۸-استعانت و واسطه (در حروف اضافه)
وسیله و واسطه را در انجام کاری نشان می دهد. مانند :
به بینندگان آفریننده را نبینی؛ مرنجان دو بیننده را.
(نامه باستان، ص ۱۵)
کَتَبْتُ بالقلم.
۹-استعلاء (در حروف اضافه)
بر مشرف بودن چیزی بر چیزی دلالت دارد و بر دو گونه است:حقیقی و مجازی
۱-حقیقی
بر برگ گل بخون شقایق نوشته اند کانکس که پخته شد می چون ارغوان گرفت.
وَعَلَیها وَعَلَی الفُلکِ تُحْمَلُونَ (شما بر آن چهار پایان در سفر روی زمین و بر کشتیها در سفر دریا سوار می شوید.) (سورهمومنونَ، آیه ۲۲)
۲-مجازی :
بر آن چشمِ سیه صدآفرین باد که در عاشق کشی سحر آفرینست
(حافظ، غزل ۵۵)
وَلَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأخافُ أنْ یَقْتُلُون. (از جانب من بر این قوم خطایی رفته است که می ترسم بدان جهت مرا بکشند) ( سوره شعراء آیه ۱۴ )
۱۰-استغراق و بیان وحدت (در حروف اضافه)
هر گاه حرف اضافه بر سر اسمی آورده شود که آن اسم پیش از این حرف اضافه بدون فاصله نیز آمده باشد و از این ترکیب، شمول و نسبت فعل به همه افراد جنس ضمن اشاره به هر فرد دریافته شود،گوییم دلالت بر استغراق جنس و بیان وحدت می کند.
ساعت به ساعت به وبال آن مأخوذ شوی و تبعت آن به تو رسد.
در کتب نحوی عربی حرف جر به این معنا یافت نشد. (کلیله و دمنه، تصحیح مینوی، ص ۱۲۸)
۱۱-استفهام و تعجب (در حروف ربط)
شگفتی از گردآمدن دو چیز را نشان می دهد، مانند:
من گدا و تمنّایِ وصل تو هیهات مگر به خواب ببینم خیالِ منظر دوست.
در کتب نحوی عربی عطف به این معنا یافت نشد. (حافظ، غزل ۶۱)
۱۲-استنباط ( در حروف ربط)
نشان می دهد که حکم جمله دوم از حکم جمله اول استخراج شده است. مانند
شادمن از دین هدی گشته ام پس که تواند که کند غمگنم؟
در کتب نحوی عربی حروف عطف به این معنا یافت نشد. (حروف ربط و اضافه، دکتر خطیب رهبر، ص ۴۸)(دیوان ناصر خسرو، ص ۳۸۱)
۱۳-استیناف (در حروف ربط)
پیوستن و ربط دادن جمله ایست با جمله پیش که از لحاظ منطقی ادامه جمله پیش نیست و برای آغاز مطلب تازه ای به کار می رود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
آمدن قتیبه بن مسلم اندر رجب ست و ثمانین به سیستان و قتبیه اول به سجستان شد و برمقدمه او عمر و بن مسلم بود رفت تا به سیستان اندر شد. (تاریخ سیستان، ص ۱۱۹) (حروف ربط و اضافه، دکتر خطیب رهبر،ص ۴۷۳)
و اتقواللّهَ ویُعَّلمُکُمُ اللّهُ. (تقوی الهی را پیشه خود سازید. و خداوند شما را تعلیم می دهد. ) (سوره بقره،
جمله مستأنفه
آیه ۲۸۲)
۱۰-اضراب (در حروف عطف)
عطف دو جمله است بر یکدیگر که اعراض و عدول از حکمی، به حکم دیگر را نشان می دهد و مقصود از آن رها کردن کلام اول و پرداختن به کلام دیگر است. مانند
برون آمد گلی از چشمه آب نمی گویم به بیداری که در خواب
(ص ۸۶ خسرو و شیرین نظامی ، تصحیح دستگردی )
و أرْسَلْناهُ إلی مِأهِ اَلفٍ أوْ یزیدونَ (و ما او را ] یونس را[ برقومی بالغ بر صدهزار بلکه بیشتر، بعنوان رسول فرستاد) (سوره صافات، آیه ۱۴۷)
۱-الصاق (در حروف اضافه)
اتصال و پیوستن چیزی را به چیزی می رساند و بردو نوع است.
۱-حقیقی
زاغ موش را آهسته از هو ا بزمین نهاد و با خه را آواز داد. (کلیله و دمنه، تصحیح مینوی، ص ۱۷۰)
امْسکْتُ بیدکَ. (جامع الدروس العربیه، غلاینی، جز سوم، ص ۱۶۶)
۲-مجازی
اگر چه ملامت به کمال رسیده باشد، اهمال جانب من جایز نشمری. (کلیله و دمنه، تصحیح مینوی، ص ۱۶۱)
مَرَرْتُ بک. (جامع الدروس العربیه، غلایینی، جز سوم ص ۱۶۶)
۱۶- انتساب (در حروف اضافه)
بر وابستگی چیزی به چیزی دلالت می کند. مانند:
زهوشنگ ماند این سده یادگار؛ بسی باد چون او دگر شهریار
در کتب نحوی عربی حرف جر به این معنا یافت نشد. (نامه باستان ج یک ص ۱۵۹)
۱۷- انتهای غایت (در حروف اضافه)
رسیدن به پایان چیزی را نشان می دهد و به قرینه می توان پی برد که اسمی که پس از این حرف آمده
۱- داخل در حکم است یا نه، مانند:
برأیی لشکری را بشکنی پشت به شمشیری یکی تا ده توان کشت