احساس هویت جنبه های گوناگون دارد؛ جنبه روانی آن باعث شکل گیری «من درونی» نوجووان می شود. او در این دوره باید بتواند بین زندگی گذشته و شخصیت دوره های قبلی خویش با وضع کنونی و جدیدش، پیوند مناسبی ایجاد نماید.جنبه دیگر رشد نوجوان در این دوره، رشد فرهنگی میباشد. که عبارتست از بدست آوردن هویت بینشی و فکری و دست یافتن به شخصیت مذهبی است. از این رو این مرحله را می توان زیربنای اساسی مراحل بعد رشد روانی- فرهنگی دانست. اینکه او باید بتواند تمام دانش و برداشتهایی را که در گذشته در مورد خود پیدا نموده است را در یک مجموعه وقالب جای دهد، به صورتی که شخصیتی واحد و منسجم در خود بیابد و نسبت به گذشته و آینده دید روشنی پیدا نماید.
ویژگیهای اجتماعی فرد در دوره متوسطه:
در این سن فرد مایل است تا درنظام اجتماعی بزرگ تر (فراتر از خانواده) جایی داشته باشد و وظایف خود را به انجام برساند؛ نوجوان دخالت عامل انسانی را در رفاه و سعادت زندگی اجتماعی درک می کند. در این دوره رشد وتکامل عاطفی به تبع تغییرات عمده ای که در ارگانیسم فرد به تبع تغییرات جسمی حاصل می گردد، اهمیت خاصی می ابد. پسر برای مرد شدن و دختر برای زن بودن آماده می شود. آنچه فرد می آموزد بیشتر جنبه عاطفی و اجتماعی دارد تا جنبه عقلانی. استدلال عاطفی در فرد تقویت می شود. پسرو دختر یاد می گیرند که چگونه یکدیگر را به خود جلب نمایند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
علاوه بر آن، آنها یاد می گیرند که چگونه با هم جهت رسیدن به تفاهم برای تامین منافع عمومی را و صرفنظر کردن از اختلافات شخصی را به منظور نیل به هدف مشترک فرا می گیرند. بنابراین مدرسه باید هدفهای خاصی را به منظور توجه به این دسته از ویژگیهای افراد بالغ انجام دهد. همچنین در این دوره علاقه و رغبت به حرفه و شغل در افراد ظاهر می شود و جنبه نوع دوستی نیز در فرد ظاهر می گردد.(شریعتمداری،۱۳۷۶: ۱۴۵-۴۶).
از نظر دکتر ملکی مجموعه ویژگیها و علایق اجتماعی نوجوان چنین است.
- در مرحله اول این دوره نوجوان متمایل به عالم درون است و شخصیت خود را می جوید و در مرحله دوم رفته رفته خود را بخشی از نظام اجتماعی می داند
- مایل به انجام کارهای جامعه است و به افراد جامعه خود چه آنها را بشناسد و چه نشناسد خدمت می کند و آماده همکاری با دیگران است
- بیشتر از راضی کردن اطرافیان به مسولیت انسانی خود توجه دارد(ملکی،۱۳۸۳، ۳۷).
نقش اجتماعی نوجوان در جامعه
در مرحله اول دوره نوجوانی که فرد در دوره راهنمایی تحصیل می نماید، علایق و نیازهای او توسعه می یابد و روابط اجتماعی وسیعتر از خانواده برای او مطرح می شود.در این سن دانش آموز باید به وظایف خود در مقابل دیگران و کل جامعه آشنا شود و قوانین و مقررات جامعه را بهتر درک نماید.
در این دوره گرایش به گروه های همسالان تقویت می شود و رفتار و گفتار، افکار و نظرات دوستان و گروه همسالان بیشتر از خانواده برای او اهمیت پیدا می نماید.با ورود به مرحله دوم نوجوانی و سن دبیرستان دنیای وسیع تری در جلو چشم دانش آموزان باز می شود. در این مرحله نوجوان خود را در مقابل جامعه مسئول می داند و می خواهد در حل مشکلات و معضلات جامعه نقشی داشته باشد و از طرف دیگر جامعه نیز از او انتظاراتی دارد.
همچنانکه دیدیم در این دوره هم ویژگیهای روانشناختی یادگیرنده متفاوت است و هم ویژگیهای اجتماعی او، در این دوره برنامه درسی باید دو مورد را لحاظ نماید. اولاً اینکه از آنجا که ویژگی برجسته این مرحله هویت یابی است، لذا برنامه ریزی درسی باید در ایجاد و شکل گرفتن هویت در نوجوان مددکارش باشد. دوماً، ویژگی برجسته دیگر این دوره نیاز به استقلال از طرف فرد می باشد. این استقلال دو بعد را داراست: استقلال عاطفی و استقلال اقتصادی.
در بعد عاطفی، برنامه درسی باید در یافتن هویت صحیح و معرفی آن به نوجوان نقش خود را ایفا نماید. به گونه ای که خطرات ناشی از تبادلات فرهنگی، مخصوصاً در دنیای کنونی جهانی شده که به گونه ای اعجاب انگیز با هم گره خورده در ارتباط هست، را بتوان تا حد ممکن محدود نمود.
در بعد اقتصادی، برنامه درسی باید به گونه ای تدوین شود که نوجوان را برای برعهده گرفتن مسئولیت و شغل و حرفه ای آماده نماید. لذا برنامه درسی باید ویژگیهای زیر را دربر گیرد :
۱- اجرای نقش اجتماعی جنس مذکر و مونث، ۲- مستقل ساختن خود از والدین و سایر بزرگسالان ۴- انتخاب شغل و آمادگی برای آن ۵- آمادگی برای ازدواج و زندگی خانوادگی۶- توسعه و رشد مهارتهای عقلانی و مفاهیم لازم جهت صلاحیت مدنی یا اجتماعی۷- کسب و تحصیل ارزشها و مبانی اخلاقی به عنوان راهنما در رفتار۸- ایجاد و پرورش هویت ملی ودینی در بین نوجوانان: این امر از لطمات مربوط به بحران هویت در بین نوجوانان می کاهد. یکی از مقتضیات و مناسبات نوگرای، اطلاعات و آگاهی های جدید است. انفجار اطلاعات ذهن مدون و شکل یافته انسان را مشوش و درهم می سازد بنابراین دست یافتن به شخصیتی ثابت در این زمینه می تواند انسان را در مواجهه با این سیل خروشان یاری رساند.
پس بنابراین نقش برنامه ریزی درسی در شکل دهی به هویت دینی وملی نقشی بی بدیل است این مهم از طریق محتوای کتاب های درسی به مخاطبان منتقل می شود. از آنجا که دوره نوجوانی دوران هویت یابی است و این دوران متقارن با دوره متوسطه می باشد. وبرنامه ریزی درسی در نقش مهمی در این زمینه خواهد داشت از طرف دیگردر نظام آموزشی ایران کتاب های درسی به طور متمرکز محور کار مدارس هستند ودر نتیجه برنامه یزان باید به محتوای کتاب های درسی در جهت پرورش وتقویت هویت دینی وهویت ملی دانش آموزان بیشتر توجهداشته باشند.
مولفه های هویت ملی:
هویت ملی بالاترین سطح هویت جمعی در یک جامعه است که از یک طرف در درون جامعه نوعی همبستگی وانسجام بین اعضای خود ایجاد می کند واز طرف دیگر این جامعه را به عنوان یک کل ازجوامع دیگر متفاوت ومتمایز نشان می دهد در نگاهی اجمالی برخی تعاریف هویت ملی بر عناصر یکپارچه کننده واحد سیاسی مستقل تاکید دارند وآن را مجموعه ای از گرایشات ونگرش های ملیت به عوامل وعناصر هویت بخش ویکپارچه کننده در سطح یک کشور به عنوان یک واحد سیاسی ملی تعریف می کنند؛ برخی به جنبه روانی آن تاکید دارند یعنی افرادی که از لحاظ قانونی عضو یک واحد سیاسی هستند واز نظر روانی خود را متعلق به اعضاءآن واحد تلقی می کنند که این امر به نوبه خود در بقا نظام سیاسی جامعه تاثیری عمیق خواهد داشت عده ای مشترکات ملی ودلبستگی به آن را عنصر اصلی هویت ملی دانسته اند.مولفه های هویت ساز ملی از دیدگاه جامعه شناسان وانسان شناسان در سه عامل مکان،زمان وفرهنگ خلاصه می شود، ابعادی که بیشتر برای مشخص ساختن مولفه های هویت ملی به کار می رودعبارتند از: ۱)تاکید بر خصوصیات سرزمینی – اقلیمی ۲)تاکید بر زبان وادبیات وفرهنگ بومی ۳) تاکید بر اسطوره های تاریخی (ذکایی،۸۷) .
میر محمدی عناصر هویت ایرانی را در چهار دسته از ارزشها طبقه بندی می کند.
۱-ارزش های ملی: (مشترکات فرهنگی اعم از سرزمین، زبان نهادهای ملی، سنت ها وادبیات ملی)
۲-ارزش های انسانی) :کلیه اصول وقواعد انسانی فارغ از هر گونه محدودیتهای اجتماعی وجغرافیایی) ۳- ارزش های اجتماعی: (شامل اصول وقواعد اجتماعی که جامعه را استحکام می بخشد)
۴- ارزش های دینی:(شامل مشترکات دینی)(میر محمدی،۱۳۸۳،ص۳۲۳) در کشور ایران منابع هویت ملی عبارتند از:۱- منبع دینی ۲- منبع باستانی ۳- منبع غربی(سریع القلم،۱۳۸۳) رواسانی هویت ملی در ایران را به طور عمده دارای سه پایگاه می داند ۱- پایگاه تاریخی(ایرانیت که به دوران باستان بر می گردد ۲- پایگاه دینی(اسلامیت)که به تاریخ ایران بعد از ورود اسلام بر می گردد.۳- پایگاه فرهنگ غربی که به طور عمده طی صد الی صدو پنجاه سال اخیر وارد ایران شده است (رواسانی،۱۳۸۰).
میلر برای تفکیک هویت ملی از سایر هویت ها چند عنصر را می شمارد .
تعلق خاطر وباور جمعی ومشترک ملت ها به وطن به یکدیگر وتعهد متقابل در مقابل هم.
داشتن تاریخ وقدمت تاریخی.
داشتن هویت فعال.
پیوند ووابستگی مردم به مکان وجغرافیایی خاص (میلر،۱۳۸۳ص۲۹).
در این پژوهش مولفه های هویت ملی در ابعاد (تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی وسیاسی ) مورد بررسی قرار گرفته. شاخصه های مورد بررسی بعد تاریخی در این پژوهش شامل مشاهیر، تاریخ وتمدن ، مسائل تاریخی، اقوام. شاخصه های مورد بررسی بعد فرهنگی، لباس وپوشش، ادبیات ، اعیاد وجشن ها، آداب ورسوم وسنت ها، اخلاق وفتار، هنر ومعماری، ضرب المثل هاواساطیر. شاخصه های مورد بررسی در بعد جغرافیایی وسیاسی شامل، دفاع، جنگ، پرچم، انتخابات، ولایت فقیه، نظام سیاسی ایران ، شعارهای انقلاب، قانون اساسی، شهادت وایثار، ملت، جغرافیاو وطن.
مولفه های هویت دینی:
دین به معنای کلی کلمه یکی از نیازهای اساسی بشر است وبه تعبیر قران امری فطری است شاید مردمی را نتوان یافت در تاریخ که به کلی فارق از مقوله دین ودینداری به معنای اعم کلمه ونه مصداق خاصی از دین – زیسته باشند .ویل دورانت، مورخ آمریکایی که یکی از بزرگ ترین کتاب های تاریخ زندگی بشر را نوشته است می گوید حتی مورخ شکاک هم در برابر دین فروتنانه تعظیم می کند .
مولفه های هویت دینی از نظر ذکایی شامل بعد نظری(نگرشها، ارزشها) که شامل اعتقادات دینی،آگاهی دینی، ارزش های دینی، دین باوری ودین آگاهی، عادات ورفتار در چهار چوب ضوابط ومقررات دینی، حمایت معتدل نسبت به حفظ وتداوم فرهنگ دینی جامعه گرایش به مطالعه وکسب آگاهیهای دینی بیشتر، آمادگی برای استدلال. وبعد عملی(رفتارها وپیامدهای تعهد رفتاری) شامل عمل به مناسک ودستورات مذهبی، دفاع از حریم مذهب، حضور در فعالیت های مذهبی، توجه به پیامدهای اجتماعی مذهب (ذکایی ،۱۳۸۷).
[۱۸]چارلز گلاک برای هویت دینی ۵ بعد متمایز را مشخص کرده است .
بعد تجربی دین : ناظر بر تجربه های معنوی زندگی که برای اشخاصی که به آن نایل می شوند این احساس ایجاد می شود که با خداوند یا یک امر متعالی در اتباط هستند .
بعد ایدئولوژیک دین : که ناظ بر اعتقاد به واقعیت اولوهیت (خداوند )وپیوست های آن (فرشتگان، جهنم وغیره )است.
بعد مناسکی : بر اعمالی که در چاچوب زندگی دینی انجام داده می شود ناظر است (مثل نماز، روزه، زیارت وامثال آن).
بعد عقلانی: که ناظر بر شناخت اصول متون مقدس ادیان است .
بعد پیامدی : یعنی تبعات تجربه ها، اعمال واعتقادات دینی افراد در زمینه های مختلف زندگی(طالبان،۷۸،ص۳۵).
در این پژوهش مولفه هویت دینی در دوبعد نظری (گرایش ها وارزشها ) وبعد عملی (رفتارها وپیامد های تعهد رفتاری ) مود بررسی قرار گرفته است. شاخص های مورد بررسی بعد نظری در این پژوهش شامل اعتقادات دینی، ارزشهای دینی، آگاهی دینی واستدلال . شاخصه های مورد بررسی بعد عملی در این پژوهش شامل، عمل به مناسک ودستورات مذهبی، دفاع از حریم مذهب حضورو در فعالیت های مذهبی
تاریخچه هویت:
عناصر هویتی جامعه ایران پیش از ظهور اسلام.
در بررسی تاریخی وبه گواه بسیاری، جامعه ایران،از دیر باز همیشه جامعه ای دینی بوده وبه نسبت جوامع دیگر در این جامعه، دین اساس وپایه مستحکمی در نظام اجتماعی داشته است. به خاطر اهمیت دین در جامعه ایران است که دین زرتشت در زمره اولین دین توحیدی شناخته می شود که بر مبنای آن یک نظام اجتماعی فراگیر در گستره یکی از بزرگترین امپراطوری های تاریخ بشری شکل گرفته است.دین زرتشت دین یکتا پرستی عالی بود که خدای آن برتر از همه چیزها بود واز هر نوع شرک وبت پرستی وچند خدایی بر حذر بود. به اعتقاد زرتشت اگر چه جهان معرکه مبارزه شیطان با اهورامزدا است وگهگاه نیروهای اهریمن نیز بر نیروهای اهورایی غلبه می کنند، اما نهایت کار با نیروهای اهورایی است وبدی وزشتی ونادرستی،که از نیروهای اهریمن هستند از جهان بر می افتند. حق در همه جا پیروز می شود وهرگونه شر وفساد ازمیان می رود در آن زمان نیکوکاران در بهشت به اهورامزدا وپلیدان در جهنم به اهریمن خواهند پیوست. این دو اصل از اصول ادیان توحیدی، یعنی توحید ومعاد است که از عصر هخامنشیان در میان ایرانیان وجود داشته است. اگرچه در دوره هایی در فاصله سلسله هخامنشیان وساسانیان بنا بر روایاتی این اصول تا حدودی دچار خدشه شده بود، در باب اخلاقیات مقررات وهنجارها نیزدر این دین دستورالعمل هایی وجود داشته است که استمرار آنها را امروز نیز در باورها واعتقادات مردم می بینیم. در آیین زرتشت کسی خوب است که آنچه بر خود روا نمی دارد بر دیگران نیز روا ندارد.در اوستا آمده انسان سه وظیفه دارد، یکی اینکه دشمن خود را دوست کند،دیگر آنکه آدم پلید را پاکیزه سازد وسوم آنکه نادان را دانا گرداند. بزرگترین فضیلت نیز تقواست وپس از آن شرف ودرستی در کردار وگفتار است.در این دین بدترین گناه کفر والحاد است، ربا خواری وفحشا به هر طریق گناهی بزرگ محسوب می شود که جزای آن مرگ است، ربا نیز حرام شمرده شده است، از نظر دین زرتشت مهمترین، وظیفه آدمی در زندگی، پرستش خدا وپاکیزه کردن خود برای او، نیز قربانی کردن ونماز به جای آوردن برای اوست.از راه دعا ونماز است که می توان به خدا تقرب پیدا کرد.بسیاری از باورها ومقررات دینی که امروز در ایران رواج دارد، بر اساس روایت ویل دورانت از میانه قرن دهم تا ششم قبل از میلاد در میان ایرانیان رواج داشته وبخشی از هویت وساختار نظام اجتماعی آنان را شکل داده است.قدمت این نگرش اجتماعی به دین وفراگیری آن درکل نظام اجتماعی ایران ظاهرأ منحصر به قوم ایرانی بوده است وبه نظر میرسد این رویکرد قوم ایرانی به دین همچنان سر فصل چالش هویتی در جامعه ایران در طی یکصد سال اخیروچالش های ریشه دار در مواجهه ایران وغرب در دوره معاصر باشد. تاثیر ونفوذ دین در نظام اجتماعی ایران صرفأ در بعد اعتقادات وباورها وبرخی از آداب وشعائردینی نبوده است، تقریبأاین تاثیردر همه ارکان نظام اجتماعی بوده است.بسیاری از علوم ومعارف جامعه ایران مانند علم نجوم وطب تحت تاثیر آموزه های دینی بوده است. نظام سیاسی کشور وحکومت نیز بخش عمده ای از اعتبار خود را از دین می گرفت. خصوصأ از آنجا که کشور ایران همیشه از اقوام وملیت های بسیار متکثر تشکیل می شد ومعمولأ سلسله های حکومتی از زمان هخامنشیان نیز نوعی خود مختاری محلی ومنطقه ای برای مناطق زیر نفوذ قایل بودند.آنچه وحدت قلمرو وسرزمین ایران را علی رغم همه تنوعات قومی ومنطقه ای برقرار ساخت،عمدتأ وحدت بر مبنای نظام دینی واعتقادات مشترک ونیز ادبیات هنر وبسیاری از آداب ورسوم مشترک بود. بنابراین از همان آغاز شکل گیری تمدن ایرانی یعنی از عصر هخامنشیان،دین یکی از محورهای عمده نظام سیاسی وحفظ وتحکیم آن محسوب می شود.در ایران همیشه دفاع از سرزمین وحدود وثغور کشور در برابر بیگانگان یک وظیفه دینی وپیروزی اهورامزدا بر اهریمن تلقی شده است، پادشاهان ایرانی همیشه در کشور گشایی وغلبه بر دشمنان کشور وحتی یکپارچگی آن از غیرت دینی مردم سود جسته اند. در جامعه ایرانی حتی کار وفعالیت اقتصادی نیز یک وظیفه دینی محسوب می شده است.علاوه بر دین سایر عناصر هویتی ایرانیان عبارت بوده است از: ادبیات فارسی، موسیقی، اساطیر، هنر، صنعت،علم وآداب ورسوم ایرانی، شجاعت مردانگی ومروت چه در جنگ وچه در صلح ونیز گرایش عمیق به حماسه، خصوصأ حماسه های ملی ایرانی. در ایران ادبیات از دیر باز مورد علاقه مردم ونیز حکومت ها بوده است.اگرچه در آغاز واثنای تاریخ، ایرانیان بعضأ به زبان های گوناگون سخن گفته اند، لیکن زبان فارسی باستانی به ویژه از زمان داریوش اول هخامنشی اهمیت واعتبار یافت، وپادشاه زبان فارسی را که با زبان سانسکریت پیوند نزدیکی داشت، به عنوان زبان اصلی امپراطوری خود رواج داد.دردوره ساسانیان نیز شاهان ساسانی حامی اصلی ادبیات وزبان پهلوی که همان فارسی باستانی است بودند وبسیاری از آثار افلاطون وارسطو در دوره خسرو انوشیروان به زبان پهلوی ترجمه شد ودر دانشگاه جندی شاپور تدریس می شد.علاقه مردم ودربار به موسیقی واساطیر نیز چیزی است که ویل دورانت بر آن تاکید گذاشته است ومعتقد است چنانچه اساطیر ایرانی خصوصأ تصور آنها درباره بهشت عدن به ادبیات اروپایی راه پیدا می کرد،آن را با میدان وسیعی از استعارات وتشبیهات روبرو می ساخت وبه آن عمق بیشتری می بخشید. از دیر باز هنر وصنعت وعلم نیزبسیار درایران مورد توجه بوده است وبخشی از هویت ایرانیان در هنر،معماری وصنایعی است که با ویژگی های خاص خود استمرار یافته وهمچنان اقوام، ملیت ها ونسلهایی که در ایران می زیسته اند به هم پیوند داده است.از جمله آثار هنری ایرانیان،هنر گچ بری، لعاب کاری وتزیین است.این هنر به ویژه از دوره ساسانیان در ایران قوت گرفته است وحتی مکتبی نیز در نقاشی در این دوره تاسیس شد که به مانی منسب است. معماری وبنای ساختمان های مجلل نیزاز جمله آثار دیگر ایرانیان بوده است. دورانت از بناهای مجللی نام می برد که صرفأ در ایران می توان آنها را کشف کرد وقبل از آن نیز در جای دیگرنظیر آنها کشف نشده است.به نظر دورانت، ایرانیان در معماری سبک خودشان را داشتند واین سبک بعدأ مورد بهره برداری اروپاییان قرار گرفت؛ نکته جالب توجهی که دورانت درباره هنر ایرانی ذکر کرده است، این است که عناصر این هنر عمدتأاز خارج به عاریت گرفته شده است. پارسیان از هرجا نمونه های هنری را اخذ می کردند.اما مهارت فوق العاده آنها درسنتزآن بود واین همان چیزی است که به آن هویت مستقل وفوق العاده برجسته وبی نظیر می بخشد.آنچه مایه امتیاز هنر پارسی است وآن را قایم به ذات و ومستقل و مشخص از معماری های دیگر ساخته است، همان جمع شدن این عناصر مختلف وهماهنگ ساختن آنها با یکدیگر بوده است. ویل دورانت از آداب ورسوم بسیار مجلل واشرافی ایرانیان نیزبه عنوان یکی از مولفه های قوم ایرانی یاد می کند وآن را از زمان هخامنشیان ساری وجاری می داند. این آداب ورسوم همچنان تا دوره ساسانیان استمرار داشت ومایه سرمشق برای یونیان وبسیاری از ملل متمدن پس از آن بود.
هویت در جامعه ایرانی در دوره تمدن اسلامی تا عصر صفویه:
با ظهور اسلام وفتح ایران توسط مسلمین حدود دویست سال تقریباً فرهنگ وتمدن ایرانی به صورت دیگری استمرار یافت وجامعه ایران در پرتو تمدن سرتا سری اسلام قرار گرفت که تالیف وترکیبی از آیین محمدی(ص) وآثار فرهنگی تمدن های فتح شده به دست مسلمین مثل ایران،مصر ویونان بود.در این مدت اگرچه جامعه ایرانی بالاستقلال وجود نداشت، اما تمدن وفرهنگ ایرانی کار مایه تمدن بزرگ اسلامی بود وموجب شکوفایی آن شد.مسلمانان پس از فتح ایران، متوجه آثارادبی و هنری ومعماری بسیار شکوهمندی شدند وبعد ها از این آثار در ساختن تمدن شکوفای اسلامی بهره مند شدند. از دوره حکومت خلفای عباسی وبه ویژه ابوالعباس سفاح، مجدداًفرهنگ وتمدن ایرانی مورد توجه قرار گرفت. از آنجا که اکثر کسانی که سفاح را به خلافت رسانده بودند از نژاد وفرهنگ ایرانی بودند.بنابراین خلافت وی موجب شد تا پس از بیش از یک قرن، مجدداً ایرانیان خود را بازیابند ودرصدد استقلال خود بر آیند.از اواخر قرن چهارم تا حمله مغولان نیز غزنویان وسلجوقیان وخوارزمشاهیان بر ایران حکومت داشتند.پس از آن نیز دو قرن در ایران وبسیاری از سرزمینهای دیگراسلامی، مغولان وتیموریان حکومت کردند که از سیاه ترین تاریخ دوران ایران به شمار می رود.تا قرن دهم هجری، تلاش های سیاسی برای تشکیل نظام سیاسی، اجتماعی ایران به توفیق نیانجامید. لیکن از میانه قرن چهارم هجری، تلاش های فرهنگی برای احیای هویت ایرانی آغاز شد وبه تدریج به نتیجه مطلوب انجامید.زبان فارسی در نظم ونثر، یکی از مهمترین ارکان هویت ایرانی را از لابلای حوادث سخت تاریخی واز تسلط زبان عربی بر کل امپراطوری اسلامی بیرون آورده وبا رسم الخط زیبای عربی ترکیب کرده واز طریق آن صدای هویت ایرانی را تقویت کردند. از آنجا که ایرانیان از دیر باز ادبیات وزبان را به عنوان یکی از عناصر اصلی هویتی خود تکریم می نمودند، در این دوره بیش از گذشته،این ادبیات آنان را به وجد آورده وسرشار از عواطف ومهر ایرانی می کرد؛ این نیاز اصل جامعه بود که حماسه سرایان بزرگ وبی نظیری را در تاریخ ایران از این عصر بوجود آورد. بیشترین شاعران بزرگ ایرانی در این دوران،بوجود آمده اند یعنی از قرن چهارم تا دهم که نظام اجتماعی ایران دستخوش دست اندازی ترکان شرقی، مغولان وتیموریانی بود که از شمال شرقی ایران را تسخیر کرده بودند. از جمله نمادهای هویت ایرانی در این دوران علاوه بر شعرا وادبایش، دانشمندان بزرگی است که از سنتز علوم، دانش ها ومعارف پیش از اسلام ونیز معارف اسلامی،بزرگترین خدمات را به تمدن اسلامی وپاسداری از هویت ایرانی انجام داده اند.در این دوران علاوه بر گروه وسیع اطباء وسیاستمداران ایرانی که در جهان اسلام به خدمت مشغول بودند دانشمندان بزرگی چون ابوعلی سینا، فیلسوف وطبیب بزرگ جهان اسلام که بزرگترین فیلسوف بزرگ قرون وسطی محسوب می شود، زکریای رازی ،بزرگ ترین طبیب قرون وسطی وخواجه نظام الملک در علم سیاست واداره جامعه سرآمد دوران بود، در تمدن اسلامی وایرانی عرضه شدند ونگذاشتند ایرانی حتی درزمانی که دارای یک نظام سیاسی، اجتماعی مستقلی نبود نیز هویت خود را از دست بدهد. بعدها در دوران تسلط مغولان بر ایران نیز دانشمندان بزرگی مانند خواجه رشیدالدین منجم بزرگ عالم اسلام وایران پیدا شدند وهم در زمینه علم وهم در زمینه اداره کشور خدمات شایانی از خود نشان دادند. نکته حایز اهمیت این است که در طی دوران حاکمیت ترکان شرقی، مغولان وتیموریان بر ایران چون مذهب غالب بر ایران مذهب اهل تسنن بود، بنابراین در حوزه دین،در این دوره حدود ۶ قرن هیچ گاه این مذهب نتوانست در ایران فراگیر شده عنوان بخشی اساسی از هویت ایرانیان باشد. ز میان فرق اسلامی، نزدیکترین مذهب پیشین ایرانیان، مذهب شیعه بود.بسیاری از ایرانیان در خفا به مذهب شیعه بودند واز ترس مذهب غالب آن را اعلام نمی کردند.حکیم ابوالقاسم فردوسی به احتمال آنکه شیعه بوده، تا مدتی مبغوض سلطان محمود غزنوی بوده است. ولی در هر حال آنچه مسلم است یکی از عناصر اصلی هویت ایرانیان در این دوران به دلیل عدم تجانس مذهب حکمرانان با مردم مغفول مانده است. در این دوران اگر چه مانع جدی بر سر اجزا دیگر، هویتی ملیت ایرانی نبوده است لیکن مانع بزرگی بر سر تحقق مذهب مشترک آنان وجود داشته است.
هویت ازعصر صفویه به بعد:
از دوره حکومت صفویان است که این مانع اساسی برداشته شده وشاه اسماعیل صفوی برای تحکیم هویت ایرانی وانسجام درونی نظام اجتماعی ایران مذهب شیعه را رواج داده وآن را به طور غیر رسمی ودر خفا ودر میان ایرانیان مرسوم بود، رسمیت بخشید در واقع شاه اسماعیل نیز مانند اردشیر بابکان یکی از ارکان اساسی نظام اجتماعی ایران را مذهب دانست وهمانطور که اردشیر با رسمیت بخشیدن آیین زرتشتی،مجدداً نظام اجتماعی به هم ریخته ودرگیر تشتت وملوک الطوایفی بیرون آمده از عصر اشکانی را انسجام بخشید، شاه اسماعیل نیز مذهب شیعه را به عنوان آیین سازگار با هویت ایرانی باز شناخت وبدین وسیله بار دیگر با تقویت این بخش از هویت ایرانی، نظام اجتماعی ایران را تشکیل داد وآن را در برابر تهاجم ها ودست اندازی خارجی ونیز تشتت داخلی بیمه ساخت. به هر حال آنچه مسلم است رسمیت یافتن این مذهب در ایران، یکی از دلایل خروج نظام اجتماعی ایران از بن بست واعتلا وشکوفایی آن در عصر صفویه است. بعلاوه شکل گیری نظام اجتماعی ایران از این دوره واستحکام درونی آن بود که مانع شد تا ایران در دوره ای که اکثر ملل حتی اسلامی به زیر سلطه غرب رفتند،سلطه استعماری را تجربه نکند وهمچنان استقلال خود را حفظ کند (معید فر،۸۵،صص۱۱۱-۱۲۱).
تاثیر انقلاب اسلامی در شکل گیری هویت وفرهنگ ایرانی نیز به شرح زیر است تاسیس حکومت براساس فرهنگ مذهبی – ملی (تشیع)، اصل ولایت فقیه، استقلال کشور از دیگر قدرت ها، حفظ تمامیت ارضی در جنگ هشت ساله، قهرمانا ن وشخصیت های سیاسی ونظامی، پایه گذاری ومردم سالاری دینی، الهام بخشی در جهان اسلام، دستیابی به پیشرفت های شگرف در ابعاد مختلف وغیره (عبدی،۱۳۸۷،ص۶۲).
هویت ملی در دوران جدید پاره ای از صاحب نظران که بیشتر با عینک امروز به جهان دیروز می نگرند در بحث از هویت وهویت ملی این مفهوم را تخطئه می کنند واصولاَانواع هویت ها را مفاهیمی موهوم می دانند که اغلب به واسطه ایدئولوژی های کلی پرداز عصر مدرن عنوان شده اند از نظر اینان این ایدئولوژی هایی که در پی اثبات خود هستند مجبورند “غیرت پرداز “باشند یا هویت ساز شوند بنابراین معتقدند که خودیابی وبازگشت به خویشتن به معنای بازگشت به گذشته ای مشخص نیست بلکه معنای آن تاسیس خود وخویشتن جدیدی است که البته نیازمند آن است تا غیر ودشمنی از آن خود بیابد وبسازد ودر مقابله با آن غیر به خود هویت بخشد(بشیریه،۸۶ص۱۱۵).
سابقه علمی پیشینه تحقیق در ایران و خارج از کشور
ایران:
هویت از جمله مفاهیمی میان رشته ای است که در حوزه های مختلفی همچون اخلاق ،عرفان،فرهنگ ،سیاست، امنیت وحتی اقتصاد به آن پرداخته اند، ودر روان شناسی وعلوم اجتماعی از بحث های پایه ای محسوب می شود.
در اینجا ما ابتدا به پژوهش هایی که با موضوع هویت ملی ودینی است پرداختیم وبعد به پژوهش هایی که با موضوع هویت دینی انجام شده وپس از آن به پژوهش هایی که با هویت ملی کار کردند پرداختیم ودر آخر به پژوهشی که در زمینه تحلیل محتوا است پرداختیم
در مورد پژوهش هایی که در ایران با موضوع هویت ملی ودینی در کتاب های درسی انجام شده با عنوان جایگاه هویت ملی ودینی در کتب درسی دوره متوسطه.هدف این پژوهش تبیین جایگاه هویت ملی ودینی در کتب درسی دوره متوسطه،برای انجام این پژوهش ۶ سوال مطرح کرده،۱- هویت در کتب درسی به چه معنی مطرح شده است؟۲- مولفه های هویت (ابعاد وعناصر) هویت کتب درسی کدامند؟۳-کدام بعد از ابعاد هویت (ملی ودینی) در کتب درسی مورد توجه قرار گرفته اند؟۴-موانع طرح همه جانبه ابعاد(ملی ودینی) در کتب درسی کدامند؟۵- چالش های پیش روی طرح مسئله هویت ملی ودینی در کتب درسی کدامند؟۶- راهکارهای بهبود جایگاه هویت ملی ودینی در کتب درسی کدامند؟برای سوال پژوهشی ۲و۱ شاخص هایی را برای هویت ملی ودینی انتخاب کرده که برای هویت ملی ۶ شاخص که عبارتند از ۱- ادبیات ملی ۲- قومیت۳- سنت۴- دین۵-مشترکات ملی۶احساس تعلق. برای هویت دینی ۶ شاخص که عبارتند از: ۱- آگاهی ۲ - خداشناسی ۳- انسان شناسی ۴- التزام عملی ۵-نگرش دینی۶- جهاد. در مورد جواب سوال ۳ به تحلیل محتوای ۷ کتاب درسی پرداخته برای هویت ملی ۴ کتاب (جامعه شناسی ۲و۱ وتاریخ ادبیات ایران) وبرای هویت دینی ۳ کتاب (دین وزندگی۳و۲و۱) را تحلیل کرده ؛و با توجه به نتیجه بدست آمده بیشترین شاخصی برای هویت ملی در کتاب های درسی به آن پرداخته شده مقوله سنت است وبرای هویت دینی بیشترین شاخصی که به آن پرداخته شده بود خداشناسی بود، وبا توجه به نتیجه پژوهش بدست آمده ،از جمله موانع طرح همه جانبه هویت ملی ودینی در کتب درسی رویکرد ما به تعلیم وتربیت نوین. بر ایده اقتباص متمرکز بوده است(علیرضایی،۱۳۸۵). پژوهش دیگری که در زمینه هویت دینی با عنوان بررسی تاثیر خانواده وکتاب های درسی دینی به هویت دینی دانش آموزان دختر دوره پیش دانشگاهی تبریز. هدف این پژوهش روشن شدن وضعیت هویت دینی دانش آموزان در گذر از شیوه فرزند پروری خانواده وبرنامه درسی دینی در گذر از کتاب های درسی دینی می باشد. این پژوهش به روش کیفی انجام گرفته، با بهره گرفتن از روش مثلث سازی اطلاعات عمیقی از طریق ۲۴ پرسشنامه از والدین ۱۲ مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته از دانش آموزان وتحلیل کتاب های درس دینی دوره متوسطه به دست آمده، نتایج تحلیل کیفی نشان می دهد که وضعیت هویت دینی نوجوانان به سه سطح هویت دینی دست یافته ،در حال دستیابی، دست نایافته، شیوه فرزند پروری در سه سطح،صمیمی، بی تفاوت وسخت گیرقابل تقسیم است. نوجوانانی که والدین مذهبی در حد معمولی، اهل گفتگو ومنطقی دارند از هویت دینی شکل یافته بر خوردارند ویا مراحل دستیابی به هویت دینی شکل یافته راطی می کنند، ونوجوانانی که والدین مذهبی، بی تفاوت ویا سخت گیر دارند دارای هویت دست نایافته هستند ودر گذر از این تحلیل ها محقق به این نتیجه رسیده که کتاب های درسی دینی کمترین تاثیر را بر هویت دینی دانش آموزان دارد وتقریبا تاثیری در تعمیق ارزشهای دینی ندارد(قلی زاده برهانی،۱۳۸۵ ).
پژوهش دیگرتحت عنوان بررسی هویت دینی وتفکر انتقادی ورابطه این دو، در دانش جویان ۲۲-۲۰ ساله در این پژوهش که با روش کیفی انجام شده است با توجه به اهمیتی که دین در شکل گیری کل هویت فرد دارد ونیز تاثیر رشد تفکر وشناخت انسان در این فرایند، به بررسی وضعیت هویت دینی نوجوانان وچگونگی بهره گیری آنهااز مهارت تفکر انتقادی پرداخته .به این منظور با هشت دانشجوی دختر وپسر از دو رشته فیزیک وجامعه شناسی که در دانشگاه شهید بهشتی، مشغول به تحصیل بودند مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انجام شده. نتایج تحلیل کیفی مصاحبه ها نشان می دهد که وضعیت هویت دینی افراد ومیزان بهره مندی آنها از مهارت تفکر انتقادی، هرکدام قابل تقسیم به سه سطح است .هویت دینی شکل یافته، در حال شکل گیری ،شکل نایافته وتفکر انتقادی قوی، متوسط، ضعیف .کسانی که از مهارت تفکر انتقادی، به خوبی استفاده کرده یا می کننداز هویت دینی شکل یافته تری برخوردارند همچنین در این تحلیل ها، عوامل دیگری که بر شکل گیری هویت دینی افراد وچگونگی رشد تفکر انتقادی درآنها موثر بوده شناسایی شده که از آن جمله زمینه های مذهبی خانواده، عملکرد افراد به ظاهر دین دار در سطح جامعه، تاثیر روابطه دوستانه، تاثیر محیط مدرسه ومعلم وداشتن تعامل فکری با اساتید دانشگاه را نام برد(شهنشاهی،۸۳) .