از نظر پاتنام اعتماد به عنوان مهمترین بعد سرمایه اجتماعی و ارتباط متقابل اعضای یک جامعه منابع کنش اعضای آن جامعه اند(پاتنام،۱۳۸۰: ۲۹۶)و در مطالعه تطبیقی، تفاوت کار آمدی نهادها در شمال و جنوب ایتالیا را ناشی از میزان اعتماد و سرمایه اجتماعی میداند(پاتنام،۱۹۹۳) و معتقد است اعتماد به وسیله انبوه شبکه های افقی مرتبط با جامعه مدنی ایجاد و تقویت میگردد. در حالی که شبکه های عمودی فاقد چنین خاصیتی اند.در نظر او اعتماد عام به وسیله عملکرد دولت تسهیل میگردد.در حالی که اعتماد مزیتی است که چنانچه مورد استفاده قرار گیرد افزایش و در صورت عدم به کار گیری کاهش مییابد(پاتنام،۱۹۹۲).
۲-۳-۸- اعتماد میان فردی
ما به افرادی که از نزدیک با آن ها آشنا هستیم،کسانی که از روی نامشان آن ها را می شناسیم و افرادی که با آن ها در کنش رو در رو هستیم (خواهر و برادر،دوستان،همسایگان، کارگران ،شرکای کاری و…)اعتماد میکنیم. از این رو اعتماد در بر گیرنده مقدار قابل ملاحظه ای از نزدیکی و صمیمیّت است.تکنولوژی های مدرن بویژه تلویزیون،در انواع مختلف تولید میشوند و لازمه آن اعتماد شخصی است،در برخورد با مشاهیر بزرگ،افراد نامی قهرمانان،در فرهنگ عامه و سیاستمداران مشهور به گونه ای عمل میکنیم که گویی شخصاً و از نزدیک آن ها را می شناسیم با عبور از خیابان وقتی با یکی از آن ها روبرو شویم گویی اینان از دوستان و نزدیکان ما هستند به طوری به سختی میتوانیم خود را کنترل کرده و از عکس العمل مثبت نسبت به آن ها خود داری کنیم.درنهایت در اعتماد بین فردی،توقع داریم ،افرادی که با ما در برخی چیزها شریک هستند، کنش های معینی را از خود نشان دهند.بنابرین شاخص هایی که برای سنجش میزان اعتماد میان فردی طرح شده اند به این قرار است:(سپردن کودک به همسایه ،ضمانت یک دوست، اعتماد به خواهر و برادرو ….) مثلاً کسی که کودک خود را به همسایه می سپارد.طبعاً تصور میکنیم که این شخص به همسایه خود اعتماد دارد. اما چگونه می توان این اعتماد را سنجید؟چه چیزی شاخص میزان اعتماد آن ها خواهد بود؟می توان این میزان را در سپردن کودک به همسایه که گویای اعتماد آن ها است مشاهده کرد یا می توان از خود آن ها پرسید تا چه حد این کارشان (سپردن کودک)در میزان اعتمادشان مؤثراست وقتی اعمال و رفتارها را به منزله معرف قابل قبول میزان اعتماد را تعیین و تعریف کردیم .به زبان تحقیق ما با تعیین معرف ها ،تعریف اعتماد را عملیاتی کرده ایم(لندرس و همکاران،۲۰۱۲).
۲-۳-۹- اعتماد عام
افراد دیگری که شناخت ما از آن ها به صورت غیر مستقیم ،و یا مستقیماً توسط برخی نمود های فردی است(اهالی شهرمان،کارمندان اداره مان،اساتید دانشگاهمان ،اعضای حزب سیاسی مان).گسترده ترین حلقه شامل طبقات بزرگی از افراد کسانی که در برخی چیزها با آن ها وجه مشترک داریم را در بر میگیرد اما این افراد اکثراً«دیگران غایب» هستند مستقیماً با آن ها روبرو نمی شویم و تنها به عنوان یک جمع واقعی در ذهن ما ایجاد شده اند.درحالت اعتماد عام ،اعمال و کنش های خاصی از همه یا بیشتر اعضای گروه و کسانی که برای گروه فعالیت میکنند انتظار داریم. شاخص های سنجش میزان اعتماد عام :هموطنان ،اعضای گروه قومی، مذهبی ،نژادی، جنسی، گروه سنی و هم صنف هایمان وغیره)(تالیام،۲۰۰۸).
۲-۳-۱۰- اعتماد نهادی(سازمانی)
می توان اعتماد را در بین نهادها و سازمانها مشاهده کرد. میزان اعتمادی که افراد به نهادهای مختلف دارند در جوامع گوناگون با هم متفاوت است و همچنین این میزان در طول زمان نیز دچار دگرگونی می شود.در اعتماد نهادی شاید به نظر برسد که چنین اعتمادی در انواع مختلف میتواند متقابلاً منجر به ایجاد اعتماد در هر یک از حوزه های دیگر جامعه گردد.در حالت اعتماد نهادی در هیئت حاکم،به کسانی که چارچوب قواعد و مقررات قانونی کشور را میسازند و افرادی که هدایت امور کشور را بر عهده داشته و بر اجرای برنامه ها در کشورنظارت دارند(اعضای هیئت حاکمه ، قضات، نمایندگان منتخب مردم وبازرسان ویژه و….)اعتماد میکنند. شاخص های سنجش میزان اعتماد نهادی:مدرسه ،دانشگاه ،ارتش ،کلیسا ،ادارهء پلیس، دادگاه های قضایی، بانک ها ، مجلس نمایندگان و….).مثلاً در حالت اعتماد نهادی در هیئت حاکم،مردم به کسانی که چارچوب قواعد و مقررات قانونی کشور را میسازند و افرادی که هدایت امور کشور را بر عهده داشته و بر اجرای برنامه ها در کشورنظارت دارند(اعضای هیئت حاکمه،قضات،نمایندکان منتخب مردمو…)اعتماد میکنند.چگونه می توان اعتماد این مردم را سنجید؟چه چیزی شاخص میزان اعتماد آن ها خواهد بود؟می توان میزان رأی مردم به آن ها ،قبول داشتن و حمایت از آن ها از سوی مردم و رفتارهای دیگر را که گویا و معرف اعتماد آن ها است مشاهده کرد یا می توان از خود آن ها پرسید که چگونه معتمد هستند که این افراد میتوانند به خواسته های آن ها عمل کنند و قواعد و مقررات کشور را همان طوری که مدنظر آن ها است اجرا کنند و تا چه حد میتوانند در اجرا و وضع قوانین و مقررات کشورشان مؤثر باشند و همچنین میتوانیم با بررسی تجربه و گفتار و اهداف این افراد منتخب شده میزان قابل اعتماد بودن آن ها را بسنجیم. وقتی اعمال و رفتار ها را به منزله معرف قابل قبول میزان اعتماد مردم تعیین و تعریف کردیم.به زبان تحقیق ما با تعیین معرف ها ،تعیین اعتماد نهادی را عملیاتی کرده ایم(فهیمی،۱۳۹۱).
۲-۳-۱۱- چارچوب نظری شکل گیری اعتماد
در بررسی پیشینه مطالعاتی اعتماد ضعف عمده در کمبود مطالعه نظری و تجربی عوامل مؤثر بر شکل گیری اعتماد است. با مروری بر نظریه پردازی های صورت گرفته، اعتماد و نظریه های مربوط به آن را میتوانیم در سه سطح خرد، میانی و کلان مورد توجه قرار دهیم. در هر یک از این سطوح، می توان تئوری های متفاوتی را قرار داد که هر یک از منظر و دیدگاه خاصی به اعتماد می نگرند.
در سطح خرد اعتماد به عنوان ویژگی فردی مطرح می شود و بر احساسات، عواطف و ارزش های فردی تأکید میگردد و در بررسی اعتماد تئوری های شخصیت و متغیرهای فردی مورد توجه قرار میگیرد. بر اساس این دیدگاه اعتماد با مفاهیمی چون همکاری، صداقت، وفاداری، صمیمیت، امید و دگرخواهی ارتباط نزدیکی دارد. نظریه پردازانی همچون کلمن، اریکسون، پیتر ام بلاو و جانسون و … از منظر نظریه های خرد به بررسی و تحلیل مفهوم اعتماد پرداختهاند. نظریه پردازان خردنگر به منظور تحلیل معنا و مفهوم اعتماد سطح تحلیل خرد و سطح مطالعه کنش را برگزیده اند. همه این نظریه پردازان اعتماد را به عنوان یک ویژگی فردی و متأثر از کنش های افراد در نظر می گیرند(لندرس و همکاران،۲۰۱۰)).