هانس آیزنک و جفری گری در میان نخستین پیشگامان فرضیه صفات شخصیت، چشم انداز تازه ای از تفاوتهای فردی در این حیطه از کارکرد مغز ارائه دادند. هر دو نظریه پرداز با این فرض آغاز کردند که ما میتوانیم فرایندهای مغزی را توسط معانی ساده شده ای از مفهوم سیستم عصبی مشخص کنیم زیرا این مفاهیم مدارهای کلیدی مرتبط با شخصیت و رفتار را در بر دارند . آیزنک (۱۹۱۶-۱۹۹۷) با بهره گیری از روش تحلیل عاملی سه بعد شخصیتی بنیادی را مشخص کردهاست: درونگردی-برونگردی(E)، نوروزگرایی(N)و پسیکوزگرایی (P). این سه عامل(یا عوامل مشابه آن ها) در مطالعات فراوانی (به عنوان نمونه: (زاکرمن[۱۰۰]،کلمن[۱۰۱] وکامک[۱۰۲]، ۱۹۸۸) ، مورد تأیید واقع شده اند.دو بعد نخست بیشتر از پسیکوزگرایی مورد توجه قرار گرفته و آیزنک تفاوتهای فردی در این ابعاد را ناشی از تفاوتهای ساختاری و کنشی مغز تلقی کردهاست (لایبرت[۱۰۳] و اسپیگلر[۱۰۴]،۱۹۹۰).
گری (۱۹۷۰) اشاره میکند در مطالعاتی که در مورد حیوانات انجام داده است، مشخص شده که حیوانات به محرکهای آزارنده شرطی و غیرشرطی به شکل متفاوتی پاسخ میدهند. حیوان در پاسخ به یک ضربه الکتریکی دردناک، افزایش فعالیت نشان میدهد؛ می دود، می پرد و به سمت هدف مناسب (برای مثال حیوانی دیگر) حمله ور می شود.در حالی که، در پاسخ به محرکی که با ضربه الکتریکی همخوانی دارد، به احتمال زیاد در یک جا خشکش زده و متوقف می ماند.
تمایز بین محرکهای شرطی و غیرشرطی در مورد محرکهای خوشایند نیز صدق میکند. پاداشهای غیرشرطی (مانند غذا، آب و جفت جنسی) در حیوان، پاسخهای پایانی[۱۰۵] خاصی را برمی انگیزند که هر یک با محرک غیرشرطی مورد نظر تناسب دارند (مانند جویدن، لیسیدن و جفت گیری کردن). این پاسخهای پایانی میتوانند در یک قالب شرطی نیز ظاهر شوند؛ اما افزون بر این، محرکهای شرطی پاداش، الگویی از رفتار(شامل افزایش فعالیت، روی آورد و اکتشاف) را برمی انگیزند که نسبتا مستقل از محرکهای غیرشرطی خاصی است که با آن جفت شده اند (گری،؟). فرض بر آن است که مکانیزم تنبیه، پاسخهای خاص، محرکهای آزارنده شرطی و مکانیزم پاداش، پاسخهای مقدماتی به محرکهای خوشایند شرطی را تعدیل میکند (گری، ۱۹۹۴).
گری (۱۹۹۱)، برای ارائه تصویری روشنتر از عمکرد مکانیزمهای پاداش و تنبیه و ارتباطهای موجود بین این سیستمها و سایر مراکز، دیاگرامی را ارائه میدهد (شکل ۱).او در این شکل، افزون بر مکانیزمهای پاداش و تنبیه و سیستم حرکتی (که به آن ها اشاره شد)، یک مکانیزم تصمیم را نیز در نظر میگیرد تا در شرایط تعارض بین روی آورد و اجتناب فعل پذیر به انتخاب مبادرت ورزد. بدون چنین مکانیزمی دستورهای متعارض به طور مستقیم به سیستم حرکتی ارسال میشوند، و احتمالا پیامدهای ناگواری را پدید می آورند. عملکرد مکانیزم تصمیم مبتنی بر قواعد ریاضی است (ر.ک[گری و اسمیت،۱۹۶۹]).
درونشد:نشانه های تنبیه درونشد: نشانه های پاداش
فرمان: روی آورد
فرمان: توقف
مکانیزم تصمیم
مکانیزم تنبیه
مکانیزم پاداش
مکانیزم برپایی
سیستم حرکتی
شکل۲-۱: بخشی از الگوی گری و اسمیت در مورد یادگیری و تعارض
(اقتباس از گری،۱۹۹۱)
اما آنچه در اینجا اهمیت دارد توجه به این نکته است که مکانیزم تصمیم، یا مدار اتصال بین مکانیزم پاداش و فرمان روی آورد را برقرار میسازد (سمت چپ شکل)، یا مدار اتصال بین مکانیزم تنبیه و فران توقف رفتار را برقرار میسازد (سمت راست شکل)، ولی نمی تواند هر دو جریان را همزمان برقرار کند.در این شکل همچنین سیستمی با نام مکانیزم برپایی[۱۰۶] مشخص است.این سیستم درونشدهایی را از مکانیزمهای پاداش و تنبیه دریافت میکند و خود نیز برونشدهایی[۱۰۷] را به قسمتهای فرمان(یکی برای روی آورد و دیگری برای اجتناب فعل پذیر) ارسال می کند.بدین ترتیب افزایش شدت فعالیت هر یک از این فرمانها که ارتباطش با مکانیزم تصمیم برقرار گردد، بستگی به دامنه درونشدهایی دارد که مکانیزم برپایی از مکانیزمهای پاداش و تنبیه دریافت میکند. مطلب اخیر بیانگر این نکته است که اگر به عنوان مثال رفتار روی آورد حاصل شود و حیوان همزمان با تهدیدهایی مواجه شود که نشانه های تنبیه را دارند، رفتار روی آورد با قدرت بیشتری جریان خواهد یافت ( گری،۱۹۹۱).
۲-۳-۱ سیستمهای مغزی/رفتاری
توجه به مکانیزمهای مختلف پاداش و تنبیه و مسأله تفاوتهای فردی در حساسیت نسبت به محرکهای مختلف (شرطی-غیرشرطی و خوشایند-آزارنده که در بخش پیشین به آن ها اشاره شد) حاصل مطالعاتی است که گری غالبا در چهارچوب بررسیهای آزمایشگاهی یادگیری حیوانات و آثار داروهای روان گردان انجام داده است. به عبارت دیگر، وی با اشاره به سیستمهای زیست شناختی متفاوت که مبتنی بر تکامل مجزای مکانیزمهای پاداش و تنبیه در مغز مهره داران است، سه سیستم مغزی/رفتاری متفاوت را مطرح میکند که زمینه ساز تفاوتهای شخصیتی است.
توصیف هر یک از این سیستمها مستلزم تمایزهایی است که(حداقل)در سه سطح صورت میگیرد: بعد رفتاری(تحلیل درونشد-برونشد سیستم).بعد عصب شناختی(کنش وری و ساختار عصبی سیستم)و بعد شناختی(کنش وری پردازش اطلاعات سیستم). شایسته است که بعد چهارمی تحت عنوان بعد فاعلی[۱۰۸] (که نمایانگر تجربه های فاعلی همراه با فعالیت سیستم میباشد) نیز در نظر گرفته شود، اما پژوهشهای تجربی ابزار معتبری برای ارزیابی بعد اخیر نداشته اند (گری،۱۹۹۴).
۲-۳-۲ سیستم بازداری رفتاری(BIS)
این سیستم بیش از قسمتهای دیگر این الگو مورد بحث قرار گرفته است. محرکهای شرطی که با تنبیه همخوانی دارند، محرکهای شرطی که با حذف یا پایان یافتن پاداش همخوانی دارند، محرکهای جدید و محرکهایی که به صورت ذاتی برای یک نوع ترس آور هستند در مقوله محرکهای مهم برانگیزاننده این سیستم قرار دارند (کر،۱۹۹۷؛ گری،۱۹۹۴؛ هاگوپیان و اولندیک[۱۰۹]، ۱۹۹۴) وباید توجه داشت که اگر چه دو محرک نخست(محرکهای شرطی تنبیه و فقدان پاداش)مبتنی بر پدیده یادگیری هستند، -BIS خود در فرایندهای یادگیری نقشی ندارد.شکل گیری تنبیه شرطی و علامت محرکهای ناکامی بر اساس فرایند کلی خاصی است که در سایر اشکال شرطی سازی صورت میگیرد و این پدیده بر عهده سیستمهای مغزی دیگر است. از سوی دیگر، باید این نکته را نیز در نظر گرفت که شیوه ای که طی آن BIS به این محرکهای شرطی پاسخ میدهد نیز یاد گرفته نشده است. ارگانیزم به شکل ذاتی میداند که چگونه به تهدید پاسخ دهد، اما باید یاد بگیرد که چه چیزی تهدیدکننده است، و حتی در برخی شرایط این را نیز یاد نمی گیرد، زیرا همان گونه که اشاره شد، در مورد محرکهای ترس آور ذاتی، BIS تقریبا به صورت خودکار پاسخ میدهد (گری،۱۹۹۱).