رویکرد تکاملی[۴۴] شارپ:
شیلا شارپ[۴۵] (۲۰۰۰؛ به نقل از اعتمادی، ۱۳۸۷) رویکرد رشدی یا تکاملی عشق را مطرح میکند. از این دیدگاه رابطه صمیمانه زوجین پنج مرحله تکاملی را طی میکند. این مراحل عبارتند از:
۱) عشق رومانتیک
۲) عدم توافق و ناسازگاری
۳) تمایز و پذیرش
۴) هماهنگی
۵) عشق بالغانه
الگوهای ارتباط و تماس و الگوهای جدایی و فردیت در طی مراحل نقش اساسی دارند. الگوهای ارتباط شامل سه مرحله؛ مراقبت[۴۶]، یکی شدن[۴۷] و ایده آل سازی[۴۸] است. الگوهای جدایی و فردیت شامل چهار مرحله؛ ارزیابی مجدد[۴۹]، کنترل، رقابت برای برتری[۵۰] و قدرت و رقابت سه تایی می شود. در هر مرحله زوجین وظایف خاصی دارند و مشکلات نیز ممکن است به وجود آید.
مراحل تکاملی عشق و صمیمیت به طور خلاصه در جدول زیر آمده است.
جدول شماره ۲: رشد الگوهای ارتباطی زوجین
حالات کلی
الگوهای تماس
الگوهای جدایی
مراقبت
یکی شدن
ایده آل سازی
ارزیابی مجدد
کنترل
رقابت برای قدرت
رقابت سه تایی
عشق رومانتیک
مراقبت رومانتیک
یکی شدن طلایی و یگانگی
ایده آل سازی رومانتیک
ارزیابی مجدد طلایی
کنترل کردن برای تشویق تماس
رقابت به عنوان بازی ابراز عشق
رقابت برای همسر
عدم توافق و ناسازگاری
هماهنگی با عدم توافق ها
بازشناسی جدا بودن
عدم ایدهآل سازی
ارزیابی دوباره برای ایجاد جدایی
کنترل به عنوان تسلط والدینی برای تسریع اقتدار
رقابت برای تحسین و برتری
رقابت با همسر
تمایز و پذیرش
تمایز نیازها
پذیرش نیزها برای نزدیکی و جدایی
پذیرش واقعی همسر، خود و رابطه
پذیرش نقایص خود و همسر
تمایز خودکنترلی از کنترل همسر
پذیرش نیاز به رقابت
کار مجدد بر روی مثلثهای رقابتی گذشته
هماهنگی و تعدیل
مراقبت دوجانبه
توسعه و تعادل با هم بودن
تصدیق کردن ایده آل
ارزیابی مجدد به عنوان نشانه پریشانی
تعدیل و پذیرش خواسته ها برای تسلط و تسلیم
تعدیل رقابت دو جانبه
تعادل مثلثهای رقابتی
علل بروز مشکلات ناشی از صمیمیت:
علل و عوامل متعددی در بروز مشکلات ناشی از صمیمیت نقش دارند. برخی از این عوامل عبارتند از:
-
- گرایشات فرهنگی در مورد مبادله عشق و محبت
-
- فشارهای ناشی از مراحل رشد طبیعی
-
- تجارب خاانواده اصلی
-
- وجود بد رفتاری و سوء استفاده
-
- وجود بیماری های فیزیکی یا روانی
-
- تفاوت های جنسیتی
- عادات و خصوصیات شخصیتی (شارپ، ۲۰۰۰؛ به نقل از اعتمادی، ۱۳۸۷).
نظریه درک برابری والستر[۵۱]:
نظریه ادراک برابری یک نظریه روان شناختی – اجتماعی است که مربوط به درک میزان صداقت، انصاف و وفاداری در روابط بین فردی است. این مفهوم توسط والستر و همکاران (۱۹۷۸؛ به نقل از اعتمادی،۱۳۸۷) مطرح شد. در این نظریه چهار اصل اساسی وجود دارد که عبارتند از:
-
- آدمی تلاش دارد پیامد و نتایج روابط خود با دیگران را با حداکثر منافع خود همراه سازد.
-
- یک گروه میتواند از طریق دگرگونی در ابعاد خود به منظور سرشکن کردن سود و زیان در بین تمام اعضاء مزایای به دست آمده را به حداکثر برساند. در نتیجه در گروه یک نظام متعادل و عادلانه که مورد پذیرش اعضاء است ایجاد خواهد کرد. گروه ها عموماً فردی را که برابری را رعایت کند پاداش میدهند و فردی که برابری را رعایت نکند تنبیه میکند.
-
- زمانی که افراد خود را در یک رابطه نابرابر احساس و ادراک کنند دچار آشفتگی میگردند. هر قدر این احساس نابرابری بیشتر باشد میزان استرس احساس شده بیشتر خواهد شد.
- هرگاه افراد کشف کنند که در یک رابطه نابرابر به سر میبرند، سعی در حذف استرس از طریق بازگرداندن برابری هستند.
در روابط زناشویی و صمیمانه اصول اساسی نظریه برابری به این صورت است که زوجین در تلاش هستند سود حاصل از روابط را در برابر هزینه ای که پرداخت میکنند افزایش دهند. بر اساس این نظریه یک فرد هنگامی از روابطش حداکثر احساس رضایت خواهد کرد که حداکثر برابری داشته باشد. یعنی نسبت بین سود و منفعت دریافت شده در روابط و میزان هزینه ای که بابت آن پرداخت کردهاست برابر درک شود. اخیراًً نظریه برابری به طور موفقیت آمیزی برای پیشبینی روابط صمیمانه مثل روابط زن و شوهر به کار می رود (دیویدسون[۵۲]، ۱۹۸۴؛ پرنس[۵۳]، ۱۹۹۳؛ لارسون، هاموند و هارپر[۵۴]، ۱۹۹۸؛ به نقل از اعتمادی، ۱۳۸۷).
ادراک برابری مربوط به درک تعادل در روابط است. بعضی زوجین احساس میکنند همان قدر که در روابط خود هزینه میکنند، همان قدر نیز دریافت میکنند. به عبارت دیگر زوجین در بده بستان های خود در زمینه عشق، محبت، روابط جنسی، پول و زمان باهم بودن احساس تعادل کنند. زمانی که زوجین احساس کنند داده ها بیشتر از ستانده هاست احساس نابرابری میکنند. و زمانی که این احساس نابرابری ایجاد شود روابط زناشویی آشفته می شود. هر قدر احساس نابرابری بیشتر باشد میزان آشفتگی و تعارض افزایش مییابد. احساس نابرابری در روابط به دو صورت میتواند مطرح باشد:
-
- یکی زمانی که زوجی احساس میکند بسیار کمتر از آنچه در روابط زناشویی هزینه کردهاست دریافت میکند، در نتیجه احساس ضرر و زیان، خشم، دلخوری، غم، ناکامی و افسردگی ایجاد خواهد شد.
- دیگری زمانی که یک زوج احساس میکند بسیار بیشتر از آنچه داده است ستانده است. در این حالت احساس گناه، شرم، حقارت، سرزنش خود، خود تحقیری و افسردگی خواهد نمود.
حمایت بیشتری برای کار روی روابط صمیمانه به وسیله دوهرتی[۵۵] و کلانگو[۵۶] (۱۹۸۴؛ به نقل از اعتمادی، ۱۳۸۷) مطرح شده است. آن ها میگویند که صمیمیت زناشویی بدون حل مسائل اساسی تر مانند انصاف رشد نخواهد کرد. صمیمیت مانند مرکز یک هرم است که برای اکثر مردم زیربنای آن اعتماد به این است که همسر مطمئن باشد که همسرش وقتی تعارضی بروز میکند، منصف خواهد بود. بنابرین صمیمیت فقط وقتی تجربه می شود که این اطمینان وجود داشته باشد که فرد دیگر منصف یا برابر است (لارسون، هاموند و هارپر، ۱۹۹۸؛ به نقل از اعتمادی، ۱۳۸۷).
عوامل مؤثر در زندگی زناشویی موفق
چرا برخی از ازدواج ها موفق و برخی دیگر ناموفق است؟