وارسی بدن و نارضایتی از بدن
وارسی مکرر خویشتن در آینه و نگرانی نسبت به وضعیت بدنی در بررسیهای متعددی با نارضایتی از وضعیت بدن رابطه دارد و به ویژه با نارضایتی از وضعیت ظاهری در مبتلایان به اختلال بد شکلی تن[۱۰۸] (ویل و ریلی[۱۰۹] ، ۲۰۰۱) و با چاقی رابطه دارد (لاتنر[۱۱۰]، ۲۰۰۸). به نظر عدهای تأثیر مشاهده خویشتن در آینه بر نگرانی ناشی از آن موقتی است (رحیمی، ۲۰۱۰).
لباس پوشیدن و نارضایتی از بدن
انتخاب لباس نوعی بیان شخصی است که با انتظارات فرهنگی از زیبایی به ویژه در زنان رابطه دارد. پژوهشگران نشان دادهاند که پوشیدن لباس تأثیری بالقوه در رضایت و نارضایتی افراد به ویژه زنان از وضعیت بدنی شان دارد. در زنان احساس منفی نسبت به اندازه نبودن لباس یا نا مناسب بودن آن با افزایش نارضایتی از بدن رابطه دارد (لابات و دلونگ، ۱۹۹۰).
ورزش و نارضایتی از بدن
در میان ورزشکاران در مقایسه با غیر ورزشکاران عزت بدنی بیشتر و نارضایتی از بدن کمتر است. همچنین در مواردی گزارش شده است که مداخله ورزشی سبب کاهش نارضایتی بدنی میشود با این وجود شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد ورزش رابطه منفی با رضایت از بدن دارد و میتواند سبب افزایش نگرانی از وضعیت بدن شود (گروکن ، ۲۰۰۸، رحیمی، ۲۰۱۰).
درون داد غذایی و نارضایتی از بدن
رابطه بین غذا خوردن و تن انگاره در ادبیات پژوهشی همواره مورد تأیید بوده است. این امر میتواند ناشی از افزایش تخمین اندازه بدن باشد(رحیمی، ۲۰۱۰). چنان که دراختلالهای خوردن از نوع بی اشتهایی عصبی[۱۱۱] و پرخوری مرضی[۱۱۲] مسئله ای محوری است و میتواند با خلق نیز ارتباط داشته باشد.
وزن کشی مکرر و نارضایتی از بدن
پایش مکرر وزن نیز همانند وارسی خود در آینه با ترغیب فرد به تمرکز بر بدنش به ویژه وزن آن میتواند زمینه سازانتقادازخویشتن شود که به نوبهی خود منجر به افزایش نارضایتی از بدن و وضعیت ظاهری میشود(رحیمی، ۲۰۱۰). این نارضایتی به ویژه در کسانی رخ میدهد که اضافه وزن یا چاقی دارند. وزن کشی مکرر نیز به نوبه ی خود نوعی وارسی بدن است.
رویارویی با رسانه های گروهی و نارضایتی از بدن
مواجهه با رسانه های گروهی (روزنامهها، مجلات، سینما ، تلویزیون، اینترنت و فضای مجازی) و مدلهای ارائه شده در آن ها که ایدهآلهای زیبایی را به کودکان و بزرگسالان ارائه میکنند به شدت بر تن انگاره تأثیر گذارده و حتی میتوانند منجر به اختلالهای خوردن شود (دونت و تیگمن، ۲۰۰۶). مواجهه با این الگوها با کاهش درون داد غذایی، افزایش نارضایتی بدنی، کاهش عزت نفس و خلق منفی[۱۱۳] رابطه تأیید شدهای دارند (گروگن، ۲۰۰۸). استیس و شاو (۲۰۰۴) نشان دادند که سه دقیقه تماشای مدلهای لاغر اندام و زیبای مجلات مد افزایش افسردگی، شرم، احساس گناه، استرس، احساس عدم امنیت و نارضایتی از وضعیت بدنی را درمشارکت کنندگان به دنبال دارد.در حالی که تماشای زنان عادی چنین تجاربی را به همراه ندارد. این یافته کما بیش در فرا تحلیل مطالعات انجام شده نیز تأیید شده است (گریب و همکاران[۱۱۴]، ۲۰۰۸) و حاکی است که مواجهه با عکس، فیلمها و تبلیغات زنان لاغر اندام و زیبا و مردان چهار شانه و عضلانی میتواند سطح نارضایتی بدنی مشاهده کنندگان را افزایش دهد.
در مجموع یافته های مربوط به عوامل موقعیتی تأثیر گذار در تن انگاره و نگرانی از وضعیت بدن با یافته های تیگمن (۲۰۰۱) که نشان داده است موقعیتهایی که سبب تمرکز بر بدن میشوند در مقایسه با حوادث و موقعیتهایی که تمرکز بر بدن راکاهش میدهند احتمال بیشتری دارد که تغییر در رضایت بدنی را ایجاد کنند، همخوان است.
ریکاردلی ومک کوبی(۲۰۰۲) و بلور وهمکارانش (۲۰۰۴) مدل زیر را برای شکل گیری اشتغال خاطر درباره ی تن انگاره پیشنهاد کردهاند که در آن بر نقش و تاثیر خانواده، دوستان و رسانه های جمعی تأکید می شود. در این مدل، تاثیر رسانه های جمعی بواسطه ی آگاهی ازآرمانهای اجتماعی و فرهنگی درباره ی ظاهر جسمانی و درون فکنی این آرمانها اعمال می شود.
شکل ۲-۲: مدل پیشنهادی ریکاردلی و مک کوبی برای اشتغال خاطر با تن انگاره
خانواده
رسانه
های
جمعی
دوستان
پدر
مادر
آگاهی
درون فکنی
نظریه های تن انگاره و نارضایی از بدن
به منظور تبیین رشد تن انگاره و علل نارضایتی از بدن، نظریه های متعددی ارائه شده است که در این بخش به مرور اجمالی آن ها می پردازیم:
۱ـ نظریه فرهنگی ـ اجتماعی[۱۱۵]
اگرچه نارضایتی از بدن سبب شناسی چند ساحتی دارد اما، به نظر میرسد تبیینهای سبب شناسی مبتنی بر نظریه فرهنگی اجتماعی در این زمینه غالب باشند. بر اساس این نظریه نارضایتی از بدن به واسطه فشارهای اجتماعی و فرهنگی ایجاد میشود و تداوم مییابد،که بر افراد به ویژه زنان به وسیله جامعه برای اینکه کاملاً با الگوهای آرمانی زیبایی بدنی منطبق شوند وارد میشود. بر این اساس از زنان انتظار میرود به شدت لاغر باشند (شبیه به عروسک باربی) و از مردان انتظار میرود بلندقامت، عضلانی و چهار شانه(بیل شکل) به نظر برسند. اما، در واقعیت این الگوهای بدنی آرمانی برای بیشتر مردان و زنان قابل دستیابی نیستند. در گذشتهای نه چندان دور نارضایتی از بدن و اختلالهای خوردن پدیدهای فرهنگی و خاص فرهنگ غربی تلقی میشد اما امروزه در فرهنگهای غیر غربی نیز به ویژه در زنان این نارضایتی رو به رشد است و می رود که پدیده و مشکلی جهانی شود.
بررسیهای دو دهه گذشته نشان داده است که نارضایتی از بدن و اختلالهای خوردن خیلی بیش از آنچه که تصور میشد، شایع شده اند(لی ولی، ۱۹۹۶). به طور مثال مطالعهای که در فیجی انجام شده است نشان میدهد که نارضایتی از بدن با گسترش فرهنگ غربی افزایش معناداری نشان داده است (بیکر، ۲۰۰۴). مطالعات دیگری اثرات مشابهای بعد از ارائه و تبلیغ تصویر زنان لاغر به عنوان هیکل آرمانی زنان در فرهنگهای مختلف را تأیید میکنند(لی و لی، ۲۰۰۰). این یافته های تأثیر علی عوامل اجتماعی- فرهنگی را بر نارضایتی بدنی تأیید میکند. وارن وهمکارانش(به نقل ازپاکستون و همکاران،۲۰۰۶) مدل زیر را برای نشان دادن تاثیر عوامل فرهنگی- اجتماعی بر نارضایتی از بدن ارائه کردهاند.
شکل ۳-۲ مدل پیشنهادی تاثیر عوامل فرهنگی – اجتماعی برنگرانی و نارضایتی از بدن (وارن و همکاران، ۱۹۹۸ )
آرمانهای فرهنگی
درون فکنی
آگاهی
بر اساس این مدل آگاهی از آرمانهای فرهنگی و اجتماعی مربوط به تن و درون فکنی آن ها سبب پدیدآیی نگرانی و نارضایتی از بدن در افراد است. نکته محوری در نظریه ی فرهنگی ـ اجتماعی این است که تماشای تصویرزنان باریک اندام و مردان عضلانی و بلند قامتی که تأیید اجتماعی و فرهنگی دارند، تأثیراتی منفی بر زنان و مردان مشاهده کننده دارد و سبب نارضایتی از بدن درآنان میشود.
۲ـ نظریه مقایسه اجتماعی[۱۱۶]