مدیران در انتخاب از میان این دو ترجیح می دهند در فرایند گزارشگری مالی خود از مدیریت کاهشی انتظارات بهره بیشتری ببرند. به این ترتیب، یافته های براون و پینلو (۲۰۰۷) نشان می دهد در زمانی که توانایی مدیران در مدیریت سود افزایشی از طریق اقلام تعهدی اختیاری با محدودیت مواجه است، برای تحقق پیش بینیهای سود از مکانیزم مدیریت کاهشی انتظارات بهره ببرند.
به همین ترتیب، زانگ (۲۰۰۷) نشان داد که مدیران از مکانیزمهای مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری و دستکاری فعالیتهای واقعی به عنوان مکانیزمهای جایگزین مدیریت سود استفاده می کنند. این محقق با بهره گرفتن از نمونه ای متشکل از شرکتهای درگیر دعاوی حقوقی نشان داد که پس از طرح دعاوی حقوقی، مدیران استفاده از اقلام تعهدی اختیاری را برای مدیریت افزایشی سود کاهش داده و مدیریت واقعی سود را جایگزین آن می کنند زیرا به کارگیری اقلام تعهدی اختیاری خطر طرح دعاوی حقوقی علیه آنان را افزایش می دهد.
۲-۴ ترازنامه متورم
همانگونه که پیش از این بیان شد، در مواجهه با سود غیر منتظره منفی، نخستین مکانیزمهای اجتناب از آن، مدیریت سود افزایشی از طریق اقلام تعهدی اختیاری است. با این وجود، به کارگیری اقلام تعهدی اختیاری دارای محدودیتها و هزینه های قابل توجهی است. برای مثال، بارتون و سیمکو (۲۰۰۲) نشان می دهند که اطلاعات ترازنامه، مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری را محدود می کند.
با توجه به این که اثر اقلام تعهدی اختیاری استفاده شده در دوره جاری، در دوره(های) مالی بعد معکوس خواهد شد، به واسطه استفاده از اقلام تعهدی اختیاری در دوره های گذشته، توانایی مدیریت در دوره جاری برای استفاده از اقلام تعهدی اختیاری، محدود می شود. همچنین، از آنجا که ترازنامه تاثیر انتخابهای حسابداری در دوره های گذشته را تجمیع و انباشت می کند، سطح خالص داراییهای عملیاتی میزان مدیریت سود در دوره های گذشته را منعکس می نماید.
بر این اساس بارتون و سیمکو (۲۰۰۲) نشان می دهند که بیش از واقع بیان شدن خالص داراییها در ترازنامه، توانایی مدیران برای استفاده از اقلام تعهدی اختیاری افزایشی در دوره جاری را با محدودیت مواجه می سازد.
این وضعیت، متورم بودن ترازنامه اتلاق می شود. در واقع تورم ترازنامهای، وضعیتی را نشان می دهد که استفاده از اقلام تعهدی در دوره(های) گذشته، باعث شده بخش داراییها در ترازنامه بیش از واقع گزارش شود. تجمع اقلام تعهدی در بخش داراییهای ترازنامه، عمدتاً خود را در موجودی کالا، مطالبات (حسابها و اسناد دریافتنی تجاری و غیر تجاری) و پیشپرداختها و همچنین داراییهای بلند مدت (داراییهای ثابت مشهود و داراییهای نامشهود) نشان خواهد داد.
این وضعیت، استفاده از اقلام تعهدی اختیاری در دوره جاری را با محدودیت مواجه می سازد. از آنجا که هدف، افزایش تصنعی سود است، مدیریت باید از روشهایی استفاده کند که درآمدها را افزایش داده و یا هزینه ها را کاهش دهد. انباشت داراییها در ترازنامه باعث می شود شناسایی دارایی متناظر با یک درآمد تصنعی بسیار دشوار شود.
۲-۵ پیشینه تحقیق
۲-۵-۱ پیشینه تحقیقات خارجی
بروان (۲۰۰۱)، نشان داد از آنجا که واکنش نامطلوب بازار معمولاً با سودهای غیر منتظره منفی رابطه دارد، مدیران انگیزه های قویتری برای اجتناب از سودهای غیر منتظره منفی دارند. او در تحقیق خود نشان داد که به روشنی میتوان این پدیده را مشاهده کرد که در طی بازه زمانی ۱۶ ساله از ۱۹۸۴ تا۱۹۹۹ میانگین سود غیر منتظره در ابتدا از حالت منفی (عدم تحقق پیش بینی تحلیلگران مالی) به حالت سود غیر منتظره صفر (تحقق دقیق پیش بینی تحلیلگران مالی) و سپس به سود غیر منتظره مثبت (سود تحقق یافته بزرگتر از سود پیش بینی شده است) تغییر کردهاست. همچنین در تمامی دوره تحقیق، میانه سود غیر منتظره مثبت، بزرگتر از میانه سود غیر منتظره منفی بودهاست. وجود این تفاوتها نمیتواند تصادفی باشد. همگی این نتایج حکایت از اهمیت اجتناب از سود غیر منتظره منفی برای مدیران و تلاش آن ها برای اجتناب از گزارش آن دارد.
لوپز و ریس (۲۰۰۱) نشان دادند شرکتهایی که توانستهاند سود پیش بینی شده را محقق سازند، در مقایسه با شرکتهایی که سود غیر منتظره منفی تجربه کرده اند، بازده بالاتری برای سرمایهگذاران خود به ارمغان آوردهاند. در خصوص این شرکتها، ضریب واکنش سود (ERC) بالاتر است. همچنین اگرچه بازار میتواند تلاش شرکت برای اجتناب از سود غیر منتظره منفی را شناسایی کند اما قادر به تعدیل کامل سود برای از بین بردن اثر فعالیت شرکت برای اجتناب از گزارش سود غیر منتظره منفی نیست. به همین دلیل مدیران شرکتها انگیزه داند تا سود پیش بینی شده توسط تحلیلگران را محقق سازند.
بارتو و همکاران (۲۰۰۲) به بررسی تلاش مدیران شرکتها در اجتناب از سود غیر منتظره منفی و پاداشی که از این بابت دریافت می نمایند پرداختند. این محققین نشان دادند که در سالهای اخیر بر تعداد شرکتهایی که تلاش کرده اند از گزارش سود غیرمنتظره منفی اجتناب کنند افزوده شدهاست. این الگو در رفتار شرکتها با فرضیه های مدیریت سود و مدیریت بر مبنای استثنائات سازگار است. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که شرکتهایی که از طریق مدیریت سود از گزارش سود غیر منتظره منفی اجتناب کردهاند، در مقایسه با شرکتهای مشابهی که سود غیر منتظره منفی گزارش کرده اند، حدود ۳ درصد بازده بالاتری را گزارش نموده اند. حتی در صورتی که سرمایهگذاران متوجه مدیریت سود شده باشند و انتظارات خود را با توجه به مدیریت سود انجام شده تعدیل نموده باشند، بازده غیر عادی این شرکتها در مقایسه با شرکتهای گروه کنترل تفاوت معناداری خواهد داشت.
کاسیزنک و مکنیکلاس (۲۰۰۲) نشان دادند شرکتهای با سود غیر منتظره مثبت در فصلهای بعدی ارزش بازار بالاتری به دست آوردهاند. این ارزش بالاتر حتی برای شرکتهایی که به شکل سیستماتیک و نه با اتکا به عملکرد واقعی خود توانسته اند پیشبینی تحلیلگران را محقق سازند نیز قابل مشاهده است. همچنین، تحقق سود پیش بینی شده توسط تحلیلگران موجب نمی شود که انتظارات سرمایهگذاران و تحلیلگران افزایش یابد. به عبارت دیگر، با تحقق سود پیشبینی شده در سال جاری، انتظارات سرمایهگذاران برای محقق ساختن سطح بالاتری از سود در سال آینده به وجود نمیآید.
براگستلر و ایمس (۲۰۰۶) توزیع سود غیرمنتظره سالانه را بررسی کردند و دریافتند که مدیران شرکت ها برای به دست آوردن سود غیر منتظره مثبت و یا اجتناب از سود غیر منتظره منفی، از هر دوی مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری و همچنین پیش بینی سود کاهشی بهره گرفتهاند. این یافته ها سازگار با تحقیقاتی است که به بررسی انگیزه مدیران جهت اجتناب از گزارش سود غیر منتظره منفی پرداختهاند.