- همان.
- بلخی(مولوی)، جلال الدین محمد، فیه مافیه، با تصحیح بدیع الزمان فروزانفز، نشر امیر کبیر، چاپ ششم، ۱۳۶۹ ، صص۲۱۶و۲۱۷.
- فروزانفر، بدیع الزمان، شرح مثنوی شریف، نشر زوار، چاپ هفتم، ج۱، صص۱۷۷و۱۷۸.
- فیه ما فیه، ص ۲۳۲؛ ترمذی، معارف، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، اداره کل نگارش وزارت فرهنگ و هنر، ص ۳؛مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، ص ۱۲۹.
- شرح مثنوی شریف، ج۲، ص ۵۲۶.
- ر.ک.سوره شعرا.
- سوره نوح، آیه ۲۶.
- سوره حِجر، آیه ۷۴.
- بلخی(مولوی)، جلال الدین محمد، مجالس سبعه، تصحیح توفیق هـ. سبحانی، نشر کیهان، چاپ اول، ۱۳۶۵، ص ۸۹ .
- فیه ما فیه، صص ۲۸ و ۲۹.
- رساله قشیریّه، ص ۵۵۵.
- انصاری، خواجه عبدالله، مجموعه رسائل، تصحیح محمد سرور مولایی، نشر توس، چاپ دوم، ۱۳۷۷، ص۳۵۶.
- همان، ص ۳۵۵.
- عین القضات، تمهیدات، تصحیح عفیف عسیران، نشر کتابخانه منوچهری، چاپ سوم، ۱۳۷۰، ص ۲۴۵.
- گوهرین، سید صادق، شرح اصطلاحات تصوف، نشر زوّار، ج ۴، چاپ اول، ۱۳۶۸، ص ۴۵.
- همان، ص۵۰.
- زمانی، کریم، میناگر عشق، شرح موضوعی مثنوی معنوی مولانا، نشر نی، چ دهم، ۱۳۹۱، ص۴۶.
- حفی: مهربان.
- سوره بقره، آیه ۲۱۶.
- مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، ص۱۷۰.
- همان، ص۳.
- سوره کهف، آیات ۶۰-۸۴.
- احادیث مثنوی، ص۹۳.
- نهج البلاغه، ص۱۸۲.
- احادیث مثنوی، ص ۱۰۷.
- سوره بقره، آیه ۲۱۶.
- سوره زخرف، آیۀ۵۱ .
- زرین کوب، عبدالحسین، بحر در کوزه، تهران، نشر علمی، چاپ اول، ۱۳۶۶، ص۳۱۰.
- مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، ص ۲۲۶.
- شرح اصطلاحات تصوّف، ج ۱، ص ۱۸۷.
- سوره اعراف، آیات۱۸۳-۱۸۲.
- نهجالبلاغه، ص ۴۰۳.
- دعای جوشن کبیر، فقره۱۹.
- احادیث مثنوی، ص۲۶.
- کیمیای سعادت، ص ۷۰۱.
- نسفی، عزیز الدین، کتاب الانسان الکامل، با پیش گفتار: هانری کربن، با تصحیح و مقدمه ی: ماریژان موله، ترجمه ی مقدمه از: دکتر سید ضیاء الدین دهشیری، تهران، انتشارات طهوری، چ نهم، ۱۳۸۸، ص۳۳۵.
- عنت : در کار سختی افتادن ؛ در اینجا معنی تعنیت می دهد و تعنیت به معنی کسی را دچار دردسر کردن و به زحمت انداختن است. شرح جامع مثنوی ، ج ۴ ، ص ۶۹۶ .
- سورۀ نور، آیۀ ۲۱ .
- شرح جامع مثنوی، ج ۱ ، ص ۷۹۴ .
- شرح اصطلاحات تصوف، ج ۳ ، صص ۳۰۷ و ۳۰۸ .
- ممتلی: در اینجا یعنی پر ادعا.
- سورۀ فلق ، آیۀ ۴ (دمندگان در گره ها ).
- سورۀ بقره، آیۀ ۴۵ .
فصل چهارم
لطف و قهر در عرفان اسلامی
۴-۱. جایگاه قهر و لطف در عرفان
در جهان بینی عارفان لطیفهای هست که به منزله شاخص این طایفه رخ مینماید و آنها را از دیگر طوایف مسلمان(مثل فیلسوفان، متکلّمان، زاهدان و غیر از ایشان) متمایز میکند. خداشناسی و حق پرستی عارفان با دل وجانشان پیوند خورده است. ایشان خدایی را میپرستند که دوستش دارند و او نیز ایشان را برای دوستی برگزیده است(یُحِبُهُم و یُحِبُونه) . به بیان دیگر، حب الهی از مبانی اصلی اندیشه و سلوک عارفان در تاریخ عرفان و تصوف اسلامی است و بدون آن نمیتوان از عرفان تصوری پیدا کرد. نکته مهم این است که حب با تجلیّ پیوندی اساسی دارد؛ زیرا حب الهی به واسطه تجلّی خداوند بر عالم هستی ارزانی میشود و در عین حال، حّب بندگان به خداوند را موجب میگردد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَاَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ اِنَ اللَّهَ واسِعٌ علیمٌ.« و مشرق و مغرب از آنِ خداست؛ پس به هر سو رو کنید، خدا آنجاست . براستى که خداوند گشایشگر و دانا است.» ۱
مولانا می فرماید: