر این اساس معتقدند؛ عدل ذاتاً نیک و پسندیده بوده و ظلم ذاتاً زشت و ناپسند است. خداوند که عقل کامل و فیض لامتناهی است، هرگز کاری را که عقل، نیک می شمارد ترک نمی کند و کاری را که عقل، زشت می شمارد انجام نمی دهد.[۱۱۹]
نظر شیعه راجع به عدل مورد پذیرش و تأکید اهل بیت (علیهم السّلام) نیز قرار گرفته است و روایات بسیاری در کتب حدیثی اهل بیت (علیهم السّلام) در تأیید حسن و قبح عقلی وارد شده است. از این رو عدالت که از صفات پسندیده ذاتی است هم مورد پذیرش عقل بشر است وهم در مورد خداوند به طریق اولی، اثبات شده است و هر نوع ظلم و بی عدالتی در ساحت وجودش جای ندارد.
شهید مطهری درکتاب عدل الهی چهار مؤلفه عدل را به اجمال چنین بیان می کند:
موزون بودن ۲- تساوی ونفی هرگونه تبعیض۳- رعایت حقوق افرادو اعطای حق هر ذی حق
۴ - رعایت استحقاق ها در افاضه وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود یا کمال وجود دارد، ایشان رعایت این نکات را از لوازم عدل الهی می داند.[۱۲۰]
مفهوم حق و استحقاق درباره اشیاء نسبت به خداوند عبارت است از: نیاز و امکان وجود یا کمال وجود هر موجودی که امکان وجود یا امکان نوعی از کمال وجود را داشته باشد. خداوند متعال به حکم آن که تام الفاعلیه و واجب الفیاضیه است؛ به موجودات افاضه وجود یا کمال وجود اعطاء می نماید. به عبارتی عدل الهی در نظر ایشان، فیض عام و بخشش گسترده در مورد همه موجوداتی است که امکان هستی یا کمال هستی را دارند، بدون هیچ امساکی.[۱۲۱]
عدل الهی مقتضی وجود صفت عدالت در سراسر عالم است. دانشمندان علوم اسلامی عدل را ویژگی ماهوی جهان آفرینش و نظام حاکم برآن دانسته اند. فعل و انفعالات جهان خلقت در نهایت نظم و کمال و تدبیر صورت می گیرد و اندیشه ای متعالی و حکیمانه کارگاه هستی را اداره می کند. رابطه علی و معلولی حاکم بر این نظام بر پایه عدلِ مستقر و تغییر ناپذیر استوار گشته و در آن هیچ جور و ظلمی وجود ندارد. عالم ربانی نیز به سبب عدالت الهی در نظامی عادلانه به سوی حرکت است و در این میان هیچ نقص و اختلالی وجود ندارد.[۱۲۲]
آیات ناظر به عدل الهی
قرآن کریم در آیه ۱۸ سوره مبارکه آل عمران به اثبات عدالت الهی می پردازد، عدالتی که همه موجودات نسبت به آن شهادت می دهند: « شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلَئکَهُ وَ أُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائمَا بِالْقِسْطِ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ».[۱۲۳]
آیاتی که صفت عدل را در خدا ثبات می کند و ظلم را از ساحت باریتعالی نفی می نماید، به سه نوع عدالت تکوینی، تشریعی و جزایی خداوند اشاره دارند.
عدالت تکوینی آن است که خدا به هر فردی به اندازه آنچه استحقاق دارد، وجود و استعداد و کمالات وجودی عطا کند. آیاتی که به حقانیت خداوند و خلقت منظم و معتدل الهی اشاره می کنند به عدل تکوینی خداوند اشاره می نمایند. در سوره الرحمن خلقت آسمان نشانه ای از عدل خدا بیان شده است « وَ السَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِیزَانَ »[۱۲۴]
در آیه ۵ سوره زمر، خداوند به آفرینش آسمان ها و زمین و نظم ایجاد شده در آنها و خلقت روز و شب و پدیده های طبیعی تصریح می نماید و این آیات را نشانه ای بر قدرت مطلق خداوند می شمارد.[۱۲۵]
عدالت تشریعی آن است که باریتعالی در هر زمانی به وسیله انبیاء و اوصیاء (علیهم السّلام) آنچه را موجب رشد و کمال انسانهاست به آنها گوشزد نماید و تحت عنوان شریعت، وسایل اعتدال دنیا و آخرت آنان را فراهم سازد، نه آنها را به آنچه مقدورشان نیست مکلف کند و نه آنچه مایه سعادتشان است از آنها دریغ ورزد . در این راستا یکی از اوامر پیامبران امر به اجرای قسط و عدالت در میان مردم معرفی شده است[۱۲۶].
در آیه « قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطَى کلَُّ شىَْءٍ خَلْقَهُ ثمَُّ هَدَى »[۱۲۷] در قسمت اول به عدالت تکوینی خداوند در خلقت موجودات اشاره شده و در قسمت بعدی از هدایت هر موجود به مسیر حقیقی و کمال (هدایت تشریعی ) آن اشاره شده است.
در آیه ۹ سوره صف به هدایت تشریعی خاص انسانها از طریق راهنمایی ایشان به دین حق الهی اشاره شده است: «هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهُْدَى وَ دِینِ الحَْقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلىَ الدِّینِ کلُِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ».[۱۲۸]
عدالت جزایی آن است که خداوند در مقام پاداش دادن بین نیکوکاران و بدکاران فرق می گذارد، یعنی هر که را در برابر عملش پاداش می دهد، عمل نیک پاداش نیک و عمل بد جزای بدی را به دنبال داشته باشد.[۱۲۹] لذا لازمه چنین عدالتی آن است که به نیکوکار به مقدار نیکی اش پاداش اعطا گردد و بدکار را به میزان عمل ناپسندش مجازات نماید؛ زیرا نیکی و بدی هر دو دارای مراتبی از شدت و ضعف هستند و لازمه عدالت آن است که درجات ثواب و عقاب به میزان درجات کار نیک و بد باشد.[۱۳۰]
در آیه ۲۲ سوره مبارکه جاثیه خلقت منظم و هماهنگ موجودات در راستای اجرای عدالت خداوند در زمینه پاداش دادن به بندگان بیان شده است: « وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالحَْقِّ وَ لِتُجْزَى کُلُّ نَفْسِ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ»[۱۳۱]
بر اساس آیاتی از قبیل: «وَ لَکِن یُؤَاخِذُکُم بمَِا کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ »[۱۳۲] « وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لَکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»[۱۳۳] پاداش و مجازات الهی مستقیماً برگرفته از اعمال انسان ها است. این آیات به عدالت جزایی خداوند یعنی تناسب جرم افراد با مجازات خداوند اشاره نموده و هر گونه ظلمی از ساحت ایشان نفی نموده اند. آیات فراوان دیگری نیز به عدالت گسترده خداوند در روز قیامت و پاداش و جزای الهی متناسب با اعمال انسانها اشاره می نمایند از جمله:
« وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَمَهِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَ إِن کَانَ مِثْقَالَ حَبَّهٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَ کَفَى بِنَا حَاسِبِینَ»[۱۳۴]
«وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبهِّا وَ وُضِعَ الْکِتَابُ وَ جِىءَ بِالنَّبِیِّنَ وَ الشهَُّدَاءِ وَقُضىَِ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ»[۱۳۵]
« وَ اللَّهُ یَقْضىِ بِالْحَقِّ وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا یَقْضُونَ بِشىَْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»[۱۳۶]
«وَ اتَّقُواْ یَوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلىَ اللَّهِ ثُمَّ تُوَفّىَ کُلُُّّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ »[۱۳۷]
« إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ وَ إِن تَکُ حَسَنَهً یُضَاعِفْهَا وَ یُؤْتِ مِن لَّدُنْهُ أَجْرًا عَظِیمًا »[۱۳۸]
۲-۲-۲- عدالت بشری
عدل انسانی، به رابطه انسان با خود در جنبه های شخصی یا در ارتباط با افراد جامعه مربوط است و بر همین اساس به عدل فردی و عدالت جمعی(اجتماعی) تقسیم می گردد.
اندیشمندان در تعریف عدالت فردی به میانه روی و دوری از افراط و تفریط اشاره کرده اند. این مورد از معانی عدل در کتب فقهی تحت عناوینی چون شرایط شاهد امام جماعت و…..در کتب اخلاقی از جمله صفات پسندیده انسان کامل مورد بحث قرار گرفته است. در ادامه به بیان تأثیر عدالت فردی در رفتار عملی انسان می پردازیم.
در تعریف عدالت گفته اند: حالت نفسانی ای است که می تواند انسان را در همه احوال و اوصاف به گونه ای کنترل کند که از حد وسط به افراط و تفریط گرایش پیدا نکند و در همه حالات او را به حد وسط رهبری کند.[۱۳۹]
اندیشمندان اسلامی عدالت فردی را در تلازم با اخلاق دانسته اند و در کتب اخلاقی بسیار به وصف عدالت پرداخته اند و این صفت را عامل پایبندی انسان به احکام شریعت دانسته اند ایشان عدل را ملکه راسخ در وجود انسان و عامل ملازمت تقوا در ترک محرمات و انجام واجبات می دانستند.[۱۴۰]
تلازم عدل فردی با اخلاق به معنای متمایز نبودن این دو مقوله از هم نیست، بلکه اخلاق پشتوانه و مقدمه عدالت است. از نظر برخی اگر تعریف عدالت را به معنای قراردادن هر چیز در جایگاه شایسته آن بدانیم، دو عنصر مهم اخلاقی بر آن مقدم می گردد که باید از جایگاه شایسته هر چیز، اطلاع درست داشته و علم صحیح به آن مسأله را به دست آوریم و درست کاری به معنای اجرای درست دانسته ها و معلومات در ارتباط با آن موضوع است؛ ( اخلاق به عنوان معیار فهم درست و نادرست می باشد و از همین رو یکی از شرایط عدالت، اتصاف به فضائل اخلاقی و دوری از رذائل است تا به واسطه آن بتوان به میانه روی دست یافت) بنابراین، اخلاق پشتوانه عدالت است.[۱۴۱]
در تشریح عدالت فردی جنبه هایی از عدالت فقهی نیز در نظر گرفته شده که عبارتند از: تلاش فرد بر دوری نمودن از گناهان کبیره وعدم اصرار وی بر ارتکاب گناهان صغیره که سبب ایجاد حالتی روحانی و معنوی در شخص می شود. رعایت این نوع از عدالت جزء شرایط قاضیان، شاهدان دعوی ، امام جماعت و جمعه، مجتهد علوم دینی و فقیه امین محسوب می شود.[۱۴۲]
معنای دقیق تری از عدالت جامع فردی با تلفیقی از عدل فقهی و اخلاقی بر اساس رعایت حد وسط درتمام امور به دست می آید: « عدالت برای هر انسانی عدل در رعایت حد وسط درهمه صفات و افعال باطنی و ظاهری است؛ چه مربوط به خود و چه مربوط به اشخاص و هم نوعان باشد. رستگاری و سعادت جز باپایداری و استقامت بر حد وسط حاصل نمی شود. لذا به توصیه حکما باید میان علم و عمل چنان در حد وسط بود که به قدر امکان میان آن دو را جمع کرد. در عمل نیز ظاهر و باطن میانه حال باشد. در باطن پلید و ناپاک و در ظاهر پاک نمودن ، مانند سخن زشت و ترشرویی است که با لباس زیبا، عیب خود را پنهان کند، ظاهر نیز باید آیینه باطن باشد.»[۱۴۳]
با توجه به این سخن، یکی از جنبه های رعایت حد وسط در رفتار را می توان تطابق ظاهر عمل افراد با نیت باطنی آنان دانست؛ بر این اساس اعمالی از قبیل ریاکاری و نفاق از موانع عدالت فردی شمرده می شود.
آیات ناظر به عدالت بشری
آیاتی که در آن وجود صفت عدل در هر فرد برای قبول گواهی شهادت یا ثبت دیون یا قضاوت لازم دانسته شده و عدل به عنوان ویژگی ذاتی در فرد برای اجرای عدالت در کل جامعه محسوب می شود علاوه بر جنبه اجتماعی عدالت ، به عدالت فردی در عرصه های مختلف از جمله اخلاقی وخانوادگی نیز اشاره می نمایند.
عدل فردی
آیاتی که به بیان مفاهیم دینی به فرد مسلمان می پردازد، بر انفاق و صدقه دعوت می نماید، راه تعادل و میانه روی را به او می آموزد و افراد را از نزدیک شدن به گناهان باز می دارد، به عدالت فردی در کنار عدالت اجتماعی اشاره دارند. این آیات بخش عمده ای از آیات احکام را نیز در بر می گیرد. همچون آیه ۲۱۵ بقره که ضمن تشویق بر انفاق موارد مصرف آن را در مورد والدین نزدیکان و یتیمان و فقرا و در راه ماندگان می داند[۱۴۴]و آیاتی از سوره مبارکه اسراء که سفارش می کند: در انفاق اعتدال را رعایت کن، نه دستانت را به گردنت زنجیر کن و نه چنان گشاده دست باش تا حسرت زده و ملامت شده گردی.[۱۴۵] و یا آیاتی که که انسانها را از نزدیک شدن به گناهان آشکار و پنهان، نهی می کند.[۱۴۶]
عدل در روابط خانوادگی
آیاتی که در مورد حسن سلوک با والدین، نحوه رفتار عادلانه همسران، فرزندان و خویشان و خوش رفتاری نسبت به یتیمان بحث کرده را می توان ناظر به عدل خانوادگی دانست. بسیاری از آیات قرآن در این زمینه نکاتی را در بر دارند. در ادامه به چند مورد از این آیات اشاره می گردد:
در آیه ۳۶ نساء، لزوم احسان به والدین بلافاصله پس از دعوت به اطاعت از خدا و شریک قائل نشدن برای او ذکر شده و در مرحله بعدی رسیدگی به نزدیکان یتیمان، فقرا و همسایگان دور و نزدیک و دستگیری نمودن در راه مانگان و بردگان، از لوازم عدالت فردی به شمار آمده است: « وَ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ لَا تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئًا وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَ بِذِى الْقُرْبىَ وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ الْجَارِ ذِى الْقُرْبىَ وَ الْجَارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یحُِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا »[۱۴۷]
در مورد لزوم محبت به همسران، قرآن کریم، مردان را به پرداخت مهریه از روی طیب خاطر به همسرانشان سفارش نموده،[۱۴۸] همچنین در آیه ۱۲۹ نساء به مردان سفارش می کند در صورتی که چند همسر دارند میان آنها به عدالت رفتار نمایند و از گرایش به یکی از آنان و رها کردن دیگری خودداری نمایند.[۱۴۹]
در مورد لزوم توجه به یتیمان، مردم از نزدیک شدن به مال کودکان یتیم و سوء استفاده از دارایی ایشان نهی شده اند[۱۵۰] و در آیه ای دیگر خداوند، مردم را از دست برد به اموال یتیمان منع نموده و علاوه بر آن به اجرای عدالت در رفتار با دختران یتیم در هنگام ازدواج با ایشان سفارش شده و دستور داده در صورتی که از اجرای عدالت میان ایشان بیمناکید به انتخاب تنها یک همسر اکتفا نمایید.[۱۵۱] در ادامه این آیات به ولی و قیم یتیمان سفارش شده، پس از رسیدن طفل یتیم به سن بلوغ اموال و دارایی های آنان را که به عنوان امانت در دست دارید به ایشان باز گردانید و از بهره برداری نا معقول از این اموال خودداری نمایید.[۱۵۲]
۲-۲-۳- عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی مفهومی است که از تلفیق معنای عدالت در زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، قضایی و… به دست می آید. قبل از تعریف عدالت اجتماعی باید به معنای جامعه و اجتماع نیز اشاره گردد.
« اجتماع گونه ای از زندگی افراد است که بر اساس روابط شخصی و منزلت مبتنی بر رسوم و هنجارها جریان می یابد. در اجتماع، همدلی در ارتباطات شخصی و صمیمیت، وجهه اصلی زندگی گروهی است».[۱۵۳]