۷۱.۴
۲۶
۷۶.۵
۰.۵۵۶
جمع*
۷
۱۰۰
۳۴
۱۰۰
*
در این جدول علت ارجاع در دو گروه جرایم جنایی و غیر جنایی مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس در بررسی نشانه های تقلید شده تفاوت معنی داری میان دو گروه مشاهده نشد.
*با توجه درتعدادی از بیماران بطور همزمان بیش از یکی از علایم اختلالات روانی مورد تقلید قرار میگرفت، عبارت مجموع در هر ستون نشانگر کل تعداد افراد در آن دسته میباشد.
بحث:
از آنجا که تشخیص اختلالات روانی بر اساس انجام مصاحبه روانپزشکی صورت میگیرد، ادعای اختلالات روانی به یکی از مهمترین ابزارهای دفاع وکلای مدافع تبدیل شده است. (۴)
برخی متمارضین موفق میشوند روانپزشکان را فریب دهند. رادولف هس (معاون هیتلر) یکی از مشهورترین افرادی است که با ادعای فراموشی کامل دردادگاه به دفاع از خود پرداخت و حتی بر اساس بررسیهای تخصصی بعمل آمده تشخیص فراموشی برای وی مسجل گردید. (۱۴) تاوان رفع مسئولیت مجرمینی که با تقلید علایم روانی موفق به فریب سیستم قضایی میشوند، متوجه بیماران حقیقی روانی و روانپزشکان قانونی خواهد گردید(۱۵.(بنابراین ضروری است معیارهای تشخیصی ظریفتری توسط روانپزشک قانونی بکار برده شود تا علایم حقیقی و غیر حقیقی از یکدیگر باز شناخته شوند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تمارض بعنوان تقلید اغوا گونه علایم یک بیماری به منظور نیل به هدفی شخصی تعریف میشود.(۱۶).جهت تشخیص تمارض با بهره گرفتن از معیارهای DSM-IV لازمست علایم واضحا اغراق آمیز باشند(۶)
آنچه که تمارض را با اطمینان کامل از اختلالات روانی متمایز میکند، تقلید عمدی علایم به جهت انگیزهای بیرونی است(۱۷و۱۸).
این افراد معمولا با انگیزه مالی یا بدنبال فرار از مسئولیت قانونی اقدام به تمارض نموده، جهت انجام مصاحبه همکاری نمیکنند و از انجام اقدامت درمانی امتناع میکنند.(۱۹)
مراجعینی که بدنبال درخواست مقام قضایی مورد بررسی وضعیت روانی قرار گرفته و تشخیص تمارض به بیماری روانی در آنها مطرح شده، از نظر توزیع سنی میانسال هستند، بطوریکه میانگین سنی آنها ۱۵.۵۶ ± ۳۹.۵ سالگی میباشد. اغلب متمارضین در این مطالعه بین ۲۰ تا ۴۰ سال سن داشتند.
در مطالعه Vitacco و همکارانش (۲۰) که روی ۱۰۰ مرد زندانی ۱۸ تا ۶۶ ساله با دستور مقام قضایی جهت بررسی وضعیت روانی ارجاع شده بودند، میانگین سنی مراجعین ۳۴.۲۶ سال و در مطالعه Jakson و همکارانش (۲۱) جهت بررسی صلاحیت پاسخگویی ۵۱ متهم در دادگاه انجام شد، میانگین سنی مراجعین ۲۹.۷۸ سال بوده، در مطالعه Norris و May (17) مددجویان کانون اصلاح بین ۱۷ تا ۴۸ سال سن داشتند.
به نظر میرسد با توجه به گسترده تر بودن نمونه مورد مطالعه در بررسی حاضر و عدم محدودیت نمونه ها به جرایم مهم، از جمله بررسی مراجعینی که به منظور فسخ قراردادهای مالی اقدام به تمارض نموده بودند، میانگین سنی بالاتری در بررسی حاضر نسبت به سایر مطالعات که عمدتا روی افراد زندانی انجام شده است بدست آمده است. با نگاهی به ترکیب سنی متمارضین ملاحظه میشود تمامی موارد بالای ۶۰ سال به منظور تعیین حجر و فسخ قراردادهای مالی اقدام به تمارض نموده بودند و مواردی چون سرقت مسلحانه، ارتباط نامشروع و جرایم مرتبط با مواد مخدراغلب در جوانترها دیده میشود.
در این مطالعه از ۴۱ مورد، ۳۷ نفر (۹۰.۲ درصد) مرد و ۴ نفر (۹.۸ درصد) زن بودند. در مطالعه Norris و May (17) 57.3 درصد مددجویان مرد و ۴۲.۷ درصد مددجویان زن بودند. با اینحال در مطالعه Jakson و همکارانش (۲۱) ۵۲.۹ درصد متهمین را زنان تشکیل میدادند. همانطور که ملاحظه میشود تمارض به اختلالات روانی در جامعه ایرانی در زنان بسیار کمتر از مردان دیده میشود.به نظر میرسد شرایط فرهنگی جامعه از نظر شیوع بیشتر جرم در مردان بخصوص مردان بیکار و بار بالای فرهنگی ابتلا به اختلالات روانی بخصوص در زنان، نقش اساسی در توزیع جنسی موارد تمارض به بیماری روانی در جامعه ایرانی داشته باشد، با بررسی سایر زمینه های اقدام به تمارض در میان زنان نیز ملاحظه میشود اغلب زنان بدلیل ادعای غرامت روانی پس از حادثه و تنها یک مورد جهت سرپرستی در اداره امور مالی اقدام به تمارض نموده و هیچیک درگیر جرایم سنگین و پیچیده با بار حقوقی و قضایی نبودهاند.
از نظر انواع نشانه های تقلید شده توسط مراجعین، تمارض به علایم اختلالات رفتاری، علایم خلقی و عاطفه و علایم اختلالات شناختی در اغلب گروه ها بعنوان بیشترین علامت مورد تقلید قرار میگرفت و علایم اختلال محتوای فکر بعنوان کمترین علامت مورد تمارض دیده میشد.
Rogers (9) نشان داد در بررسی موارد معرفی شده از سوی دادگاه، اغلب مراجعین اقدام به تمارض علایم جسمی یا اختلالات شناختی میکنند. با اینحال در مطالعه Cornel و Hawk (10) نیز تمارض به اختلالات ادراکی و توهم شنوایی بیشترین علامتی بود که در متمارضین دیده میشد و تمارض به اختلالات رفتاری بعنوان دومین علامت شایع در متمارضین گزارش شد؛ در حالیکه عاطفه نامتناسب، واژه سازی، تفکر غیر انتزاعی و بهداشت فردی نامتناسب بندرت مورد تمارض قرار میگرفت.
از نظر انواع نشانه های تقلید شده توسط مراجعین در مرد و زن، تمارض به علایم اختلالات رفتاری در ۷۲.۹ درصد مردان و تمامی زنان بعنوان بیشترین علامت مورد تقلید قرار میگرفت. همچنین علایم خلقی و عاطفه در تمامی بیماران زن و ۶۲.۱ درصد مردان بعنوان دومین علایم شایع دیده میشد.
در مطالعه Rogers و همکارانش (۹) نشان داده شد زنان حدود ۲ برابر مردان اقدام به تقلید علایم جسمی میکنند؛ با اینحال ۲۲ درصد مردان و ۶.۴ درصد زنان اقدام به تقلید علایم اختلالات شناختی میکنند.
به نظر میرسد نقش آموزشهای قبلی مانند معاشرت با افراد زندانی یا آشنایی افراد با علایم بیماریهای روانی در فیلمهای ویدئویی در مطالعات خارجی برجسته تر است؛ بعنوان مثال در مطالعات دیگر تمارض به اختلالات ادراکی و توهمات شنوایی بارزتر از جامعه ایرانی دیده میشودکه مراجعین اغلب با توسل به سادهترین روشها، از پاسخ به سوالات در جریان مصاحبه امتناع نموده، یا رفتارهای غیر معمول از خود بروز دادهاند، یا علایم افسردگی یا اختلال حافظه را بروز میدهند.
این مطالعه نشان داد تمارض به علایم اختلالات روانی بیشتر در مراجعینی دیده میشود که در سطوح پایینتر اقتصادی و اجتماعی قرار دارند، اغلب این افراد بیکار بوده، از تحصیلات پایینی برخوردارند، بطوریکه ۴۱.۵ درصد متمارضین در حد دبستان یا راهنمایی و ۳۹ درصد تحصیلات در حد دبیرستان داشتند و کمترین میزان تمارض در افراد با تحصیلات دانشگاهی دیده میشود.
در مطالعه Cornel و Hawk (10) میانگین سالهای تحصیل در متمارضین ۱۰.۴ سال بود. در مطالعه Norris و May (17) نیز نشان داده شد متمارضین از سطح تحصیلات پایینتری نسبت به غیر متمارضین داشتند.
باید توجه داشت بیکاری بعنوان پدیدهای اجتماعی بیشتر در افراد با تحصیلات پایین و بهره هوشی کمتر دیده میشود. این افراد معمولا بیشتر از سایرین درگیر اعمال مجرمانه میشوند و یا اقدام به کلاهبرداری میکنند.
افراد با تحصیلات پایینتر به علت عدم درک کافی از احتمال بالای تشخیص تمارض توسط پزشک معمولا به نحو ناشیانهای اقدام به تقلید علایم روانی میکنند. با اینحال بر اساس تقسیم میزان تحصیلات مراجعین در دو گروه کمتر از دبیرستان و دبیرستان و بالاتر، افراد با تحصیلات بالاتر بطور معنی داری بیش از گروه دیگر اقدام به تقلید علایم اختلال تفکر کرده بودند که بنظر میرسد این علایم با توجه به ویژگیهای پیچیده تر ذهنی کمتر میتواند در افرادی که از بهره هوشی پایینتری برخوردارند دیده شود.
تمارض به علایم اختلالات روانی بیشتر در مراجعینی دیده میشود که از شهرها و شهرستانهای کوچک به تهران مهاجرت کرده بودند، بطوریکه ۷۰.۷ درصد متمارضین در این گروه قرار داشتند و ۲۶.۸ درصد نیز متولد روستا بودند. با توجه به اینکه آمار دقیقی از ترکیب جمعیتی شهر تهران که عمدتا شهری مهاجر پذیر است دردست نیست، نمیتوان بطور قطع در خصوص تاثیر مساله مهاجرت در بروز تمارض اظهار نظر نمود.
این در حالی است که Mittenburg و همکارانش (۱۳) نشان دادند درشیوع تمارض در مناطق مختلف جغرافیایی از نظر آماری تفاوت معنی داری دیده نمیشود.
مطالعه دیگری نیز که نشانگر توزیع جمعیتی مهاجرین در متمارضین باشد تا کنون صورت نگرفته، هرچند سایر مطالعات به تفاوتهای نژادی در متمارضین توجه کرده اند.
در مطالعه Cornel و Hawk (10) نشان داده شد ۵۶.۴ درصد متمارضین سیاهپوست و سایرین سفید پوست هستند. در مطالعه Vitacco و همکارانش (۱۴) اغلب متمارضین از نژاد افریقایی- امریکایی یا اروپایی- امریکایی بودند و مراجعین معدودی از بومیان امریکایی، اسپانیایی و دورگه اقدام به تمارض کرده بودند.
یکی از یافته های دور از ذهن در مطالعه Cochrane و همکارن میزان پایین تمارض در محکومین قتل بود تقریبا ۲۵% این افراد را بومیان آمریکایی تشکیل میدادند که بسیار بیش از نسبت زندانیان بومی امریکاست و یکی از علل احتمالی بروز پایینتر تمارض در این افراد، خصوصیات متفاوت نژادی درنظر گرفته شد. با اینحال مطالعه ای که اثبات کننده این تاثیر در میان متمارضین باشد صورت نگرفته است.
در مطالعه حاضر تمارض به علایم اختلالات روانی بیشتر در مراجعینی دیده میشود که بعلت کلاهبرداری یا ادعای حجر جهت فسخ قرارداد مراجعه کرده اند (۳۹ درصد) و پس از آن مراجعینی بودند که با هدف اخذ غرامت ادعای آسیب روانی میکنند (۲۴.۴ درصد). کمترین میزان تمارض (۷.۳ درصد) در مراجعینی دیده میشود که به جرم حمل یا فروش مواد مخدر ارجاع شده بودند.
در مطالعه Cornel و Hawk (10) نشان داده شد تهاجم و تجاوز جنسی (۲۳ درصد)، درگیری و سرقت (هر کدام ۲۰.۵ درصد) بیشترین علل ارجاع جهت بررسی وضعیت روانی در متمارضین بوده و سایر جرایم مالی (۵.۱ درصد) کمترین علت ارجاع در این افراد بوده است. Cochrane (3) نشان داد تمارض در افراد متهم به سرقت یا آدم ربایی بیشتر و در متهمین به قتل کمتر از سایر گروه ها دیده میشود.
بنظر میرسد جرایم پیچیدهای نظیر آدم ربایی، جرایم سیاسی، کلاهبرداری و قاچاق مواد مخدر نیاز به توانایی های بالای شناختی برای طرح نقشه مناسب دارد و چنین جرایم پیچیدهای بندرت در اختلالات روانی دیده میشود و از سویی بعلت شرایط ویژه اقتصادی در ایران اغلب موارد ارتکاب جرایم مالی مربوط به کلاهبرداریهای نه چندان کلان بوده، فاقد چنین پیچیدگی در طرح نقشه ماهرانه هستند.
نتیجه گیری و ارائه پیشنهادها:
مطالعه حاضر نشان داد تمارض به علایم اختلالات رفتاری و علایم خلقی و عاطفه بیشترین علایم تقلید شده در جامعه مورد بررسی بوده، در اغلب موارد در مراجعین با تحصیلات کمتر و مهاجرین دیده میشود. به نظر میرسد محیط در شکل گیری این رفتار موثر بوده، این امر نشانگر لزوم توجه بیشتر به این علایم در معاینات روانپزشکی قانونی بخصوص در سطوح پایینتر فرهنگی میباشد.
همچنین با توجه به اینکه اغلب مراجعین زن به دلیل ادعای صدمات روانی جهت اخذ غرامت و مراجعین بالای ۵۰ سال به دلیل جرایم مالی و یا ادعای حجر ارجاع شده بودند، لازمست سایر روانپزشکان و پزشکان قانونی در بررسی وضعیت روانی چنین مراجعینی بیشتر به احتمال فریبکاری و تمارض از سوی آنها بیندیشند تا بتوانند بنحو مطلوب از عهده پاسخگویی به مقام قضایی برآیند.
از آنجا که بخش عمدهای از جمعیت مورد مطالعه را افراد بیکار تشکیل میدادند، بنظر میرسد این عامل در کنار احتمال بالاتر وقوع جرم در این افراد، و نیز ایجاد فرصت ارتباط با سایر مجرمین و آموختن برخی رفتارهای بیمارگونه احتمال بروز تمارض را در این دسته افراد بیشتر می کند. بنابراین به نظر میرسد توجه به شغل مراجعین نیز در روند مصاحبه روانپزشکی در رسیدن به تشخیص صحیح بسیار کمک کننده میباشد.
نهایتا باید به این مساله اشاره کرد هرچند انجام مصاحبه روانپزشکی توسط روانپزشکان قانونی میتواند به نحو موثری در تشخیص تمارض مورد استفاده قرار گیرد، به دلیل عدم دسترسی به آزمونهای معتبر تشخیصی تمارض در جامعه ایرانی ممکنست در شرایطی که دسترسی به مرکز به سادگی فراهم نباشد، سایر متخصصین نتوانند با اطمینان نسبت به این تشخیص اظهار نظر کنند. امروزه آزمونهای مختلفی مانند MFAST، SIRS، MMPI-II (long form) و … طراحی شده که میتواند در تشخیص تمارض بسیار کمک کننده باشد، بنابراین ضروری به نظر میرسد مطالعاتی جهت اعتباربخشی به آزمونهای تشخیصی تمارض (مانند MFAST) طراحی گردد تا بتوان از آنها در صورت لزوم جهت تایید تشخیص بهره برد.
همچنین در مواردی که نیاز به ارزیابی و مشاهده دقیقتر وضعیت فرد جهت رسیدن به تشخیص صحیح وجود دارد لازمست امکان بستری اجباری کوتاه مدت در یک مرکز روانپزشکی را نیز مد نظر داشت.
فهرست منابع:
۱- صابری،سیدمهدی. محمدی،محمدرضا. نگرشی نو به روانپزشکی قانونی. موسسه فرهنگی انتشاراتی تیمورزاده-نشر طبیب. ۱۳۸۴. صفحات ۱۶۱-۱۷۴
۲- غلامرضا،حجتی اشرفی.قانون مجازات اسلامی حدود-قصاص-تعزیرات-دیات … کتابخانه گنج دانش. ۱۳۸۱. صفحات ۱۷و ۱۸
۳- Cochrane RE, Grisso T, Frederick RI. The relationship between criminal charges, diagnoses and psycholegal opinions among federal preterial defendants. Behavioral sciences and the law.2001. 19.