ادبیات مربوط به سرمایهگذاری در اقتصاد کلاسیکی و همچنین کینزی بر این اساس پایهگذاری شدهاست که سرمایهگذاران در پی حداکثر کردن منافع خود هستند و از این رو در پی فرصتهای سرمایهگذاری هستند که ارزش منافع ناشی از آن در آینده، بیشتر از ارزش هزینههای سرمایهگذاری باشد. مضاف بر اینکه در بین گزینههای مختلف در پی طرح و پروژهای هستند که بیشترین منافع را برای آنها به ارمغان بیاورد. بر این اساس یک سرمایهگذار به طور کلی به هزینههای سرمایهگذاری و عایدی آن در آینده توجه دارد. از این رو قبل از شروع سرمایهگذاری، به پیشبینی درآمدها و هزینههای آن در طول زمان میپردازد و تمامی هزینههای سرمایهگذاری و از جمله هزینه فرصت پول ( و یا نرخ سود پرداختی برای وام)، هزینههای تولید، مالیات، تغییرات قیمت سرمایه، استهلاک و .. را در نظر میگیرد. در ادبیات مرسوم سرمایهگذاری، به صورت ضمنی فرض میشود که فعالین اقتصادی به درستی قادر به شناسایی و پیشبینی روند هزینهها و عایدیها در دورههای زمانی مختلف هستند و از این رو در ادبیات مرسوم بحثی از نااطمینانی مطرح نیست و یا برای سادگی آن را در مدل وارد نمیکنند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
اما با توجه به اینکه سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه، دارای نااطمینانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که بسیار بیشتر از مقداری است که در این تئوریها در نظر گرفته شده است، لذا طبیعی است که عوامل موثر بر سرمایهگذاری بخش خصوصی در کشورهای در حال توسعه تابع عوامل دیگر و متفاوتی را تئوریهای مرسوم باشد. بر این اساس و با توجه به هدف تحقیق در این فصل، روش کار به این ترتیب است که ابتدا ادبیات کلاسیکی مرتبط با سرمایهگذاری را مرور میکنیم و سپس سعی خواهیم کرد تا نااطمینانیهای تولید و سرمایهگذاری را به آن اضافه کنیم. در ابتدا نظریات مربوط به ملاک ارزش فعلی سرمایهگذاری و کارایی نهایی سرمایهگذاری را مرور میکنیم که در صدد ارتباط دادن هزینه سرمایه به صورت نرخ بهره با مقدار سرمایهگذاری در اقتصاد هستند. در ادامه مدل شتاب ساده و انعطافپذیر با جزئیات بیشتر بیان میشود که علاوه بر نرخ بهره، افزایش تولید ملی و تقاضا را به عنوان عامل شتاب در مدل وارد میکند. در ادامه با توجه به اینکه این مدلها هیچگونه تغییرات احتمالی را در بازدهی طرحها در نظر نمیگیرند و همچنین عدم لحاظ چسبندگی در کاهش سرمایه در این مدلها، مدل توبین را معرفی میکنیم که تاحدودی میتواند تأثیر نااطمینانی و چسبندگی تعدیل سرمایهگذاری را فقط به صورت تئوریک بررسی کند. اما این مدل دارای محدودیتهای اساسی در کاربرد برای سرمایهگذاری معرفی میشود. بخش دوم این فصل به طور صریحتر به بررسی ادبیات مربوط به نااطمینانی و تأثیر آن بر سرمایهگذاری میپردازد و در این زمینه با توجه به ادبیات مربوطه، دو موضوع برگشتناپذیری سرمایهگذاری پس از سرمایهگذاری و اثر آن در فضای نااطمینان بر سرمایهگذاری و همچنین تأثیر نااطمینانی بر زمان سرمایهگذاری معرفی میشود که میتوان به عنوان مبنای نظری تحقیق حاضر از آنها یاد کرد.
با توجه به چارچوب فصل و روش کار در این فصل به دنبال این هدف هستیم که به لحاظ تئوریک تأثیر نااطمینانیها و یا امنیت سرمایهگذاری بر سرمایهگذاری جهت انتفاع بررسی شود.
۲-۳) سرمایهگذاری در شرایط توأم با اطمینان:
چنانچه بیان شد ابتدا به بررسی تئوریهای سرمایهگذاری در شرایط توأم با اطمینان که درآمدها و هزینههای آتی بدون ریسک قابل پیشبینی است پرداخته میشود. اولین مدل در این حوزه ملاک ارزش فعلی سرمایهگذاری است که در ادامه به طور مختصر بیان میشود.
۱-۲-۳) ملاک ارزش فعلی برای سرمایهگذاری:
در روش ارزش فعلی سرمایهگذاری محاسبه میشود و بر اساس مقایسه عایدی انتظاری و هزینههای طرح مورد نظر در مورد سرمایهگذاری در داراییهای مختلف تصمیمگیری میشود. روش کار نیز چنین است که ابتدا تمامی هزینهها و عایدیها بر اساس یک دوره زمانی، نرمال میشود یعنی ارزش حال آنها محاسبه میشود. در این روش اغلب، دوره صفر یا زمان شروع سرمایهگذاری به عنوان مبدأ تلقی میشود. ارزش فعلی یک طرح سرمایهگذاری (PV) از مجموع ارزش حال تمامی هزینهها (به صورت منفی) و عایدیهای طرح در دورههای زمانی مختلف بدست میآید.
معادله (۱-۳)
روش انتخاب سرمایهگذاری بهینه نیز اینچنین است که طرحیهایی که دارای بیشترین باشد، انتخاب میشود و در آن سرمایهگذاری انجام میگیرد. به عبارتی فرد درآمد جاری خود را با سرمایهگذاری بیشتر میکند و این کار را تا جایی انجام میدهد که درآمد بدست آمده برای او از نرخ بهره بازار بیشتر باشد و همچنین مطلوبیت او را نیز افزایش دهد. (زیرا فرض میشود که مصرف آینده، مطلوبیت کمتری نسبت به مصرف حال دارد). اگر فرض شود که فرصتهای فراوانی پیش روی سرمایهگذاران باشد، هر گزینه سرمایهگذاری دارای یک نسبت خواهد بود. سرمایهگذاران دراقتصاد تا جایی سرمایهگذاری خواهند کرد که در آن باشد. بر این اساس در بین فرصتهای که در اقتصاد وجود دارد، برخی با توجه به نرخ بهره بازار ، برای سرمایهگذاری موجه خواهد بود (زیرا خواهد بود). طبیعی است که با کاهش نرخ بهره بازار (i)، فرصتهایی که دارایی PV مثبت هستند، افزایش مییابد و منحنی امکانات سرمایهگذاری به سمت بیرون انتقال مییابد( شکل ۳٫۱). بنابراین مقدار سرمایهگذاری بهینه در اقتصاد به i2 افزایش مییابد.
نمودار(۳٫۱): ارزش نهایی سرمایهگذاری
کاهش i
۲-۲-۳) ملاک کارایی نهایی سرمایهگذاری
این روش توسط کینز ارائه شده است. در این روش یک نرخ به عنوان کارایی نهایی سرمایهگذاری (ρ) محاسبه میشود که ارزش فعلی سرمایهگذاری را مساوی صفر میکند.
معادله (۲-۳)
بر این اساس اگر پروژهای دارای این ویژگی باشد که بزرگتر از نرخ بهره بازار باشد، آن پروژه برای سرمایهگذاری مناسب است. هر چه بزرگتر باشد، طرح توجیه پذیرتر است. در این صورت اگر یک منحنی امکانات سرمایهگذاری را در فضای ، I رسم کنیم، یک منحنی مقعر نسبت به مبدا خواهد بود که با افزایش مقدار کل سرمایهگذاری (و پر شدن پروژههای سودآورتر)، کاهش مییابد. از طرف دیگر تأمین مالی هزینههای سرمایهگذاری در اقتصاد با نرخ ثابت مقدور نیست، علت آن این است که منابع تامین مالی طرحهای سرمایهگذاری از طریق منابع متفاوت صورت میگیرد که نرخ بهره متفاوتی را برای بنگاهها وضع میکند. (به عنوان مثال سود تقسیم نشده شرکتها، وام، فروش اوراق قرضه و …. منابع با نرخ بهره متفاوتی را در اختیار بنگاه قرار میدهند). بنابراین منحنی r (تامین مالی هزینههای سرمایهگذاری) را میتوان به صورت غیرخطی در نظر گرفت که تا میزان خاصی ( مثلا از محل سود تقسیم نشده) دارای نرخ بهره ثابت و پایین است و از نقطهای به بعد صعودی خواهد بود. نقطه تماس منحنی امکانات سرمایهگذاری و نرخ بهره بازار، میزان سرمایهگذاری را در سطح اقتصاد کلان مشخص میکند.
نمودار ۲٫۳: نمودار کارایی نهایی سرمایهگذاری
r & PV
r
منحنی عرضه وجوه
۳-۲-۳) : نظریه شتاب سرمایهگذاری
این نظریه رابطه بین نرخ رشد محصول و سطح سرمایهگذاری خالص را توضیح میدهد[۴۳]. در روش PV و کارایی نهایی سرمایهگذاری، افزایش نرخ بهره، منجر به کاهش سرمایهگذاری میشد. اما در این نظریه شتاب سرمایهگذاری نرخ رشد محصول نیز عاملی برای شتاب گرفتن سرمایهگذاری است و تغییر نرخ بهره به تنهایی، سرمایهگذاری را تعیین نمیکند. در این روش ابتدا یک مقدار مطلوب برای موجودی سرمایه محاسبه میشود. با محاسبه این مقدار، بنگاه مقدار موجودی سرمایه خود را به سمت این میزان تعدیل میکند.
در این روش موجودی مطلوب سرمایه از طریق حداکثر کردن ارزش فعلی بنگاه، به دست میآید. برای توضیح بیشتر فرض میکنیم که تابع تولید بنگاه، که محدودیت تکنولوژیکی آن را نشان میدهد به صورت زیر تعریف میشود:
معادله (۳-۳)
محدودیت دیگر بنگاه این است که مقداری از سرمایه در طول زمان مستهلک میشود. از این رو در جهت افزایش سرمایه، باید مقداری سرمایه جایگزینی انجام گیرد و مقداری نیز سرمایهگذاری خالص صورت گیرد. اگر فرض شود که در هر دوره δ درصد از سرمایه مستهلک میشود، سرمایه در هر دوره به صورت زیر تعریف میشود:
معادله (۴-۳)
بنگاه با توجه به تابع تولید نیروی کار و سرمایه به کار میگیرد. بنابراین برای هر یک از اینها هزینه صرف میکند. بر این اساس ارزش فعلی بنگاه از مجموع فروش آن منهای هزینههای تولید در هر دوره که توسط نرخ بهره تنزیل میشود بدست میآید:
معادله (۵-۳)
در این معادله y مقدار محصول، مقدار نیروی کار بکار گرفته شده است که به اندازه دستمزد میگیرد و قیمت کالای سرمایهای است، قیمت فروش کالا و I مقدار سرمایهگذاری را نشان میدهد.
هدف بنگاه حداکثر کردن ارزش فعلی عایدات آن است و قید آن این است که سرمایهگذاری به سمت سرمایهگذاری مطلوب حرکت کند. یعنی :
معادله (۶-۳)
در قید بنگاه عبارت میزان استهلاک سرمایه را نشان میدهد که قید مذکور برای هر دوره زمانی، یک قید جداگانه ارائه میدهد. برای حل دستگاه معادلات فوق، از روش ضرایب لاگرانژ استفاده میشود. معادله لاگرانژ عبارت است از:
(۷-۳)
برای حل این معادله نسبت به نیروی کار، سرمایه، مقدار سرمایهگذاری و tλ مشتق گرفته میشود:
با حل و سادهسازی معادلات فوق به رابطه زیر میرسیم:
رابطه (۹-۳)
در رابطه فوق سمت راست معادله هزینه استفاده از یک واحد سرمایه را نشان میدهد و سمت چپ معادله تولید نهایی یک واحد سرمایه را نشان میدهد. اگر تولید نهایی سرمایه بیشتر از هزینه استفاده از آن باشد، سرمایهگذاری جدید علاوه بر سرمایهگذاری جایگزینی انجام خواهد گرفت و در این روند تا جایی ادامه مییابد که هزینه و تولید نهایی آخرین واحد سرمایه با هم برابر شود. با توجه به سمت راست معادله فوق، صورت کسر هزینه استفاده از سرمایه است که با Ct نشان میدهیم. به عبارت دیگر:
(۱۰-۳)