به نظر وی کیفیت زندگی نشان دهنده شیوه زندگی متمایز جامعه یا گروه اجتماعی و نشان دهنده شیوه ای است که مصرف کننده در آن خرید میکند ، و به شیوه ای که کالا خریداری شده مصرف میشود، بازتاب دهنده کیفیت زندگی مصرف کننده در جامعه است .
“در همین راستا نیز دیوید چینی کیفیت زندگی را سازمان اجتماعی مصرف مینامد . به اعتقاد وی کیفیت زندگی راه الگومند مصرف ، درک یا ارج نهادن به محصولات فرهنگ مادی است “. (چینی[۱۷۰] ، ۱۳۷۸ :۸۹ )
۲) دسته دوم تعاریف کیفیت زندگی ، تعاریفی هستند که بیشتر جنبه روانشناختی دارند و در این تعریف این مفهوم جمع رفتار و ذهنیت را در نظر میگیرند . این دسته تعاریف ابتدا در مطالعات بازاریابی و بازار پژوهی ظهور یافته و سپس گسترش پیدا کردند .
در این تعریف ، رفتار مصرف کننده عبارت است از فعالیتهای ذهنی ، عاطفی و فیزیکی مردم به هنگام انتخاب کردن ، خریدن و مصرف کردن محصولات و خدمات برای برآوردن نیازها ی خود انجام میدهند. بدین ترتیب چنین مطالعاتی کیفیت زندگی را مقوله ای رفتاری ( شامل فعالیت ها ) و ذهنی ( شامل علائق ) دانسته و گروه بندی کیفیت زندگی را نیز بر همین مبنا صورت میدهند . ( فاضلی، ۱۳۸۲ :۶۱ -۷۷)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در مطالعه جنبه های مختلف زندگی می توان به سه سطح مختلف و در عین حال مرتبط اشاره کرد، که کاملا با سبک زندگی در ارتباط هستند: سطح ساختاری، سطح موقعیتی و سطح فردی.
۱- سطح ساختاری
هر فرد میتواند در سطح ساختاری تفاوتها و تشابهات میان کشورها، جوامع و فرهنگها را، و همچنین تفاوتهایی که در طول زمان و در جوامع مختلف روی داده است، مورد آزمون و مطالعه قرار دهد.این تفاوتها میان ساختارفرهنگها و جوامع،درقالب اشکال زندگی (سبک های زندگی) دسته بندی می شوند و می توانند بازگوکننده اشکال مختلف جامعه و فرهنگ رایج آن باشند.
۲- سطح موقعیتی
این سطح به شباهت ها و تفاوت های جوانب مختلف زندگی، در میان طبقه بندی های وسیع تر می پردازد. مانند: طبقات و گروههایی که در ساختار جامعه، موقعیت های متنوع و مختلفی دارند. این دسته بندی که از طریق موقعیت فرد در ساختار اجتماعی خاص تعریف می شود، سبک های زندگی، نامیده می شوند. برای مثال سبک زندگی فردی از طبقه مرفه یک جامعه، با سبک زندگی کارگران همان جامعه تفاوت دارد.
۳- سطح فردی
هر فرد سعی دارد تا تفاوتها و تشابهات را میان روش های مختلفی که افراد از طریق آنها با واقعیات روبرو می شوند و زندگی خود را اداره می کنند، درک کند و بداند افراد چگونه شخصیت و هویت خود را رشد می دهند و با دیگر افراد ارتباط برقرار می کنند. ذات و هویت فرد همواره در حال تغییر و تحول است. به همین دلیل کیفیت زندگی افراد نیز همواره ثابت و یکنواخت نمی ماند.
۲-۹-۱ ویژگیهای کیفیت زندگی
۲-۹-۱-۱ خصیصه گروهی و کیفیت زندگی
این سئوال مهم است که کیفیت زندگی ویژه فرد یا گروه است؟ به دلیل الزام ناشی از کلمه کیفیت که دلالت به وجه گروهی و فردی دارد ، نمی توانیم میان یک از این دو انتخاب کنیم . اما در مفهوم ارزش جامعه شناختی باید وجه گروهی آن را مد نظر گرفت . کیفیت زندگی به معنای مجموعه رفتاری دارای سبک است که اصلی محوری بر آن حاکم باشد و بتوان این مجموعه را خصیصه گروه دانست.
فقط ذکر این توضیح لازم است که این گروه موجودیتی نیست که اعضای آن با تعامل دائم داشته باشند و بیشتر از آن منظر گروه است که تعداد قابل توجهی از افراد را در بر میگیرد . این گروه میتواند آماری تعریف شود و اگر کیفیت زندگی سبب شود که افراد گروه به تعامل پایدار با یکدیگر با هم بپردازد ، برخی از خصایص خرده فرهنگ در آن بروز خواهد کرد . ( فاضلی ، ۱۳۸۲ :۸)
۲-۹-۱-۲ تنوع و کیفیت زندگی
آیا لازم استکه سبکهای زندگی در جامعه قابل تشخیص و متمایز کننده باشند ؟ بوردیو[۱۷۱] سبکهای زندگی طبقه متوسط را حائز چنین خصیصه ای میدانست . تشخیص کیفیت زندگی در نظر مردم و محقق جداگانه تحلیل میشود .در کیفیت زندگی باید به دنبال تنوع و دگرگونی بود و اگرچه کیفیت زندگی بر مبنای ذائقه ها و ارزشهای شخصی شکل میگیرد ، اما میتوان انتظار داشت که الگوهای قابل تشخیصی داشته باشند که با ویژگیهای اجتماعی - فرهنگی همخوانی باشند .
اگر این الگو ها با جنبههای دیگری از زیست جهان افراد و گروه ها سازگار باشند میتوانند به درک این زیست جهان ها کمک کننده و آن ها را به مفاهیم اجتماعی بدل میکند ( اباذری و چاووشیان ، ۱۳۸۱ : ۴ -۲۳ )
محققان میتوانند برخی کیفیت زندگی را از بقیه متمایز ساخته و گروهی را چنین خصیصه ای دارند، شاخص سازند ولی این بدان معنا نیست که در سطح جامعه نیز گروهی که چنین سبکی دارد تشخیص پذیر و برای بقیه قابل شناسایی باشند . غالباً لازمه رسیدن به تشخیص آن است که گروهی به معنای اعضایی که اهداف مشترک و تعامل پایدار دارند ، شکل بگیرد.از آنجا که شکل گیری چنین گروهی را پیش شرط تشکیل کیفیت زندگی نمی دانیم ، تشخیص را هم نمی توان ویژگی کیفیت زندگی دانست .
۲-۹-۱-۳ انسجام و کیفیت زندگی
از دشوارترین مباحث درباره کیفیت زندگی ، مباحثه بر سر انسجام آن است. ویل[۱۷۲] که مفصل ترین بحث را در این باره ارائه کرده ، معتقد است کیفیت زندگی به حول مجموعه ای منسجم اخلاقی یا زیبایی شناختی با مجموعه ای از نیروهای ناشی از سن ، درآمد ، جنسیت یا حتی جغرافیا انسجام مییابند ، یا اساسا کیفیت زندگی ها نا منسجم هستند .
لذا انسجام را جزئی از تعریف یا ویژگی کیفیت زندگی نمی داند . مجموعه رفتاری که یک زندگی خوانده میشود ، حول اصلی انسجام یافته است . یافتن این محور انسجام به عهده محقق است و بخشی از قدرت تبیینی این مفهوم به یافتن چنین انسجامی بستگی دارد . بخشی از قدرت تبیینی نظریه بوردیو ناشی از آن است که وی نشان داد . کیفیت زندگی گروهی از جامعه بر حول محور عمل طبقاتی مبتنی بر منش منسجم شده است . در بررسی ارتباط میان انواع کیفیت زندگی نیز عنصر تبیین کننده ، الزامات ناشی از اصل انسجام بخش طیف رفتاری هر عرصه است .
۲-۹-۱-۴ انتخاب کردن و کیفیت زندگی
بدون شک میتوان گفت که شرط تحقق کیفیت زندگی انتخاب است . از آنجا که در دنیای امروز فرهنگ مصرف طیف وسیعی از انتخاب ها را در اختیار مصرف کنندگان قرار میدهد و انتخاب نشانگر ارزش ها ، نگرش ها و ذائقههایی است که مفهوم مصرف به هویت اجتماعی مربوط میشود . ذوق و قریحه فرد و انتخابهای ذوقی او جزو مسئولیتهای اوست که از رهگذر آن مورد قضاوت دیگران قرار میگیرد . بنابراین ذوق و قریحه با حس هویت در هم میآمیزد .( چاووشیان ،۱۳۸۱ : ۲۳)
کیفیت زندگی شامل آن گونه رفتارهایی که مردم حق انتخاب به دلیلی برای آن ها ندارند ، نمی شود . بر همین دلیل است که هر قدر با دنیای توسعه یافته تری مواجه میشویم اهمیت کیفیت زندگی در جامعه افزایش مییابد.
۲-۹-۲ نظریه پردازان سبک زندگی
۲-۹-۲-۱ دیوید چینی :کیفیت زندگی و مصرف فرهنگی
چینی از مفسران مطرح کیفیت زندگی است که در سال ۱۹۹۶ اثری مستقل در خصوص ضرورت مطالعات کیفیت زندگی منتشر نمود .” به نظر وی هر گونه سیاست هدفمند در زمینه مدیریت اجتماعی مستلزم کشف چشم اندازهایی بی شماری کیفیت زندگی مردم جامعه است و از این رو در نگاه نخست ، کیفیت زندگی را ، راه الگومند مصرف میداند ، الگوهایی که مردم را از یکدیگر متمایز میسازد و به ویژه در جوامع پیشرفته جدید، تنها راه قشر بندی اجتماعی به شمار میرود.” (چینی[۱۷۳] ، ۱۳۷۸ :۶۱ ).
در نگاه چینی سبک ها را باید در متن و زمینههای خاص زندگی افراد شناسایی کرد بدین معنا که سلیقه ها و قریحههای خاص همانطور که بوردیو نیز اذعان میدارد ،” برآمده از متن ویژه فضای زندگی خصوصی انسان هاست به قریحه را به مثابه معنای نهان در پس همه امور میبیند و بر آن است که اصطلاحات بد سلیقگی و خوش سلیقگی … ."روشهای خاص برای ارزشگذاری هستند . اما اعتبار آنها، تنها از قدرت و منزلت گروه اجتماعی بکار گیرنده آن ها ناشی میشود .
در نگاه وی انتخاب مهمترین خصیصه اشکال گوناگونی کیفیت زندگی است ، انتخاب حاصل نگرشها ، ارزش ها و ذائقههای خاص هر گروه اجتماعی است و این انتخاب ها به نسبت جنسیت ، قومیت ، شهری و روستایی بودن ، شاغل یا بیکار بودن و … متفاوت است .
وی معتقد است که افزایش مصرف و تجمل گرایی پدیده ای شهری است و دو مورد از عوامل موثر بر مصرف گرایی را تفاوت جنس و حاشیه نشینی میداند و بر آن است ک مطابق مطالعات حوزه مصرف ، زنان آسیب پذیری بیشتری در مقابل تحریکهای غیر عقلانی تبلیغات دارند .او همین نکات را بسط و توسعه صنایع تفریحی و نیز کالاهای فرهنگی و در نتیجه رشد روزافزون و کمی فرهنگ توده ای آورده است .
البته وی معتقد است که” تفکراتی چون مکتب فرانکفورت بی اساس است” ، زیرا بررسی ذائقه ها پیچیده تر از آن است که به قول نخبه گرایان گذشته ، سطوح فرهنگ توسط رسانههای توده ای کنترل یابند و چنان همگانی شوند که به گونه ای شبیه سازی و همگون سازی فرهنگی برسد . (چینی، ۱۳۷۸ :۹۷ )
۲-۹-۲-۲ میشل سوبل[۱۷۴] و سبک زندگی
سوبل که در میان جامعه شناسان تاخر ، تقریبا کاملترین تعاریف را در زمینه کیفیت زندگی و پیشینه آن ارائه تحلیل نموده است و معتقد استکه این مفهوم چنان جامع و مانع است که هنوز هم نمی توان به تعیین رسید که با هم تلاشهای محققین و نظریه پردازان به تعریف قاطع و تغییر نا پذیری از آن دست یافتهایم .
وی در سال ۱۹۸۱ کتابی با نام ( کیفیت زندگی و ساختار اجتماعی ) منتشر کرد . وی در این کتاب کیفیت زندگی را شیوههای متمایز زندگی مینامد و معتقد است که میتوان با سنجش رفتار بروز یافته و قابل مشاهده ، شاخص سازی نمود و در تحقیقاتی به تفکیک سبکهای زندگی دست یافت .
وی در بحث جامعی به این نتیجه میرسد” که شاخصهای کیفیت زندگی باید بیانگرانه باشد ، یعنی هر یک از این شاخص ها بخودی خود مبین وجهی از زندگی و در جامعه قابل تشخیص باشد.”
حال با توجه به این که او کیفیت زندگی را در وهله نخست مجموعه رفتارها میدانست سنجش رفتار و یافتن شاخص بیانگرانه در آن تنها با تبیین الگوهای مصرف ممکن بود “. مصرف به اعتقاد سوبل از تجارت زندگی است و کیفیت زندگی از تجارب کنشگران حاصل میشود که آن ها نیز به نوبه خود تحت تاثیر ساختارهای اجتماعی قرار دارند.” در روند تحقیقات سوبل در خصوص شاخص ها ی کیفیت زندگی اشاره ای به تحصیلات مشاهده نمی شود . وی بر آن است که تحصیلات به تنهایی تاثیر گذار نیست ، بلکه در کنار درآمد و شغل باید سنجیده شود( طلیعه خادمیان، ۱۳۸۶ : ۱۵۰)
۲-۹-۲-۳ پیر بوردیو[۱۷۵]: نظریه پرداز رسمی کیفیت زندگی و مصرف فرهنگی
بوردیو برای تحکیم بنیادهای نظری خویش از شبکه ای از مفاهیم بهره میگیرد که ، عدم شناخت تک تک این مفاهیم راه را در پی جویی اندیشه وی مسدود میسازد .” مفاهیم انتزاعی که بوردیو در میان آن ها رابطه ای ساختی مشاهده میکند ، مفاهیمی چون منش یا ملکه ، میدان ، قریحی و انواع سرمایه است. ملکه یا منش : نظام و مجموعه ای از خوی و خصلتهای ماندگار و قابل جابجایی است و مفهومی قدیمی فلسفی است که ارسطو ، هگل[۱۷۶] ،وبر ، دورکیم متناوبا از آن استفاده کرده اند .
ملکه : واسطه ای بین تاثیرات گذشته و انگیزه ها و محرکهای کنونی است .”
از نظر بوردیو ، “جامعه فضای اجتماعی است و جایگاه رقابتی پایان ناپذیر . در این فضای اجتماعی که به عنوان موجودیتی غیر یکپارچه ظاهر میشود . مدلهای کوچک متفاوتی از قواعد ، مقررات و اشکال قدرت وجود که این مدلهای کوچک ، میدان یا فضای روابط میان کنشگران است .” ( استونز [۱۷۷]، ۱۳۸۱ :۳۳۸ )
سرمایه :در فضای اجتماعی که مرکب از میدانهای کوچک نابرابر است ، سه سرمایه اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی در جریان است . بوردیو در کتاب ( تمایز ) ، بر این نکته تاکید دارد که، هر چقدر سرمایه کنشگران بیشتر باشد ، در فضای اجتماعی در موقعیت بالاتری قرار میگیرد ( گیبنیز و بوریمر[۱۷۸] ، ۱۳۸۱ : ۱۱۶ ) سرمایه فرهنگی از نظر وی شامل سلیقههای خوب ، شیوه پسندیده، پیچیدگی شناختی و توانایی پذیرش محصولات فرهنگی مشروع از قبیل : موسیقی ، تاتر و ادبیات است .
پرورش خانوادگی ، آموزش رسمی و فرهنگ شغلی سه منبع سرمایه فرهنگی هستند . انباشت سرمایه فرهنگی از طریق این سه منبع در افراد باعث تفاوت بین دارندگان و فاقدان این سرمایه میشود .( بوردیو ، ۱۹۸۴: ۲۱۱ )
از نظر بوردیو فضای اجتماعی مجموعه ای از میدان هاست که اصل اساسی همه آن ها مبارزه بر سر سبک سرمایه است . هر یک از انواع سرمایه در ایجاد تقویت یا تغییر دادن کیفیت زندگی موثر هستند.( گیپنز و بوریمو[۱۷۹] ، ۱۳۸۱: ۱۱۷ )
بوردیو تحصیلات را نمودی از سرمایه فرهنگی میداند و افزون بر آن ، گرایش به اشیای فرهنگی و جمع شدن محصولات فرهنگی در نزد فرد نیز سرمایه فرهنگی او را شکل میدهد . بوردیو تاثیر سرمایه فرهنگی بر مصرف ، فعالیت و کیفیت زندگی افراد را با توسل به نظریه تمایز تبیین میکند .
بر این اساس ، دارندگان سرمایه فرهنگی زیاد ، خود را با مصرف فرهنگ و هنر متعالی از بقیه متمایز میسازند . یک سنت قوی جامعه شناختی ، در دنیای مدرن ، تاکید بسیار شدیدی بر پیوند میان موقعیت فرد در طبقه بندی اقتصادی و کیفیت زندگی فرهنگی - که از پدیدههای زندگی مدرن است - دارد . در همین راستا است که بوردیو در نظریه تمایز خویش بر آن است که، طبقات مسلط فرادست، ذوقهای فرهنگی متفاوتی دارند که سعی دارند آن را به عنوان شاخص برتری خویش در عرصههای گوناگون حفظ کنند . از سوی دیگر ، در این نظریه منش افراد نیز نه تنها در نوع مصرف که در نهایت در کیفیت زندگی آن ها موثر است .” منش نوعی وحدت معنایی در کنشهای قلمرو مصرف بطور اعم و مصرف فرهنگی بطور اخص ایجاد میکند.”
و در این جاست که اعضای طبقه مسلط برای اثبات برتری خویش دست به گونه ای (خشونت نمادین ) میزنند و صور گوناگون برای مشروعیت بخشیدن به خویش به غصب برخی صور فرهنگی شناخته شده ، دست مییازند . آلوین گلدنر[۱۸۰] نیز با بهره گرفتن از همین نظریه بوردیو بر آن است که ، طبقه جدید در جامعه نوین یک بورژوازی فرهنگی تازه است ،که سرمایه اش پول نیست ، بلکه کنترل بر روی فرهنگهای با ارزش است . ( بیلینگتون [۱۸۱]، ۱۳۸۱: ۱۸۳ )
“بوردیو در تحلیل بیرونی آثار هنری ، تولیدات فرهنگ را بازتاب جهان اجتماعی میداند ، او بر آن است که آثار هنری مستقیما به خصایص اجتماعی بوجود آورندگان (منشا اجتماعی آنان ) یا به ویژگیهای گروههایی بستگی دارد ، که مخاطبان واقعی یا مفروض آن آثار بودند.” ( بوردیو[۱۸۲] ، ۱۳۸۰ : ۸۶ )
جهان اجتماعی فضایی از روابط عینی میان موقعیت هاست و فرآیندی که منجر به خلق آثار هنری میگردد. “محصول مبارزه میان عاملان اجتماعی است که بر حسب موقعیتشان در حوزه فرهنگی ، که این خود به سرمایه خاص آن هابستگی دارد ، منافعشان در بقا یا در فضای نظام است .
منظور از بقا ، دفاع از آموزههای جزمی همه گیر ، مبتذل و معمولی شده است و منظور از فضا ، براندازی این آموزه ها به شکل بازگشت به سرچشمههای اصیل و نقدهای سنت شکنانه وبدعت گرایانه است .” ( همان : ۹۳ )
بوردیو در تحقیقات خود با بررسی تفاوت ها و تشابهات در مصرف محصولات فرهنگی - هنری به عنوان شاخصهایی از کیفیت زندگی که هزینه زیادی ندارد به دو نوع کیفیت زندگی فرهنگی رسید . کیفیت زندگی فرهنگی متعالی که در طبقات بالا رایج بود و کیفیت زندگی فرهنگی مردمی (عامیانه) که در طبقات متوسط، کارکنان، دفتری، کارگران و …. گسترش داشت .
در این دوران ، تمایز میان فرهنگ متعالی و فرهنگ طبقات فرودست و گونه ای فرهنگ میان مایه به چشم میخورد . فرهنگ متعالی ناظر بر استانداردهای زیبایی شناختی رسمی که در موزه ها، تاتر ها و سالنهای ارکستر سمفونی در جریان است ، میباشد و فرهنگ فرو مایه در انواع هنرهای بازاری و تجاری خود نمایی میکند .