اس پی ایکس
لافارژ
کویکر اویت
هرمان میلر
زیمنس
بویس کسکید
این معیار علاوه بر اینکه معیار ارزیابی عملکرد مالی می باشد، ابزاری برای تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری بوده و برای سنجش میزان ثروت ایجاد شده برای سهامداران به کار برده می شود. (Mahmood et al,2009) ارزش افزوده اقتصادی بر مبنای سود حسابداری محاسبه می شود و همانند سود حسابداری مقیاس پویا[۳۰] و نه مقیاس ایستا [۳۱] است. (Young& O’Byrne,2001)درک اقتصاددان و حسابدار از مفهوم سود، کاملا متفاوت است. حسابدار سود را به عنوان مازاد درآمد بر هزینه تعریف می کند در حالی که از نظر اقتصاددان، سود مجموع درآمدها منهای کلیه مخارج، تعریف می شود. مخارج در اقتصاد شامل هزینه فرصت ناشی از تولید نیز می باشد. معیار ارزش افزوده اقتصادی، معیاری است که به مدیران این امکان را می دهد تا ارزیابی کنند که آیا بازده کافی کسب نموده اند یا خیر؟(Mahmood et al,2009) ارزش افزوده اقتصادی معتقد است، ارزش زمانی ایجاد می شود که واحد تجاری بتواند تمام هزینه های عملیاتی و همچنین هزینه های سرمایه خود را پوشش دهد و مبالغی نیز مازاد باقی بماند.( (Young& O’Byrne,2001 ارزش افزوده اقتصادی بر این نظریه مبتنی است که که سهامداران باید نسبت به ریسکی که تحمل می کنند بازده ای مازاد بر آن تحصیل کنند. به عبارت دیگر، بازده حاصل از سرمایه گذاری، باید بیشتر از بازده سایر سرمایه گذاری های مشابه همراه با ریسک در بازار سرمایه باشد. این مطلب به این معنی است که ثروت زمانی افزایش می یابد که شرکت،سودی بیشتر از هزینه سرمایه گذاری بدست آورد. (Mahmood et al,2009) این معیار به خودی خود تاثیری بر میزان ثروت ایجاد شده برای سهامداران ندارد بلکه تنها معیاری است که این افزایش ثروت را اندازه گیری می نماید. (kumar et al,2009)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۴-۵-۳-۲)مدل های تعیین ارزش افزوده اقتصادی
این معیار از طریق تفاوت بازده مازاد حاصل از سرمایه گذاری و بازده مورد انتظار محاسبه می شود. از طرفی می توان این معیار را از طریق تفاوت سود عملیاتی و هزینه فرصت سرمایه گذاری انجام شده نیز محاسبه نمود. لذا می توان گفت این معیار برآوردی صحیح از سود اقتصادی است. (Mahmood et al,2009)
ارزش افـزوده اقـتصادی به عنـوان سـود خالص عـملیاتی پـس از کسر مـالیات تعریف می شود که از آن
هزینه های سرمایه کسر می گردد. هزینه های سرمایه شامل کلیه هزینه های تأمین مالی واحد تجاری اعم از هزینه بهره وام ها و بازده مورد توقع سهامداران می باشد که همگی در نرخ متوسط هزینه سرمایه[۳۲] تبلور می یابد.
EVA = NOPAT – CAPITAL CHARGES
که در آن
سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات = NOPAT
= CAPITAL CHARGES مخارج سرمایه می باشد. (Stewart,1991)
در این رابطه، می توان مدل گزارشگری زیر را برای محاسبه ارزش افزوده اقتصادی برای هر دوره مالی ارائه نمود: (Young& O’Byrne,2001)
نام شرکت
گزارش ارزش افزوده اقتصادی (EVA)
برای دوره مالی مبتنی به ×××
مبلغ-ریال
فروش خالص ×××
کسر می شود : هزینه های عملیاتی (×××)
سود عملیاتی (قبل از بهره و مالیات ) EBIT ×××
کسر می شود: مالیات شرکت (×××)
سود عملیاتی پس از کسر مالیات (NOPAT) ×××
کسر می شود : هزینه های سرمایه (××× )
ارزش افزوده اقتصادی (EVA) ×××
براساس این صورت، زمانی که ارزش افزوده اقتصادی مثبت است بیانگر این است که بازده حاصل از بکارگیری خالص دارایی ها بیش از هزینه سرمایـه ناشی از بکارگـیری آن دارایـی ها اسـت و ارزش آفریده
شده است. نرخ بازده حاصل از خالص دارایی ها (سرمایه گذاری ها) به شرح زیر قابل محاسبه است:
RONA = NOPAT ÷ Net Assets
Net Assets = Invested Capital
RONA = NOPAT ÷ Invested Capital
EVA = NOPAT – Capital Charges
NOPAT = RONA. Capital
Capital Charges = Capital. WACC
EVA = (RONA. Capital) - (Capital. WACC)
EVA = Capital (RONA – WACC)
این معادلات به ما می گوید واحد تجاری در موارد زیر قادر به خلق ارزش افزوده اقتصادی و ارزش آفرینی است:
۱- نرخ بازده دارایی های موجود (RONA) افزایش یابد در حالی که نرخ هزینه سرمایه (WACC) و مبلغ سرمایه (خالص دارایی ها) ثابت باقی بماند.
۲- رشد توأم با سودآوری: زمانی که سرمایه گذاری های جدید بازده بیشتری از هزینه سرمایه خود کسب کنند، ارزش ایجاد می شود حتی اگر سیاست رشد با کاهش نرخ متوسط نرخ باده دارایی ها شرکت همراه باشد. ( به عبارتی، مادامی که نرخ بازده دارایی ها هر پروژه سرمایه گذاری بیش از نرخ هزینه سرمایه آن است باید نسبت به سرمایه گذاری اقدام نمود.)