مطالعات اخیر حاکی از این است که تأثیر مثبت تمرینات روانشناختی مثبتنگر در زمینهی ارزشهایی مانند سپاسگزاری و قدردانی، امید، عفو و بخشش حاکی از فعالیتهای شناختی است که تأثیر بسیار عالی بر افزایش شادمانی گذاشته است. از ویژگیهای فعالیتهای ارادی این است که این فعّالیّتها موقّتی و دورهای هستند، یعنی در تمام مدّت نمیتوان یک کار انجام داد. مردم باید زمان بهینه برای انجام یک فعّالیّت را کشف کنند و آن را در محدوده زمانی انجام دهند تا انجام کار با نشاط معنادار و مثبت برای آن مشخّص باشد. ویژگی دیگر این رفتارها تغییرپذیری آنهاست. افراد با توجّه به شرایط به طور مداوم میتوانند رفتارهای ارادی خود را تغییر دهند چرا که ذاتاّ انجام آن فعّالیّت را خوشایندتر و برانگیزانندهتر میدانند. در نهایت از مهمترین ویژگیهای این رفتارها این است که به خوبی میتوانند سازگاری افراد را تأمین کنند. به عنوان مثال مردی که ازدواج کردهاست به خاطر ویژگیهای مثبت همسرش، برای همسرش گل میخرد و به این ترتیب سازگاری مناسب با شرایط ایجاد کردهاست. به خاطر ویژگیهای مذکور فعّالیتهای ارادی بیشترین تأثیر را بر افزایش و حفظ شادمانی دارد. لازم به ذکر است که۴۰ درصد از واریانس شادمانی توسّط فعالیتهای ارادی تبیین میشود. بنابرین عوامل وابسته به این فعّالیّتها در مقایسه با عوامل ژنتیکی و جمعیتشناختی توان کنترل و تأثیرگذاری بسیاری بر میزان شادی افراد دارند.
در طول پژوهشها شلدون و لیبومیرسکی (۲۰۰۶) عنوان کردند، حفظ و تداوم شادمانی بیشتر از طریق تغییر در فعالیتهای ارادی و داوطلبانه امکانپذیر است تا از طریق تغییر موقعیّتی و محیطی (گلستانی بخت، ۱۳۸۶)، بر اساس همین مطالعات به سه دلیل میتوان شادمانی را افزایش داد:
ـ مداخلههای انجام شده حاکی از افزایش شادمانی است. مثلاً با تمرین و تکرار ارزشهایی مثل قدردانی، شکرگذاری و بخشودگی میتوان شادمانی و بهزیستی را ارتقاء داد.
ـ بسیاری از عوامل مختلف هیجانی با بهزیستی در ارتباط هستند که به طور ارادی قابل کنترل هستند.
ـ گسترهای از عوامل شناختی با بهزیستی مرتبط هستند که توسّط عوامل شناختی قابل کنترل هستند، مثلاً با انتخاب اهداف خاصّی میتوان بهزیستی را افزایش داد (شلدون، ۲۰۰۸).
-
- عوامل موثّر در شادمانی
آرگایل (۲۰۰۱) بر اساس مطالعه های متعدّد عمدهترین منابع مبتنی بر شرایط موقعیّتی و بیرونی شادمانی را چنین عنوان میکند:
- تمرین بدنی و ورزش:
مؤثّرترین و سادهترین شیوه برای ایجاد خلق مثبت، تحت شرایط تجربی، ورزش است که آن را ضدّ افسردگی نامیدهاند. تأثیر آن به خاطر اثر فیزیولوژیکی ورزش روی ترشّح اندورفینهاست که موجب ایجاد احساس سرخوشی، لذّت و نیز کنترل روی جسم و بدن میشود. ورزش در ایجاد روابط اجتماعی نیز مؤثّر است. به خصوص در انجام تمرینهای بدنی و ورزشی به ویژه در ورزشهای تیمی که با تعامل نزدیکتر و گاهی تماس جسمانی نیز برقرار میگردد، تعامل بیشتری هم به چشم میخورد. تأثیر ورزش روی عزّتنفس، نه فقط با برندهشدن، بلکه با انجام سطح معقولی از رقابتجویی نیز دیده شده است. ضمناّ انجام آن به صورت فردی یا گروهی، شکلی از گذران اوقات فراغت به شیوهای سالم است که خود بیانگر شادمانی است (رنگریز، ۱۳۸۸).
- موفّقیّت و تأیید اجتماعی:
عزّتنفس در واقع خودارزیابیهایی است که انسان در زندگی با آن روبهرو میشود. مطالعات متعدّد نشان دادهاند که خودپذیری در سلامت روان از اهمّیّت اساسی برخوردار است (آرگایل، ۲۰۰۱). عزّتنفس یکی از مهمترین پیشبینیکننده های شادی است. اهمّیّت عزّتنفس در ایجاد شادی به حدی است که برخی از صاحبنظران و پژوهشگران روانشناسی شادی آن را جزء جداییناپذیر شادی یا اساسیترین عنصر شادی و دارای قویترین همبستگی با مقیاسهای خوشبختی میدانند (آرگایل، ۲۰۰۱). براون و مک گیل[۱۵۸] (۱۹۸۹) در تحقیقات خود دریافتند که هنگام وجود احساس ناراحتی و فقدان شادمانی، عزّتنفس افراد کاهش مییابد. به عبارت دیگر، بین شادمانی و عزّتنفس ارتباط علّی متقابل وجود دارد، اما آرگایل و لو (۱۹۹۰) ضمن مخالفت با این نظر معتقدند که عزّت نفس شادمانی را افزایش میدهد، امّا فقدان شادمانی موجب کاهش عزّتنفس نمیشود.
- استفاده از مهارتها:
رضایت شغلی فرد به میزان زیادی به استفاده از مهارتها بستگی دارد و این فرایند نه فقط به خاطر پاداشهای دریافتی، بلکه به خاطر رضایت درونی برای انجام یک کار ماهرانه است. کاربردهای مشابه آن در ورزش نیز مشاهده میشود. مثلاً مردم از فعّالیّتهایی مثل اسکی و شنا که در آن مهارت دارند لذّت بیشتری میبرند. این نکته موافق و مؤیّد نظر میهالی[۱۵۹] (۱۹۹۰، به نقل از رنگریز، ۱۳۸۸) است که عنوان میکند رضایت نتیجه چالشها و برگرفته شده از مهارتهای ضروری است. در مقابل، برخی فعالیتهای غیر چالشی همچون تماشای تلویزیون را ترجیح میدهند (گلستانی بخت، ۱۳۸۶).
- موزیک و مذهب:
انجام این فعّالیّت با ارضای فیزیولوژیکی هیچ رابطهای ندارد و در واقع اصلاً ارزش بقا ندارد، زیرا هیجانهای مثبت دارای ارزش تکاملی و بقا هستند. ولیکن در شنیدن موسیقی و نیز انجام امور و آداب مذهبی به فرد هیجان عمیقی دست میدهد که بسیار مفرّحتر از مطالعه یک کتاب خوب است. کوبی[۱۶۰] (۱۹۸۶، به نقل از گلستانی بخت، ۱۳۸۶) به نحو جالبی ارکستر سمفونیها و موزیکهای گروهی طنز را لذّت ذهنی نامید.
- محیط و شرایط جوّی:
افراد در هوای آفتابی خلق بهتری دارند تا هوای کمی گرم با رطوبت کم . خورشید از دیرباز برای انسان دارای اهمّیت بوده و هست و در مذاهب قدیم نیز مورد تحسین و پرستش بوده است. فقدان و کمبود آن نیز احتمالاً موجب افسردگی میشود. باران نیز همواره مورد توجّه و مهم بوده است (گلستانی بخت، ۱۳۸۶).