محمد باقر بن محمد تقى بن مقصود معروف به مجلسى ثانى: وی، شخصی فقیه، محدث، رجالى و از عالمان عقلى بزرگ شیعه است و پرورش یافتۀ خاندانی است که همگی صاحبان علم و فضلند. بنحوی که. پدر بزرگ وى، عالم نامدار ابونعیم اصفهانى صاحب حلیه الاولیاء و پدر وى، محمد تقى مجلسى معروف به مجلسى اول، صاحب اجتهاد و کرامات بودند
علامه، در علوم مختلف اسلامى همچون تفسیر، اصول و درایت و علوم عقلى مانند فلسفه، منطق، ریاضیات، طب، نجوم، ادبیات و … سرآمد و چیرهدست بود.
وى در کنار مدارج علمى، مدارج معنوى و کمالات روحى را نیزطی نمود و آن را ملاک معرفت دانست.[۱۷۵]
۶۶ اثر از وى به یادگار مانده است که ۱۳ اثر به عربى و ۵۳ اثر آن به فارسى است. تألیفات وى:
بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار علیهم السلام، مرآت العقول، حق الیقین، زاد المعاد، عین الحیاه و …می باشند.
شهید ثانى: وی، به علت آوازۀ علمى خود به مرجعیت رسیده و دانشمندان از دور دستترین جاىها براى فیض علمى نزدش مىآمدند.
تألیفات وى بىشمار است؛ طورى که در امل الامل آمده که از شهید ثانى دو هزار مجلد کتاب به جاى مانده است که دویست عدد آن به دستخط خود شهید ثانى بوده است.[۱۷۶]
منیه المرید فى ادب المفید و المستفید- روض الجنان فى شرح ارشاد الاذهان؛ حقائق الایمان- البدایه فى علم الدرایه- الفوائد العلمیه فى شرح النفلیه- مسالک الافهام؛ الروضه البهیه فى شرح اللمعه الدمشقیه و …
محمد بن حسن بن على بن محمد بن حسین: معروف به شیخ حرّ عاملى و ملقب به شیخ الاسلام. فقیه، محدث، ادیب، شاعر، ثقه و عالم بزرگ شیعه و از نوادگان حر بن یزید ریاحى یار جانباز حسین بن على علیه السلام است و خانوادۀ او همه از بزرگان علم و معرفت شیعه بودند.
شیخ حر عاملى از اندک کسانى است که با پیشی گرفتن از دیگران در ستایش حضرات معصومین علیهم السلام با چیرگى و توانایى بیست هزار بیت قصیده سروده است.[۱۷۷]
از آثار اوست: وسائل الشیعه، ارجوزه فى الإرث، أمل الآمل فى علماء جبل عامل، بدایه النهایه فى الواجبات و المحرمات المنصوصه. ریحانه الادب، روضات الجنات، الذریعه.
سید محمّدحسن آشتیانی: به خاطر بیان شیوا و رسایش به لسان شیخ معروف شد. یکی از شاگردانش میگوید: «من گمان میکنم اگر مرحوم شیخ انصاری زنده بود تصدیق میکرد که بیان اوفی از بیانش و تقریری اکمل از تقریرش نمی شود و فضلایی که به تدریسش حاضر بودند، در این باب تصدیق میکنند و دلیل بدین امر بیان اوست مطالب مصنف را در حاشیه کبیره….»[۱۷۸].
آثار وی عبارتند از:
بحرالفوائد فی حاشیه الفرائد، رساله فی الاجزاء، مباحث الالفاظ، رساله فی قاعده نفی العسر و الحرج، کتاب القضاء والشهادت، الخلل فی الصلاه، رساله فی نکاح المریض، رساله فی حکم اوانی الذهب و الفضه، کتاب الوقف، کتاب الخمس و….
حسن زاده آملی: «ایشان در زمرۀ دانشوران متعهدی است که جامع حکمت عملی و نظری میباشند. علاوه بر آن فقیهی مسلم، فیلسوفی صاحب نظر، عارفی متشرع، حکیمی ریاضی دان وادیبی تواناست؛ و در عمل و سیر وسلوک، ترجمان عرفان نظری میباشد.»[۱۷۹]
ایشان در زمینه های گوناگون علوم و معارف تحقیقات و تألیفات متعددی دارند که حدود ۱۱۶ عنوان میشود در اینجا به تعدادی از آنها اشاره میشود.
الف- قرآنی، تفسیری و روایی؛ «انسان و قرآن- رساله در اربعین- شرح چهل حدیث درمعرفت نفس- انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه و…»
ب- مباحث کلامی واعتقادی؛ «رساله حول الرؤیه-رساله فی الامامه- فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب ربّ الارباب و…»
ج- ریاضی، هیئت، نجوم وهندسه؛ «استخراج جداول تقویم- تصحیح و تعلیق تحریر مجسطی- دروس معرفت اوفاق- رساله میل کلّی و…»
د- آثار فقهی؛ «تعلیقات علی العروهالوثقی- و جیزهای در مناسک حج»
ملاحسینقلی همدانی: اگر تمامی شاگردان دربارۀ حکیم سبزواری به حضور در مکتب حکیم سبزواری افتخار میکنند حکیم به وجود چنین شاگردی در کلاس درسش مفتخر است.
آخوند در پای درس شیخ انصاری به آن مقام و مرتبۀ فقهی نائل میآید که «اکابر فقهاء شیعه» میخواندنش.
تألیفاتش عبارت است از: صلاه المسافر، تقریرات دروس فقه و اصول شیخ انصاری، امالی در موضوع اخلاق، تقریرات درس آقا سید علی شوشتری، تقریرات درس فقه درچهار جلد، مکاتبات و دستورالعمل ها، تقریرات درس فقه، ذخیره الاحکام، الوجیزه فی الفقه، تقریرات فقه، حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری، مصباح الفقیه، الفوائد الرضویه علی الفرائدالمرتضویه، الهدایه
شیخ محمّد بهاری: وی از ملازمین و ممتازین درس ملاحسینقلی همدانی بوده است به گونهای که آخوند در رابطه با او میگوید: «حاج شیخ محمد بهاری حکیم اصحاب من است.»
در فقه و اصول تبحر داشت بنحوی که به فقاهت تام بین هم عصرانش معروف شد؛ و متصدی بحث و تدریس و تصحیح کتاب های حدیث و فقه نظیر «وسائل الشیعه» و «جواهر الکلام» و «الحدائق الناضره» شد.
تألیفات ایشان عبارتند از: أدله الرشاد فی شرح «نجاه العباد» فی الفقه العملی محمّد حسن مؤلف جواهر در ۱۸ جلد، عده طریق التدقیق فی أصول الفقه فی ۱۴ جلد، حاشیه على «الروضه البهیه» فی الفقه للشهید الثانی، رساله فی الخضاب و معها آداب الحمّام و زیاره عاشوراء و کیفیتها.[۱۸۰]
البته باید اشاره کرد که این بزرگواران خود صدها شاگرد جوان را پرورش دادند که امروز الگو و سرامد بسیاری از جوانان میباشند. که میتوان به آخوند ملاحسینقلی همدانی اشاره کرد. وی توانست سیصد تن از اولیاء الله را در محظر انوار الهی تربیت نماید. برخی از شاگردان ممتاز وی عبارتند از:
آقا شیخ محمد بهاری، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، سید احمد کربلایی طهرانی، سید محمّد سعیدحبوبی، حاج شیخ علی قمی، سید مرتضی کشمیری، سید محسن امین عاملی، سید مهدی حکیم نجفی، حاج علی محمّد نجف آبادی و….
وصدها انسان وارسته ای که پای درس آخوند وارد وادی معرفت و علم شده و به درجات والایی از اجتهاد و عرفان نائل آمدند.
۳-۱-۱-۳- پاسخگویى به شبهات
به طور کلی دین باید با نیازهای فکری جامعه هماهنگ باشد؛ چراکه جامعه انسانی در مرحلۀ تطور و تحول خود با مشکلات و نیازهایی روبهرو میشود که هر مرحلهاش با مرحلۀ پیشین متفاوت است لذا دین باید آن تحرک لازم را داشته باشد تا بتواند متناسب با نیازهای فکری در هر مرحله اولویتها و فتواهای خود را تغییر دهد؛ زیرا بشر تاب تحمل این تغییرات را ندارد و مقاومت نخواهد کرد. همانگونه که در قرن نوزدهم وجود تحولات جدید غرب و خشونتهای اربابان کلیسا با نام دین باعث شد غربیان خود را تسلیم محض این تمایلات کرده و دین را امری فرسوده و کهنه بپندارند؛ و امروز متأثر از کشورهای غربی جوانانی داریم که هم باسواد و هم روشنفکر هستند و تحت تأثیرات عمیق جهان معاصر، اطلاعات و آگاهیهایشان افزایش یافته و چشم و گوششان باز شده و از هر روزنی با صدها شبهه مواجهاند بنحوی که در شبهات کلامی و سوالات اساسی مربوط به اصل دین و عقاید دینی گرفتار شدهاند؛ و این سبب شده تا افکار بیگانه بر ذهن او حاکم شود
در این جامعه است که نقش فقه برجسته میشود و فقیه به معنی عام (فردی که رهبری دین را به عهده میگیرد، که هم متکلم را شامل میشود وهم محدث و هم مفسر و …) باید از یک جهت احکام شریعت را برای مکلفان بیان کند و در درجه بعد هم به وعظ و اندرز بپردازد تا پاسخگوی جوانانی باشد که گرفتار شبهاتی شدهاند که پیرامون باورهای دینی است[۱۸۱]. اندیشه دینی که تا کنون یکه تاز عرصه بوده توانسته برای خود رقیبانی جدی، خطرناک و پرجاذبه پیدا کند. از این روی اگر اسلام شناسان که همان فقیهان معاصر میباشند در صف اول مقابله با تهاجم فرهنگی و قدرت نرم نباشند و به شبهات وهابیت و مخالفان و معاندان پاسخ منطقی ندهند بیتردید دشمن مغز جوانان ما را شستشو داده و در وجودشان انگیزه دینگریزی را شعلهور خواهد کرد؛ اما آثار مکتوب و شفاهی فقیهان معاصر و اسلامشناسان حاضر از این خطر مهم جلوگیری مینماید. آثاری مانند پاسخ به شبهات وهابیت و پاسخ به شبهات جوانان و پاسخ به شبهات حقوقی، فقهی، اخلاقی، تفسیری و مانند آن بیانگر نقش فقها در پیشگیری از دینگریزی جوانان است و جذب آنان به حقایق و اسرار دین است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۳-۱-۱-۳-۱- نفوذ اندیشه هاى بیگانه
یکی از راه های نفوذاندیشه هاى بیگانه از طریق دشمنان است هنگامى که یک نهضت اجتماعى اوج مىگیرد و جاذبه پیدا مىکند و مکتبهاى دیگر را تحت الشعاع قرار مىدهد، پیروان مکتبهاى دیگر براى رسوخ در آن مکتب و پوسانیدن آن از درون، اندیشه هاى بیگانه را که باروح آن مغایر است وارد آن مکتب مىکنند اینجاست که آن را از اثر و خاصیت مىاندازند و یا کم اثر مىکنند. نمونهاش را در قرون اولیه اسلام دیدهایم. پس از گستردگى اسلام در جهان، مخالفان برای مبارزه خود را از طریق تحریف آغاز کردند.
مکتبهای ماتریالیستی از جمله گروههایی هستند که در پی براندازی جوان مسلمان هستند اما چون نمیتوانند با این عنوان او را از صراط مستقیم خارج کنند لذا اندیشه های بیگانه را با مارک ماتریالیستی بر او عرضه کردند. مسلّم است زمانی که اسلام با محتوای ماتریالیستی در اندیشه و مغز یک جوان فرو رود تنها پوسته و ظاهرش اسلامی است که به سرعت دور ریز میشود. در کنار این اندیشه خطرناکتر آنکه عدهای مسلمان اما ناآشنا به معارف اسلامى و شیفته مکتبهاى بیگانه، به نام اسلام، اخلاق مىنویسند و تبلیغ مىکنند اما اخلاق بیگانه، فلسفه تاریخ، فلسفه دین و نبوت، اقتصاد، سیاست، جهان بینى تفسیر قرآن مىنویسند همانطور و و و ، شهید مطهری به فقهای دین به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهى، هشدار مىدهد نفوذ و نشر اندیشههاى بیگانه به نام اندیشه اسلامى و با مارک اسلامى اعم از آنکه از روى سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد، خطرى است که کیان اسلام را تهدید مىکند. ایشان راه مبارزه این خطر را تحریم و منع نمیدانند. ایشان میگویند:
مگر مىشود تشنگانى که براى جرعهاى آب لهله مىزنند از نوشیدن آب موجود منع کرد به عذر اینکه آلوده است؟! این ما هستیم که مسئولیم. ما به قدر کافى در زمینههاى مختلف اسلامى، کتاب به زبان روز عرضه نکردهایم. اگر ما به قدر کافى آب زلال و گوارا عرضه کرده بودیم، به سراغ آبهاى آلوده نمىرفتند.
گر نه تهى باشدى بیشتر این جویها خواجه چرا مىدود تشنه در اینکویها
راه مبارزه، عرضه داشتن صحیح مکتب اسلام در همه زمینه ها با زبان روز است. حوزههاى علمیه ما که امروز اینچنین شور و هیجان فعالیت اجتماعى یافتهاند، باید به مسئولیت عظیم علمى و فکرى خود آگاه گردند. باید کارهاى علمى و فکرى خود را ده برابر کنند. باید بدانند که اشتغال منحصر به فقه و اصول رسمى جوابگوى مشکلات نسل معاصر نیست.[۱۸۲]
۳-۱-۱-۴- فقه و پرداختن به مسائل مستحدثه فراروی جوان
امروزه پیشرفتها و تحولات جامعۀ انسانی را در برگرفته و او را احاطه نموده است. زمانی عصر اتم و امروز عصر اینترنت است. آیا بایدها و نبایدهایی که قدمتشان به هزاروچندصدسال میرسد، مشکل گشای نسل امروز هست یا نه؟
این برمیگردد به همان سخن شهید مطهری که میگوید:
با وجود حاکمیت اصول ثابت و لایتغیر که در جملۀ حلال محمد حلال ابداً و حرام محمد حرام ابداً الی یوم القیامه متبلور شده است؛ و در جهان پیچیده کنونی و خارجی و در بن بستهای ارزشی اجتماعی چگونه عمل خواهد کرد؟ آیا اصول ثابت نقض خواهد شد یا اصول و مقررات اجتماعی دیگری وجود دارند که گره های کور معضلات را گشوده و اصول ثابت را ولو در کوتاه مدت تحت الشعاع قرار دهد؟[۱۸۳]
فقه در خور جایگاهی که دارد باید آنچنان از رشد و بالندگی برخوردار باشد که توانایی همپا شدن با نسل امروز را داشته باشد و هر لحظه افقهای جدیدی و تازهای را فراروی آنان بگشاید و پاسخگوی نیازهای فردی و اجتماعی باشد.
لذا دین ضرورت زندگی بشر و فقه، زبان دین و یک علم واقعى است. علم واقعى آن است که در زندگى مردم هر عصر حضور فعال داشته باشد و براى هر رخداد و مسائلی که در حیطه موضوعات فقهى ظهور مىیابد، پاسخى در خور و متقن داشته باشد. قرآن کریم در اشاره کوتاه و جامعى به وضع دعوت پیامبران کرده، مىگوید: «ما در هر امتى رسولى فرستادیم». «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت»[۱۸۴] که دعوت ما را به گوش امتها برسانند.
به فرمایش امیرالمومنین «علیه السّلام» دین آن است که نتیجه اش در جهت سازندگى حیات مادى و معنوى انسان به کار آید.[۱۸۵] نه اینکه به عنوان مطالبى و موضوعاتى بپردازد که در روزگارى بوده و اکنون کارى نداشته باشیم که آن موضوعات مورد ابتلاء و نیاز هست یا خیر!
فقه در برگیرنده برنامۀ زندگی انسان از گهواره تا گور است، حظوری این چنین جدی که در کمتر دانشی میتوان یافت. با آنکه در زمینۀ احکام فردی نقشش برجسته و پررنگ شده است اما هم در اندیشۀ بسیاری از فقیهان اثرات ناشایست بر جاگذاشته و هم برخی پنداشتهاند فقه محدود به همان مسائل و احکام فردی است و آنگاه هم به مسائل اجتماعی نظر داشته، از جنبۀ فردی بوده است. در صورتی که فقه شیعه به لحاظ مواد و منابع، همان گونه که امام خمینی به عنوان یک کارشناس دینی مىفرمود: «غنىترین فقه و قانون در دنیا است و چنین فقهى در دنیا نه در میان مسلمین و نه در بین غیر مسلمین وجود ندارد».[۱۸۶]
امروزحوزههای علمیه ما در زمان خود بسیار عقب هستند وضعیت به گونهای شده که آنان در امواج فقه، فلسفه و کلام و حقوق گرفتارشدهاند بدون آنکه بخواهند به مسائل پیرامون خود نظری بیفکنند و تأملی داشته باشند بر اینکه آیا نباید برای مسائل و مباحثی که ظهور کرده و هر لحظه در حال نو شدن است، جوابی داشت.
از این روی فقه باید در کنار عنصر اجتهاد به آن پویایی و بالندگی برسد تا اجتهاد، آن را در زمینههاى مختلف نیازهاى شرعى پیش آمده در آن عصر به کار گیرد.
به هر حال مشکل ظاهری فقه ما از نظر برخی افرادی ناآشنا به مبانی دین این است که فقه در زمینۀ موضوعاتی بحث میکند که روزگار آن سپرى شده یا اصولا اگر موضوع باقى است، محتواى آن به کلى تغییر یافته است؛ و برخى فقیهان بىآن که در مقام شناخت موضوعات نوین و بیان چگونگى محتواى موضوعات دیرین بپردازند، هم چنان به تکرار مکررات بسنده کرده و گام فراتر نمىدهند! امام، به این نکته بسیار لطیف، چندى قبل از رحلت خویش در پیامى به حوزههاى علمى اشاره فرموده و مىگوید:
«زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند مسألهاى که در قدیم داراى حکمى بوده است به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدى پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادى و اجتماعى و سیاسى همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقى نکرده است واقعا موضوع جدیدى شده است که قهرا حکم جدیدى مىطلبد.»[۱۸۷]
در دین باید به این نکته توجه داشت که با توجه به مبانی اجتهادی هیچ موضوعی بی پاسخ نمیماند؛ اما به شرطی که مجتهد به درستی متوجه این حقیقت باشد که هر گاه موضوعی تغییر کرد به تبع آن حکم نیز تغییر میکند و سراسر زندگی بشر فعلی پر شده است از موضوعات جدید!
اگر حوزهها بخواهند جامعه کنونى امت اسلام را اداره کنند و رسالت اسلامى و فقهى خود را ایفا نمایند تا مانع از دین گریزی جوانان شوند، مىبایست که با حفظ اصول علمى و مبانى متقن تحقیق و اجتهاد که امام از آن به فقه جواهرى تعبیر دارد از فقاهت تقلیدى به فقاهت اجتهادى عدول کنند. از طرفی با فقه و مسائل آن ناشیانه و غیر منطقى (بر اساس قیاس و استحسان و مصالح مرسله) برخورد نشود و از طرف دیگر در شناخت واقعى روح قوانین اسلام و تطبیق آنها بر موضوعات جدید و مستحدثه تلاش شود.[۱۸۸]