“سرمایه اجتماعی” به عنوان جوهر و بنیان جامعه نوین از طریق فرایند ایجاد ارتباط و اعتماد در شبکه های ارتباطی در جامعه فردگرایی نوین مانع ذرهای شدن جامعه، ازخودبیگانگی و رشد فزاینده انحرافات اجتماعی گردیده، از طریق ایجاد ارتباط در میان افراد، کنش را تسهیل میبخشد (فصیحی،۱۳۸۶).
۲-۳-۲٫ تاریخچه سرمایه اجتماعی
اصطلاح سرمایه اجتماعی را تقریباً یک قرن پیش، هانی فان[۱۹]، مربی جوان اصلاحطلب اجتماعی به کار برد. هانی فان در اثری در سال ۱۹۱۶ بر اهمیت تجدید حیات تعهد اجتماعی برای حفظ دموکراسی و توسعه تأکید کرد و برای توضیح علت آن اصطلاح سرمایه اجتماعی را وضع کرد. در طول دوران باقیمانده قرن بیستم این اصطلاح دستکم شش بار بازآفریده شد. در دهه ۱۹۵۰ جامعهشناس کانادایی جان سیلی و همکارانش این اصطلاح را برای پیشرفت حاشیهنشینی به کار بردند (فیضی، ۱۳۸۴).
جین جاکوبز در دهه ۱۹۶۰ برای تأکید بر ارزش جمعی پیوندهای دوستانه غیررسمی در کلانشهرهای مدرن از این اصطلاح استفاده کرد. در دهه ۱۹۷۰ گلن لوری[۲۰] اقتصاددان از سرمایه اجتماعی برای روشن کردن علل عدم دستیابی آفریقایی- آمریکاییها به پیوندهای اجتماعی وسیعتر، به عنوان یکی از موذیانهترین میراثهای بردهداری و تبعیض نژادی بهره برد (پوتنام، ۲۰۰۲).
نظریهپرداز اجتماعی فرانسوی، پیر بوردیو در دهه ۱۹۸۰ سرمایه اجتماعی را به عنوان یکی از اشکال سرمایه اجتماعی مطرح کرد که از الزامات اجتماعی (پیوندها) ساختهشده و تحت شرایطی خاص به سرمایه اقتصادی تبدیل میشود (بوردیو،۱۹۸۶).
اقتصاددان آلمانی اکهارت شلیخت[۲۱] برای تأکید بر ارزش اقتصادی نظم سازمانی و اخلاقی در سال ۱۹۸۴ این اصطلاح را به کار برد و سرانجام جیمز کلمن[۲۲] این اصطلاح را در برنامه کار فکری خود در اواخر دهه ۱۹۸۰ قرار داد. و برای اولین بار این مفهوم را در آمریکای شمالی وارد عرصه سیاسی کرد. رابرت پوتنام دانشمند علوم سیاسی، بحثی قوی و پرشوری را در مورد نقش سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی در ایتالیا و آمریکا برانگیخت (فیضی،۱۳۸۴). به طور کلی در میان جامعه شناسان و اقتصاددانان بیشتر از همه پیر بوردیو و جیمز کلمن به سرمایه اجتماعی پرداختهاند. البته ذکر این نکته ضروری است که ریشه کار این تئوریپردازان را باید در تئوریهای قدیمیتر به شمار آورد.
۲-۳-۳٫ نظریات سرمایه اجتماعی
۲-۳-۳-۱٫ پیر بوردیو[۲۳]
اولین تحلیل سامانمند از سرمایه اجتماعی به وسیله پیر بوردیو انجام شده است. از نظر بوردیو شبکه های اجتماعی موهبتی طبیعی نیستند و باید آن ها را با انجام کنشهای منطقی و هدفمند برای دستیابی به دیگر سرمایه ها و منابع پدید آورد. بوردیو سرمایه اجتماعی را چنین تعریف میکند: «مجموعه منابع بالقوه یا بالفعلی که در نتیجه تصرف و مالکیت شبکه بادوامی از روابط کموبیش نهادینهشده بین افراد- آشنایی و شناخت متقابل-، یا به عبارتی سادهتر در یک گروه به وجود میآید که برای هریک از اعضای خود به پشتیبان سرمایهای که مالکیت جمعی دارد، حمایتهای اجتماعی فراهم میکند و آنان را مستحق اعتبار میسازد» (پوتنام،۱۳۸۴). در این تعریف بر شبکه های اجتماعی که دستیابی به منابع گروهی را فراهم میکند، تأکید شده است. پیامد این سرمایه اجتماعی نهایتاًً پاداشی اقتصادی است که از طریق مشارکت مداوم در شبکه ها به دست میآید (صالحی هیکویی،۱۳۸۴).
در نگاه بوردیو سرمایه اجتماعی وابسته به سرمایه اقتصادی است و وجود و سودمندی سرمایه اجتماعی در افزایش سرمایه اقتصادی است. سرمایه اجتماعی حاصل استراتژیهای سرمایهگذاری مردمی و جمعی است که آگاهانه یا ناآگاهانه موجب حفظ و بازتولید روابط اجتماعی میشود. این روابط میتواند در همسایگی، محل کار با بین خویشاوندان باشد (بوردیو،۱۹۸۶). از نظر او سرمایه سه شکل بنیادی دارد. “سرمایه اقتصادی[۲۴]” که قابل تبدیل شدن به پول است و به شکل حقوق مالکیت نهادینه میشود. “سرمایه فرهنگی[۲۵]” که تحت برخی شرایط به سرمایه اقتصادی تبدیل میشود و به شکل کیفیت آموزشی نهادینه میشود و”سرمایه اجتماعی” که از تعهدات اجتماعی ساختهشده است و تحت برخی شرایط قابل تبدیل شدن به سرمایه اقتصادی است. بودریو بر تبدیلپذیری اشکال مختلف سرمایه. بر تقلیل نهایی همه اشکال به سرمایه اقتصادی تأکید میکند. از نظر او سرمایه اقتصادی کار انسانی انباشته شده است. به این ترتیب میتوان با بهره گرفتن از سرمایه اجتماعی به سرمایه اقتصادی یا فرهنگی دست یافت و به همین نحو برای دستیابی به سرمایه اجتماعی نیز باید سرمایهگذاریهای هوشمندانهای در منابع اقتصادی و فرهنگی انجام داد (بوردیو،۱۹۸۶).
۲-۳-۳-۲٫ جیمز کلمن
کلمن از مشهورترین جامعهشناسانی است که رواج اصطلاح سرمایه اجتماعی مدیون اوست او همانند بوردیو مفهوم سرمایه اجتماعی را از اقتصاد به جامعهشناسی آورد. رویکرد او بر اساس تئوری انتخاب عقلانی و توسعهیافته از کار پیشین در نظریه ” مبادله اجتماعی” است. کلمه اضافه میکند که این ساختار اجتماعی است که سرمایه اجتماعی را پدید میآورد و دست بابی به هدفهایی را که در نبود آن نمیتوانست به دست آید یا با هزینه زیاد ممکن به دست آید، برای گروه تسهیل میکند. بهزعم وی روابط میان اعضای یک گروه یا سازمان شکلی از سرمایه اجتماعی را ایجاد میکند که منبعی بالقوه برای افراد در به دست آوردن منفعتشان میباشد (کلمن،۱۳۷۷). وی مفهوم سرمایه اجتماعی را به عنوان پل بین اقتصاد و جامعهشناسی به کار برد. با توجه به جنبه تئوریکی کلمن و کار تجربی او، گریلی مدل کلمن (۱۹۸۸) را دقیق، استادانه و سودمند میداند و در ادامه مینویسد: از سرمایه اجتماعی تعاریف مختلفی ارائه شده، اما بسیاری از آن ها به مظاهر و بازتابهای سرمایه اجتماعی باز میگردد تا به خود آن.
کلمن اشکال عمده سرمایه اجتماعی را تعهدات و انتظارات، ظرفیت بالقوه اطلاعات، هنجارها و ضمانتهای اجرایی مؤثر، روابط اقتدار، سازمانهای اجتماعی انطباق پذیر و سازمان تعهدی میداند (نقل در بیانی آهنگر،۱۳۸۵).
۲-۳-۳-۳٫ رابرت پوتنام[۲۶]
پوتنام از محققین اخیر سرمایه اجتماعی است. تأکید عمده وی به نحوه تأثیر سرمایه اجتماعی بر رژیمهای سیاسی و نهادهای دموکراتیک مختلف است. پوتنام سرمایه اجتماعی را مجموعهای از مفاهیمی مانند اعتماد، هنجارها و شبکه ها میداند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و درنهایت منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد. از نظر وی اعتماد و ارتباط متقابل اعضا در شبکه، به عنوان منابعی هستند که در کنشهای اعضای جامعه موجود است (پوتنام، ۲۰۰۰).
پوتنام، سرمایه اجتماعی را به عنوان وسیلهای برای رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی در سیستمهای مختلف سیاسی میدانست. تأکید عمده وی بر مفهوم “اعتماد” بود و بهزعم وی همین عامل بود که میتوانست با جلب اعتماد میان مردم و دولتمردان و نخبگان سیاسی موجب توسعه سیاسی شود. بنابرین، منبع باارزشی از سرمایه محسوب میشود که اگر در حکومتی به میزان زیاد اعتماد وجود داشته باشد به همان اندازه رشد سیاسی و توسعه اجتماعی بیشتر خواهد بود (الوانی و نقوی، ۱۳۸۰).