در طول قرن بیستم ،همواره با تحول اساسی و بنیادین در تمام بخش های سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی خلیج فارس ،کشورهای عربی این منطقه با پدیده مهاجرت اقوام و افزایش ارتباطات رو به رو شدند . ساختار کشورهای عربی به ویژه در نیمه دوم قرن بیستم پس از بالا رفتن قیمت نفت ،به شدت دچار تغییر شد .جمعیت های جدید مهاجر ،فرهنگ ها،آرمان ها و حتی بافت جمعیتی،زبان و نژاد تازه ای را به کشورهای عربی منتقل کرده اند در کشورهای حاشیه ی غربی و جنوبی خلیج فارس مانند کویت ،قبایل و خانواده های حاکم بر آنها در راس هرم جامعه قرار دارند و از بالاترین سطح رفاه و ثروت فراوان برخوردارند . عرب های سکن در این کشور ،در جامعه خود مورد احترام بوده و معمولا از نظر اقتصادی تامین و مرفه هستند . جمعیت های مهاجر زیادی از از سایر کشورهای جهان به خصوص ایران در کویت زندگی می کنند و البته این گروه های جمعیتی در پایین ترین طبقات اجتماعی قرار دارند .
در قرن بیستم منطقه خلیج فارس شاهد تحولات عظیم مهاجرت بوده است . عمده این مهاجرت ها ناشی از رشد صنایع ،گسترش صنعت نفت ،ارتباطات و رشد و توسعه شهرنشینی بوده است .طرح های مهمی که در صنعت شیلات و کشتی سازی در قرن بیستم در کویت به وقوع پیوست که موجب جذب مهاجرینی از بنادر ساحلی ایران به ویژه از بوشهر،گردید .
نکته قابل توجه این است که مسیرهای مهاجرت در منطقه خلیج فارس در قرن بیستم،بیشتر از سمت کرانه های شمالی یعنی ایران به کرانه های حنوبی یعنی شیخ نشین های کویت و بحرین و قطر و امارات صورت گرفته است . به نظر میرسد دلیل اصلی این مهاجرت ها، دست یابی به شغل ، رفاه بیشتر توسط مهاجرین بوده است .در این میان نفت باعث تغییر نظام اقتصادی و اجتماعی شده است .
ایرانیان رکن اساسی نیروی کار ارائه شده در کشور کویت رااز زمان های گذشته تا به حال، تشکیل داده اند . این مسئله تا آنجا پیش رفت که در حال حاضر می توان گفت از مجموع جمعیت کویت ،بیش از ده درصد ایرانی و ایران الاصل می باشند . این عده در بحرین حدود بیست درصد از کل جمعیت جزیره را تشکیل می دهند .اکثر این مهاجرت ها به منظور کسب ثروت به آن سوی دریای پارس انجام گرفته است .(افشار سیستانی،جغرافیای تاریخی دریای پارس، ۱۳۷۶ : ۲۲۶)
در حال حاضر در کویت نیز اتباع ایرانی با مسائل و مشکلات مهاجرتی زیادی رو به رو هستند که علت عمده آن تحولات سیاسی است.
علاوه بر انگیزه های اقتصادی که از مهمترین عوامل مهاجرت ایرانیان به کویت در طول تاریخ بوده است ،عوامل سیاسی و اجتماعی نیز در این زمینه مؤثر بوده اند . بدین معنی که بسته به شرایط خاص سیاسی ، اجتماعی،اقتصادی و حتی فرهنگی ؛ در برهه هایی از تاریخ و تفاوت های موجود در ساختارها و نهاد های مختلف کشورهای واقع در دو سوی آب های خلیج فارس ، مهاجرت ها یی صورت گرفته اند . و در این میان اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران در طول قرن نوزده و بیست،نقش اساسی را در پیدایش این مهاجرت ها داشته اند .هر گاه که تحولات و رویدادهای تاریخی خاصی در کشور به وقوع می پیوست ،اقشار کم درآمد برای امرار معاش خود و از سوی دیگر مرفهین به منظور حفظ ارزش پولی سرمایه ی خویش به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که نیاز مبرم به نیروی انسانی در جهت تحرک اقتصاد خود داشت،مهاجرت می کردند .
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
از اوایل قرن نوزده میلادی، ساختارهای تجاری و نقش ترانزیتی بنادر جنوبی ایران ،دچار دگرگونی هایی شد .ضعف تدریجی دولت قاجار و جنگ های شدید در جبهه های شمالی ،موجب عدم توانایی این دولت در کنترل نواحی جنوبی کشور گردیده بود . اختلاف های مذهبی،فئودالیسم و حکومت خان خانی ،زندگی را برای مردم به ویژه کسبه و بازاریان مشکل ساخته بود .شورش های داخلی و سرکشی عشایر علیه دولت مرکزی سبب گردیده بود که کاروان ها و کالاهای وارده به بنادر در راه خود به بازارهای مصرف داخلی ،همواره در تهدید تجارت و چپاول باشند .نتیجتا عدم امنیت در راه های مواصلاتی،تجار و بازرگانان را به سمت یافتن مکانی امن تر جهت پیشبرد مقاصدشان می کشانید .به دنبال این امر ،بتدریج گروهی از بازرگانان جنوب ایران ابتدا مرکز کار و بعد ها محل سکونت خود را به شهر ها و بنادر آن سوی خلیج فارس ،مانند کویت ،منامه و… منتقل ساختند .
پس از جنگ های هرات و اشغال بنادر جنوبی ایران مانند جزیره خارگ و بوشهر و.. به دنبال عدم امنیت نمایندگان انگلیسی در بنادر،به تدریج دفاتر تجاری خود را از بوشهر و خارگ و خرمشهر به بصره و از آنجا به کویت منتقل کردند .
تا دهه پنجم قرن بیستم میلادی و به دنبال اکتشاف نفت ،مهمترین گروه مهاجران به سرزمین های عربی،ایرانیان و مصریان بودند . ایرانیان عمدتا در پالایشگاه های نفتی به عنوان نیروی کار ساده استخدام میشدند. در سال ۱۹۲۷م،ایرانیان به تنهایی ۴۸ درصد از مجموع مهاجران کویت را تشکیل میدادند اما به تدریج این نسبت کاهش یافت و به طوری که در سال ۱۹۳۷م،به ۴۲ درصد و در سال ۱۹۴۷م،به ۲۲ درصد رسید .با وجود این مهاجرین ایرانی تا سال ۱۹۴۲م،اکثریت جمعیت مهاجران را تشکیل می دادند و تنها پس از این سال بود که ایرانیان بعد از مهاجران عراقی ،در جایگاه دومین اقلیت مهاجر به کویت قرار گرفتند .شایان ذکر است که ایرانیان تا سال ۱۹۵۵م،پر جمعیت ترین گروه مهاجر غیرعرب ساکن در کویت را تشکیل می دادند .(زنده بودی، ۱۳۹۲ : ۶۸)
این ایرانیان مهاجر در شیخ نشین ها توانستند با بیش از یک قرن تلاش بی دریغ خود ،مؤسسات و نهادهای تجاری قدرتمندی را در این کشورها پایه گذاری کنند و در نهایت برای حفظ این دستاوردها تابعیت این شیخ نشین ها را که همگی در طول قرن بیستم حیات سیاسی خود را آغاز کردند ،پذیرفتند . این گروه های جمعیتی با وجود پذیرش ملیت جدید ،پس از گذشت یک قرن و نیم اقامت در کشورهای عربی کرانه های جنوبی خلیج فارس ،ارتباط خود را با ایران حفظ کرده و هنوز به زبان فارسی سخن می گویند . ایرانیان مهاجر جدیدتری که وارد این کشورها می شوند ،از حمایت مالی و معنوی ،همین خانواده های ایرانی برخوردار میشوند .همین ایرانی گرایی بوده که امروزه اعراب آنان را «ایرانی-کویتی» می خوانند .(ایرج افشار ، ۱۳۷۶ : ۲۳۱)
متقارن با قدرت گیری رضاشاه در ایران ،کویت نیز اندک اندک رو به ترقی می رفت. اما با افزایش نفوذ انگلیس بر کویت ،وضعیت و آمارایرانی های ساکن در آن که حدودا به ده هزار نفر می رسیدند ،سیر نزولی پیدا کرد . انگلیسی ها نفوذ خود را بعد از جنگ جهانی اول در کویت توسعه دادند و در این میان با حمایت از اعراب و اجحاف بر ایرانیان سعی در تقویت اختلاف میان عرب و ایرانی ها را داشتند . (روزنامه حبل المتین ،کلکته،س۳۳،ش۳۱،۲۵ سپتامبر ۱۹۲۵م،۶ مهر ۱۳۰۶ش،صص۱۹-۲۰)
یکی از رویدادهای شگفت انگیز نیمه قرن بیستم در ایران،ماجرای کشف حجاب بود. رضاشاه دستور داد که از ۸ ژانویه ۱۹۳۶م/۱۷ دی ۱۳۱۴ ه ش،هیچ زنی حق بر سر کردن چادر یا روسری را نخواهد داشت.از ۲۱ مارس ۱۹۳۶م/اول فروردین ۱۳۱۵،تشکیلات پلیس ،با ایجاد جو رعب و وحشت،دستور داشت هر زنی را که با حجاب در معابر مشاهده کند،با زور و خشونت چادر از سر او برگیرد .این واقعه در جنوب ایرا ن با جدیت و تعصب شدید،مواجه گردید و معضلات اجتماعی فراوانی را به بار آورد و نخستین واکنش به این دستور،مهاجرت بسیاری از مردم بنادر جنوب ایران و بندر بوشهرو تجار سرشناس ،خانواده های اصیل قدیمی بود که به سوی شیخ نشین های دوبی ،ابوظبی و کویت رفته و در آنجا زندگی خود را ادامه دادند و پس از سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ ،چنان در شیخ نشین ها از جایگاه اجتماعی محکمی برخوردار شده بودند و ترکیب جمعیتی شیخ نشین ها را با نژاد ایرانی آمیخته بودند که دیگر به وطن خویش بازنگشتند . (امیرهوشنگ انوری،خلیج فارس در نیمه نخست قرن بیستم،انتشارات خانه تاریخ و تصویر ابریشمی،۱۳۹۰ ،ص ۴۶۷)غلامحسین ساعدی در کتاب «اهل هوا»،در این باره می نویسد، « مسئله کشف حجاب اولین علت بوده و بزرگترین ضربت بر مسلمانان متعصب آن حواشی ،مامورین قیچی و قداره به دست ،بی هیچ مسئولیتی سراغ زن و مرد ساحل نشین می رفتند ،توی کوچه و بازار برقع و بتوله از صورت زنان می گرفتند و دامن هاشان را می چیدند و کوتاه می کردند و مردها را که تمام سال یک پیراهن کتانی سفید بیشتر بر تن نداشتند ،مجبور می ساختند که کت و شلوار بپوشند…»(غلامحسین ساعدی،اهل هوا، تهران،دانشگاه تهران،۱۳۴۵،صص۱۶-۱۵) « فشار بی رویه ماموران دولت بر ساکنین متعصب بنادر و جزایر خلیج فارس ،برای برداشتن حجاب و نقاب صورت زنان و قیچی کردن پیراهن های بلند مردان،سبب گردید که مردم مذهبی و متعصب بنادر و جزایر خلیج فارس ،گروه گروه شبانه با تمام افراد خانواده و اموال خویش در لنج های خود سوار شده و در حالی که اشک بر چشم داشتند محل زندگی آبا و اجدادی خود را ترک گفتند …»(نوربخش،حسن،خلیج فارس و جزایر ایرانی ،تهران،سنائی،۱۳۶۲،صص۷-۵۴)
مسئله مهاجرت غیرقانونی و به عبارتی قاچاق نیروی انسانی در سراسر قرن بیستم در منطقه خلیج فارس به مسئله ای عادی تبدیل شده بود . در جریان جنگ جهانی اول ،مهاجرت های غیرقانونی در منطقه خلیج فارس،اوج گرفت که بیشتر این مهاجرت ها برای فرار از فقر و مشکلات ناشی از جنگ در ایران بود . در دوران پهلوی نیز با وجود برنامه ها و تمهیدات دولت ایران برای جلوگیری از مهاجرت اتباع ایرانی ،باز هم این قبیل مهاجرت ها انجام می گرفت .البته این بار بیشتر مهاجرین ،فراریان سیاسی و مردم ناراضی از برخی سیاست های دولت پهلوی همچون کشف حجاب و یا سیاست هایی در قبال عشایر و …بودند که نمی توانستند به صورت قانونی از ایران مهاجرت کند . پس از جنگ جهانی دوم و با رونق گرفتن اقتصاد کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس و در نتیجه افزایش چشمگیرمهاجرت ایرانیان ،مهاجرت های غیرقانونی نیز بیش از پیش ادامه یافت و حتی به صورت یک مسئله و مشکل اساسی برای حکومت پهلوی و سپس جمهوری اسلامی ایران درآمد .بسیاری از این مهاجرت ها به وسیله لنج های ساده شخصی و با پذیرفتن خطرات بسیار دست به مهاجرت می زدند . در این میان یک شبکه از افراد رابط و قاچاقچیان نیروی انسانی به وجود آمده بود که با پذیرش ریسک بالا در انجام این کار ،درآمدهای خوبی را بدست می آوردند .در اوایل جمهوری اسلامی به دلیل درگیر بودن ایران در جبهه عراق و مشکلات جنگ ،قادر به پاسبانی دقیق و جلوگیری کامل از فعالیت های این شبکه های قاچاق نبود .اما در سال های اخیر و با توجه به استقرار نیروی دریایی ایران و رفتار قاطعانه آن در سواحل شمالی خلیج فارس در برابر مجرمین،درصد این گونه مهاجرت ها بسیار کم شده و به تبع آن امنیت اقتصادی و اجتماعی در منطقه برقرار است .(زنده بودی،۱۳۹۲ : ۷۱)
یکی از مسائل قابل ذکر در خصوص مهاجرین به کویت،وضعیت ایرانیان[۱۵] مقیم آن شیخ نشین است . موقعیت تجاری بندر کویت ،برای کارگران و بازرگانان ایرانی، مکانی مناسب برای مهاجرت به آنجا و شغل یابی در آن شیخ نشین بود .اما در پاره ای از مواقع ایرانیان مقیم کویت دچار مشکلاتی می شدند . به طور نمونه در سال های ۱۹۲۵ تا ۱۹۴۶م،اسنادی ناشی از بد رفتاری شیخ کویت با ایرانیان وجود دارد . جمعیت ایرانیان مقیم کویت در این تاریخ حدود شش تا هفت هزار نفر برآورد شده است . (انوری ،خلیج فارس نیمه نخست قرن بیستم،۱۳۹۰ : ۱۴۳) کویت از جمله کشورهایی بود که در آغاز دهه ۱۹۹۰،تقریبا ۸۶ درصد از نیروی کار مورد نیازش به وسیله مهاجرین تامین میشد و ۷۳ درصد از کل جمعیت آن را مهاجرین خارجی تشکیل می داد . (زنده بودی،۱۳۹۲ : ۷۸)
این گروه در نهایت از ظلم و تعدّی های روا شده بر آنان ،به حکومت مرکزی ایران تظلم خواهی کردند .در همین رابطه سندی از کنسولگری ایران در بصره که به امضای جمعی از تجار ایرانی مقیم کویت در میزان بد رفتاری ها و دشواری های زندگی ایرانیان وجود دارد . (انوری ،خلیج فارس نیمه نخست قرن بیستم،۱۳۹۰ : ۱۴۳)(ر.ک: بایگانی اسناد وزارت امور خارجه ایران ،سند۵۰۳۴،،۱۳۰۴ ش.)
حبل المتین در خصوص هجرت مهاجرین اهالی بوشهر به کویت و بصره می نویسد، خرج دولت کویت نسبت به سابق فرق کرده و بسیار بالا رفته و فریاد و شکایت تجار را درآورده و زارعین و مالکین از مالیات سنگین شاکی شده اند .(حبل المتین،۱۳۰۴ش/۲۶ ذی القعده ۱۳۴۳ق/۱۹ ژوئن ۱۹۲۵م،س ۳۳،ش ۱۸،صص۱۶-۱۵)
مهاجران ایرانی علیرغم دشواری ها به واسطه رونق کسب و کار در آینده ، در کویت ماندگار شدند و کویت که در سرتاسر نیمه نخست قرن بیستم در مسیر آبادانی و ترقی قرار داشت ،از جمله اصلی ترین کانون های مهاجرت در خلیج فارس به شمار می آمد . (انوری ،خلیج فارس نیمه نخست قرن بیستم،۱۳۹۰ : ۱۴۳)
بندر بوشهر و بندر کویت در یک مقطع زمانی خاص،یک نقش مشترک و واحد را در شریان اقتصادی و تجاری خلیج فارس، ایفا می کردند. به عنوان نمونه از دوره افشار و زند ،از بندر ماهشهر و زیر نظر اعراب بنی کعب ،پشم مخصوصی صار می شد .پشم مذکور از بندر ماهشهر به کویت یا بوشهر جت حمل نهایی به هندوستان فرستاده می شد . (حسن زنگنه، جنوب ایران به روایت سفرنامه نویسان،انتشارات نوید شیراز،شیراز،۱۳۸۰ ،ص ۱۴۲)
جزیره خارگ نیز در شرایطی مانند بندر دیلم که از توابع بندر بوشهر محسوب میشد و صادراتش با آرم محصولات صادراتی بوشهر معامله میگشت. استخراج مروارید از این جزیره درخور توجه و اهمیت بود و دلال ها مروارید آنجا را برای فروش به بحرین و بندر کویت وارد می کردند .(حبل المتین، ۳ مهر ۱۳۰۴ ش/۶ ربیع الاول۱۳۴۴ق/۲۵ سپتامبر ۱۹۲۵م،س۳۳/ش۳۱/صص۹-۱۰)
وقایع نگار حبل المتین در خصوص وضعیت کلی ایرانیان مقیم کویت که مردم بوشهر نیز اکثریت آن جمعیت تشکیل میداد، در زمان موضوعی مورد بحث، می نویسد؛ ،آمار ایرانیان مهاجر به آن جا، حدود ده هزار نفر سرشماری شده بودند .تمامی لوازمات و ابزارآلات صنعتی کویت به وسیله ایرانیان اداره میشد و اگر قصد بازگشت به وطن خود را می کردند ،اقتصاد کویت با خطر ویرانگی مواجه می گردید .مع ذالک همه گونه ظلم و تعدی از ساکنین بومی آنجا به ایرانیان می رسید و کسی هم نبود که مدافع حقوق آنان باشد .قابل ذکر است که متاسفانه برخی از رؤسای ایرانی در کویت،به منظور محبوب بودن در نزد شیخ کویت و حفظ منافعشان و همچنین ترخیص راحت تر بارهایشان در گمرک کویت، بر تشدید ظلم بر ایرانیان بی تاثیر نبودند .اجناسی مانند قند و چای و تریاک و… از ایران به کویت وارد میشد و همین رؤسای مذکور در این معاملات تجاری ،ذی نفع بودند .بیرق شیر و خورشید که توسط ایرانیان بر منابر حسینیه ها نصب میشدو سرمایه معنوی شکوه ایرانیان بود،از ترسشیوخ کویت ،کنار گذاشته شده بود .حضرت حجه الاسلام حاجی سید محمد مهدی ،قاضی محلی شیعیان کویت،چه بسیار حقوق ایرانیان در این میان پایمال می گشت.ضمن آنکه انگلستان نیز در این اوضاع و احوال در اجحاف بر ایرانیان ،بی تاثیر نبودند ؛در حالی که سابق بر آن حال و احوال ایرانیان این شیخ نشین ،معزز و مکرم بودند .از بعد از جنگ جهانی اول به بعد ،با توجه به نفوذ بیشتر انگلستان درآن ، حقوق بیشتری از ایرانیان ضایع می گردید .(حبل المتین ،۶ مهر ۱۳۰۴ش/۹ربیع الاول ۱۳۴۴ ق/۲۵ سپتامبر۱۹۲۵م،س ۳۳/ش ۳۱،صص۲۰-۱۹)
در روابط تجاری بندر بوشهر و کویت ،طبیعتا کالاهایی هم به صورت غیرقانونی ردو بدل می گشت . همه روزه یکی دو بلم حاوی شکر و قند و چای از کویت به مقصد بندر بوشهر و خرمشر حرکت می کرد ولی متاسفانه دولت مرکزی ایران و حاکمیت بوشهر به هیچ وجه به ترخیص کالاها در گمرک بوشهر رسیدگی چندانی نمی کرد و بسیاری از کالاها به شکل قاچاق وارد بندر بوشهر می شدند .(حبل المتین ۲۲ اسفند ۱۳۰۳ ش/۱۷ شعبان ۱۳۴۳/ ۱۳ مارس ۱۹۲۵م،س ۳۳/ش۷/صص ۲۱-۲۰) وضعیت تجارت به علت کثرت ورود قند و شکر و چای به شکل قاچاق که همه روزه از طرف کویت،شارجه و دوبی به بنادر جنوبی ایران مانند محمره،هندیجان،دیلم ،گناوه و بندر بوشهر وارد می شد به تاجرانی که در چارچوب قانون فعالیت می کردند،خسارت فراوان وارد میشد . وقایع نگار حبل المتین سهل انگاری و مسامحه مفتشین گمرک را در انجام وظیفه،مقصر می داند و در ادامه می گوید: «گیرم دولت ما به واسط نداشتن قوای بحریه نمی تواند جلوگیری از قاچاق کند ولی با تو موتور لانچ و پنج تفنگچی به خوبی می تواند صندوق های رنگ خشک الوان (جوهر)،صندوق های چای و گونی های قند و شکر که از بندر کویت به وسیله کشتی های بادی که به مسافت پانصد قدم جلو اداره گمرک بندر بوشهر عبور داده و تقریبا یک میل جنوبی اداره مزبوره پیاده می کنند ،مانع شده و ضبط کند…بزرگترین غفلت دولت علیه ایران در این قضیه این است که جلوگیری از قاچاق در خلیج فارس را به عهده کسانی واگذار کرد که شریک دزد و رفیق قافله اندو اینها کارکنان گمرکات می باشند …»(امیرهوشنگ انوری، گزیده مقالات و اخبار و روزنامه های مربوط به خلیج فارس، تهران،بنیاد اران شناسی ،۱۳۸۷، ص ۳۳۵)
علاوه بر آنکه خیانتکاران وطنی در قاچاق کالا از کویت به بوشهر،دست داشتند برخی از مامورین اروپائی دولت نیز که از طرف اداره گمرک با مبلغ پنج هزار روپیه برای خریداری محتوای صندوق قاچاق به کویت می رفتند ،جماعتی از قاچاقچیان در بندر مزبور،مبلغ فوق الذکر را اختلاس می کردند و در واقع این عمل زشت،مسببش همان ماموران اروپائی بودند .قابل ذکر است که نام یکی از مامورانی که بعدا مشخص شد عملا در اختلاس دست داشته است، مسیو جان پاتر ،مامور و مراقب امور بحریه در گمرک بندر بوشهر، بود .(حبل المتین ،۱۰ مرداد ۱۳۰۶ ش/۴ صفر ۱۳۴۶ ق/۲ آگوست ۱۹۲۷م/ص ۳۵/ ش ۳۰و ۲۹/صص ۱۲-۱۱)
علاوه بر قاچاق کالاهایی مانند قمد و شکر و چای، اسلحه نیز به شکل قاچاق ،پس از طی سواحل عمان وارد کویت میشد که اغلب آن کشتی ها متعلق به رعایای انگلیس و فرانسه می بودند . این کشتی ها پس از کمی توقف در بندر کویت، به بندر ریگ و بندر بوشهر می رفتند و کالاهای خود را پیاده می کردند .(حبل المتین،۱۲ صفر ۱۳۱۸ ق/۱۱ ژوئن ۱۹۰۰م،س ۷/ش ۲۹/ص ۸)
حبل المتین گزارش می دهد که علاوه بر قاچاق مال التجاره ،قاچاق اسلحه نیز به سواحل ایران خیلی زیاد شده و حتی مشوقینی هم در پشت پرده این ماجرا هستند . بحرین و کویت و دوبی برای قاچاقچیان و برای در هم شکست و خسارت به تجارت ایران و برای اسلحه رساندن به طوائف ایران- به منظورتفرقه افکنی و ایجاد هرج و مرج توسط دول خارجی در پیشبرد منافع سیاسی اشان-کمین گاه های خوبی شده بود.(حبل المتین،۲۵ اردیبهشت۱۳۰۷ ش/۲۴ ذی الحجه ۱۳۴۶ق/۱۵ می ۱۹۲۸م،س ۳۶/ش ۲۳/ص ۱۲)
همچنین این روزنامه در خصوص قاچاق سکه نقره ایران به شیخ نشین کویت ،این چنین گزارش می نویسد ، دسته دسته قاچاقچی ،ده هزار،سه هزار،پنج هزار تومان سکه نقره ممنوعه ایرانی به علاوه قالی و تریاک و تنباکو به بحرین و کویت وارد و با شکر و چای و اسلحه در کویت آن اجناس قاچاق شده را تعویض می کنند و به بنادر ایران و بندر بوشهر تحویل می دهند .ایرانیان حساس سکنه بحرین و کویت که روزانه این حرکت قانون شکنانه هموطنان خود را به چشم می دیدند ،بر این مسئله سرخورده و خجل می شدند .(حبل المتین،۳ آذر ۱۳۰۹ش/ ۳ رجب ۱۳۴۹ ق/۲۵ نوامبر ۱۹۳۰م،س ۳۹،ش ۱۲،ص ۱۰)
فصل چهارم : روابط ایران و کویت پس از استقلال کویت
کشور کویت در طی قرن ها،بخشی از امپراتوری ایران قبل از اسلام بوده و پس از تشکیل حکومت اسلامی در عربستان و در پی آن با تشکیل حکومت عثمانی در آسیای صغیر، تحت سیطره آنان درآمدند .(نامی،۱۳۸۶ : ۱۰) ورود حکومت های بیگانه به منطقه خلیج فارس،باعث شروع دوره سقوط امپراتوری عثمانی گردید. تلاش عمده ای برای اضمحلال امپراتوری عثمانی به ویژه در منطقه خلیج فارس صورت گرفت .
با شروع جنگ جهانی اول، انگلستان به اعراب وعده استقلال داد و روند تجزیه عثمانی شدت گرفت .کویت از سال ۱۸۹۹م، تا سال ۱۹۶۱م، تحت الحمایه انگلیس تولد یافت و در سال ۱۹۷۱ م به استقلال رسمی رسید .(نامی،۱۳۸۶ : ۱۱)
دولت های اروپایی در جامعه ملل تحت تاثیر رقابت برای دستیابی به غنائم اقلیمی و تقسیم میراث مرد بیمار اروپا یعنی عثمانی می کوشیدند .در این میان کویت را به عنوان دولت به رسمیت نمی شناختند . (کویت از پیدایش تا بحران : ۱۶۲)
بی تفاوتی عثمانی ها نسبت به سرزمین های تحت سلطه ی ایشان در خلیج فارس ،تلاش های وسیع و همه جانبه بریتانیا در این منطقه و خودسری های ذاتی قبایل عرب و تنفر شدید ایشان از حاکمان محلی ترک، سرانجام منتهی به شکل گیری کشورهائی چون عراق و عربستان و کویت و و شیخ نشین های جدیدی از بطن ممالک عثمانی در منطقه خلیج فارس شد . (انوری، خلیج فارس در نیمه نخست قرن بیستم،۱۳۹۰ :۱۰۵)
این کشورهای تازه تاسیس که با حمایت دولت های استعمارگر تاسیس شده اند به دلیل عدم وجود دولت قدرتمند در خلیج فارس به وجود آمده اند که اکثر این شورها در گذشته خراج گذار حکومت های ایرانی بوده اند و مردمانشان چه فارس و چه عرب ،شهروند ایرانی محسوب میشده و یا جزئی از امپراتوری عثمانی،به شمار می رفته اند .انگلیسی ها پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی با تحت الحمایه کردن شیوخ سواحل جنوبی خلیج فارس ،کشورهایی را در ابتدا با مرزهای نامشخص ایجاد نمودند .آنان با فرستادن زبده ترین کارگزاراان خویش به منطقه در تحکیم قدرت استعماری خویش کوشیدند .با توجه به این نکته در میابیم که اکثر مشکلات مرزهای امروزی در منطقه و عدم توافق بر سر مرزهای میان دولت ها باعث شده است که برخی کشورهای همسایه با همسایگان خود مشکلاتی در این خصوص داشته باشند .و این امر بر مباحث مربوط به مرزهای ایران نیز تاثیر گزار بوده است .حکومت کویت با حاکمیت خاندان آل صباح در سال ۱۸۹۹،طی قراردادی عملا به تحت الحمایگی انگلستان درآمد و سرانجام هم در سال ۱۹۶۱م،به استقلال رسمی رسید و این چنین کشور کویت امروزی موجودیت واقعی یافت
قانون اساسی کویت یک سال پس از استقلال آن تدوین شد و بر اساس آن، کویت دارای مجلس شورای ملی با ۵۰۰ نماینده که هر کدام به مدت چهار سال اتخاب میشوند و قوه مجریه این کشورشامل نخست وزیر و ۱۵ وزیر است . مجلس ملی فعالیت های حکومت را کنترل می کند اما در حقیقت این امیر کویت است که کشور را اداره کرده و در این راه شورای مشورتی به او کمک می کنند . نهاد ها و احزاب سیاسی در کویت اجازه هیچ گونه فعالیتی ندارند و با وجود داشتن یک نظام پارلمانی ،زنان در سراسر قرن بیستم از حق رای برخوردار نبودند و از آغاز قرن بیست و یک بود که این حق را بدست آوردند .(الهی،۱۳۸۸ : ۹۳)
تا قبل از استقلال کویت و شکلگیری رسمی آن به عنوان یک کشور در فضای سیاسی بین الملل، همواره روابط هر کدام از شهرها و بنادر جنوبی ایران را با این ایالت داشته ایم . اما پس از استقلال کویت، روابط سیاسی و اقتصادی کویت با هر کدام از شهرهای ایران،به شکل روابط کاملا رسمی و بین الملی مبدّل شد . بروابط ایران و کویت به عنوان دو کشور مسلمان و همسایه همواره با فراز و نشیبهای فروان همراه بوده است . ایران جزء نخستین کشورهای بود که در سال ۱۹۶۱م استقلال سیاسی کویت را به رسمیت شناخت و آن را به خاندان صباح تبریک گفت و درهمان سال سفارت خود را در این کشور افتتاح کرد . از زمانی که کشور کویت استقلال خود را اعلام نمود کشورهای عربی منطقه و کشورهای بزرگ اروپایی واکنشهای متفاوتی از خود نشان دادند .روابط ایران و کویت نمی توانست تحت تاثیر این واکنش و اعمال سیاستهای کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای قرار نگیرد . کشورهای عربستان و عراق در منطقه و انگلیس و امریکا و حتی شوروی به عنوان کشورهای فرامنطقه ای تاثیری فراوان بر نوع روابط دو کشور گذاشت .
سطح روابط سیاسی دو کشور از ۱۹۶۱تا ۱۹۷۹م
روابط سیاسی دو کشور تا قبل از استقلال کویت در ۱۹۶۱م در سطحی نه چندان وسیع وجود داشته است . ولی بر طبق اسناد تمام حوادث و اتفاقات رخ داده در کویت به وزارت خارجه ایران گزارش می شده و آن هم از طریق سفارتهای ایران در بغداد ، مصر و یا کنسول گریها در بصره ، چون در کویت هنوز نمایندگی سیاسی از طرف ایران وجود نداشت و امور اتباع ایرانیان در کویت تحت نظر سر کنسولی ایران در بصره اداره می شد . گزارشهایی که از روابطی نه چندان دوستانه حکایت می کند .
نمونه ای از روابط دو کشور بر طبق اسناد گزارش شده در سال ۱۳۳۷ش که از سفارت ایران در مصر به وزارت امور خارجه ارسال شده از این قرار است : در خصوص درخواست وزیر خارجه ایران از امیر عبدالله سالم الصباح حاکم کویت که به طوری رسمی وی را دعوت نمودند . امیر کویت به وزیر خارجه ایران اظهار داشته که مفهوم قبول دولت این نیست که سیاست دولت ایران را تائید نموده است . در پی نوشت آمده است که دعوت شیخ کویت در هرحال از طرف دولت چنین سابقه ای نداشته است .( وزارت امور خارجه ،۶۴۹) یا در سند دیگری که از وزارت امورخارجه به نخست وزیر –وزیر فرهنگ در ۱۳۴۰ش ارسال شده حاکی از آن است که در اواخر اسفند ۱۳۳۹ش گزارشی به وزارت امورخارجه رسید مبنی بر اینکه حکومت کویت تدریس زبان فارسی را در برخی از مدارس ابتدایی غیر دولتی که از طرف ایرانیان مقیم آنجا تاسیس شده ، منع نموده و دستور داده است فقط زبان فارسی را به طور محدود در دبیرستانها تعلیم دهند . (همان منبع ،۶۶۷)
این اسناد شاید نتواند عمق روابط دو کشور را در آن سالها نشان دهد و یا ما نتیجه گیری کنیم که روابط در سطح خوب و بر اساس حسن همجواری نبوده اما به هرحال نشان می دهد که روابط شکننده است و کویت قبل از استقلال سیاسی محدودیتهای را برای ایران و ایرانیان قائل بوده است . البته ناگفته نماند که کویت هنوز در منطقه نمی توانسته شاه ایران را برا ی برقراری روابط سیاسی وسوسه کند و اساساً این کشور، هنوز در سطح منطقه حرفی برای گفتن نداشت و تحت الحمایگی این کشور توسط انگلیس باعث شده بود که نتواند خود به اعمال سیاست بپردازد . انگلیس نیز در این سالها و حتی قبل از آن در دوره رضاخان در پی عربی کردن سواحل جنوبی خلیج فارس و محدویت برای ایران در خلیج فارس بوده است . شاهد این مسئله می تواند سند دیگری از اسناد وزارت خارجه باشد سند شماره ۱۲۷از قونسل گری ایران در بصره به وزارت امور خارجه در سال ۱۳۱۰ش :
انگلیس ها طرحی ریخته اند که اتحادی میان شیوخ عرب در خلیج فارس بوجود آورند و در نظر دارند شیوخ را از کویت تا شحه که در ساحل اقیانوس واقع و نزدیک عدن است بوسیله ی یک سلسله معاهدات به همدیگر مربوط و بحرین را حکومت مرکزی مشایخ متحده ی عرب قرار بدهند . علت انتخاب بحرین ۱) برای تضییع حقوق ایران بر آن جزیره ۲) ثروت طبیعی که از حیث معادن نفت و مغاص و مروارید دارد ۳) وجود عناصر شیعه و سنی ایرانی و عرب است که برای دسیسه و القای نفاق زمینه ی مساعدی دارد ۴) جزیره بودن آن نقطه است که برا ی یک دولت بحری مثل انگلیس حفظ سواحل آن خیلی آسان است .( همان ، ۵۶۸)
با تمام این احوال روابط دو کشور در سطح سیاسی چندان چشمگیر نبود تا اینکه کویت استقلال خود را از انگلستان اعلام کرد و ایران جزء اولین کشورهای بود که این استقلال را به رسمیت شناخت و محمد رضا پهلوی به شیخ عبدالله سالم الصباح تبریک گفت .
سند شماره ی ۱۶۱ فرستنده محمدرضا پهلوی
گیرنده شیخ عبدالله سالم الصباح امیر کویت
اعلی حضرت شیخ عبالله السالم الصباح به مناسبت نائل آمدن مملکت کویت این فرصت شادی آفرین را مغتنم می شمارم تا علائق دوستی و احساسات صمیمانه خویش را نسبت به آن اعلی حضرت گرامی ابراز نماییم . بدین مناسبت جناب آقای سید محسن صدر را اعزام نمودم تا به حضورتان شرفیاب گردد و از طرف ما تا مراتب مودت ، علائق دوستی و روابط همجواری را برای آن اعلی حضرت باز گو نمایید . (همان ، ۶۷۹)
پس از آن هیئتی از سوی ایران عازم کویت شد که در تحکیم مبانی دوستی میان دو کشور تاثیر بسزایی داشت . در ۲۲ دی ماه ۱۳۴۰ش سفارت ایران در کویت افتتاح شد و روابط دو کشور بر اساس احترام متقابل و حسن همجواری استوار شد .( میر رضوی،۱۳۸۳ ،۳۷۴) اولین سفیرایران در کویت محمد حاجب دولو بود که تا اردیبهشت ۱۳۴۲ش به عنوان سفیر در کویت فعالیت کرد . سفرای ایران در کویت تا سال ۱۳۵۷ش عبارتند از محمد قوام ، عباس فرزانگان ، غلامرضا تاجبخش ، فریدون زندفر و رضا قاسمی که تا پیروزی انقلاب عهده دار سفارت در کویت بوده اند . ( علی بابایی ،۱۳۵۷: ۵۱۳)
بعد از تاسیس سفارت در دو کشور دیدارهایی رسمی متعددی میان دو کشور صورت گرفت و در این ملاقات ها مقامات دو کشور در خصوص تحدید حدود فلات قاره ، توسعه روابط فرهنگی ، مبادلات تجاری ، قرار دادهای هوایی در منطقه گفتگو و تبادل نظر کردند . ( میر رضوی، ۱۳۸۳: ۳۷۵ ) دیدارهای دو کشور تا ۱۳۵۰ش /۱۹۷۰م را می توان گفت دوستانه و در سطح وسیعی این روابط وجود داشته است . مثل دیدار شاه ایران محمد رضا به کویت در سال ۱۳۴۷ش که برای تثبیت وضع اقامت ایرانیان و یا سفر ریئس وزارت خارجه این کشور به ایران در سال ۱۳۴۷ش ، تعدد رفت و آمدهای وزیران دو کشور برای تثبیت توافق نامه های اقتصادی و بازرگانی ، انجام مسابقات ورزشی ، فرهنگی و آموزشی ، برگزاری تورهای تفریحی و سیاحتی از سال ۱۳۴۰ش تا ۱۳۵۰ ش بین دو کشور در جریان بوده است . ( وزارت خارجه ، ۱۳۴۰تا ۱۳۵۰)
روابط ایران با دولت کویت تا نیمه ی سال ۱۹۷۱م کماکان بر اساس روابط دوستی و حسن تفاهم ادامه داشت تا اینکه پس از استقرار نیروهای شاهنشاهی در ۳۰نوامبر ۱۹۷۱م در جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک ، دولت کویت عکس العملهای نشان داد که در روابط دو کشور به نحو قابل ملاحضه ای اثر گذاشت . دولت کویت معتقد به عربیت این جزایر بود و اشغال این جزایر را توسط ایران محکوم نمود . ( کامران مقدم، ۱۳۸۲: ۴۳۴) نشان دادن واکنش کویت یها از زبان سفیر ایران در آن زمان خالی از لطف نیست ، فریدون زندفر سفیر ایران در این سالها می نویسد : « که هنگام ورود به کویت در نحوه ی رفتار و گفتار مقامات کویت در همان برخورد اول در محیط فرودگاه عیان بود و محسوس . نهم آذرماه ۱۳۵۰ش روز استقرار نیروهای ایران در جزایر روزی پر اضطراب بود . در سحرگاه همان روز نیروی ایران در جزایر تنب پیاده شدند و تقریبا در همان زمان پرچم ایران بر فراز کوه «حلوا »در بخش شمالی جزیره ابوموسی به اهتزاز درآمد . جلسه مجلس کویت متشنج گردید و ایران از هر سو آماج حمله قرار گرفت و به اشغال سرزمین اعراب و ایجاد اخلال و نا آرامی در منطقه گردید . » ( زندفر، ۱۳۷۹: ۱۰۴ ) البته تظاهر کنندگانی که در مجلس این کشور اجتماع کرده بودند خواستار قطع رابطه سیاسی با ایران بودند . به هر حال فریدون زند فر به عنوان سفیر ایران در کویت چنان از سردی رفتار و گفتار سیاسیون و حاکمان این کشور سخن گفته که ناچار به ترک کویت می شود . این وضعیت تا ۲۹ آذر ماه سال ۱۳۵۱ش ادامه داشت و بعد از آن روابط دو کشور مجدداً به صورت عادی درآمد و به قولی« گره اخم از رخسار کویتی ها گشوده شد .»
دغدغه اساسی ایران حفظ استقلال و تمامیت ارضی کویت درمقابل مطامع همیشگی عراق بود .چرا که ایران همواره به عراق به عنوان تهدیدی بالقوه برای کویت می نگریست . (همان منبع ،۱۱۰) عراق کشوری ست با نیات توسعه طلبانه نسبت به کویت و ایران همواره نگران تسلط عراق بر کویت و برهم خوردن توازن قوا در منطقه است .
روابط ایران و کویت تا ۱۳۵۷ش /۱۹۷۹در سطح قابل قبول و تقریبا بدون حاشیه جدی گذشت و روابط دو کشور بر اساس حسن تفاهم و احترام متقابل ادامه یافت . روابط با ایران در آن دوره که ایران ستون امنیت و ثبات در منطقه بود از اهمیت فراوانی برخوردار بود و کفه سنگین این ارتباط به نفع کویت بوده تا ایران .