عوامل مؤثر بر عزتنفس:
علیرغم ثبات کلی عزتنفس، بسیاری از موقعیتها میتوانند باعث گردند که ما حداقل به طور موقت در مورد خودمان احساس بهتری پیدا کنیم (سلحشور، ۱۳۷۹).
در مطالعات میدانی، تجربیات موفقیت عزتنفس را بالا میبرد، مثالهایی از این نوع شامل یادگیری شنا در یک اردوی تابستانی مورد ارزیابی مثبت قرار گرفتن توسط فردی از جنس مخالف بعد از اولین وعده ملاقات و… است. (سلحشور،۱۳۷۹).
در یک موقعیت آزمایشی ارزیابیهای خوب از عملکرد فردی باعث افزایش عزتنفس و ارزیابی بد باعث کاهش آن شد. در صورتیکه آزمودنی مشروبات الکلی نوشیده باشد. عملکرد ضعیف و شکست را به آن نسبت میدهد.
یافته هایی که باعث میشود ما در خود امتیازدهی متناسب داشته باشیم این است که خلق منفی و افسرده نیز عزتنفس را متأثر میسازد و به وسیله یک خلق مثبت عزتنفس افزایش و توسط یک خلق منفی کاهش مییابد.(سلحشور،۱۳۷۹).
ویژگیهای شخصی که عزتنفس بالا دارد:
۱-مستقل عمل میکند: در مورد مسائلی چون استفاده از: وقت، پول، حرفه، لباس و مانند اینها، خود دست به تصمیمگیری و انتخاب میزند.
۲-مسئولیت پذیر است: سریع و با اطمینان عمل میکند. گاهی مسئولیت ِ کارهای روزانه خانه را بر عهده میگیرد و حتی دنبال موقعیتهای کاری جدید میرود و بدون آنکه از او خواسته شود، به کمک دیگران میشتابد.
۳-به پیشرفتهایش افتخار میکند: هنگامی که از پیشرفتهایش، تعریفی به میان میآید، با مسرّت تصدیق میکند و از این بابت احساس رضایتمندی میکند.
۴-به چالشهای جدید مشتاقانه رو میآورد: مشاغل ناآشنا، آموزشها و فعالیتهای جدید، توجهش را جلب میکند و با اطمینان و اتکا به نیروهای درونی، خود را درگیر آن ها میکند.
۵-دامنه وسیعی از هیجانات و احساسات را نشان میدهد: میتواند قهقهه بزند، بخندد، فریاد بکشد و گریه کند. به گونهای ناخودآگاه، محبتش را بروز میدهد و بهطورکلی هیجانات طبیعی خود را ابراز میکند بیآنکه از بروز آن ها خجالت بکشد.
۷-ناکامی را بهخوبی تحمل میکند: هنگام روبهرو شدن با ناکامیها، میتواند واکنشهای گوناگونی نظیر شکیبایی، خندیدن به خود، بلند حرف زدن و … از خود نشان دهد و قادر است ازآنچه موجب ناکامیاش شده، سخن بگوید.
۸-میتواند خود را محاکمه کند: با شجاعت تمام گاهی خود را به محکمه میکشاند و به نقایص و اشتباهات خود اقرار میکند، بیآنکه احساس ضعف نماید؛ چراکه میداند اقرار به خطا اولین گام در رفع خطاست و انکار خطا نتیجهای ندارد جز تکرار دوباره آن.
۹-احساس میکند میتواند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد و از نفوذی که بر افراد خانواده و دوستان دارد، مطمئن است و میداند که به خاطر شایستگیهای باطنی میتواند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد (بیابانگرد، ۱۳۷۷).
ویژگیهای شخصی که عزتنفس پایین دارد:
۱-قریحههای خود را دستکم میگیرند و مدام این جملات را در ذهن خود تکرار میکنند: نمیتوانم این یا آن کار را انجام بدهم. نمیدانم چرا هیچوقت نمیتوانم فلان کار را یاد بگیرم؟ و …
۲-احساس میکند دیگران ارزشی برای او قائل نیستند: در محبت و پشتیبانی خانواده و دوستانش تردید دارد و احساس میکند دیگران ارزشی برای او قائل نیستند و یا احساس میکند که آن ها اصلاً به او علاقه ندارند و از او حمایت نمیکنند.
۳-احساس ناتوانی میکند: عدم اطمینان یا حتی احساس درماندگی بر بیشتر نگرشها و اعمالش سایه میافکند و با مسائل و مشکلات، یا ناسازگاریهای روزگار قدرتمندانه مقابله نمیکند.
۴-بهآسانی تحت تأثیر احساسات، خشم و تلقینات قرار میگیرد: او اغلب تحت نفوذ شخصیتها قرار دارد و رفتارش غالباً متأثر از کسانی است که اوقات خود را با آن ها میگذراند.
۵-دامنه محدودی از عواطف و احساسات را نشان میدهد: معمولاً فرد ِ فاقد ِ عزتنفس، از اینکه احساسات واقعی خود را نشان دهد شرم دارد، زیرا فکر میکند این احساسات ممکن است برای دیگران مسخره به نظر آید و به طور مکرر رفتارهایی چون بیقیدی و خشونت را از خود بروز میدهد.
۶-از موقعیتهای نگرانی زا میگریزد: در برابر فشارهای روانی بهویژه ترس، خشم یا شرایطی که موجب آشفتگیاش میشود، کمتحمل است. ترجیح میدهد از شرایط استرسزا بگریزد و بهجای آنکه محکم با آن روبهرو شود، به قولی فرار را برقرار ترجیح میدهد.
۷-بهانهجویی میکند و ناامید میشود: نازکنارنجی است. نمیتواند انتقاد کند یا درخواستهای غیرمنتظره را بپذیرد و برای انجام ندادن آن ها، عذر و بهانه میآورد. اصلاً بهانهجویی و دلیلتراشی، حرفه اوست (بیابانگرد، ۱۳۷۷).
عوامل مؤثر بر عزتنفس:
بلوغ
برخی از نوجوانان در آستانه بلوغ به خاطر تغییراتی که در جسمشان به وجود میآید با اعتمادبهنفس خود در کشمکش هستند. این تغییرات، بهعلاوه میل طبیعی برای موردقبول واقعشدن، باعث میشود افراد خود را با دیگران مقایسه کنند. آن ها ممکن است خود را با افراد دوروبر خود یا هنرپیشهها و افراد معروفی که در تلویزیون، سینما، یا مجلات میبینند مقایسه کنند.
اما مقایسه خود با دیگران کاری غیرممکن است، چون تغییراتی که با رسیدن بلوغ ایجاد میشود، در افراد مختلف متفاوت است. برخی افراد زود به بلوغ میرسند، در حالی که بعضی دیگر دیر بالغ میشوند. برخی از نوجوانان در این دوره چاق میشوند، برخی دیگر باوجود پرخوری همان طور لاغر میمانند. همه این مسائل به ژنتیک افراد بستگی دارد.
تغییراتی که با رسیدن بلوغ حاصل میشود، میتواند بر احساس فرد نسبت به خویش تأثیر بگذارد. بعضی دخترها ممکن است از رشد و بالغ شدن اندامشان احساس ترس یا خجالت کنند. بعضی دیگر آرزو میکنند کاش زودتر رشد کرده و بالغ میشدند. دخترها خودشان را تحتفشار میگذارند تا لاغر بمانند و اندامشان بر هم نخورد، اما پسرها دوست دارند اندامشان بزرگتر و عضلانیتر شود.
تأثیرات بیرونی
البته فقط رشد بدن نیست که بر اعتمادبهنفس افراد تأثیر میگذارد. عوامل بسیار دیگری (مثل تصویر رسانه ها از دختران لاغر و مردهای عضلانی) نیز میتواند بر تصویر ذهنی فرد از خود، تأثیرگذار باشد.