“
۱-۴-۲- اهداف فرعی
-
- بررسی تاثیر آموزش ارتقاء هوش هیجانی بر کاهش وابستگی به فیس بوک
- بررسی تاثیر آموزش ارتقاء هوش هیجانی در کاهش وابستگی به فیس بوک پس از گذشت ۱ ماه
۱-۵- سؤالات و فرضیه های تحقیق
-
- آموزش ارتقاء هوش هیجانی موجب کاهش وابستگی به فیس بوک می شود.
- پس از گذشت۱ماه تاثیر آموزش ارتقاء هوش هیجانی بر کاهش وابستگی به فیس بوک تداوم خواهد داشت.
۱-۶ تعریف عملیاتی و مفهومی متغیرهای تحقیق
۱-۶-۱- تعریف مفهومی
هوش هیجانی : به عنوان توانایی درک و بیان هیجانات، استفاده از آن و مدیریت هیجان ها درخود و سایر افراد تعریف شده است.( سالوی، بیدل[۴] و دتیلی[۵]رومای[۶]ر به نقل لز چرنیس[۷] ، ۲۰۰۲ ، نقل از گلستان جهرمی،۱۳۸۳).
وابستگی به فیس بوک : وابستگی به معنای عادت کردن غیر طبیعی جسمی یا روانی به هر ماده یا فعالیت خاص است از نشانه های اعتیاد ،اختصاص دادن زمان بیش از حد برای یک کار یا فعالیت های مرتبط با یک ماده خاص است که در ازای آن زمان برای انجام دیگر کارهای ضروری زندگی فدا می شود.همچنین فرد معتاد در صورت فقدان دسترسی به ماده یا فعالیت مورد نظر ،دچار علائم ذهنی –روانی یا جسمی می شودکه اصطلاحات هآ علائم ترک گفته می شود از دیگر نشانه های وابستگی این است که فرد به آسانی نمیتواند فعالیت یا ماده مورد نظررا ترک کند وبرای اجتناب از علائم ترک یا رسیدن به آرامش روانی،نیازمند تکرار مصرف ماده یا فعالیت مورد نظر است.در قالب یک جمله یعنی اینکه: ”ما در ارتباط با شبکه های اجتماعی آنچنان مجذوب شدهایم که احساس میکنیم با نبودن آن، ما نیز نابود میشویم“.)خدایی فر ،۱۳۹۲)
۱-۶ -۲- تعریف عملیاتی:
وابستگی به فیس بوک : نمره ای که فرد در آزمون وابستگی به فیس بوک کسب میکند.
هوش هیجانی: نمره ای که فرد در آزمون هوش هیجانی بار–ان کسب میکند.
فصل دوم
مروری برادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱ تعریف وابستگی
بر اساس دیدگاه گریفیتز جزء اصلی وابستگی، وابستگی رفتاری است که دارای اجزای زیر است:
-
- برجستگی: منظور از برجستگی این است که فعالیت معینی مهمترین فعالیت شخص شود و بر تفکر (اشتغال فکر یا تحریف شناختی) و رفتار او تسلط دارد.
-
- تغییر خلق: شامل تجربیاتی است که افراد در اثر مشغولیت به فعالیت معینی گزارش می کنند یعنی فرد در یک حالت آرام بخش یا تخدیر کننده قرار می گیرد.
-
- تحمل: این مورد شامل فرایندی است که در آن نیاز به فعالیت گسترده و روز افزونی برای رسیدن به همان اثرات قبلی است. مثلاً یک قمار باز ممکن است به طور روز افزونی میزان شرط بندی خود را افزایش دهد تا همان رضامندی را که در روزهای اول با شرط بندی کمتری به دست میآورد، حاصل نماید.
-
- نشانههای کناره گیری: این ها شامل حالتها یا اثرات فیزیکی ناخویشاندی از قبیل زودرنجی، حساسیت و… هستند که وقتی فعالیت خاصی ادامه نمییابد یا ناگهان کاهش مییابد در فرد دیده می شود.
-
- تعارض: این حالت شامل به وجود آمدن تعارض بین معتاد و افرادی که با او سروکار دارند (تعارض بین شخصی) یا در درون خود فرد (تعارض درون فردی) است که در ارتباط با یک فعالیت معین وجود دارد.
- بازگشت (عود): شامل تمایل برای تکرار حالتهای قبلی فعالیت معین است که در موارد شدید سالها بعد از کنترل رفتار نیز دوباره عود می کند (ویکتور[۸]، ۲۰۰۳).
۲-۲ وابستگی و رسانه
نظریه وابستگی توسط بال رو کیچ[۹] و دی فلور[۱۰] مطرح شد.آن ها رویکرد سیستمی وسیعی را در پیش گرفتند که رابطه یکپارچه ای میان رسانه ها، مخاطبان و نظام اجتماعی بر قرار می کرد (لیتل جان، ۱۳۸۴). طبق این نظریه افراد وابستگی های متفاوتی به رسانه ها دارند و این وابستگی ها از شخصی به بخص دیگر، از گروهی به گروه دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت دارد. به نظر این دو محقق در جامعه ی جدید شهری – صنعتی، مخاطبان وابستگی زیادی به اطلاعات قابل اطلاعات رسانه های جمعی دارند؛ زیرا زندگی در جامعه نیاز مند اطلاعات قابل اعتماد و به روز است. این نطریه بر روابط سه گانه میان رسانه، مخاطبان و جامعه تأکید دارد.
محور اصلی این نظریه آن است که مخاطبان به منظور رفع نیاز و رسیدن به اهداف، به اطلاعات رسانه ها وابسته اند. یک فرد ممکن است با دو منبع گوناگون وابستگی رو برو شود. اولین منبع، تعداد و اهمیت کارکرد های اطلاعات است. رسانه برای مجموعه ای از کارکرد ها نظیر نظارت بر فعالیت های دولت و تفریح و سرگرمی به کار میروند. بعضی از این کارکرد ها برای هر گروه خاص از افراد مهم تر از سایرین است و هرقدر یک رسانه آن اطلاعات را بیشتر ارائه دهد، وابستگی آن گروه خاص به آن رسانه بیشتر می شود. دومین منبع، ثبات اجتماعی است. زمانی که تغییر در جامعه وجود دارد وابستگی مردم به رسانه ها برای اطلاعات افزایش مییابد. از سوی دیگر هنگامی که ثبات اجتماعی بالا است، نیاز به رسانه میتواند کم شود.
در هریک از سه واحد این نظریه (رسانه، مخاطب و جامعه) عواملی در افزایش یا کاهش وابستگی رسانه ها دخالت میکنند. الف) رسانه: نظام های رسانه ای از نظر تعداد و محوریت ارائه کارکرد های اطلاعاتی متفاوتند. مثلا آن ها در جامعه جدیدی شهری – صنعتی چندین کارکرد دارند؛ کارکرد هایی مثل تهیا اطلاعات در باره دولت و سیاست برای مردم به شکلی که انجام انتخابات منصفانه مهیا شود، خدمت به عنوان رکن چهارم دولت، اعلام هشدار. عمومی در موارد بحرانی، تهیه اطلاعات مورد نیاز برای حفظ و چرخیدن نظام اطلاعاتی و عرضه حجم بزرگی از محتوای تفریحی و سرگرم کننده برای کمک به ایجاد آرامش و پر کردن اوقات فراغت مردم. هرچه رسانه ها در یک جامعه این کارکرد ها را بیشتر ارائه دهند، وابستگی به رسانه ها در آن جامعه بیشتر خواهد شد.
از نظر بال روی کیچ و دی فلور هرچه جوامع و فناوری رسانه پیچیده تر می شود، کارکرد های منحصر به فرد رسانه ها بیشتر و بیشتر میشوند. ب) مخاطب: درجه وابستگی به اطلاعات در میان مخاطبان تفاوت دارد. برخی افراد علاقه شدید به ورزش دارند، در حالی که گروه دیگری علاقه به اقتصاد دارند. بعضی به شدت در زمینه جامعه شهری فعالند و نیاز به اطلاعات در باره زندگی شهری و رویداد های محیطی دارند، در حالی که گروهی دروی گزیده اند و نیازی به دریافت اطلاعات در سطح محلی ندارند. برخی به این امر علاقه دارند که در رویداد های سیاسی مثل انتخابات و تظاهرات مشارکت فعال داشته باشند، در حالی که گروهی به مسائل عمومی هرگز علاقه پیدا نمیکنند. ج) جامعه: یکی از نیاز های مردم کاهش ابهام است. بال رو کیچ و دی فلور یادآوری میکنند که در یک جامعه پیچیده جدید موضوعات زیادی وجود دارند و مخاطب ممکن است راجع به آن ها اطمینان نداشته باشد و موارد جدیدی نیز دائما اضافه میشوند. این ابهام تشویش آور است و در نتیجه آن ممکن است افراد به رسانه های جمعی روی آورند. این امر میتواند در تعریف و شکل دهی واقعیت قدرت زیادی به رسانه ها بدهد (خواجه ئیان و همکاران ۱۳۸۸).
“