کودکان نیز خشمگین می شوند و خشم در کودکان به شیوه های گوناگون خود را نشان می دهد مثلاً با فریاد زدن چنگ زدن به بالشت و اسباب بازی ، پرتاب کردن اجسام ، مشت زدن و در سنین بالاتر از طریق کلامی که این عصبانیت ممکن است علل مختلفی داشته باشد . در واقع عصبانیت ناشی از یک هیجان اولیه است و مواجهه شدن با یک کودک خشمگین که کنترل خود را از دست داده است با یک احساس ترس یا پریشانی توام است . دانستن علل عصبانیت ما در راهنمایی کودک یاری می کند . اگر استعدادهای کودکتان را کشف و علت عصبانیت او را در یابید در او یک حس امیدواری ایجاد می شود اگر چه شیوه کاملی برای پیشگیری از خشم در زندگی خانوادگی شما وجود ندارد ولی کارهایی وجود دارد که شما با انجام آنها می توانید شدت آن را در منزل کاهش دهید.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
راه کارهای مناسب کاهش خشم
محیط خانوادگی را حمایت کنید .
مقایسه ساده یا آسان راحت است سعی کنید که هیچ گاه کودکتان را با فرزندان دیگران مقایسه نکنید که این امر موجب کاهش اعتماد به نفس در کودکان می شود.
از گفتن جملاتی نظیر اینکه آرزویم این بود که تو شبیه فلانی باشی اجتناب کرده و بیشتر برروی کارها و خدمات انجام شده کودکتان تمرکز کنید .
به جای دیدن نکات منفی در کودکتان نکات مثبت را در او ببینید و مجبورش کنید کارهای بهتری انجام دهد و باید به کودک آموخت که وقتی با مشکلی مواجه می شوند فکر خود را به کار ببندد و خود را با ایجاد خشم خسته و فرسوده نکند .
به کودکتان فرصت صحبت کردن بدهید و به آن کمک کنید تا احساسش را ابراز کند و راجع به اهمیت موضوعی که او را خشمگین کرده فکر کند و اگر این پیشامد آنقدر مهم نیست ذهن خود را به آن مشغول نکند . توجه کودک را در موقع خشم به چیز دیگر مشغول کنید . می توانید به او بگویید که در هنگام خشم و عصبانیت تا ده بشمارد تا عصبانیتش کاهش یابد . یا در هنگام عصبانیت چهره خود را در آیینه ببینید . به کودک بیاموزید که در هنگام عصبانیت استراحت کند و نفس عمیق بکشد چرا که در حالت عصبانیت بسیاری از ارگان های درونی فعالیت زیاده از حد دارند تعداد ضربان قلب زیادتر می شود عضلات منقبض تر می شود و تمامی این اعمال غیر ارادی است چون در حالت عصبانیت نیروی زیادی ایجاد می شود که می توان کودک را به بازی یا ورزش هایی مثل تنیس یا به کار مفیدتری مشغول کرد . اگر کودکی دارید که بسیار پر جنب وجوش و پرخاشگر است می توان از توصیه های زیر استفاده کرد:
فرستادن کودک به مهد کودک
تنظیم ساعت خواب کودک
محروم کردن کودک از خواسته هایش برای مثال وقتی پرخاشگری می کند او را در اتاقی که ترسناک و تاریک نباشد مدتی نگه دارید تا آرام شود . نباید گذاشت تا کودک با عصبانیت و جیغ کشیدن به خواسته هایش برسد .
از نظر دکتر کریستوفو سن روش محروم کردن یا توقف فعالیت زمانی موثر واقع می شود که با عشق و توجه همراه باشد . و در نهایت به کودک بیاموزید که عصبانیت را باید کنترل کرد چرا که خشم ممکن است او را وادار به گفتن کلمات والفاظی کند که بعداً باعث تاسف شود و خشم ممکن است ساعت ها در او احساس اندوه و یک حس خجالت و تقصیر کند .
نتیجه گیری
خشم را به جای انکار و سرکوب باید پذیرفت و ابراز کرد . ابرازی سازنده که در آن هدف ، نه تخریف دیگری بلکه بیان و رفع آسیب های عاطفی است .
والسلام
عوامل موثر بر پرخاشگری و ناسازگاری
عوامل خانوادگی :
روان شناسان بر این نکته توافق دارند که خانواده در پیدایش اختلالات کرداری فرد تاثیر مهمی دارد . محیط خانواده نخستین مرکز یادگیری کودک و نوجوان است در این محیط کودک یاد می گیرد چگونه وظایف اجتماعی خود را انجام دهد ، حقوق دیگران را محترم شمارد ، با افراد خانواده نزدیکان و خدمتگزاران ، سازگاری کند و صفات و خصایص نیک یا زشت را از آن ها یگیرد ، بطور کلی روابط خانوادگی در رشد هیجانی و عاطفی کودکان بسیار تاثیر دارد چنان که هر مشاجره و نزاع میان پدر و مادر بی ثباتی در خانواده زیاده روی در کنترل کودک ، محدود کردن او و به تعویق انداختن امیال و خواهش های او ، تنبیه بدنی، او را به فردی پرخاشگر تبدیل می کند . عوامل خانوادگی چون بی توجهی ، تبعیض قائل شدن والدین بین فرزندان ، تنبیه بدنی ، محدود کردن فرزندان ، نزاع افراد خانواده ، فقدان یکی از والدین در ایجاد رفتار پرخاشگرانه در کودکان بسیار تاثیر دارند.
عواملی چون بر طرف کردن خواسته هایی فرزندان و روابط صمیمانه ی اعضای خانواده در کاهش پرخاشگری آنان نقش مهمی ایفا می کنند اما فضای نا مساعد منزل تاثیر چندانی در رفتار پرخاشگرانه ندارد . از عوامل خانوادگی می توان به چند مورد اشاره کرد از جمله : پریشانی فکر بطور توقعات نقش مهمی را در طرز فکر و برداشت والدین ایفا می کنند . برای مادران که همیشه طبق آخرین مد لباس می پوشند درک این مسئله که طفل وی چطور می تواند یک لباس را چند روز متوالی بپوشد و آراسته نباشد مشکل است همچنین برای مادری که خجالتی ، ساکت و کم حرف ، داشتن یک کودک پر سر و صدا و نا آرام مشکل تر خواهد بود.
خستگی :
بسیاری از کودکان دائماً به اداره شدن و توجه نیاز دارند و برای والدین آنها این کار مشکل است زمانی که مادر و پدر با کودک دچار مشکل خواب هستند شبهای زیادی را بی خوابی کشیده اند علاوه بر آن نظافت منزل و تهیه غذاهای مخصوص و مورد نظر توجه بیش از حد بدون اینکه بهبودی در رفتار کودک حاصل شده باشد تمام اینها بسیار خسته کننده و روح آزارند.
عوامل اجتماعی
روان شناسان اظهار می دارند که در برقراری مناسبات اجتماعی گاه وقفه ای پیش می آید و بعضاً مانعی بر سر راه کودکان و نوجوانان قرار می گیرد و او را دچار ناکامی و تعارض می کند و به طور طبیعی بستر مساعدی برای رفتارهای انحرافی او فراهم می شود . تحقیر کردن نوجوان در حضور دیگران و ناتوانی در ارتباط برقرار کردن با دیگران و مشاهده ی فیلمهای خشونت آمیز ( تلویزیون ، ویدئویی ، ماهواره ای و … ) بازی های رایانه ای در ایجاد روحیه پرخاشگری در نوجوانان بسیار تاثیر دارند . بر عکس عواملی چون شرکت در مراسم مذهبی و معاشرت های خانوادگی و اجتماعی در کاهش پرخاشگری در نوجوانان بسیار موثرند . از دیدگاه آنان مشاهده ی صحنه های درگیری میان همسالان و ناکامی در دستیابی به موفقیت های ورزشی چندان تاثیری در ایجاد پرخاشگری در نوجوانان ندارند.
عوامل آموزشی :
نوجوان قبل از آنکه دانش آموز یک دستگاه تربیتی به حساب آید نوبالغی است که در پی کسب شخصیت است و هر جا آن را بیابد جذب می شود و می بالد . با هر ضربه ای که دریافت می کند ، جریمه دار می شود و می گریزد ، وقتی تمام راه های ابراز وجود و ثبات شخصیت برای مسدود می شود در ارزیابی از شخصیت خویش دچار تردید می شود و چنانچه تحقیر و انتقاد مکرر اولیای مدرسه نیز بر آن افزوده شود ، تزلزل و ناتوانی عمیق در ارکان شخصیت او رخ می دهد.
یکی از عوامل مدرسه ای که در رفتار دانش آموز بسیار تاثیر دارد موفقیت اوست بدین معنا که وقتی دانش آموز در فعالیت های درسی خود موفقیت بدست می آورد معمولاً با تقدیر و رضایت خاطر دیگران مواجه می شود و اعتماد به نفس پیدا می کند در حالی که عقب ماندن و مردود شدن مکرر معمولاً انتقاد و سرزنش دیگران را به دنبال دارد و دانش آموز را ناراحت و غمگین می کند و اعتماد به نفس او را از بین می برد و در نهایت باعث پرخاشگری او می شود .
عواملی چون تبعیض بین دانش آموزان توسط معلمان اهانت و سخت گیری در مقررات و تنبیه بدنی توسط اولیای مدرسه و هم چنین عدم موفقیت تحصیلی و حجم زیاده مطالب درسی و تکالیف مربوط ، اثرات بسیار زیادی در بروز پرخاشگری در دانش آموزان دارند. در جامعه آماری ما نوع مطالب و محتوای درسی را در رفتار پرخاشگرانه دانش اموز چندان موثر نمی دانند .
عصبانیت
مادرانی که از عهده ی اداره کودکان خود بر نمی آیند معمولاً به علت بی اثر بودن روش های انضباطی مانند فریاد زدنهای مداوم و کتک زدن که هیچ اثری ندارد ، عصبانی هستند گاهی مادر چنان کلافه می شود که رویای از دست کودک خلاص شدن فرار کردن و یا سپردن کودک به کسی دیگر را در سر می پروراند . عصبانیت تنها شامل حال کودک بلکه سایر فرزندان نیز می شود : این حالات ممکن است در نهایت به از دست دادن کنترل و کتک زدن تنبیه بدنی منجر گردد.
احساس گناه
مادری که تمام تمیدات خود را برای پرورش کودک بی ثم می بینی به ناچار احساس گناه می کند و به این نتیجه می رسد که مسبب اصلی ناسازگاریهای فرزندش خود اوست . این احساس زمانی که با ملامتهای دکتر ، معلمان و سایر مادران همه فامیل و مادر و پدر خود نیز همراه باشد، شدیدتر می شود .
در این شرایط مادر در توانایی های خود تردید می کند و می اندیشد که شاید مادر بدی بوده است که کودک او اینگونه و محیط زندگی خانوادگی او این چنین شده است او احساس نا امنی و بی کسی می کند مادر زمانی خود را به پارک می برد و او به اطفال دیگر حمله می کند و دعوا راه می اندازد خود را مقصر می داند و فکر می کنند که اطرافیان او را گناهکار می دانند . همچنین مادری که جملاتی از قبیل ” تو چه بر سر این طفل نمی آوری ؟ ” و یا “چرا نمی توانی این کودک را اداره کنی “و یا ” آیا ما هم با تو این گونه رفتار می کردیم ” را از زبان مادر خود می شنود که مادرش او را مقصر می داند .
نارضایتی
همه والدین این احساس را دارند ولی در مورد والدین کودکان ناسازگار این احساس هزاران بار قویتر است . این احساس بر خلاف احساس گناه که درونی است برونی بوده و معمولاً در مجامع عمومی و زمانی که مادر با نگاه های خیره مادران دیگر ، مغازه داران ، خریداران ، پیشخدمتهای رستوران ، رانندگان اتوبوس و سایر افرادی که شاهد رفتار ناهنجار طفل هستند روبرو می شود بروز می کند و در بیشتر مواقعی مشهود است که والدین خود را ناچار به اداره کودک می بینند.
بی کفایتی
مادر خود را دست تنها ، نابلد و بدون کنترل می بیند و در مقایسه خود با سایر مادران این حس شدیدتر می شود . مادری که طفل خود را برای ورزش به ورزشگاه می برد با انبوهی از مادران و فرزندان مقایسه می کنند. کودک که از تعویض یک برنامه به برنامه دیگر گریزان است نمی تواند به راحتی مانند سایر اطفال برنامه ها را دنبال کند و تنها با رفتار خویش توجه سایر افراد گروه را جلب می کند زمانی که معلم در کلاس نقاشی از کودکان می خواهد که روپوشهای خود را در آورده و قلم موها را کنار نهند کودک ناسازگار به خاطر حس عدم تطبیق با محیط و رعایت نکردن دستورات معلم در فرصت کوتاه ، از انجام این دستورات خودداری کرده و ممکن است شروع به نا آرامی و کج خلقی نماید . تا زمانی که مادر خود را به کودک رسانده و روپوش او را در آورده و قلم مو را از وی بگیرد و جا بجا کند سایر اطفال در حال پوشیدن کفشهای ورزشی و جورابهای خود و حضور در کلاس ژیمناستیک شده اند . در این حال مادر با سر پوشیدن کفشهای ورزشی و راضی کودک به ژیمناستیک جدال کند . با این رفتار ناهنجار و نگاه های متعجب بر روی کودک کدام مادری می تواند احساس رهبری و قدرت کند ؟
غمزدگی و افسردگی
اغلب مادران ناسازگار افسرده اند ، به خصوص بعد از گذراندن یک روز بد و یا یک هفته خسته کننده . گاهی این افسردگی در صورتی که تا اندازه ای زمینه ارثی نیز داشته باشد و سایر شرایط محیط نیز به آن کمک می کند باعث بستری شدن مادر می گردد . این احساس یک مسئله زود گذر و معمولی نیست بلکه ناراحتی است که عوارض مختلفی را می تواند در بر داشته باشد و اشکالات خواب و اشتها ، از دست دادن حافظه و تمرکز فکری ، کم شدن انرژی ، داشتن افکار منفی و خود کم بینانه و منفی بافی در مورد آینده این نوع فشارهای روحی را می توان در درمانگاه های مخصوص مداوا کرد و کسی که این گونه عوارض را در خود مشاهده می کند باید برای کمک به موسسات مخصوص مراجعه کند .
قربانی بودن
این احساس یکی از مهمترین سوالات برای مادران اطفال ناسازگار مطرح می سازد که چرا طفل من با من چنین می کند ؟ آیا آواز من متنفر است ؟ یا این کارها را از روی عمد انجام می دهد . هر چه مادران در این میان خود را ضعیف تر و مغبون تر می بینند کودک به نظر قویتر و سر آمدتر جلوه می کند . او احساس شما را کنترل می کند روز شما را اداره می کند و در اداره تمام زندگی شما نقش دارد . شما مغبون او شده اید .
احساس در دام بودن
مادران اطفال ناسازگار احساس می کنند که نمی توانند سرنوشت خود را تغییر دهند . آنها با کودکی که پرورشش بسیار مشکل ولی بی اعتنا است طرف شده اند هیچ کس موقعیت و احساسات آنها را درک نمی کند و آنها آزار می بینند . اغلب مادران بیشتر از حد تصور شما آرزوی فرار و رویای گریز از خانه و از کودکان ناسازگار خود را دارند .
درگیر بودن
این حس مخلوطی از احساسات مختلف است . عجب در اینجانب است که مادر بیشتر و بیشتر در مشکلات کودک غرق می شود و زیاده از اندازه سعی در بر آوردن احتیاجات و توقعات او دارد . باعث آن حس مادری است و فقط مادر می داند که کودک در چه شرایطی است . درک و دریافت زجری که کودکک می کشد مادر را وادار به مراقبت بیشتر و حفلظت از او می کند . این حفاظت ناشی از برخوردهای فکری و وجدان مادری است و این احساس در زنی که از او در دوران کودکی به طور غیر عادی توقع داشته اند که روی پای خود ایستاده و مانند یک فرد بالغ رفتار کند ، بیشتر مشهود است .
همه این عوامل زمانی که با رفتار روزانه کودک تداخل می کنند باعث احساس بردگی و اسارت شده و کودک دشمن مادر شمرده می شود راه حل این وضع ناخوشایند پاره کردن این زنجیر و دور و تسلسل از عکس العملهای پی در پی و مداوم درک و تمرین در به کار بردن روشها و راه هایی است که اداره و استقرار حاکمیت مادر را در مقابل کودک موجب گردد . با فهمیدن چگونگی به کار بردن این روش ها مادر می تواند از رنج و مضرات همراه با آنها در مورد خود و کودکش بپرهیزد.
توصیه های مهم برای کاستن ناسازگاری و پرخاشگری کودکان
از خود بپرسید آیا این رفتار حائز اهمیت است ؟ همان طور که قبلاً مشاهده کردید تنبیه بیش از حد بی اثر بوده و دور و تسلسل را تشدید می کند شما باید هر چه کمتر ولی موثر تنبیه کنید .
زمانی که شما شاهد رفتار « دست خودش نیست » که به خلق و خو ارتباط دارد می شوید و به مرور زمان می آموزید که چگونه با آن به صورتی متفاوت به وسیله اداره کردن رفتار ، و نه تنبیه کردن مدارا کنید ، کم و بیش به همان فهرست رفتار حائز اهمیت که در بخش قبلی آن را تهیه نموده اید بر می گردید . این طرز رفتار بد فقط می تواند به وسیله خود کمک بهبود یابد و اگر به او آشکارا بگویی که نباید آن را انجام دهد باید بیاموزد و بداند که اگر روزی از روی عمد آن را تکرار کند چه در انتظارش خواهد بود .
مجازات نمادین
از روی تجربیات من شدت وحدت مجازات به اندازه روشی که شما مجازات می کنید اهمیت ندارد. مثلاً پنج دقیقه در اتاق بودن همان اثر را بر روی کودک می گذارد که شصت دقیقه معمولی را گذراندن . در واقع نباید از یک کودک خردسال توقع داشت که بتواند برای مدت طولانی در اتاقش تنها بماند .
فکر نکنید اگر مجازات شما سبک باشد اقتدار خود را از دست می دهید . مهم این است که شما تنبیه را در نظر بگیرید و آن را تا به آخر مرحله اجرا در بیاورید این است که آن را موثر خواهد دانست .
بنابراین سعی کنید مجازات را منصفانه انتخاب کنید ولی آن را با جدیت و حتی سنگدلی اجرا نمایید.سنگدلی به معنای ترساندن کودک نیست بلکه نشان دهنده آن است که شما اقتدار و جدیت کافی رویارویی با کودک را دارید و آن را به طفل نیز بفهمانید . زمانی که کودک شما درک کرد شما در مورد تهدیدات خود جدی هستند در خواهد یافت که چقدر با یک جمله جدی ولی برنده می توانید او را ساکت کنید . اگر این کار را ادامه دهی تنبیه خواهی شد .
مقررات و انتظارات را مشخص و روشن بیان کنید
هر کودکی وقتی بداند که والدین او به آنچه می گویند عمل می کنند بهتر رفتار خواهد کرد . رفتار به خصوصی که انجام آن مجاز نیست باید با ترتیب بخصوصی دنبال شود مقررات شما باید روشن و فهم آنها ساده باشد . در این صورت کودک شما می داند که توقعات شما چیست و چه مقرر شده است .
شما تا به حال روی مقررات اولیه مصمم شده اید و آنها را با سادگی و واقع بینی با طفل خود در میان گذاشته اید . قانون تازه ای در خانه مقرر شده است از حالا به بعد تو اجازه نداری که کسی را کتک بزنی . اگر این کار را تکرار کنی با حبس شدن در اتاقت مجازات خواهی شد . بار اولی که کودک شما مثلاً خواهرش را کتک زد ، خوب است که به او یاد آوری کنید اما اگر این کار دوباره نیز انجام داد به سرعت و به طور جدی عمل کنید و مجازات برنامه ریزی شده قبلی را انجام دهید . او خواهرش را کتک زده و در این مورد به او تذکر داده شده است ولی قانون را شکسته پس باید در اتاقش حبس شود بلافاصله بعد از رفتار بد ، مجازات باید به سرعت و جدی انجام شود و نباید آن را به تاخیر انداخت .