دل وچشم عثمانیان کور شد
همی کرد هر کس امیری طلب
که بد میر ز امر رسول خدای
دگر گفت هست این سخن ناتمام
که تا کار دین از وی آید تمام
امام وفا پیشه و دین پرست
بفضل از همه خلق برتر بوذ
بجز مرتضی نیست ایذر کنون
( ربیع، ۱۳۸۸: ۵پ )
و در منظومۀ خاوران نامه
پیرایۀ مردان خدا، حیدر کرّار
آن حاجب بار در اسرار پیمبر
شاهی شده هم گوهر او احمد مرسل
سلطان شریعت را او بود سپر کش
جان کرد فدای نبی الله و همی گفت
آن هم نسب و هم نفس احمد مختار
آن میر دلیر سپه دین جهاندار
شیری شده همشیرۀ او جعفر طیّار
میدان شجاعت را او بود سپهدار
تقصیر همی باشد و معذور همی دار
( ابن حسام، ۱۳۸۲: ۴۵ )
در منظومه های دینی به ویژه علی نامه،شخصیّت اصلی حضرت امیرالمؤمنین است و اشخاص دیگر پیرامون این محور تشّخص می یابند.از این رو افضلیت آن حضرت از جهت خواننده جنبۀ اعتقادی دارد و حاصل کرامات وفضایل آن حضرت در پیوند با پروردگار است یعنی مجموعۀ حوادث به نوعی بیان فضیلت و منقبت، یا توصیف خصوصیات و حالات آن حضرت است و جنبه های مبالغه آمیز آن هم توجیه اعتقادی دارد. در خاوران نامه و منظومه های مشابه به خلاف حماسه ها و روایت های عیّاری، هدف اعتقادی و اجتماعی است یعنی شاعر علاوه براقناع نفس به انگیزۀ مبارزه جویی قلم بر داشته و با بهره گرفتن از روایات تاریخی دریک بافت تخیّلی اغراق آمیز حوادثی مؤثر بر فضایل ومناقب اعتقادی شخصیّت های معلوم و مورد علاقه را به نظم می آورد. این طبع آزمایی اگرچه به انگیزۀتبرّک جویی، اقناع نفس، و بیان اعتقاد صورت می گیرد، امّا در حقیقت نوعی معارضه و مقابلۀ فکری وفرهنگی با مخالفان است. به همین سبب این منظومه ها گرچه در مبارزه جویی با حماسه ها وروایت های عیّاری همسانی دارد امّا از جهت هدف با آنها متفاوت است، این جا نه شکل بندی ملیّتی مورد نظر است و نه تلاش درراه ایجاد حکومتی، بلکه چنان که گفته شد،هدف مفاخرۀ تعارضی و تقابلی با مخالفان و اقناع نفس است.
«از آن جایی که مخاطبان منظومه های دینی هم مردم اند،هم عامّه و هم درس خواندگان، و هردو گروه در این موضوع ذهن بندی نسبتاً مشترکی دارند و همۀآنان برابر اعتقادات خود می توانند مجموعۀ امور خارق العاده را بپذیرند و واقعیت آن را باور داشته باشند، بدین سبب سراینده اجباری ندارد که از جنبه های منطقی بهره گیرد و آنچه را که در حماسه های تاریخی یا مصنوع نیاز به توجیه دارد تحلیل نماید، بلکه در پرداخت حوادث از قرآن، سنّت و مغازی بهره می گیرد و مجموعۀ اجزاء را دریک بافت تخیّلی، به مدد تجارب،عقاید و عواطف بشری توصیف می کند. این ساختارممکن است برمعیارهای علمی و فنّی متکی نباشد امّا منظور سراینده را، که مانند همۀ هنرمندان دادن نوعی احساس عاطفی خاص به خواننده جهت ایجاد لذّت زیبایی است، برآورده می کند تا به وسیلۀ آن به هدفی که مورد نظر اوست،برسد.» ( ژان پل سارتر، بی تا:،۸۸ )
۴-۳ - شرف وبزرگی امام علی(ع)
«تا آن را برای شما (مایه) تذکر گردانیم و گوش های شنوا آن را نگاه دارد.( الحاقه:۱۲) «از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود: ای علی ! در هنگام نزول این آیه، از خدا خواستم که آن را گوش تو قرار دهد. علی (ع) می فرماید: من بعد از آن چیزی را فراموش نکردم و شایستۀ من نیز نبود که چیزی را فراموش نمایم.» ( مامقانی،۱۳۴۹: ج۲،۱۳۹) امیرالمؤمنین (ع) نزد پیامبر(ص) مقام والا و شریف دارد، به گونه ای که گاهی وقتی آیه ای نازل می شد، حضرت برای امام می فرمود: خداوند این آیه را چشم و گوش تو قرار دهد.این آیه بیانگر منزلت والای امیرالمؤمنین (ع) نزد حضرت رسول رحمت (ص) است. «عَن النَبی (ص) عِندَ نزول هذه الآیه: سَألتُ الله أن یََجعَلُها أذنَکَ یَا علی. قال علی (ع ): فَما لیَست شیَئاً بعدَ ذلکَ و ماکانَ لی أن أنسی» (همان: ۱۴۰) شرف وبزرگی امام علی آشکارتر ازآن است که لازم به ذکر ویادآوری باشد وچه بسیار آثار که در این باب به نگارش درآمده و چه فراوان روایات و احادیث که درتأیید این بزرگی آمده است. در تفسیر جامع ذیل آیۀ «فَإن کُنتَ فی شَکَ مِمّا أنزَلنا إلَیَکَ فَسعَلِ الَذیَنَ یََقر ء وُنَ الکَتبَ مِن قَبلِکَ لقَد جاءکَ الحَقُّ مِن رَبَکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ المُمتَرِیَنَ» ( یونس: ۹۴ ) آمده است: «از حضرت امام صادق علیه السلام روایت کرده، فرمود: شبی که پیغمبر صلی الله علیه وآله و سلّم را به معراج بردند،آنچه خداوند در فضیلت و شرافت ومقام و منزلت علی امیرالمؤمنین علیه السلام نازل می فرمود، به صورت وحی به پیغمبر رسانید وچون حضرتش در بیت المعمور رسید تمام انبیاء و پیغمبران حضور یافته و در پشت سر پیغمبر ایستاده و به پیشوایی آن جناب نماز گذاردند، در پایان نماز در نفس پیغمبر در مقام و منزلت علی اعجاب آمیخته و تحسین پدید آمد، که تقّرب او نزدپروردگار تا چه پایه ای است و چگونه در موارد عدیده در قرآن کریم آیاتی در این مورد نازل شده است ! خداوند این آیه را «فإن کُنتَ فی شَکَ» را برپیغمبر نازل کرد و فرمود: چنان چه در فضیلت و بزرگی علی (ع) شکی داری پیغمبران سلف همه در خدمت تو حضور دارند، از آنها سؤال کن که امیرالمؤمنین علی را چگونه می شناسند ودرکتب آسمانی که برای آنها نازل نموده ایم، از قبیل صحف و زبور وتورات وانجیل، مانند قرآنی که برای تو نازل کرده ایم. درباره امیرالمؤمنین علی علیه السلام و شرافت او چه بیاناتی مندرج است، پیغمبر (ص) از انبیاء و پیغمبران سؤال کرد، همگی گفتند: بلی در کتاب های نازل شده برما از طرف پروردگار عظمت مقام و فضیلت شأن علی (ع) بیان و تشریح شده است» ( فخر رازی، بی تا: ج ۳،۲۳۴ )
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
با وجود این که چهرۀ راستین امیرالمؤمنین را منحصراً خدا و پیامبرش می شناسد و فضائل آن حضرت، قابل احصاء و احاطه نیست و رسول اکرم نیز تمامی آن مناقب را به جهت عدم ظرفیت و خوف افراط بازگو نفرموده اند، واز میان قلیل مکارمی هم که فرموده اند، نیمی را دشمنان آن حضرت از سر حسادت و نیم دیگر را دوستان به علّت خوف و تقیّه کتمان داشته اند. «در مناقب ابن مردویه به نقل از ابن عباس آمده است که رسول خدا (ص) فرمودند: «ما فی القرآنُ آیَهٌ فیَها یَا ایَُها الذیَنَ آمنوا الاّ علیُ رأسُها و قائِدُها» هر آیه ای که در قرآن باجملۀ افراد با ایمان آغاز گردیده، علی(ع) در بالاترین مرتبه و در مقام پیشوایی آنان است.» ( ابن هشام، ۱۴۰۹: ج ۲،۱۶۸ )
۴-۳-۱- حضرت علی در نهج البلاغه
موارد زیر نمونه هایی از شرف و بزرگی امام علی (ع) در نهج البلاغه است: الف) «فَأسِدُکُمُ اللهَ هَل فیَکُم أحَدٌ قالَ رسولَ الله: تُقاتِلُ الناکِثیَنَ والقاسِطیَنَ والمارِقیَنَ عَلی لِسانَ النبیُّ غیَری؟ (نهج البلاغه، ۱۳۸۷: خ۵۷) شمارا به خدا، جز من کسی درمیان شمااست که درباره اش فرموده باشد، با فرمان پیامبر با قاسطین و مارقین و ناکثین می جنگی؟ گفتند: به خدا کسی نیست.
ب) وَلَعَمری ما عَلَیَّ مَن قِتالَ مِن خالَفَ الحقُّ وَ خابَطَ الغیَّ مِن إذهانٍ والایَمانٍ ( نهج البلاغه،۱۳۸۷: خ ۲۴ ) به جان خودم سوگند که در مبارزه با مخالفان حق و کسانی که در گمراهی غوطه می خورند، درنگ وسستی نمی کنم.
پ) «لَقَد کُنتُ وَ ما أهدّدُ بالحَربِ وَ لا أرهَبّ با الضّربِ، وَإنّی لَعلی یََقیَنٍ مِن رَبَّی، وَغَیَرِ شُبهَه مِن دیَنی».(نهج البلاغه، ۱۳۸۷:ن ۴۵ ) من کسی نیستم که به نبرد تهدید شوم و یا از ضربۀ شمشیر بهراسم. من به پروردگار خویش یقین دارم و در دین خود دچارشک وگمان نیستم.
ت ) وَاللهِ لَو تظاهَرَتِ الحَرَبُ علی قتالیِ لَما وَلّیَتُ عَنها، وَ لَو أمکَنتِ الفُرَصُ مِن رِقابِها سارَعَتُ إلیَها وسَأحمَدُ فی أن أطَهَّرَ الارضَ مِن هذا الاشَخصِ المعکوسِ والجِسمِ المَرکوسِ حتیّ تَخرُجَ المَدَرَهُ مِن بَیَن ِ حِبَّ الحصَدِ. ( نهج البلاغه، ۱۳۸۷: خ۴۵)به خدا سوگند، اگر عرب برای جنگ با من پشت به پشت هم دهند و یکدیگر را یاری کنند، من هرگز از این نبرد روی برنگردانم. واگر فرصت مناسبی به دستم آید، به سوی آنان می شتابم و گردنشان را قطع می کنم. وبه زودی می کوشم تا زمین را از این شخص وارونه و کالبد واژگون (معاویه) پاک سازم؛ باشد که سنگ و خاشاک از میان دانه های درو شده بیرون آید.
ج)«إنی وَالله لَو لقیَُتُهُم واحداً وَهُم طلاعُ الارضَ کُلَها ما با لیَتُ و لا اسَتو حشتُ وَ إنِِیَّ مِن ظَلالِهمُ الذی هُم فِیَه وَالهُدی الذی أنا عَلیَه لَعَلی بصیَرهٍ مِن نَفسی و یَقیَنٍ مِن رَبَّی وَإنّی إلی لِقاء اللهِ لَمشتاقٌ وَبِحُسنِ ثوابِهِ لَمنتَظِرٌ راجٍ»(نهجالبلاغه، ۱۳۸۷: ن۶۲ ) به خدا سوگند که اگر من به تنهایی با همه دشمنان رو به رو شوم، وآنان از فراوانی سپاه،همۀ جمعیّت روی زمین را پر کرده باشند وهرگز از آنان هراسان و بیمناک نیستم؛ زیرا من گمراهی و ضلالتی را که ایشان در آن فرو رفته اند، و راه رستگاری خویش را که برآن قوم میگذارم، با چشم خود می بینم و از سوی خدا به راستی و درستی راه خویش یقین دارم. من به دیدار پروردگار آرزومند و به پاداش نیک او، امید فراوان دارم.
مطالبی که ذکر شد قطره ای از فضایل آن حضرت در نهج البلاغه است. ذات بزرگوار و نهان طیّب آن حضرت آن چنان نفیس است که به وصف نمی آید. زیرا اونقطه کمال ولؤلؤ همۀ صدف های فضیلت، و پیش قدم در گوهر پر قیمت انسانی و اساس همۀ بزرگواری ها ست.
منظومۀ علی نامه و خاوران نامه سرشار از بزرگی ها و رشادت های علی (ع) است که این دو سراینده با توجه به نگاه شیعی و حبّ علی و با تکیه برواژگان خاصّ ادبّیات حماسی، با گونه ای تازه و دلنشین، به شرح این رشادت ها از دو منظر اسطوره و واقعیت پرداخته اند. از میان نمونه های فراوانی که این دو سراینده ذکر کرده اند به ذکر دونمونه اکتفا می کنیم.
در منظومه علی نامه
بنیروی یزدان پیروزگر
همه کار سالار دین آن بدی