ویلیام جیمز و روان شناسی دین :
نخستین نقطه عطف در روانشناسی دین، در سالهای ( ۱۹۰۱-۱۹۰۲م. ) با «سخنرانیهای گیلفورد» ویلیام جیمز ( ۱۸۴۲-۱۹۱۰م. ) به بار آمد. این سلسله سخنرانیها در سال ۱۹۰۲م. تحت عنوان «تنوع تجربه دینی»[۹۲] انتشار یافت. جیمز پیش از آنکه خود را به عنوان فیلسوف بشناساند ، مانند وونت به تدریس روانشناسی تجربی پرداخته و عده کثیری از پژوهشگران دانشگاهی را در مطالعات تجربی ادراکات راهنمایی کرده بود.
او در زمانی که به مطالعه روانشناختی دین روی آورده بود ، به کلی از این مغلطه بریده بود که حالات ذهن را به حالات با استعدادهای خاص بدنی تحویل کند . وی از اهمیت توجه به عوامل تصعیدی و ناخودآگاه ، آگاه بود؛ اگر چه در آن موقع تماس گسترده ای با « روانشناسی اعماق » اروپایی نیافته بود ؛ و چنان که در خاطرات مربوط به زمان آماده شدنش برای سخنرانیهای گیفورد نوشته است ، به این نتیجه رسیده بود که « دین انسان عمیق ترین و خردمندانه ترین چیز در حیات اوست » . رهیافت جیمز کمتر تجربی و بیشتر بالینی بود . او هر چند از داده هایی که بسیاری از معاصرانش گرد آورده بودند ، بسیار استفاده می کرد ، کانون توجهش را از تحلیل آماری و جست و جوی انگارههای کلی به بی همتای تجربه های دینی و اخلاقی معطوف داشته بود . جیمز مانند « کو » ، مهمترین ثمره عمرش را تدوین تستهایی انتقادی مصلحت اندیشانه {=پراگماتیک } برای سنجش اعتبا ر تجربه دینی میدانست . کوشش او در راه تثبیت تعارض بین احساست تجربه علمی و تحلیل درون نگرانه ، به صورت یکی از فصول ممتاز روانشناسی دین باقی مانده است ، کمتر از وونت نبود ( خرمشاهی ، ۱۳۸۹) .
شخصیت کلیدی دیگر در حوزه گرایش به « روانشناسی فکر » اسوالد کولپه [۹۳]( ۱۸۶۲-۱۹۱۵ م . ) بود که در مکتب ورتسبورگ [۹۴] ( که نامش را از دانشگاه ورتسبورگ که در این مکتب در آنجا تأسيس شده بود ، گرفته بود ) برای اولین بار کاربرد پرسشنامه ، مصاحبه و زندگینامه ی خود نوشت را در مطالعه پدیدارهای دینی ، باب کرد . برخورد بین درون نگری فردگرایانهی مکتب ورتسبورگ و رویکرد روانشناختی – فرهنگی وونت در ایام پختگی اش ، هم متاثر از اندیشه ها و هم به نوبه خود شکل دهنده اندیشه های فرانتس برنتانو[۹۵]و ویلهلم دیلتای [۹۶]بود ؛ که واکنش آنان در برابر روانشناسی عینی و نیز رهیافتشان به دین ، در نحله های پدیدار شناسی و اگزیستانسیا لیستی فلسفه غرب مؤثر افتاد . کارل گیر گفسون [۹۷] ( ۱۸۷۵- ۱۹۲۵م. ) و ورنر گرون [۹۸]( ۱۸۸۷- ۱۹۶۱م. ) ، پژوهشهای کولپه را در باب مبانی تجربی، دنبال کردند و با تخطئه، احتمال وجود یک « عاطفه دینی » ابتدایی، قائل به وجود ساختار پیچیده ای متشکل از اندیشه و احساس که در شخصیت دینی انسان حضور دارد شدند.
۲-۳-۱۰- روان شناسی دین :
این شاخه یکی از رشتههای فرعی روان شناسی است ، به مطالعه علمی دین از منظر روان شناختی می پردازد. کالینز [۹۹]معتقد است احتمالا تعریفی بهتر از تعریف تاولس[۱۰۰] استاد دانشگاه کمبریج وجود ندارد. به نظر تاولس ، مطالعه روان شناختی درباره ی دین در صدد « درک رفتار دینی از راه بستن اصول روان شناختی است که از مطالعه رفتار غیر دینی به دست آمده اند ». کالینز یاد آور می شود که در این رشته ، از روش های روان شناختی استفاده می شود که نه تنها رفتار دینی ، که افزون بر آن نگرشها ، ارزشها و تجربه های افرادی را بررسی میکنند که به وجود یا تاثیر خداوند یا دیگر نیروهای ماورائ طبیعی باور دارند ( آذربایجانی و موسوی اصل ، ۱۳۸۵ ) .
در تعریف پالوتزیان ( پالوتزیان ، ۱۹۹۶)[۱۰۱] آمده: «روان شناسی دین ، گستره ای است که به مطالعه باورها و اعمال دینی از دیدگاه روان شناختی می پردازد. این به این معنا است که در اینجا هدف ، درک فرایندهای روان شناختی است که رفتارها و تجربه های دینی را تحت تاثیر قرار میدهند . ما در این گستره میکوشیم تاثیرات چندگانه محیطی ، شخصی ، و اجتماعی مؤثر بر رفتار و تجربه ی دینی را مد نظر قرار دهیم و به ترسیم دیدگاه ها و پژوهشهای بپردازیم که امکان آشکار سازی فرایندهای روان شناختی میانجی را در دینداری فراهم میکنند . همان طور که از این تعریف هم بر میآید روان شناسی دین عبارت است از مطالعه علمی درباره مسائل مربوط به دین و دینداری از دیدگاه روان شناختی این مسائل هم رفتارهای دینی و هم باورها و ارزشهای دینی را در برمی گیرد . بنابرین ، با هر روی آوردی که به روان شناسی داریم و هر گونه تعریفی که از آن به دست میدهیم ، اگر موضوعات دین را بررسی روان شناختی ، در حیطه روان شناسی دین قرار داریم ( آذربایجانی و موسوی اصل ، ۱۳۸۵) .
-
- . Naidoo & wills ↑
-
- . mental health ↑
-
- – Aaron ↑
-
- – Allport ↑
-
- – Watson P.J. ↑
-
- – Nijholt, A. ↑
-
- – Stock, O. ↑
-
- – Nishida, T. ↑
-
- – Sells, N. ↑
-
- – Wallenius, M. ↑
-
- – Punamaki, R.L. ↑
-
- – Rimpela, A. ↑
-
- – Crowne, K.A. ↑