۳- تعهد هنجاری : تعهد هنجاری بیانگر احساس التزام و تکلیف کارمند برای باقی ماندن در سازمان است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نگرش شغلی : نگرش شغلی ، ارزیابی های مثبت و منفی است که کارمندان درباره ابعاد مختلف محیط کارشان دارند. تحقیقات رفتار سازمانی بیشتر بر سه نگرش اصلی متمرکز بوده است : رضایت شغلی ، وابستگی شغلی و تعهد سازمانی. (رابینز،۲۰۰۹، ۸۸)
شرکت توزیع نیروی برق استان لرستان : شرکت توزیع برق لرستان زیرمجموعه شرکت توانیر و وابسته به وزارت نیروست و وظیفه اصلی آن دریافت انرژی الکتریکی ار پستهای فوق توزیع و تحویل آن به مشترکین عادی و دیماندی است. بدیهی است که این شرکت برای انجام این وظیفه نیاز به توسعه و احداث شبکه های فشار متوسط و فشار ضعیف دارد و به تبع آن برای ارائه یک سرویس دائم و و مطمئن باید تعمیر و نگهداری شبکه های احداث شده را نیز در دستور کار داشته باشد.
شرکت توزیع برق لرستان در راستای وظیفه اش دارای یک حوزه ستادی و ده مدیریت توزیع برق در سطح شهرستان هاست که حوزه ستادی متشکل از دفتر بهره برداری ، دفتر برنامه ریزی و بودجه ، امور مهندسی و نظارت ، معاونت مالی و پشیبانی و معاونت منابع انسانی است.
این شرکت در حال حاضر دارای سیصد و بیست و سه کارمند رسمی و ششصد و نود و دو کارمند خدماتی است.
فصل دوم
ادبیات نظری و پیشینه
مقدمه
با توجه به این که رضایت شغلی و تعهد سازمانی دو نگرش مهم از نگرش های شغلی به شمار می آیند ، در این بخش ابتدا مبانی نظری تحقیق در قالب سه بخش یعنی نگرش شغلی ، رضایت شغلی و تعهد سازمانی آورده شده است . به این معنی که در بخش ۲-۱ تعاریف مختلف و مبانی نظری مربوط به نگرش شغلی و ارتباط آن با تعهد سازمانی و رضایت شغلی ارائه شده است.
در بخش ۲-۲ تعاریف رضایت شغلی ، رابطه رضایت شغلی و انگیزش ،تعریف انگیزش ، تئوری های انگیزش ، تئوری های رضایت شغلی ، عوامل مؤثر بر رضایت شغلی و پیامدهای رضایت شغلی تشریح شده است .
در بخش ۲-۳ تعاریف تعهد سازمانی ، انواع تعهد ، مدل های تعهد سازمانی ، کانون های تعهد سازمانی ، عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی و پیامدهای تعهد سازمانی ارائه شده است.
در بخش ۲-۴ پیشینه تحقیقات مربوط به بررسی رابطه بین رضایت شغلی و تعهد سازمانی آورده شده است .
و سرانجام در بخش ۲-۵ مدل مفهومی تحقیق متناسب با موضوع تحقیق و در بخش ۲-۶ خلاصه ای از فصل دوم ذکر شده است.
۲-۱- نگرش شغلی
در ادبیات روانشناسی اجتماعی[۱۱] ، مفهوم نگرش ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. آلپورت[۱۲] (۱۹۵۳) در مقاله ای که پژوهش های مربوط به نگرش ها را بازنگری می کرد ، اظهار داشت که مفهوم نگرش شاید ممتازترین و ضروری ترین مفهوم در روانشناسی اجتماعی معاصر باشد. (امامی، ۱۳۸۷)
نگرش ها ، عباراتی ارزیابی کننده - مطلوب یا نامطلوب - درباره اشیاء ، مردم و یا رویدادها هستند که احساس ما نسبت به آنها را بیان می کنند و فرض محققین بر این بوده که نگرش ها از سه عنصر اصلی تشکیل شده اند : عنصر شناختی[۱۳] ، عنصر عاطفی[۱۴] و عنصر رفتاری[۱۵]. (رابینز ،۲۰۰۹ ،۸۴و۸۵)
بُعدی از نگرش که توصیف فرد یا اعتقاد او به چگونگی اوضاع را نشان می دهد ، عنصر شناختی نام دارد که زمینه را برای حضور بُعد با اهمیت تر نگرش یعنی عنصر عاطفی - که بخش هیجانی یا احساسی نگرش است - فراهم می کند. همچنین جزء رفتاری نگرش ، به قصد فرد در خصوص رفتار به شیوه ای خاص در قبال فرد یا چیزی مشخص اشاره دارد. (رابینز ،۲۰۰۹ ،۸۴و۸۵)
وجود عنصر رفتاری در نگرش ، باعث مرتبط شدن مباحث نگرشی با مباحث رفتار سازمانی می شود.به عبارت دیگر ، انسان این توانایی را دارد که کسی یا چیزی یا پدیده ای را با توجه به مطلوب بودن یا نبودنش ارزیابی کند و نسبت به آن احساسی پیدا کند که این احساس مبنای تصمیم فرد برای انجام عمل یا بروز رفتاری خاص شود.هر انسانی ممکن است هزاران نگرش متفاوت داشته باشد ، ولی در رفتار سازمانی فقط بر تعداد بسیار محدودی از نگرش های مرتبط با کار متمرکز می شویم. این نگرش ها ، ارزیابی های مثبت و منفی است که کارمندان درباره ابعاد مختلف محیط کارشان دارند. تحقیقات رفتار سازمانی[۱۶] بیشتر بر سه نگرش اصلی متمرکز بوده است : رضایت شغلی ، وابستگی شغلی[۱۷] و تعهد سازمانی. (رابینز،۲۰۰۹، ۸۸)
مطابق نظر میچل[۱۸](۱۹۷۷) ، روانشناسان صنعتی و سازمانی و مدیران منابع انسانی به دلایل متعددی به نگرش های شغلی توجه داشته اند. از جمله دلایل عمده آنها نیاز به شناخت متغیرها و عواملی بوده است که بر رفتارهای کار مثل عملکرد شغلی ، ترک شغل ، حضور ، دیر آمدن ، غیبت و غیره اثر می گذارند. (امامی، ۱۳۸۷)
ماتیو و زاجاک[۱۹] (۱۹۸۰) معتقدند که از جمله متغیرهای متقدم و موثر بر نگرش های شغلی می توان از خصوصیات شخصی هم چون سن ، جنسیت ، وضعیت تاهل ، تحصیلات ، سابقه استخدام ، سطح مهارت ،اخلاق کار و تعداد فرزندان ؛ از ویژگی های شغلی مانند تنوع مهارت ، هویت وظیفه واستقلال وظیفه ؛ از خصوصیات سازمانی مانند اندازه سازمانی و تمرکز سازمانی و از حالات نقش مانند ابهام نقش ، تعارض نقش ، گرانباری نقش و ده ها متغیر دیگر نام برد.(امامی، ۱۳۸۷)
۲-۲- رضایت شغلی
رضایت شغلی نیز مانند تعهد سازمانی یکی از نگرش های شغلی مهم است که توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است به گونه ای که تحقیقات صورت گرفته در زمینه رضایت شغلی بیش از دیگر نگرش های شغلی است.
مروری بر تحقیقات انجام شده در خصوص رضایت شغلی ، نشان می دهد که تعریف واحد و یکسانی از رضایت شغلی وجود ندارد.
فلدمن و آرنولد[۲۰] (۱۹۹۵) ، رضایت شغلی را چنین تعریف کرده اند : رضایت شغلی به مجموعه تمایلات مثبت یا احساسات مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند ، گفته می شود . زمانی که می گوییم فرد رضایت شغلی زیادی دارد ، منظورمان این است که وی به طور کلی تا حد زیادی شغل خود را دوست دارد و توانسته است به کمک آن ، نیازهای خود را ارضا کند و در نتیجه احساسات مثبتی نسبت به آن دارد .
لاک[۲۱] (۱۹۶۹) نیز رضایت شغلی را احساسی تعریف می کند که از ارزیابی شغل به عنوان عامل تسهیل کننده در رسیدن به ارزش های شغلی حاصل می شود . وی رضایت شغلی را در بر گیرنده چهار عامل توصیف می کند . این عوامل عبارتند از : ۱- پاداش به معنای حقوق و شرایط ارتقا ؛ ۲- زمینه شغلی به معنی شرایط و مزایای شغلی ؛ ۳- عوامل و روابط انسانی با همکاران و سرپرستان ؛ ۴- ویژگی های شغل . (خدایاری فرد و همکاران، ۱۳۸۸)
به تعبیر دیگر ، رضایت شغلی بیانگر احساسی مثبت درباره شغل است که در نتیجه ارزیابی ویژگی های مختلف آن ایجاد می شود . فردی که رضایت شغلی بالایی دارد ، احساسات مثبتی درباره شغل خود نشان می دهد ، در حالی که احساسات فرد ناراضی منفی است . وقتی مردم درباره نگرش های کارمندان صحبت می کنند ، معمولاً منظورشان رضایت شغلی است . در واقع این دو عبارت خیلی اوقات به جای هم مورد استفاده قرار می گیرند . (رابینز، ۲۰۰۹، ۸۹)
البته باید به خاطر داشته باشیم که شغل افراد فراتر از فعالیت های آشکاری نظیر کاغذبازی ، نوشتن کدهای برنامه ، خدمات دادن به مشتری یا رانندن کامیون است . تعامل با همکاران و رؤسا ، پیروی از قوانین و سیاست های سازمانی ، دستیابی به استانداردهای عملکرد ، قبول کردن شرایط محیط کاری - که اغلب ایده آل نیستند - و مسائل بسیار دیگر جزو الزامات شغلی هستند . به عبارت دیگر ارزیابی که فرد از میزان رضایت شغلی خود دارد ، جمع بندی مرکبی می باشد از امتیازاتی که برای عناصر گسسته شغلی قائل شده است . (رابینز، ۲۰۰۹، ۹۳)
هاپلین[۲۲]میگوید ، رضایت شغلی یک پدیده احساسی است که یک کارمند درباره شغل خود می تواند بدست آورد . بنابراین رضایت شغلی زمانی حاصل میشود که کارکنان از طبیعت کار خود رضایت داشته باشند، از حقوق و مزایای خود راضی باشند ، فرصت های مناسبی برای ارتقا و ترفیع داشته باشند و از همکاران و سرپرستان خود نیز راضی باشند. (قدرت آبادی، ۱۳۸۴)
به نظر دیویس و نیو استروم[۲۳] (۱۳۷۰) ، رضایت شغلی ، مجموعه ای از احساس های سازگار و ناسازگار است که کارکنان با آن به کار خود می نگرند . وقتی که کارکنان به سازمان می پیوندند ، مجموعه ای از خواست ها ، نیازها ، آرزوها و تجربه های گذشته را که بر روی هم ، انتظارات شغلی را می سازند ، با خود به همراه دارتد که نشانی از ارتباط توقعات نوخاسته کارکنان با پاداش هایی است که کار فراهم می آورد . (خدایاری فر و همکاران، ۱۳۸۸)
بنا بر نظر شفیع آبادی (۱۳۷۶) نیز ، رضایت شغلی که نوعی احساس مثبت به شغل است ، زائیده عواملی مانند شرایط محیط کار ، نظام سازمانی شغل ، روابط حاکم بر محیط کار و تأثیر عوامل فرهنگی است . از این رو ، می توان گفت که رضایت شغلی احساس روانی است که از عوامل اجتماعی تأثیر می پذیرد . (خدایاری فر و همکاران، ۱۳۸۸)
۲-۲-۱- ارتباط بین رضایت شغلی و انگیزش[۲۴]
در ادبیات رفتار سازمانی به ندرت مبحثی یافت می شود که از رضایت شغلی صحبت شده باشد ولی سخنی از انگیزش به میان نیامده باشد یا بالعکس. در بسیاری از تحقیقات انجام گرفته خارجی و داخلی ، بدون اشاره به تفاوت و تمایز بین این دو مفهوم ، به اشتباه آنها را مترادف یکدیگر دانسته و به جای هم به کار برده اند. حتی نظریه های موجود را نیز گاهی در زمره نظریه های انگیزش مطرح می کنند و گاهی جزو نظریه های رضایت شغلی قلمداد می کنند. در حالی که در بسیاری دیگر از تحقیقات این دو مفهوم به صورت دو متغیر متمایز بررسی شده اند که در مواردی ، اولی متغیر مستقل بوده است و دومی متغیر وابسته و در موارد دیگر ، بر عکس.
به نظر مولینز[۲۵] (۱۹۹۶) ، مفهوم انگیزش غالبا با رضایت شغلی پیوند خورده است و تئوری های انگیزش نیز غالبا بر پایه تئوری های رضایت شغلی شکل گرفته اند . اگرچه رضایت شغلی با انگیزش مترادف نیست ولی می تواند با احساس افراد از موفقیت ، وابستگی داشته باشد در حالی که انگیزش ، فرایندی است که ممکن است سوق دهنده ای به سمت رضایت شغلی باشد. (من[۲۶] و همکاران، ۲۰۱۱)
هرسکویج[۲۷] (۱۹۸۱) بیان می کند که رضایت شغلی یک مفهومی است که ارتباط نزدیکی با انگیزش و فعالیت دارد. بنابراین ، این موضوع باید به عنوان بخشی از انگیزش یا زیر مجموعه ای از انگیزش مطالعه شود. علت اصلی این فرض این است که کارکنانی که از شغل شان راضی هستند ، در مقایسه با کارکنان ناراضی ، بهره ورتر و کاراتر بوده و به شغل شان وابسته تر هستند. (من و همکاران، ۲۰۱۱)
به عبارت دیگر ، بین انگیزش و رضایت شغلی ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد ؛ زیرا فرض بر این است که سطح بالای انگیزش ، دارای پیامدهای روانشناختی شامل رضایت شغلی و تعهد سازمانی است. لاولر[۲۸] معتقد است که به رغم ارتباط نزدیک بین این دو مفهوم ، تفاوت هایی نیز وجود دارد. به نظر وی ، انگیزش ، تحت نفوذ ادراک های آینده نگر قرار دارد. ادراک هایی که بیشتر با رابطه میان عملکرد و پاداش سرو کار دارند. در حالی که رضایت با احساسات افراد نسبت به پاداش هایی که دریافت می کنند ، ارتباط دارد. از این رو رضایت ، پیامد رویدادها و اتفاقات گذشته است و انگیزش ، نتیجه انتظارات در آینده است. به عبارت دیگر انگیزش ، تلاش و کوششی است برای ارضای یک خواسته یا هدف. در صورتی که رضایت ، یک احساس و نگرش است که بعد از ارضای یک خواسته ، درک می شود. انگیزش یک حالت روانی است که انسان را به انجام کاری وا می دارد یا کششی است به سوی نتیجه کار. در صورتی که رضایت از نتیجه تجربه شده یا درک شده به وجود می آید . (زیرک آبدارلو، ۱۳۹۱)
علی رغم تفاوت ها و تمایزات مطرح شده ، ارتباط نزدیک و وابستگی بین این دو مفهوم ، ایجاب می کند که در بررسی ادبیات مربوط به رضایت شغلی ، انگیزش و نظریه های انگیزشی هم مورد مداقه قرار گیرد.
به قول رابینز(۲۰۰۹)، برای درک و فهمیدن رضایت شغلی، شاید بهتر باشد که ابتدا بفهمیم ، چگونه افراد برای کار کردن انگیزه پیدا می کنند؟
۲-۲-۲- انگیزش[۲۹]
انگیزش چیست ؟ انگیزش ، نتیجه تعامل میان فرد و موقعیت است و بنا به تعریف عبارت است از فرآیندی که شدت[۳۰] ، راستا[۳۱] و ثبات[۳۲] فرد در تلاش برای دستیابی به یک هدف را مشخص می کند. به طور کلی منظور از انگیزه های عمومی ، تلاش برای دستیابی به هر هدفی است . سه عنصر کلیدی در تعریف انگیزش ، شدت ، راستا و ثبات است. شدت به میزان تلاش فرد اشاره دارد. البته شدت تا زمانی که راستای آن درست نباشد ، باعث افزایش کارآیی شغلی نمی شود. به بیان دیگر باید علاوه بر شدت تلاش ، کیفیت آن هم را هم مد نظر داشته باشیم . مورد آخر این که انگیزه ، دارای بعد ثبات نیز هست. این بعد نشان می دهدکه فرد تا چه حد در تلاش خود ثبات دارد. (رابینز، ۲۰۰۹، ۱۷۷)
بر اساس نتایج به دست آمده از دیدگاه های مختلف نسبت به انگیزش، می توان مدلی ارائه داد که مفاهیم نیاز ، انگیزه ، هدف و پاداش را در هم ادغام کند . نخستین گام در ایجاد این مدل آن است که متغیرهای یادشده، در چارچوبی فرآیندی یا ترتیبی نسبت به یکدیگر قرار گیرند . این مدل اساسی انگیزش را فرایندی چندمرحله ای معرفی مکی کند:
در نخستین مرحله احساس نیاز پدید می آید؛
در مرحله دوم، فرد دچار تنش برخاسته از حالت عدم تعادل درونی می شود؛
در مرحله سوم،انگیزه هایی در اثر تنش در درون فرد ایجاد می شود؛
در مرحله چهارم ،فرد کاوش می کند و راهبردهایی را برای ارضای نیازها بررسی و انتخاب می کند؛
در مرحله پنجم،فرد برای اجرای راهبرد انتخاب شده ، رفتارهای هدفمندی از خود بروز می دهد؛
در مرحله ششم،ارزیابی عملکرد توسط فرد یا دیگران نسبت به موفقیت فرد در رسیدن به هدف انجام می شود؛
در مرحله هفتم،بر اساس کیفیت و ارزیابی عملکرد،پاداش داده می شود یا تنبیه صورت می گیرد؛
در مرحله هشتم،براساس درجه ای که رفتارها و پاداش ها،نیازهای اصلی را برطرف کرده باشد،با توجه به نیاز ویژه،حالت تعادل یا رضایت خاطر به دست می آید و اگر نیاز هنوز ارضاء نشده باشد،چرخه انگیزش با احتمال انتخاب رفتاری دیگر تکرار می شود حتی ممکن است نگرش منفی نسبت به شغل ایجاد شود. (خدایاری فرد و همکاران،۱۳۸۸)
۲-۲-۳- تئوری های انگیزش[۳۳]
به نظر رابینز (۲۰۰۹، ۱۷۷) ، دهه ۱۹۵۰ از نظر توسعه مفاهیم انگیزش دوره پرباری بود. چهار تئوری بخصوص در این دهه فرمول بندی شد که گرچه به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و امروزه اعتبار آنها زیر سوال رفته است ، اما هنوز هم بهترین تفسیر در مورد انگیزه کارمندان را همین تئوری ها به دست می دهند.
وی تئوری های انگیزش را تحت دو عنوان تئوری های ابتدایی و تئوری های معاصر ، بیان می کند که در ادامه ، به تفسیر برخی از این تئوری ها پرداخته می شود.