به طور کلی، فرض میشود تقاضا برای حسابرسی و به طور خاص برای حسابرسی با کیفیت متفاوت، راهکاری کارا برای مسائل پیرامون انعقاد قراردادهای با هزینه های هنگفت است.
بدون شک، تخصص صنعت بر ماهیت تجربه و کار حسابرسی و دستیابی به مهارت تأثیرمیگذارد و ممکن است برای متخصصان انفرادی شرایطی را فراهم کند تا بهتر مسائل وموضوع های پیرامون خاص صنعت را شناسایی کنند و مورد توجه قرار دهند(سولومن و شیلد[۲۹]، ۱۹۹۵) . با افزایش تخصص صنعت در سطح انفرادی، تخصص صنعت در سطح شرکت افزایش مییابد. مزایای تخصص حسابرس در صنعت در سطح شرکت انباشت و افزایش مییابد، زیراتخصص صنعت انتقال دانش به دست آمده و فناوری ایجاد شده را از یک صاحبکار به سایرصاحبکاران مشابه تسهیل میکند. بنابرین، انتظار میرود حسابرسان متخصص صنعت حسابرسیهای با کیفیت بالاتری نسبت به غیرمتخصصان فراهم کنند.دو عامل ممکن است برای تصمیم صاحبکاران جهت انتخاب (استخدام) حسابرسان با تخصص صنعت، تاثیر بگذارد. عامل اول، پیچیدگی عملیات صاحبکار است. شرکتهای با عملیات پیچیده تمایل بیشتری دربهکارگیری حسابرسان متخصص صنعت دارند، زیرا بسیاری از این عملیات به مشخصه های خاص صنعت ارتباط پیدا میکند. متخصصان صنعت قادر به ارائه حسابرسی اثربخش برای چنین شرکتهایی هستند (یو، ۲۰۰۸)دومین عامل، قصد پیدا کردن شیوه هایی برای تأمین مالی است که ممکن است یا از طریق بازارهای اعتباری و یا بازارهای سرمایه صورت گیرد. برای مثال، معمولاً قراردادهای بدهی در بردارنده تعهدات مالی هستند. به عنوان مثال،گیرنده وام باید نسبتهای مالی را در سطح خاصی حفظ کند. اعتباردهندگان ممکن است دراعطای وام به شرکتهایی که از حسابرسان متخصص صنعت برای رسیدگی به اعدادی که برای کنترل وام استفاده میشود، بهره میگیرند، احساس اطمینان بیشتری نمایند. علاوه براین، شرکتی که تصمیم دارد از بازارهای سرمایه استفاده کند، شاید از حسابرس متخصص صنعت به عنوان وسیلهای برای قانع کردن تأمینکنندگان سرمایه استفاده کند (همان منبع) .
۲٫۴) استمرار انتخاب حسابرس
با توجه به وجود تضاد منافع بین مالکان و مدیران بنگاه اقتصادی کیفیت حسابرسی به این فرض بدیهی بستگی دارد که حسابرس نسبت به تمام گروه های ذینفع در یک موضع مستقل قرار داشته باشد و بتواند گزارش خود را به صورت بیطرفانه ارائه کند. یکی از عوامل مهم مؤثر بر استقلال حسابرس، تداوم انتخاب حسابرس است که میرز[۳۰] (۲۰۰۳) آن را تعداد سالهای متوالی میداند که یک حسابرس مسئولیت حسابرسی یک شرکت را به عهده میگیرد.
تداوم انتخاب حسابرس با ارتباط مستقیم با کیفیت حسابرسی و کیفیت اطلاعات ارائه شده می-تواند توانایی سرمایه گذاران برای پیش بینی را با فراهم کردن اطلاعات قابل اتکا و جلب اعتماد آن ها به این اطلاعات، تحت تاثیر قرار دهد.
جانسون و همکارانش[۳۱](۲۰۰۲) طی تحقیقی به این نتیجه رسیدند که رابطه کوتاه مدت حسابرس و صاحبکار با کاهش در کیفیت گزارش های مالی همراه است. لنوکس[۳۲](۱۹۹۸) درتحقیق خود به این نتیجه رسید که تغیر حسابرس دقت وصحت گزارشهای مالی را کاهش میدهد. این تحقیقات و تحقیقات مشابه نشان می دهند که کیفیت حسابرسی با تداوم انتخاب حسابرس افزایش مییابد.
با این وجود دیدگاه مخالف تداوم انتخاب حسابرس نیز وجود دارد. حامیان تغییرحسابرس باوردارنددرصورت تغییر اجباری،حسابرسان در موقعیتی قرار می گیرند که قادرخواهندبوددرمقابل فشارهاوخواستههای مدیران مقاومت کرده و قضاوت بیطرفانهتری را اعمال نمایندحضورطولانی مدت حسابرس درکناریک صاحبکار،موجب ایجاد تمایلاتی برای حفظ رعایت نقطه نظرات مدیریت صاحبکارمی شود،وضعیتی که استقلال و بیطرفی او را مخدوش می کند و این از قابلیت اتکای گزارشهای حسابرسی آن ها میکاهد(رجبی، ۱۳۸۵).
همان طور که گفته شد، دو دیدگاه در ارتباط با تداوم انتخاب حسابرس وجود دارد:
۱-۲-۲) دیدگاه موافقان الزامی کردن تعویض ادواری حسابرس
موافقان الزامی کردن تعویض ادواری حسابرس اغلب از سه دلیل زیر برای توجیه دیدگاه خود استفاده میکنند:
الف) نزدیکی بیش از حد به مدیریت
از آغاز حرفه ی حسابرسی، استقلال حسابرس یکی از دغدغه های اصلی حرفه به شمار می رود. نزدیک به نیم قرن پیش موتز[۳۳] و شرف[۳۴] (۱۹۶۱) معتقد بودند استقلال حسابرس نقشی مهم در کارآمدی و موفقیت حرفه حسابرسی دارد….کاهش تدریجی استقلال حسابرسان، یک تهدید جدی به شمار می رود….شرکای مؤسسه ی حسابرسی باید پیوسته به همکاران خود اهمیت و مفهوم عملیاتی استقلال را یاداوری کنند.
قانون گذاران و افکار عمومی بر این باور هستند که رابطه ی طولانی حسابرس با صاحبکار باعث ایجاد سطحی از نزدیکی بین این دو می شود که این موضوع استقلال حسابرس را خدشه دار کرده و کیفیت حسابرسی را کاهش میدهد. در سال ۱۹۸۵ ریچارد شلبی[۳۵]، نماینده ی کنگره ی آمریکا، این سوال را مطرح کرد که وقتی یک مؤسسه حسابرسی کارکنان خود را برای مدت زیادی مانند ۱۰، ۲۰ یا ۳۰ سال در یک شرکت مستقر میکند، چگونه می توان انتظار داشت که این مؤسسه، مستقل باقی بماند؟
ماهیت کار حسابرسی به صورتی است که ارتباط روزانه ی حسابرس با مدیریت شرکت مورد رسیدگی را ایجاب میکند. رابطه ی بلند مدت حسابرس – صاحبکار ممکن است باعث نزدیکی بیش از حد حسابرس با مدیریت صاحبکار شده و موجب به وجود آمدن یک رابطه صمیمانه بین این دو شود. این رابطه ی صمیمانه ممکن است به کوتاه آمدن حسابرس در اختلاف نظرهای پیش آمده در حین کار حسابرسی یا حتی تبانی بین حسابرس و مدیریت صاحبکار شود.
تجربه ی رابطه ی شرکت انرون[۳۶] و مؤسسه حسابرسی آرتور اندرسون[۳۷] مثال خوبی برای نزدیکی بیش از حد حسابرس به مدیریت است. حسابرسان مؤسسه حسابرسی آرتور اندرسون و مشاوران شان یک دفتر ثابت در ساختمان مرکزی شرکت انرون داشتند. آنان مرتب و به صورت روزانه با مدیریت و کارکنان شرکت انرون در تماس بوده و حتی در فعالیت های تفریحی و خیریه نیز به صورت مشترک شرکت میکردند. در این شرایط، برای حسابرس بسیار سخت خواهد بود که بتواند کار حسابرسی را به صورتی انجام دهد که سطح مناسبی از تردید حرفه ای حفظ شده و به استقلال حسابرس لطمه وارد نشود. از سوی دیگر، مدیریت هم در موارد اختلاف نظر با حسابرس میتواند از طریق درخواست های دوستانه، امتیاز به دست بیاورد. طرفداران الزامی کردن تعویض ادواری حسابرس ادعا میکنند که تعویض ادواری حسابرس میتواند باعث شود که حسابرس جدید در فضایی پاک به کار حسابرسی بپردازد. این فضای پاک بین حسابرسان و صاحبکاران موجب دستیابی به اهداف حسابرسی خواهد شد.