افزایش خلاقیت در سازمانها میتواند به ارتقای کیفیت و کمیت خدمات، کاهش هزینه ها، جلوگیری از اتلاف منابع، افزایش رقابت، افزایش کارایی، ایجاد انگیزش و رضایت شغلی در کارکنان منجر شود.
محققان معتقدند همه انسانها در کودکی از استعداد خلاق برخوردارند، لکن فقدان محیط نا مناسب و بی توجهی و عدم تقویت این توانایی، مانع ظهور آن میگردد. برای هر جامعه وجود افراد خلاق ضروری است، زیرا جوامع در دوره انتقال و تغییر، نیاز مبرمی به راه حلهای مفید برای مسائل حال و آینده خود دارند.
امروزه همه دانشمندان، اندیشمندان و محققان با هم هم نظرند که اساس قدرت انسان ناشی از خلاقیت اوست. چنین است که تورنس معتقد است: ایجاد فرصت برای هر جامعه به مقولهی مرگ و زندگی است و هم چنین میگوید: ما برای بقا نیازمندیم قدرت خلاق انسان ها را توسعه داده و مورد استفاده قرار دهیم. وی هم چنین خلاقیت را مهمترین اسلحهی آدمی میداند که با آن میتواند فشارهای روحی که به سبب زندگی روزانه و غیرمنتظره پیش میآید را از بین برد.
۲-۱۵- ضرورت خلاقیت
خلاقیت و نوآوری موجب خواهد شد که موارد ذیل تحقق یابد:
الف) نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه فردی
۱) خلاقیت و نوآوری عامل رشد و شکوفایی استعدادها و سوق دهنده به سوی خود شکوفایی ؛
۲) خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت فردی، شغلی و اجتماعی .
ب) نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه سازمانی
۱) خلاقیت و نوآوری عامل پیدایش سازمان ؛
۲) خلاقیت و نوآوری عامل تولیدات و خدمات ؛
۳) خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کمیت، تنوع تولیدات و خدمات ؛
۴) خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت ؛
۵) خلاقیت و نوآوری عامل کاهش هزینه ها، ضایعات و اتلاف منابع ؛
۶) خلاقیت و نوآوری عامل افزایش انگیزش کاری کارکنان سازمان ؛
۷) خلاقیت و نوآوری عامل ارتقای سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی کارکنان سازمان ؛
۸) خلاقیت و نوآری عامل ارتقای بهره وری سازمان ؛
۹) خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت مجموعه مدیریت و کارکنان سازمان ؛
۱۰) خلاقیت و نوآوری عامل رشد و بالندگی سازمان ؛
۱۱) خلاقیت و نوآوری عامل تحریک و تشویق حس رقابت ؛
۱۲) خلاقیت و نوآوری عامل کاهش بوروکراسی اداری “کاهش پشت میزنشینی ومشوق عمل گرایی” ؛
۱۳) خلاقیت و نوآوری عامل تحریک و مهیا کردن عوامل تولید.
۲-۱۶- ابعاد خلاقیت
خلاقیت دارای سه بُعد غیرشناختی، شناختی و انگیزشی است. ابعاد غیرشناختی خلاقیت شامل ویژگیهای خلاق در امور حرکتی، هنری و تواناییهای خاصی است که در سطح افراد مشابه کمتر میتوان شاهد آن بود. ( منطقی ) ابعاد شناختی خلاقیت نیز ناظر بر وجود تفکر واگرا در فرد است. فرد خلاق توانمندی تولید ایده های بیشتری دارد و جریان تولید ایده ها نزد او از انعطافپذیری ذهنی بالاتری برخوردار است. او در جریان تولید ایدههایش ایده هایی بدیع و ابتکاری نیز تولید میکند که این ایده ها به ذهن کمتر کسی خطور میکند. ابعاد انگیزشی خلاقیت ناظر به انگیزه درونی فرد است و وی را بر آن میدارد که بدون آن که الزاماًً پاداش بیرونی وجود داشته باشد، به شکل مستمر و پی گیر به کار مورد علاقه اش بپردازد.
۲-۱۶-۱- بُعد شناختی:
نظریه شناختی بر تفکر واگرا مبتنی است. تفکر واگرا درعین حال، تفکری است که برای هر پرسش، پاسخ مشخصی ندارد و به پاسخهای متعدد و در جهتهای گوناگون میپردازد؛ در حالی که در تفکر همگرا پاسخی معین و مشخص به پرسش داده میشود. مهمترین ویژگیهای تفکر واگرا عبارت اند از :
۱) سیّالی: توانایی برقراری معنی دار بین اندیشه و بیان آن که افراد را قادر میسازد راه حلهای متعددی برای حل یک مسأله واحد ارائه دهند. به عبارت دیگر، سیّالی به کمیت پاسخ های فرد به یک مسأله مرتبط است. این ویژگی مبتنی بر این عقیده است که کمیت موجب دگرگونی کیفیت میگردد .
۲) اصالت ابتکار: توانایی تفکر با شیوه غیر متداول و خلاف عادت رایج، اصالت ابتکار مبتنی بر ارائه جوابهای غیرمعمول، تعجب آور و زیرکانه به مسایل است .
۳) انعطاف پذیری: توانایی تفکر با راه های مختلف برای حل مسیله جدید است. تفکر قابل انعطاف، الگوهای جدیدی برای اندیشیدن طراحی میکند .
۴) بسط: توانایی توجه به جزییات در حین انجام یک فعالیت است. اندیشه بسط یافته به کلیه جزییات لازم یک طرح میپردازد و چیزی را از قلم نمیاندازد. گیلفورد و تورنس از بُعد شناختی به خلاقیت نگریستهاند و بر همین اساس، آزمونهای خویش را از خلاقیت تدوین کردهاند. گیلفورد در آزمون چهارگانهای تفکر واگرا را میسنجند، مانند: سیالی فکری، سیالی کلامی، سیالی بیانی، سیالی تداعی. موارد استفاده از اشیا، طراحی و…
۲-۱۶-۲- بُعد انگیزشی:
انگیزه توسط محققانی مانند آمابیل مورد توجه قرار گرفته است. او اعتقاد دارد که توجه زیاد به بُعد شناختی، باعث شده است که ابعاد غیرشناختی و به خصوص انگیزه، علیرغم اهمیت زیاد آن، مورد توجه قرار نگیرد. انگیزه شامل دو نوع درونی و بیرونی است. انگیزه درونی انگیزهای است که فعالیت، به خاطر خود عمل انجام میگیرد، زیرا خودِ کار، جالب و لذت بخش یا رضایت آمیز است. برعکس، در انگیزه بیرونی انجام کار برای تحقق هدف بیرونی است. آمابیل معتقد است خلاقیت نتیجه تعامل سه عاملِ مهارتهای فردی، استعدادهای درونی و انگیزه است و محل تلاقی این سه عنصر اصلی نیز بستر اصلی رشد خلاقیت است .
در یک جمع بندی کلی میتوان چـنین نتـیجه گرفت که خلاقـیت و نوآوری حداقل سه فایده برای جامعه دارد. باعث افزایش رشد اقتصادی میشود، بهرهوری را بالا میبرد، و باعث به وجود آمدن تکنولوژی، کالا و خدمات جدید میگردد.( باقری زاده ،۱۳۷۸: ۱۳۱ )
ادیسون (مخترع مشهور) میگوید :
خلاقیت یک درصد فکر بکر است و ۹۹ درصد زحمت؛ یعنی خلاقیت گاهی تا یک درصد کافی است؛ ولی برای رسیدن به مرحله ارزیابی، بسط، گسترش و تعمیم، ۹۹ درصد زحمت لازم است .
۲-۱۷- توزیع افراد خلاق در جامعه
ـ ۷۵% انسانها نظاره گرند، از مسایل ایده نمیگیرند و عمل نمیکنند.
ـ۱۲% انسانها عمل گرا هستند، خلاق نیستند و دست به عمل میزنند، اگر به آن ها ایده بدهند عمل میکنند.
ـ ۱۲% انسانها خلاق هستند، استعداد ایده دارند ولی دست به عمل نمیزنند ( ریسک نمیکنند ) .
ـ ۱% انسانها ایده پرداز و عمل گرا هستند.