مسئله دیگری که در تفسیر ماده ۴٠ باید موردبررسی قرار گیرد این است که ممکن است استعفای وکیل درزمانی رخ دهد که نیازی به اخذ توضیح وجود نداشته، پرونده آماده صدور رأی باشد یا اینکه دادگاه نیاز به اخذ توضیح نداشته، صرفاً منتظر وصول برخی پاسخها ازجمله پاسخ استعلام بهعملآمده از ثبت است.
سؤال این است که آیا در این قبیل موارد نیز دادگاه تکلیف دارد که امر استعفا را به اطلاع موکل برساند؟
به اعتقاد برخی در چنین مواردی ارسال اخطار به موکل ضرورت ندارد و دادگاه حسب مورد پس از تکمیل پرونده وصول پاسخ استعلام، اقدام به صدور رأی میکند[۷۹].
ممکن است در تأیید این نظر ادعا شود که تکلیف دادگاه به اطلاعرسانی به موکل در خصوص استعفای وکیل، در ماده ٧٩ پیشبینی شده است و ماده اخیر ناظر به فرضی است که استعفای وکیل موجب توقف دادرسی میشود. بنابرین چنانچه استعفا درزمانی رخ دهد که موجب توقف دادرسی نگردد، دادگاه نیز تکلیفی به ابلاغ مراتب استعفا به موکل نخواهد داشت.
لیکن به نظر بنده از عبارات ماده ۳۹ برداشت نمیشود که تکلیف دادگاه به اطلاعرسانی به موکل در خصوص استعفای وکیل، مقید به فرضی باشد که استعفای وکیل موجب توقیف دادرسی گردد. بنابرین حسب اطلاع حکم مذکور در صدر ماده ۳۹ دادگاه درهرحال مکلف است مراتب استعفای وکیل را به موکل اعلام نماید. امتیاز تفسیر اخیر علاوه بر هماهنگی آن با اطلاق عبارات ماده ۳٩ در حفظ حقوق موکل است. توضیح اینکه حقوق موکل در امر دادرسی محدود به دادرسی مرحله نخستین نیست و چنانچه دادگاه مراتب استعفای وکیل را به موکل اطلاع دهد، وی میتواند در مراحل بعدی رسیدگی از حقوق خود حفاظت نماید.
۲-۱-۲-۳: استعفای وکیل پس از ختم دادرسی
همان طور که بیان شد، وکیل بر طبق قاعده عمومی میتواند در هر برههای از دادرسی از سمت خود استعفا دهد. به همین جهت ممکن است وکیل دادگستری پس از ختم دادرسی از سمت خویش استعفا دهد. لذا شایسته است اثر استعفا در برههی زمانی مذبور بر وکیل از جهت تکلیف وی به اطلاعرسانی و ضمانت اجرای آن و اختیارات وی در این خصوص بررسی شود و ازآنجاکه موکل وی نیز به طور حتم تحت تأثیر عمل حقوقی مذبور قرار خواهد گرفت، ضروری است اثر استعفا بر موکل برفرض اطلاع و فرض عدم اطلاع مورد کنکاش قرار گیرد. در پایان نیز لازم است اثر استعفا پس از ختم دادرسی بر دادگاه از حیث تکالیف احتمالی آن بررسی شود.
۲-۱-۲-۳-۱: اثر استعفا بر وکیل
همان طور که پیشتر بیان شد، مواردی پیش خواهد آمد که وکیل پس از ختم دادرسی از سمت خود استعفا میدهد. بنابرین برای او لازم است که برای مصون ماندن از مسئولیت مدنی و انتظامی، دادگاه و موکل را از این امر آگاه سازد. در واقع، وکیل با این ترتیب، خود را در برابر ضمانت اجراهای تکلیف به اطلاعرسانی ایمن میسازد و چنانچه از حسن نیت برخوردار باشد برای حفظ حقوق موکل خود از اختیاراتی که استثنائا قانونگذار در اختیار وی گذارده است استفاده خواهد نمود.
۲-۱-۲-۳-۱-۱: تکلیف به اطلاعرسانی و ضمانت اجرا
تکلیف به اطلاعرسانی به عنوان یکی از وظایف وکیل در مباحث پیشین موردبررسی قرار گرفت. چنانچه وکیل حق دادرسی در دادگاه بالاتر را داشته باشد، حتی پس از ختم دادرسی نیز ضرورت دارد دادگاه و موکل خود را از استعفای خویش آگاه سازد. زیرا چنانچه وکیل پس از ختم دادرسی از سمت خود استعفا نماید و موکل خود و حتی دادگاه را در جریان این امر قرار ندهد، دادگاه به تصور بقای وکالت وی و دلیل اختیار او برای مراحل بعدی رسیدگی، دادنامه را به وکیل ابلاغ میکند. در این صورت استعفای وکیل و عدم اقدام لازم برای حفظ حقوق موکل ممکن است مسئولیت وکیل را در پی داشته باشد.
در این راستا، توجه به ماده ۴۵ شایسته است. بهموجب این ماده، وکیلی که در وکالتنامه حق اقدام یا حق تعیین وکیل مجاز در دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور را داشته باشد، هرگاه پس از صدور رأی یا در موقع ابلاغ آن، استعفا، و از رؤیت رأی امتناع نماید، باید دادگاه رأی را به موکل ابلاغ نماید. در این صورت ابتدای مدت تجدیدنظر و فرجام، روز ابلاغ به وکیل یادشده محسوب است مگر اینکه موکل ثابت نماید از استعفا وکیل بیاطلاع بوده، در این صورت ابتدای مدت از روز اطلاع وی محسوب خواهد شد و چنانچه از جهت اقدام وکیل ضرر و زیانی به موکل وارد شود، وکیل مسئول میباشد.
همان گونه که ملاحظه میشود، ماده مذکور به مسئولیت مدنی وکیل به دلیل استعفای نا به هنگام و عدم اطلاع آن به موکل اشاره نموده است. البته حکم مذکور مصداقی از قاعده عام مسئولیت مدنی منطبق بر ماده١ قانون مسئولیت مدنی و سایر مبانی مسئولیت مدنی از قبیل تسبیب و قاعده غرور است. بدیهی است پیشبینی مسئولیت مدنی بهخوبی دلالت بر تکلیف وکیل مبنی بر اطلاعرسانی به موکل دارد.
البته حکم ماده ۴۵ ناظر به استعفای وکیل پس از صدور حکم است. ولی با توجه به اینکه پس از ختم دادرسی، اصولاً دادگاه حق هیچ اقدامی جز انشای رأی را ندارد، میتوان گستره زمانی حکم ماده ۴۵ را به مقطع زمانی ختم دادرسی تا صدور رأی نیز توسعه داد.
در خصوص ضرورت اطلاعرسانی به دادگاه نیز حکم بند ۵ ماده ٧٧ اصلاح آییننامه اجرایی لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری که پیشتر تبیین آن گذشت، قابلتوجه است. همچنین لازم به یادآوری است که تکلیف اطلاعرسانی به دادگاه علاوه بر تکلیف اطلاعرسانی به موکل است. به دیگر سخن، وکیل مکلف است بهرغم اطلاعرسانی به موکل، دادگاه را نیز در جریان استعفای خویش قرار دهد. نقض هریک از دو تعهد با ضمانت اجرای مسئولیت انتظامی مواجه خواهد بود.
درنهایت میتوان در یک جمعبندی مختصر با نظر به ماده ۴۵[۸۰] قانون آیین دادرسی مدنی اثر عدم اعلام استعفای وکیل به دادگاه و موکل را اینگونه بیان کرد.
۲-۱-۲-۳-۱-۲: عدم اطلاع دادگاه از استعفا
دران فرض ازآنجاکه دادگاه همچنان وکیل را دارای سمت میداند، دادنامه را به وی ابلاغ میکند. و باوجود امتناع وکیل و ابلاغ مجدد به موکل، مهلت تجدیدنظر با توجه به ماده ۴۵ قانون آیین دادرسی مدنی از زمان ابلاغ به وکیل محسوب میشود، اگر موکل نیز از استعفای وی مطلع باشد. البته همان طور که گفته شد، وکیل به دلیل عدم اطلاعرسانی به دادگاه همچنان دارای مسئولیت انتظامی است. اما اگر موکل نیز بیاطلاع باشد مهلت تجدیدنظر و یا فرجام از زمان اطلاع موکل محسوب خواهد شد و مسئولیت مدنی و انتظامی وکیل قطعی است.
۲-۱-۲-۳-۱-۱-۲: عدم اعلام به موکل
مهمترین اثر عدم اعلام به موکل تغییر مبدأ مهلت تجدیدنظر و یا فرجام است. چنانچه اگر در زمان ابلاغ به وکیل موکل از استعفا بیاطلاع باشد، مبدأ مهلت پس از اثبات عدم آگاهی از زمان اطلاع محسوب خواهد شد. و وکیل دارای مسئولیت نیز خواهد بود اما چنانچه موکل از استعفا در زمان ابلاغ به وکیل مطلع باشد مبدأ مهلت تجدیدنظر همان ابلاغ به وکیل خواهد بود.
۲-۱-۲-۴: اختیارات وکیل پس از استعفا