- اندازه شرکت
Size = Natural Logarithm of Net Sales
Size: اندازه شرکت
Natural Logarithm of Net Sales: لگاریتم طبیعی خالص فروش
- اهرم مالی
DAR = Total Debt/Total Assets
DAR :اهرم مالی شرکت
Total Debt: مجموع بدهیها
Total Assets: مجموع داراییها
- سودآوری
: سود ناخالص عملیاتی شرکت i در سال t
: سود عملیاتی شرکت i در سال t
: مجموع داراییهای شرکت i در سال t
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
۲-۱ مقدمه
یکی از مسایل مهم در زمینهی موضوعات مربوط به سیاست تقسیم سود، ریشهیابی دلایل اتخاذ یک خطمشی تقسیم سود مشخص از سوی شرکتها است. این موضوع میتواند راهگشای تصمیمگیریهای مهم اقتصادی برای گروههای مختلف ذینفع، به ویژه سرمایهگذاران باشد. زیرا عوامل تعیینکننده به دست آمده از این ریشهیابی، نه تنها به توضیح رفتار شرکتها در گذشته کمک میکند، بلکه ابزاری را برای پیشبینی حرکت و مسیر آتی آن ها در این حوزه فراهم میآورد. طبق نظریه انتظارات عقلایی، سهامداران انتظارات خاصی از شرکت در مورد سود دارند اگر اعلان سود مطابق آن چیزی باشد که بازار انتظار دارد، قیمتها تغییر نخواهند کرد؛ ولی اگر سهامدار در بازار یک تغییر غیر منتظره در سود تقسیمی ببیند از خود خواهد پرسید که منظور مدیران از این تغییر چه بوده است(جهانخانی، ۱۳۷۲).
عدم قطعیت و ابهام در تمام جنبههای زندگی بشر از جمله تصمیمگیری، برنامهریزی و غیره اجتنابناپذیر است. بنابر نظریه عدم قطعیت هایزنبرگ، اصولاً عدم قطعیت در ذات و طبیعت وقایع وجود دارد(هامر، ۲۰۰۹). حسابداری و گزارشگری مالی نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست، سیاست تقسیم سود هم یکی از موضوعات ابهامآمیز در حسابداری بوده است که بسته به نوع سیاستهای تقسیم سود هر شرکتی بر قیمت سهام و ثروت سهامداران تاثیرگذاشته است. سیاست تقسیم سود از موضوعات مورد توجه ادبیات مالی در سالهای اخیر بوده است. تاکنون دلیل آن که شرکتها بخشی از عایدی خود را به عنوان سود تقسیمی بین سهامداران توزیع میکنند و یا اینکه چرا سهامداران به سود تقسیمی توجه دارند، به روشنی توضیح داده نشده است و این موضوع به عنوان معمای سود تقسیمی در ادبیات مالی هم چنان مطرح میباشد(بیرسن، ۲۰۱۰). تاکنون فرضیههای متعددی به منظور حل این معما ارائه شده است، میلر و مودیگلیانی (۲۰۰۸) بیان میکنند که مدیریت تقسیم سود نمیتواند باعث افزایش (کاهش) ثروت ذینفعان در یک بازار کامل و کارا گردد و با این وجود بازارهای سرمایه به طور کامل کارا نمیباشند. از طرف دیگر، پژوهشهای تجربی متعددی در مورد سیاست تقسیم سود شرکتها و رفتار سرمایهگذاران نسبت به آن انجام شده است. از جمله این پژوهشها میتوان به تحقیق لینتنر (۲۰۰۹) اشاره نمود. نتیجه تحقیق وی نشان میدهد شرکتها سیاست پایداری در تقسیم سود دارند و بخش قابل توجهی از سود خود را به عنوان سود تقسیمی توزیع میکنند. بازارهای نوظهور نیز موارد دیگری به این معما افزودهاند در این بازارها پژوهشهای جدیدی جهت توضیح رفتار شرکتها در تقسیم سود انجام پذیرفته(گلین و همکاران، ۲۰۱۱)
شرح فوق اهمیت خطمشی تقسیم سود و تأثیر روانی میزان سود را در قیمت سهام و انتظارات سهامدار بیان میکند. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر سیاست تقسیم سود به منظور کمک به تصمیمگیرندگان میباشد.
۲-۲ مبانی نظری
۲-۲-۱- سیاست تقسیم سود
سیاست تقسیم سود یکی از بحثانگیزترین مباحث مالی است. الگوی نظری متضاد که گاهاً فاقد پشتوانه قوی تجربی هستند، به دنبال توضیح سیاستهای تقسیم سود شرکت میباشند(فرانکفوتر و وود، ۲۰۰۲). تقسیم سود از دو جنبه بسیار مهم قابل بحث است. از یک طرف عاملی اثرگذار بر سرمایهگذاریهای پیش روی شرکتهاست. تقسیم سود موجب کاهش منابع داخلی و افزایش نیاز به منابع داخلی می شود. از طرف دیگر بسیاری از سهامداران شرکت خواهان تقسیم سود نقدی هستند، از این رو مدیران با هدف حداکثر کردن ثروت همواره باید بین علایق مختلف آنان و فرصت های سودآور سرمایهگذاری تعادل بر قرار کنند. بنابرین تصمیمات تقسیم سود که از سوی مدیران شرکت ها اتخاذ میشود بسیار حساس و دارای اهمیت است(مهرانی و تالانه، ۱۳۷۷).
توجه همه جانبه به عوامل و محدودیتهای مؤثر بر سیاست تقسیم سود علاوه بر به حداکثر رسانیدن ثروت سهامداران، موجبات حفظ و بقای شرکت در عرصه رقابت و رشد و توسعه روزافزون آن را فراهم میکند.
۲-۲-۲ نظریه های سیاست تقسیم سود
اولین گامهای نظریهپردازی در زمینه سیاست تقسیم سود، به پیشبینی اثر پرداخت سود بر قیمت سهام مربوط میشود. در طول قرن اخیر، سه مکتب فکری در این زمینه ( اثر پرداخت سود بر قیمت سهام ) به وجود آمدند. نتایج تحقیقات مکتب اول نشان میدهد سود سهام پرداختی اثر مثبت و قابل توجهی بر قیمت سهام دارد، گروه دوم بر این باورند که قیمتهای سهام همبستگی منفی با میزان سود سهام پرداختی دارد و گروه سوم مدعیاند میزان تقسیم سود شرکت در ارزیابی قیمت سهام نامربوط است.
بر اساس مکاتب فکری یاد شده نظریه های تقسیم سود به صورت زیر طبقهبندی میشوند:
-
- هموارسازی سود تقسیمی
-
- نامربوط بودن
-
- پرنده در دست
-
- اثر مالیاتی تقسیم سود
-
- تأثیر مشتریان و موکلین
- نا برابری اطلاعاتی (علامتدهی و هزینه نمایندگی)
مدلهای نظری و مشاهدهای (تجربی) سیاست تقسیم سود، اخیراًً به گونهای دیگر طبقهبندی شدهاند. در این طبقهبندی، نظریه های یاد شده بر اساس وجود نقاط مشترک در یک طبقه قرار گرفتهاند و تأکید اصلی بر توجه به روانشناسی سرمایهگذار، عوامل اقتصادی – اجتماعی و در نظر گرفتن طبقه جداگانه با عنوان مدلهای رفتاری در ترکیب طبقهبندی نظریه های سیاست تقسیم سود میباشد. از این رو نظریه های سیاست تقسیم سود بر اساس مقاله فرانکفوتر و وود (۲۰۰۲) به سه دسته تقسیم میشوند:
-
- مدلهای اطلاعاتی کامل – عامل مالیات
-
- مدلهای نابرابری اطلاعاتی
- مدلهای رفتاری
۲-۲-۳- مدلهای اطلاعاتی کامل – عامل مالیات (مدلهای تعدیل شده مالیاتی)
مدلههای تعدیل شده مالیاتی بر این باورند که سرمایهگذاران به بازده بالای سهام توجه میکنند تا سود سهام. در نظریه قیمتگذاری دارایی سرمایهای، سرمایهگذاران قیمت پایینتر سهام را به سود سهام، به دلیل اثر مالیاتی آتی ترجیح میدهند. نتیجه اصلی مدلهای تعدیل شده مالیاتی، تفکیک سرمایهگذاران بر اساس ترجیحات آنان در مورد پذیرش یا عدم پذیرش اثرات مالیاتی سود تقسیمی است.
اولین مدل توسط میلر و مودیگلیانی[۳] (۱۹۶۱) مطرح شد. افراد دیگری که با پرداخت سود به دلیل بار مالیاتی آن موافق نبوده و معتقد بودند که پرداخت سود اثری بر ارزش بازار سهام ندارد عبارتند از:
ماسولیز[۴] و ترومن[۵] (۱۹۸۸)، فارار[۶] و سلوین[۷] (۱۹۶۷)، اوربچ [۸](۱۹۷۹).