-
- مذاکرات اتحادیه ها: در حین مذاکرات با اتحادیه ها ، مدیران انگیزه دارند به منظور حمایت از یک ادعا مبنی به این که شرکت نمی تواند دستمزدها را افزایش دهد یا برای بقا به امتیازهای کارگری دارد ، سود را تعدیل کند.
انگیزه های بازا: با توجه به اینکه تحلیل گران مالی و سرمایه گذاران از اجزای آن در فرایند ارزیابی سهام استفاده میکنند ، مدیران ممکن است به منظور تأثیر گذاری بر قیمت سهام شرکت اقدام به مدیریت سود کنند.
-
- عرضه اولیه سهام: مدیران میتوانند به منظور تغییر تصورات سرمایه گذاران با بهره گرفتن از رویه های حسابداری ، سود را در دوره های نزدیک به عرضه اولیه سهام افزایش دهند تعجب آور نیست که معوقه های بالا در دروه های قبل از عرضه سهام حاکی از کاهش سود پس از عرضه اولیه است.بدین معنا که مدیران سود را به هزینه آینده به حال انتقال میدهند. جالب است که کاهش سود اغلب به اقامه دعوا از سوی سهامداران منجر می شود و اینکه مدیریت سود ممکن است منجر به هزینه های قانونی هنگفتی شود.
-
- خرید سهام توسط مدیریت: خرید سهام توسط مدیریت نیز ممکن است مدیریت سود را ترغیب کند. مدیران معمولا از شرکت های تامین سرمایه مستقل می خواهند که ارزش سهام را تعیین کنند. شرکت های تامین سرمایه نیز معمولا از روش های مبتنی بر سود استفاده و بر این اساس ، مبلغی را که باید برای خرید سهام توسط مدیریت پرداخت شود ، تعیین میکنند.با توجه به انگیزه مالی مدیران برای حداقل کردن قیمت خرید ، تعجب آور نیست که برخی از مدیران قبل از خرید سهام برای خود اقدام به دستکاری سود در جهت کمتر از واقع نشان دادن کنند.
-
- رشد و پیشبینی سود : بازار های سرمایه نسبت به شرکت هایی که انتظارات تحلیل گران را در مورد سود یا پیشبینی مدیریت در سود را بر آورده نمی کنند ، حساس هستند. شرکت هایی که در معرض خطر قرار گرفتن سود پایین تر از این سود های هدف هستند ، ممکن است سود را در جهت بیشتر از واقع نشان دادن دستکاری کنند. افزون بر این پژوهش ها حاکی از آن است که مدیریت معمولا به منظور گزارش سود مثبت و رشد سود اقدام به مدیریت سود میکنند.
- نظریه شست شوی بزرگ [۵]: سرمایه گذاران ممکن است افق دیدشان فراتر از آن باشد که به یک زیان یک دفعه توجه کنند و فقط به سود آتی تأکید کنند. شرکت های دارای سال مالی بد ممکن است مقدار زیادی از هزینه های آتی را در سود جاری بگنجانند (شست شوی بزرگ)و و بدین وسیله بازگشت سود در سال آتی را تضمین کنند. هزینه های شست شوی بزرگ کاملا متداول هستند به ویژه ، زمانی که تغییر در مدیریت عالی صورت گرفته است به منظور پاکسازی ترازنامه و شروعی تازه.
انگیزه های قانونی:سومین انگیزه بالقوه مدیران برای مدیریت سود ، ارتقا اقدامات قانونی مساعد است انگیزه های قانونی برای مدیریت سود زمانی رخ می دهدکه تصور می شود سود گزارش شده به اقدامات قانون گذاران یا مقامات دولتی تأثیر بگذارد. مدیران به وسیله دستکاری نتایج عملیات ممکن است بر اقدامات قانون گذاران یا مقامات دولتی تاثیر بگذارند و بدین وسیله وارسی سیاسی و اثرات مقررات را حداقل کنند.
-
- وارسی سیاسی: شرکت های بزرگ مایل هستند روش های حسابداری را انتخاب کنند که سود را کمتر نشان میدهد؛ زیرا بدین وسسیله هزینه های سیاسی خود را که در قالب مالیات است ، کاهش میدهند. همچنین ، گاهی اوقات قوانین حاکم بر یک صنعت خاص باعث می شود که آن صنایع برای کاهش هزینه های سیاسی اقدام به مدیریت سود در جهت کمتر نشان دادن کنند.
-
- بازجویی ضد تراست : هزینه های قوانین ضدتر است نامساعد ممکن است بسیار زیاد باشد در نتیجه مدیران را تشویق به کمتر از واقع نشان دادن سود میکند.
-
- تخفیف واردات: شرکت ها در طول دوره ای که تخفیف وارداتی اعطا می شود ، مزایای مالی به دست می آورند. آن ها انگیزه دارند که در طول این دوره سود خود را کاهش دهند و به علت واردات کالا خارجی از سوی دولت وناتوانی در رقابت با شرکت های خارجی ، از دولت ادعایجبران غرامت کنند.
- مقررات بانکی: تدوین کنندگان مقررات بانکی از اعداد حسابداری برای تعیین نسبت کفایت سرمایه میکنند. از این رو ، مدیران بانک ها انگیزه دارند در زمانی که این نسبت کمتر از حد قانونی آن است ، اعداد حسابداری را دستکاری و بدین وسیله هزینه های سیاسی خود را کاهش دهند. عمدتاً این کار از طریق کاهش اندوخته زیان وام ها انجام می شود.
۲-۲-۳ روشها ی موجود برای مدیریت سود
مدیران از روشها وتکنیکهای گوناگونی برای تحت تأثیر قرار دادن رقم سود گزارش شده استفاده میکنند. این روشها را میتوان به سه دسته زیر تفکیک کرد:
دسته اول شامل روشهایی میباشد که مدیران با بهره گرفتن از انعطافپذیری موجود در استانداردها سعی در دستیابی به سود مورد نظر دارند به این دسته از روشها، مدیریت سود حسابداری[۶] نیز اطلاق میگردد.در ذیل مواردی از این روشها آورده شده است:
-
- انتخاب از میان روشهای جایگزین و متفاوت پذیرفته شده بر اساس اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری برای ثبت رویدادی واحد. برای مثال استانداردهای حسابداری مدیر را مجاز میداند که از بین روشهای موجود برای محاسبه موجودی کالا، استهلاک و شناسایی درآمد در پیمانهای بلندمدت دست به انتخاب بزند.
-
- اعمال قضاوت برای تهیه صورتهای مالی. به عنوان مثال میتوان از برآورد عمر مفید داراییها و یا ذخیره م. م. الوصول نام برد.
- تصمیمگیری در رابطه با زمان پذیرش یک استاندارد.
دسته دوم شامل روشهایی میباشد که مدیران با بهره گرفتن از اتخاذ تصمیمات عملیاتی و یا به عبارتی دیگر، دستکاری فعالیتهای واقعی سعی در دستیابی به سود مورد نظر دارند. اگر مدیریت سود با بهره گرفتن از این روشها به وقوع بپیوندد به آن مدیریت سود واقعی[۷]نیز میگویند.در زیر نمونه هایی از این اقدامات ذکر شده است:
-
- افزایش فروش،
-
- ایجاد و زمانبندی معاملات، و
- تولید واقعی.
دسته سوم شامل روشهایی میباشد که رقم سود گزارش شده را تغییر نمیدهند ولی سعی دارند که نحوه تفسیر سود گزارش شده را تحت تأثیر قرار دهند. به عنوان مثال میتوان از موارد زیر نام برد.
-
- طبقهبندی اقلام در بالا و یا پایینِ سود عملیاتی در صورت سود و زیان (و یا سود حاصل از عملیات مستمر) به منظور تفکیک قسمت پایدار سود از قسمت ناپایدار آن؛ویا
- مدیریت بر شفافیت گزارشها.
۲-۲-۴ دیدگاههای موجود در رابطه با مطلوب بودن مدیریت سود
بهطور کلی، مطلوبیت مدیریت سود به اهداف و روشهای مورد استفاده برای مدیریت سود بستگی دارد. همان طور که قبلاًاشاره شد مدیریت سود از طریق روشهای متعدد(انتخاب از بین روشهای مختلف حسابداری، برآوردهاو…) امکان پذیر است. با توجه به ویژگیهای مدیریت سود انجام شده،دیدگاههای صاحبنظران مختلف را میتوان در طیفی از سه دسته زیر قرار داد: