نوسانی (در هر دو مورد نوع تجربه در حد بالا)
آرام (در هر دو نوع تجربه در حد پایین)
این چهار گروه شامل دانش آموزان،تازه ازدواج کرده ها و گروههای مسن تر «والدین میانسال و افراد در شرف بازنشستگی» تفاوتهای بارزی داشتند. تلویحاتت این یافته ها در مورد رابطه سن و شادی چه هستند؟ به همان اندازه که سن بالا رود،کاهش ظرفیت تجربه عاطفه مثبت از شادی می کاهد؛ کاهش ظرفیت تجربه عاطفه منفی این مسأله را جبران میکند. از آنجا که کاهش در عاطفه مثبت خیلی بیشتر از کاهش در عاطفه منفی میباشد. با افزایش سن، افتی کلی در شادی روی میدهد (آیزنک ، ترجمه فیروزبخت، ۱۳۷۵) .
۱۲- تحصیلات
بسیاری از مطالعات انجام شده در آمریکا دریافتند که میزانی از همبستگی بین خوشبختی و تحصیلات وجود دارد. دینر و همکاران (۱۹۸۴) در تحلیل خود دریافتند که تحصیلات، روی میزان خوشبختی افراد تأثیر دارد، تحصیلات در ابتدا با تحت تأثیر قرار دادن شغل و نه درآمد را تحت تأثیر قرار میدهد. روس و وان ویلیگن[۴۵] (۱۹۹۷) در یک نمونه از جامعه آمریکا دریافتند که تحصیلات بر خوشبختی افراد، بهداشت روانی و جسمی آن ها اثر مثبت دارد. این امر از طریق به دست آوردن شغل رضایت بخش، افزایش کنترل و دستیابی بهتر به ازدواج و سایر حمایت های اجتماعی میباشد. در یک مطالعه انگلیسی کلارک و اوسوالد[۴۶] (۱۹۹۶) دریافتند که وقتی سطح درآمد وشغل ثابت نگه داشته شد،تحصیلات یک اثر واضح منفی داشت که آن ها این اثر را به افزایش توقعات که در مقایسه ایجاد می شود نسبت دادند (آرگایل، ترجمه گوهری و همکاران، ۱۳۸۳) .
قواعد شاد شدن از نظر آلبرت الیس[۴۷]
الیس ده قاعده را در شادی مؤثر میداند که عبارت است از :
۱- تصمیم بگیرید برای شاد شدنتان مبارزه و تلاش کنید. به عنوان یک انسان این حق شما است؛ و این تصمیم برای شما فواید زیادی دارد. مزیت های اولویت قایل شدن برای وجودتان و لذت بردن را در نظر بگیرید. اگر فکر کردید این مزیت ها ارزشمندند تصمیم بگیرید و برای دستیابی به آن ها تلاش کنید .
۲- برای شادی دیگران اهمیت قایل شوید هرچند شادی دیگران در مقام دوم است.چون احتمالاً زندگی بین دیگران را ترجیح می دهید و می خواهید با آن ها همراه شوید و چون شادی شما به شادی دیگران بستگی دارد، بهتر است حقوق و امتیازات سایر انسانها را مراعات کنید و بعد از حقوق خودتان، برای حقوق آن ها نیز اهمیت قایل شوید .
۳- تصمیم بگیرید که بر سرنوشت هیجانی تان خیلی کنترل داشته باشید . به عنوان انسانی که در یک گروه اجتماعی زندگی میکند به طور کامل خودمختار نیستند و بخشی از کنترل خود را به دیگران واگذار می کنید با این حال می توانید طبق افکار خودتان و طبق هیجانات خودتان احساس کنید. پس خودتان تصمیم بگیرید که می خواهید کدام واکنش و احساسات را داشته باشید .
۴- وقتی ناراحت می شوید یا عمل خود مخربی انجام می دهید دنبال آثار باورهای ناراحتی زای خود بگردید. ببینید با کدام باورها و دستورات، خودتان را بی جهت ناراحت می کنید. فرض را بر این بگذارید که به طور ضمنی یا صریح دارای چنین باورهایی هستید و سخت به آن ها اعتقاد دارید. سپس در قلب و ذهنتان دنبال آن ها بگردید .
۵- بایدهای خود مخربتان را قاطعانه زیر سئوال ببرید و کنار بگذارید . مثل طوطی فقط نگویید آن ها نامعقول هستند. بلکه برای اثبات غلط بودن آن ها به روش علمی متوسل شوید .
۶- مجموعه باورهای معقولی را بیابید که به شما کمک میکنند زندگی شادمانه ای داشته باشید و آن ها را پیوسته در ذهنتان مرور کنید . به خودتان این را بیاموزید که «هیچ افتضاح نیست» ، «تاب تحمل چیزهایی را که دوست ندارم ، دارم ». صرف نظر از اینکه چقدر رفتارم بد است هرگز آدم پست و بی ارزشی نیستم . و باورهای معقول مشابه دیگر .
۷- برای کنار گذاشتن باورهای نامعقول خود به روش های شناختی دیگر هم متوسل شوید ، مثل تکالیف فکری ، حل مسأله ، دقت معنایی ، اشاره کردن ، تصور کردن ،کتاب درمانی و شوخی .
۸- سعی کنید احساسات نامناسب تان را به احساسات مناسب تبدیل کنید . برای داشتن احساس مناسب از تمامی روش های مورد نظر مانند تجسم عقلانی و هیجانی ، خودپذیری نامشروط ، تمرین های ضد شرم ، تمرین های خودافشایی ، نقش بازی کردن و نجواهای درونی زوری و نمایشی .
۹- در برابر باورهای نامعقول و احساسات نامناسب تان به زور متوسل شوید . برای تغییر دادن احساسات،باورها و اعمالتان به روش های رفتاری متوسل شوید . برای مثال ، تکلیف هایی را برای خودتان مقرر کنید که باعث میشوند با چیزهایی که بی جهت از آن ها می ترسید مواجه شوید و کارهای مفیدی را که از آن ها اجتناب می کنید انجام دهید. با روش های اداره کردن خود ، به رفتارهای موثرتان پاداش دهید و اعمال خودمخربتان را مجازات کنید. گاهی اوقات برای اینکه زندگی شادتری داشته باشید و کمتر ناراحت شوید می توانید از فن آرمیدگی و دیگر فنون پرت کردن فیزیکی حواس، مهارت آموزی و روش های کنترل محرک استفاده کنید .
۱۰- عزمتان را برای تغییر کردن جزم کنید،بپذیرید که تغییر کردن زحمت دارد و همچنان به اجرای راه حل هایتان ادامه دهید. انتخاب سرنوشت هیجانی یا قدرت اداره چند بخش دارد: ۱- جزم کردن عزمتان برای تغییر کردن ۲- عملی کردن فرایند تغییر و ۳- به اجرا گذاشتن عملی فرایند تغییر (الیس ترجمه فیروزبخت ، ۱۳۸۲) .
ب : رضایت شغلی
گینزبرگ[۴۸] و همکاران (۱۹۵۱) برای رضایت شغلی دو بعد درونی و بیرونی را قایل میباشند. در بعد درونی،فرد ابتدا از اشتغال به کار و فعالیتش احساس رضایت میکند و در مرحله بعد از پیشرفت خود در کار و به ظهور رساندن فعالیتهای بالقوه و قبول مسئولیتهای اجتماعی احساس لذت میکند. در بعد بیرونی،نوع و شرایط کار،حقوق، مزایا و روابط کارگر و کارفرما برای فرد اهمیت مییابد. عوامل بیرونی که از حالات فردی شخص منتج میشوند نسبت به عوامل بیرونی از ثبات و پایداری بیشتری برخوردار میباشند (شفیع آبادی ، ۱۳۸۲) .
هاپاک استاد تعلیم و تربیت دانشگاه نیویورک،رضایت شغلی را مفهومی پیچیده و چند بعدی میداند و این مفهوم ر ا با عوامل بیرونی،جسمانی و اجتماعی مرتبط میکند و تأکید میکند تنها یک عامل موجب رضایت شغل نمی شود، بلکه ترکیبی از مجموعه عوامل گوناگون سبب می شود که فرد شاغل در لحظه معینی از شغلش احساس رضایت کند و از آن لذت ببرد ( شفیع آبادی، ۱۳۸۲) .
عوامل سازنده و رضایت شغلی
وقتی در مورد رضایت شغلی صحبت می شود، ذکر این نکته بسیار مهم است که افراد با نیازهای بسیار متفاوتی وارد سازمان میشوند و هر یک از آن ها پیوسته به رقابت در رفتار می پردازد .
هیچ فردی به گونه کامل،توانایی ها و نیرومندیهای یکسانی در این نیازها ندارند. برخی افراد اساساً با پول راضی میشوند و برخی دیگر تنها به فکر ارضای احساس ایمنی هستند . توجه به تفاوتهای فردی مطلب بسیار مهمی است . اما بدان معنا نیست که نمی توان درباره آنچه باعث رضایت کارکنان می شود پیشبینی های اساسی به عمل آورد .
یکی از نخستین تقسیم بندیهای مربوط به عوامل سازنده رضایت شغلی را لوکر[۴۹] (۱۹۷۹) ارائه داده است. به اعتقاد وی سه مکتب عمده فکری درباره عوامل رضایت شغلی وجود دارد .