ال اَجمی ( ۲۰۰۸ ) در مقالهای با عنوان ” حسابرسی و تأخیر غیرعادی در گزار شگری ” به موقع بودن گزارشات سالانه شرکت های ثبت شده در بورس بحرین را بررسی نمود و نتیجه گرفت اندازه شرکت، سودآوری و اهرم مالی بر به موقع بودن گزراشگری مالی سالانه مؤثر است.
وو و همکارانش ( ۲۰۰۸ ) به بررسی رابطه بین به موقع بودن گزارش های سالانه شرکت ها و ویژگیهای هیئت مدیره پرداختند. این مطالعه با بهره گرفتن از ۲۹۷۶ مالی سالانه شرکت های غیرمالی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تایوان طی دوره ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۴ انجام شد. متغیرهای مورد بررسی عبارتند بودند از تعداد اعضا هیئت مدیره، مالکان اصلی، مدیران مستقل، تغییر فناوری، حجم معاملات، مالکیت نهادی، نسبت بدهی به دارایی، قدمت شرکت، اندازه شرکت، تغییر سود خالص، رشد فروش و چهار موسسه بزرگ حسابرسی. نتایج تحقیق نشان میدهد به جزء متغیرهای اندازه شرکت، تغییر سود خالص، رشد فروش و چهار موسسه بزرگ حسابرسی، سایر متغیرها با مدت زمان گزارشگری مرتبط میباشند.
دوگان و همکاران ( ۲۰۰۷ ) در مقاله ای با عنوان “آیا به موقع بودن گزارشگری مالی با عملکرد شر کت مرتبط است؟ “دریافتند سودآوری بر موقع بودن گزارشگری شرکت های ثبت شده در بورس اوراق بهادار استانبول اثر میگذارد . به علاوه شرکت های با عملکرد بهتر ، گزارشات سالانه شان را زودتر از شرکت های دارای عملکرد ضعیف منتشر می کنند. به علاوه نتایج نشان می دهد به موقع بودن گزارشات سالانه به وسیله سایز شرکت ، تغییر در ریسک مالی، روند به موقع بودن در سال گذشته و ویژگیهای شرکت اثر میپذیرد.
لونت و سان ( ۲۰۰۷ ) عوامل مؤثر بر به موقع بودن گزارشگری مالی را با بهره گرفتن از ۳۲۰ تصویب سود شش ماهه و ۴۰۰ تصویب سود سالانه شرکت های پذیرفته شده در بورس نیوزیلند بررسی کردند. در این تحقیق تأثیر سه عامل اندازه شرکت، نوع صنعت و تاریخ ترازنامه (پایان سال مالی( بر مدت زمان گزارشگری برای دوره زمانی ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که مدت زمان گزارشگری با اندازه شرکت و نوع صنعت ارتباط دارد؛ اما با تاریخ ترازنامه شرکت ها ارتباط ندارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
دوقان و همکاران(۲۰۰۷) نمونه ای از ۲۴۹ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار استانبول را برای سال ۲۰۰۵ انتخاب نمودند. آنها برخی از عوامل مؤثر بر زمان بندی افشاء یعنی اندازه شرکت، ریسک مالی، اخبار خوب و بد و نوع صنعت را مورد بررسی قرار دادند. نتایج تحقیق نشان داد که به موقع بودن گزارشگری شرکت های پذیرفته شده در بورس استانبول، تحت تأثیر اندازه شرکت و ریسک مالی گذشته قرار دارد. همچنین شرکت های دارای اخبار خوب، گزارشهای سالانه خود را زودتر از شرکت های دارای اخبار بد منتشرمی کردند. علاوه بر این آنها دریافتند که زمان افشاء با صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند در ارتباط نمی باشد.
اوبرت (۲۰۰۶) عوامل مؤثر بر تأخیر غیرعادی گزارشگری را در شرکت های فرانسوی مورد بررسی قرار داد. او نمونه ای شامل ۱۱۳۱ شرکت طی سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۲ انتخاب نمود. او تأثیر اخبار بد، زیان، اهرم، بازده حقوق صاحبان سهام، تعداد تحلیلگران، نوسان قیمت سهام، اندازه شرکت، تکنولوژی، حجم مبادله، هزینه های مالکیت و انواع صورت های مالی بر تأخیر غیرعادی گزارشگری را مورد بررسی قرار داد. نتایج تحقیق نشان داد که انواع صورتهای مالی، اهرم،نوسان قیمت سهام، حجم مبادله، تعداد تحلیلگران و اخبار بد رابطه معناداری با تأخیر غیرعادی گزارشگری دارند و سایر متغیرها با تأخیر غیرعادی گزارشگری رابطه ندارند.
وانگ و سونگ (۲۰۰۶) با بهره گرفتن از ۸۲۴۹ گزارش مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار شنزن و شانگ های طی سال های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۳ مسأله به موقع بودن گزارش های مالی سالانه شرکت های چینی را بررسی کردند. آنها عوامل مؤثر بر گزارشگری شامل اظهار نظر حسابرسی، سودآوری، اندازه شرکت، نوع شرکت، نوع سهام و محل بازار سهام را مورد برسی قرار دادند. نتایج تجزیه و تحلیل نتایج تحقیق نشان می دهد سودآوری، اظهارنظر حسابرسی، اندازه شرکت، نوع شرکت، نوع سهام و محل بازار سهام، رابطه معناداری با مدت زمان گزارشگری دارند.
اوسا آنسه و لونتیس (۲۰۰۶) عوامل مؤثر بر رویه های گزارشگری مالی سالانه به موقع را در نمونه ای شامل ۹۵ شرکت از شرکته ای غیر مالی پذیرفته شده بعد از ۳۶ دسامبر ۱۹۹۹ در بورس اوراق بهادار آتن را مورد بررسی قرار دادند. تجزیه و تحلیل توصیفی نشان می دهد که۹۲% شرکت ها زودتر از مهلت مقرر ۱۶۱ روز، ۳% در روز مهلت مقرر یعنی ۱۶۱ روز و ۵% دیرتر از مهلت ۱۶۱ روز گزارش دهی می کنند. آنها رابطه بین اندازه شرکت، اهرم، بخشی از سهام که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به وسیله افراد درون سازمانی کنترل می شود، تعداد بندهای شرط گزارش حسابرسی، نوع حسابرسی و نوع صنعت را با تأخیر غیرعادی گزارشگری مورد بررسی قرار دادند. نتایج تحقیق آنها نشان می دهد که تأخیر غیرعادی گزارشگری با بخشی از سهام که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به وسیله افراد درون سازمانی کنترل می شود، تعداد بندهای شرط گزارش حسابرسی و اندازه شرکت حسابرسی در ارتباط می باشد.
اسماعیل و چندلر(۲۰۰۴) به موقع بودن گزارشگری مالی سه ماهه در شرکت های مالزیایی را مورد بررسی قرار دادند. تجزیه و تحلیل گزارشهای سه ماهه نشان داد که همه ۱۱۷ شرکت نمونه به جز یک شرکت ظرف مهلت مجاز ۲ ماهه گزارشه ای خود را ارائه نمودند. علاوه بر این آنها رابطه بین به موقع بودن و چهار ویژگی شرکت ها یعنی اندازه شرکت، سودآوری، رشد و اهرم را بررسی نمودند. نتایج تحقیق آن ها نشان داد که شرکت های بزرگتر، سودآورتر، دارای رشد بیشتر و با اهرم پایین تر معمولاً سریع تر از سایرشرکت ها گزارش می دهند.
لونتیس و ویت من (۲۰۰۴) موضوع به موقع بودن گزارش های مالی سالانه در بورس یونان را با بهره گرفتن از اطلاعات ۲۲۷ شرکت در سال ۱۹۹۷ بررسی نمودند. از بین متغیرهای سودآوری، موانع ورود، نسبت تمرکز درآمد، عرضه اولیه سهام، حجم معاملات سهام، اندازه شرکت و تعداد بندهای گزارش حسابرسی تنها متغیرهای عرضه سهام،سودآوری، تعداد بندهای گزارش حسابرسی و نسبت تمرکز درآمد با به موقع بودن ارتباط معنادار داشته و دو متغیر دیگر ارتباط معناداری با متغیر وابسته تحقیق ندارند.
اوسا آنسه (۲۰۰۰) با بهره گرفتن از اطلاعات ۴۷ شرکت تولیدی در بورس زیمباوه و استفاده از تحلیل رگرسیونی دو مرحله ای به این نتیجه رسید که قدمت شرکت، سودآوری و اندازه شرکت به شیوهای معنادار قادر به تبیین تغییرات در به موقع بودن ارائه گزارش های مالی شرکت های نمونه می باشند .
عبدالله (۱۹۹۶) تحقیقی را در مورد ویژگی به موقع بودن گزارش های سالانه برای ۲۶ شرکت بحرینی انجام داد. او در تحقیق خود ارتباط بین طولانی شدن انتشار گزارش حسابرسی و پنج ویژگی شرکت را مورد بررسی قررار داد. نتایج تحقیق نشان دهنده ارتباط معکوس سودآوری شرکت، اندازه شرکت و وجود کسب و کارهای متنوع با انتشار به موقع صورتهای مالی بود، ولی بین نوع صنعت و به موقع بودن رابطه معناداری وجود نداشت، و رابطه به موقع بودن با ضریب نسبت بدهکاران به حقوق صاحبان سهام مثبت و معنادار بود.
دی آنجلو و مازولیس( ۱۹۸۰ )در ارتباط با تأثیر مالیات بر ساختار سرمایه بیان میدارند که بسته به توازن موجود بین منافع مالیاتی ناشی از ایجاد بدهی و پیامدهای مالی مربوط، میتوان ساختار سرمایه مطلوب را تعیین نمود. شرکت هایی که منافع مالیاتی ناشی از ایجاد بدهی آنها کمتر از هزینه های ریسک مالی ناشی از ایجاد بدهی باشد، کمتر به تأمین مالی از طریق ایجاد بدهی میپردازند.
۲-۲)جدول خلاصه پیشینه تحقیقات خارجی مرتبط با موضوع
محققین | عنوان تحقیق | نتایج تحقیق |
آی یوها ( ۲۰۱۲ ) | ویژگیهای شرکت و به موقع بودن گزارشگری مالی | نتیجه پژوهش او نشان داد عمر شرکت بر به موقع بودن گزارشات مالی در نیجریه تأثیر گذار است . از طرفی قوانین برای تضمین کیفیت گزارشات مالی به موقع در نیجریه کافی نیستند و تأخیر غیرعادی زمانی گزارشگری میتواند با وجود و اجرای محکم قوانین و مقررات تنظیمی کاهش یابد |
عبادین و همپژوهان(۲۰۱۲) | تأثیر همزمان متغیرهای حاکمیت شرکتی و ویژگیهای شرکت را در به موقع بودن گزارشهای مالی | تحلیل چند متغیره نشان داد که اندازه شرکت حسابرسی ارتباط معنادار با متغیر وابسته تحقیق دارد. |
اکتَس و کرگین ( ۲۰۱۱ ) | به موقع بودن گزارشگری و کیفیت اطلاعات مالی | شرکت های غیر مالی و تلفیقی نسبی به مالی و غیر تلفیقی صورت های مالی خود را دیرتر ارا ئه می دهند و شرکت های با سود مثبت، صورتهای مالی خود را زودتر ارائه میدهند. |
آرمسترانگ و همکاران(۲۰۱۱ ) | به تبیین مشوق های مؤثر بر برنامه ریزی مالیاتی | یافته های این تحقیق بیانگر آن بود که بین طرح های تشویقی پاداش مدیران مالیاتی با نرخ مؤثر مالیاتی محاسبه شده بر اساس استانداردهای حسابداری رابطه ای منفی و معنادار وجود دارد |
اِسلی ( ۲۰۱۰ ) | به موقع بودن گزارشگری مالی در ترکیه | نشان داد که رابطه بین علامت سود ، نظر حسابرس ، شرکت حسابرسی با به موقع بودن مثبت و رابطه بین صنعت با به موقع بودن منفی است. |
دیرنگ و همکاران (۲۰۱۰ ) | از نرخ مؤثر مالیاتی نقدی بلندمدت برای آزمون میزان اجتناب از مالیات شرکت ها | نتایج حاصل از تحقیق آنها نشان داد که اختلاف مقطعی قابل ملاحظه ای در اجتناب از پرداخت مالیات توسط شرکت ها وجود دارد و تقریبا ۲۵درصد شرکت ها توانایی این را دارند که نرخ مؤثر مالیاتی نقدی را زیر ۲۰ درصد نگه دارند. |
داردور (۲۰۰۹) |