۲) دیدگاه های تحقیقاتی : این مبحث یعنی تعیین دیدگاه های حل مسئله شامل گستره ای از ایده ها وطرح های عملیاتی برای پروسه تحقیقاتی میباشد.همچنین این موضوع یک پروسۀ کلیدی است زیرا مسیر ونحوۀ انجام گیری بازجویی را تعیین نموده و بسیار تحت تأثیر آرایش و انتخاب اعضای تیم تحقیقاتی (بازپرسی) قراردارد. برای مثال میزان تجربۀ بازجویان وسبک تفکرشان در انتخاب روش بازجویی میتواند یک عامل موفقیت آمیز دریک نهادمعتبرباشد.
۳) انتخاب دیدگاه : فعالیت سوم شامل اتخاذتصمیم برای انتخاب یک روش ازمیان دیدگاه های متفاوت میباشد.این فعالیت به دلیل زمانبربودن وصرف نیروی زیاد، دریک نهاد معتبر،کمترین ارزش رادارها میباشد، اما درعین حال از اعتباربسیار بالایی نیز برخوردار است.زیراتلاش برای حصول اطمینان از انتخاب بهترین تصمیم برای انجام کار، بهترین گزینه است تا بتوان یک نتیجۀ مطلوب در بازجویی حاصل نمود.
انتخاب یک راه حل مناسب ملزوم به دو چیز است: اول روش های بازجویی مختلف در مرحله حل مسئله مطرح شودزیراخیلی مهم است که درمورد تمامی متغیرها فکر کنیم. دوم معیار تصمیم گیری بایدمعلوم ومشخص گردد تا بتوان تصمیم اتخاذ شده را در مراحل بازجویی به کار بست.
۴) انجام بازجویی:همان طورکه ازمفهوم این عبارت پیدا است،اجرای راه حل شامل بیان، سازماندهی، رسیدگی وپیاده کردن تصمیمات اتخاذ شده میباشد. این مرحله ، یک مرحلۀ بسیار مهم در روند تحقیقات است زیرا در این مرحله ازمیان انبوهی از اطلاعات، یک راه حل انتخاب می شود که خطوط بازپرسی را تعیین نموده وهمین طورمعیاری ارائه میدهد که برطبق آن و دیگر شواهد، مظنون احتمالی از ادامۀ تحقیقات کنار می رود. یک برآورد غلط باعث خواهد شد روند بازجویی متوقف شود یا اینکه بازجویی ازمسیرخود منحرف شود.اکثرمنابع مورد استفاده دربازجویی در مرحلۀ بعدی یعنی فعالیت پنجم کاربرد دارند.
۵) ارزیابی عملکرد: کنترل وارزیابی شامل مشاهدۀ فعالیتهامی باشد همچنین در این مرحله ارزیابی می شود که راه حل ارائه شده به چه میزان توانسته مشکلات اساسی را حل نموده یا به چه میزان نیازهای اساسی را مرتفع ساخته است .در این مرحله عملکرد کنترلی و دستورات مقامات در ادارۀ رسیدگی ومبارزه نقش اساسی رابرعهده دارد. همچنین در این مرحله کیفیت و کمیت شواهد در دسترس مورد بررسی قرارمی گیرد تا روشن شود که آیا این شواهد برای محکوم کردن مجرم ،در دادگاه کافی است یا خیر.[۴۱]
ب) تفکر پلیس دربازجویی :
دربازجویی های کیفری، پلیس ازشیوه های فکری متفاوتی استفاده میکند که ازجمله آن ها،شیوۀ به چالش کشاندن، شیوۀ مهارتی وشیوۀ ریسک پذیری میباشد.درتحقیقی که درنروژ انجام گرفت،از پلیس ها خواسته شد تا ۵ ویژگی مهم یک بازجوی توانمندرا نام ببرند.
این کارنیازی به الگو نداشت،تنها نیازمند تجزیه محتوا به منظورطبقه بندی نمودن پاسخها بود. پاسخها بر اساس سبک تفکر طبقه بندی شدند.درحالی که خلاقیت دراکثر پاسخها به عنوان عنصراصلی یاد شده بود، اما تحلیل محتوانشان داد که سبک مهارتی بازجویان ، کاراترین سبک فکری است.
برای آنکه پلیس بتواندیک نیروی خوب وتوانمند باشد باید این ویژگی ها را داشته باشد:بتواندروابطی محکم برقرارکند، کنجکاو و روشنفکر باشد، ازروی منطق استدلال کند،تفکرخلاق داشته باشد وعرفی قاطعانه داشته باشد.اغلب،خلاقیت به عنوان یکی از ویژگی های پلیس توانمند نام برده می شود.پلیس با ابداع روش های جدید،مطرح ساختن شیوه های تازه وافکار بدیع و بامطرح نمودن پیشنهادهای جدید بر مبنای دیدگاه های شناخته شدۀ قدیم ،میتوانند در کارشان خلاق باشند.
شیوۀ چالشی با مفاهیمی نظیر جدیت در کار،قربانی ،جرم و مجرم سروکار دارد. شیوۀ مهارتی به خصوصیات وتوانایی های فردی برای برقراری ارتباط با دیگران اشاره دارد.شیوۀ ریسک پذیری به خلاقیت در کشف و تبدیل اطلاعات به مدرک اشاره دارد.تجربه زمانی به دست میآید که پرونده ای را جلو پلیس بگذارند واز او بخواهند که آن را حل نماید.وقتی پرونده ای راتحویل پلیس میدهند، او با به کار بستن اصول روش طرز کار که آموزشش را گذرانده پرونده را حل می کند.در مقالات آموزشی مرتبط با بازجویی های کیفری، تنوعی از مراحل طرز کار وجود دارد. اما دراصل تمامی این مراحل یک توالی منطقی رادنبال میکنند که می توان این توالی را در زمرۀ مراحل اصولی قرار داد ،اما این روش طرز کاریک مشکل برای کارآگاهان ایجاد میکند و آن هم این است که از آنجا که آموزشهای ارائه شده تنها یک راه تفکر را به آن ها نشان میدهد، این پرسش به وجود میآید که چگونه آن ها یاد می گیرند به گونه ای دیگرفکرکنند؟
در زیربه طور مختصربه شرح چگونگی تلفیق این ۳ نوع شیوۀ فکری بازجویی با شیوه روش اصولی پرداخته شده است:
زمانی که یک کارآگاه ،یک بازجویی پیچیده را آغاز می کند، با تجسمی ازچالش ها مواجه میگردد که همین حجم چالش آن ها رابرای بهترکارکردن تشویق میکند.بازجوهاهمیشه می خواهند با دستگیری مجرم و حل جرم از طریق به کارگیری اصول کارخود را به نحو احسن انجام دهند. این شیوۀ چالشی تفکر راجع به این است که چه چیز به کارآگاهان برای انجام کارشان به نحومطلوب انگیزه می بخشد.
چهارعنصرشغل ،قربانی ،جرم و مجرم منبع کلیدی جدیت درکارهستند. در روبه رویی با چالش بازجویی، پلیس نیازمند داشتن مهارت برای برقراری ارتباط با مردم مختلف است تا بتواند اطلاعات لازم را به دست آورد.در نتیجه قادرخواهدبود بازجویی را به نحومطلوبی به ثمررساند.داشتن چنین مهارتهایی نیازمنداین است که پلیس دربرقراری ارتباط با مردم وپرونده،انعطاف پذیرباشد،درعین حال نیز باید در برخورد با قربانی،شاهدین،جاسوس ها ومظنون پرونده تا اندازه ای معقول ونرم خو باشد و بتواند احساسات خود را کنترل نماید.
درحوزۀ سبک مهارتی،به نحوۀ برقراری ارتباط پلیس با مردم اشاره شده است.درهمین راستا،پلیس باید به این فکرکندکه برای به دست آوردن اطلاعاتی که برای تکمیل پرونده نیازداردچگونه وازچه راهی میتواند با قربانی،شاهدین ومظنون احتمال و در کل با عوام رابطه برقرار نماید.