(۲- ۱۹)
که در آن exp، عدد نپر است و به k سطح قابلیت اطمینان[۱۶۳] گفته می شود. بنابراین میزان سطح قابلیت اطمینان بوسیله تغییرات کنترل می شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
برتسیماس و همکاران[۱۶۴](۲۰۰۳), (۲۰۰۴), (۲۰۰۶), ، برتسیماس و همکاران[۱۶۵] (۲۰۰۴) رویکرد دیگری را ارائه می دهند که نه تنها مزیتهای خطی مدل سویستر (۱۹۷۳) را حفظ نموده است بلکه مدل آن ها توانایی کنترل حداکثری میزان محافظه کاری را بر روی تمامی متغیرهای عدم قطعی در تمام محدودیتهای مدل داراست. به عبارت دیگر در مدل پیشنهادی آن ها چنانچه میزان تغییرات در ضرایب محدودیت iام، از مقدار از قبل تعیین شده Γi کمتر باشد از غیرموجه شدن محدودیت فوق بطور قطع جلوگیری مینماید و این بدان معنی است که چنانچه میزان تغییرات ضرایب غیرقطعی از Γi کمتر باشد مدل آنها شدنی بودن جواب را تضمین مینماید. به علاوه آن ها یک تضمین احتمالی را برای زمانی که میزان تغییرات پارامتر غیرقطعی محدودیت iام حتی از Γi هم بیشتر میگردد، ارائه می دهند که بر اساس آن، جواب ارائه شده توسط مدل پیشنهادی با احتمال زیادی شدنی باقی میماند.
مدل پیشنهادی آن ها به فرم زیر است:
P3: maximize c’x
s.t.
(۲- ۲۰)
x, y, r, q ≥ ۰
که در آن؛ y متغیر تصادفی است و جهت تبدیل عبارت غیرخطی قدر مطلق به یک عبارت خطی استفاده گردیده است. نکته دیگری که در مدل سازی آن ها لحاظ شده است قابلیت تعمیم آن به برنامه ریزی عدد صحیح است که در برنامه ریزی تولید کاربرد فراوانی دارد.
برنامه ریزی ریاضی فازی[۱۶۶]
برنامه ریزی ریاضی فازی همچون برنامه ریزی تصادفی، بهینه سازی مسائل را تحت شرایط عدم قطعیت مخاطب قرار میدهد. تفاوت اساسی بین برنامه ریزی تصادفی و برنامه ریزی فازی، روش مدل کردن عدم قطعیت است. در برنامه ریزی تصادفی، عدم قطعیت بر حسب توابع احتمال گسسته و یا پیوسته بیان میشوند. در حالیکه برنامه ریزی فازی پارامترهای تصادفی را به صورت اعداد فازی و محدودیت ها را بصورت مجموعههای فازی مدل مینماید. غیرموجه بودن محدودیت ها بصورت نسبی مجاز است و به عنوان تابع عضویت آن محدودیت تعریف میگردد.
برای مثال یک محدودیت خطی بصورت بر حسب متغیر x را در نظر بگیرید همچنین فرض نمائید سمت راست محدودیت فوق بتواند در بازه مقدار بگیرد. بنابراین تابع عضویت u(x) محدودیت فوق بصورت زیر تعریف می شود:
(۲- ۲۱)