خوردگانی که دست به کردار زشت زنند، گرفتار بدبختی و نیستی خواهند شد و سرانجامشان خروش و فریاد و ناله است.[۱۲]
بند دوم:پـوشش و حجـاب در آییـن یهـود
همه مورخان، از حجاب سخت زنان یهودی سخن گفتهاند[۱۳]. ویل دورانت میگوید: گفتوگوی علنی میان ذکور و اِناث، حتّی بین زن و شوهر از طرف فقهای دین ممنوع گردیده بود. .دختران را به مدرسه نمیفرستادند و در مورد آنها کسب اندکی علم را به ویژه چیز خطرناکی میشمردند. با این همه، تدریس خصوصی برای اِناث مجاز بود.[۱۴] نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب آن را مستوجب طلاق میساخت.[۱۵] زندگی جنسی آنان، علیرغمِ تعدد زوجات، به طرز شایان توجّه ، منزّه از خطایا بود. زنان آنان، دوشیزگانی محجوب، همسرانی کوشا، مادرانی پُرزا و امین بودند و از آنجا که زود وصلت میکردند، فحشا به حدّاقل تخفیف پیدا میکرد.[۱۶]
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بدون تردید مبنای حجاب در شریعت یهود، آیات تورات بود که بر حجاب تأکید مینمود. کاربرد واژه «چادُر» و «برقع» که به معنای روپوش صورت است، در آن آیات، کیفیت پوشش زنان یهودی را نشان میدهد. تورات تشبه مرد و زن به یکدیگر را نهی نموده، میگوید:متاع مرد بر زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد؛ زیرا هرکه این را کند، مکروه «یَهْوَه» خدای تو ست.[۱۷] بیحجابی سبب نزول عذاب معرفی شده است؛
در کتاب مقدس، وجوب پوشاندن موی سر لزوم پرهیز از زنان فریبکار و بیگانه، نهی از لمس و تماس و واژه چادر نقاب و برقع آمده است؛ به عنوان نمونه در مورد عروس یهودا میخوانیم: پس رخت بیوکی را از خویشتن بیرون کرده، برقعی به رو کشیده و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست.[۱۸]
در «تلمود» اصلیترین کتاب فقهی که به گفته ویلدورانت، اساس تعلیم و تربیت یهود[۱۹] است، نیز بر لزوم پوشاندن سر از نامحرمان، لزوم سکوت زن و پرهیز از هرگونه آرایش برای سایر مردها، پرهیز از نگاه زن به مردان بیگانه، اجتناب ازنگاه مرد به زنان نامحرمو لزوم پرهیز از هر امر تحریکآمیز،[۲۰] تأکید شده است.
رعایت عفت و حجاب توسط زنان انبیاء و بزرگان بنیاسرائیل در تورات کنونی و تلمود کاملاً مشهود است؛ بطوری که عدم رعایت عفت را یکی از علل نزول عذاب الهی بر بنیاسرائیل دانستهاند.
همان طور که در بررسی این بخش ملاحظه نمودید، قانون سخت حجاب زنان یهودی به اعتراف مورخین غیر قابل انکار است. تورات تشبه مرد و زن به یکدیگر را نهی نموده، میگوید:متاع مرد بر زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد؛ زیرا هر که این را کند، مکروه «یَهْوَه» خدای تو ست.[۲۱] بیحجابی سبب نزول عذاب معرفی شده است. طبق قوانین یهودی، عدم رعایت عفت عمومی دارای مجازات بوده و حجاب از ضروریات زندگی زنان خصوصاً متأهل است.
بند سوم:پـوشش و حجـاب در آییـن مسیحیـت
در آیین مسیحیت پوشش اهمیت زیادی داشته و زنان معتقد به حضرت مسیح (ع) می کوشیدند مانند حضرت مریم (س) موی خود را بپوشانند و با حجاب وارد جامعه شوند . نقاشان مسیحی ، به خصوص نقاشان قدیمی تر ، تصویر حضرت مریم (س) را با پوشش و حجاب کامل می کشیدند . هم چنین از گذشته تا زمان حاضر زنان راهبه و قدیس یکی از کامل ترین حجاب ها را انتخاب کرده اند . این امر نشان می دهد که از نظر آنان ، داشتن حجاب ، به دینداری نزدیک تر و در پیشگاه خدا پسندیده تر است.
مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب را تغییر نداد، بلکه قوانین شدید آن را استمرار بخشید و در برخی موارد، قدم را فراتر نهاد و با سختگیری بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج امری مقدس محسوب میشد و طبق نوشته ویل دورانت، در سن بیست سالگی اجباری بود؛[۲۲] اما از دیدگاه مسیحیت قرون اوّلیه، تجرّد، مقدس شمرده میشد.[۲۳] بنابر این مسیحیت، برای از بین بردن زمینه هرگونه تحریک و تهییج، زنان را به صورت شدیدتری به رعایت کامل پوشش و دوری از هر گونه آرایش و تزیین فراخواند. برابر متون تاریخی، چادر و روبند، برای همگان - حتّی برای خاتونهای اشراف - ضروری بود و در اعیاد نیز کسی آن را کنار نمیگذاشت؛ بلکه با طلا و نقره و پارچههای زربفت آن را تزیین مینمودند و حتّی برای تفریح نیز با حجب و حیای کامل در مجالس انس و یا گردشهایی دور از چشم نامحرمان، شرکت میجستند.
انجیل در موارد فراوان، بر وجوب حجاب و پوشش تأکید و پیروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است؛ در انجیل میخوانیم: همچنین زنان پیر در سیرت متقی باشند و نه غیبتگو و نه بنده شراب زیاده، بلکه معلمات تعلیم نیکو تا زنان جوان را خِرَد بیاموزند که شوهر دوست و فرزند دوست باشند و خرداندیش و عفیفه و خانهنشین و نیکو و مطیع شوهران خود که مبادا کلام خدا متهم شود[۲۴]
همچنین ای زنان، و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متجلّی شدن به طلا و پوشیدن لباس بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسد، روح حلیم و آرام که نزد خدا گرانبهاست زیرا بدین گونه زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت مینمودند.[۲۵]
دستورات دینی پاپها و کاردینالهای مسیحی که بر اساس آن پوشاندن صورت الزامی و تزیین موی سر و آرایش آن و تنظیم آنها در آیینه و سوراخ نمودن گوشها و آویختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قیمتی، رنگ نمودن مو و تغییر صورت ظاهری ممنوع بود، شدت بیشتری رانشان میدهد.[۲۶]
در مسیحیت همانند ادیان زرتشت و یهود، حجاب امری معمول و موردتاییداست.مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب را تغییر نداد بلکه از آن قدم فراتر نهاد. زیرادرشریعت یهود تشکیل خانواده و ازدواج امری مقدس محسوب میشد اما در مسیحیت تجرد مقدس شمرده شد و لذا برای از بین بردن زمینه تحریک و تهییج جنسی، زنان به رعایت عفت کامل و دوری از هرگونه آرایش به صورت شدیدتری فرا خوانده شدهاند.
مسیحیت با دستور تجرد و زندگی رهبانی ،بر لزوم حجاب پوششی و رعایت عفت تاکید فراوان دارد.و نه تنها پوشاندن صورت را الزامی کرد بلکه تزیین موی سر و آرایش آن و تنظیم آنها در آیینه و سوراخ نمودن گوشها و آویختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قیمتی، رنگ نمودن مو و تغییر صورت ظاهری را نیز ممنوع کرد.
گفتار سوم:حجاب وپوشش زن در ایران باستان
بند اول:فـرهنـگ و لبـاس ایـران باستـان در گـذر تاریـخ
برخی مدعی شده اند: «ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب در قلمرو اسلام شد» و معتقدند که «حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان، پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد». برخی دیگر نیزگفته اند:«حجاب ازملل غیرمسلمان روم و ایران به جهان اسلام واردشده است.»
تاریخ لباس و پوشاک از شاخه های شناخت فرهنگ ادوار گذشته هر تمدنی است. مردان ایرانی در تمامی ادواری که نشانه هایی از پوشش آنها در دست داریم، نیز حجاب در معنای مخالف برهنگی را داشتند و اصولاً برهنگی در فرهنگ ایرانی امری مذموم به شمار می رفته است. شاید این مفهوم را هنگام مقایسه با تمدنهای همزمان با تمدن ایرانی بهتر درک کنیم. بررسی پوشش مردان و زنان ایرانی نه تنها ما را با ظاهر افرادی که در گذشته زندگی می کردند، آشنا می کند، بلکه شناخت بسیاری از مسایل مانند انواع بافته های نساجی نوع و طرح آنها و خیلی موارد دیگر را به ما می دهد. ایرانیان از عهد کهن تا چندی پیش درباره لباس پوشیدن تغییر نگرش اساسی نداشته اند، اگر چه در گذر زمان سعی کرده اند شیوه لباس پوشیدن را متناسب با شرایط متغیر زمانه خود هماهنگ سازند، ولی در مجموع متفاوت تر از ساکنان کشورهای اروپایی بوده اند. سنگ نگاره های به جا مانده از عهد باستان هم نشان می دهد که جوامع شرقی از جمله ایران و مناطق دیگر همچون تمدن «تدمر» در سوریه علی رغم تأثیرپذیری از معماری یونانی و رومی، باز هم حال و هوای شرقی خود را حفظ کرده اند که این در سنگ نگاره ها و پیکرهای تقریباً پوشیده از لباس به یادگار مانده از آن دوران خود را نشان می دهد. تاریخ لباس بخشی از تاریخ تمدن است که در آن تحولات شکل و فرم لباس از قدیمی ترین ایام تا زمان خاصی مورد بررسی و مطالعه و تحقیق قرار می گیرد و با تغییر این نوع پوشاک رفتارهای فرهنگی و اجتماعی آن جامعه نیز دستخوش تغییر و تحول می گردد. در هر جامعه مطالعه این بخش از تاریخ رازهای نهفته ای در مورد مردم آن دوران را برای ما روشن می سازد.
یکی از نکات جالب توجه در تمام نگاره های باستانی که می تواند موید اعتقاد ایرانیان باستان به بحث پوشش وحفظ عفاف بوده اند این است که در هیچ نگاره ی انسان که از دوره هخامنشیان به جا مانده برهنه ای دیده نمی شود و اصولاً برهنگی از دیدگاه هخامنشیان بسیار زشت و قبیح بوده است. پروفسور گزن فون در کتاب «از زبان داریوش» در این باره می گوید: کوروش این لباس را از مادها گرفته و تمام کارکنانش را متقاعد کرده تا آن را بر تن کنند وظاهراً معتقد بوده که این لباس نقص بدن اشخاص را می پوشاند و آدمی را زیبا و بالابلند نشان می دهد. .[۲۷]
بنددوم:پـوشش زن در ایـران باستـان
پوشش زن و مرد ایرانی ازجمله مسایلی است که از دوران باستان دارای اهمیت بوده است و از ابتدای تاریخ باستانی این کشور تا کنون دست خوش تحولات عمیق نشده و مفهوم آن در فرهنگ ایرانی حفظ شده است.یافته های باستان شناسی نشان می دهد که ایرانیان از ابتدا به نوع لباس و پوشش خود توجه خاصی نشان می دادند، بطوری که تعلق افراد به هر طبقه اجتماعی خاص با تغییر در نوع، جنس، رنگ و مرغوبیت لباس مشخص می شده است. برخی پوشاک ایرانیان را در ادامه لباس بابلیان و آشوریان می دانند. با این تفاوت که دارای اشکال گوناگون و قابل توجه بود.که از پشم ، کتان وابریشم تهیه می شد.دامن این لباس در جلو شکم ،یا در پهلوها، چین می خورد.وبه شکل پیله های منظم در می آمد.در زیر این لباس پیراهن ،شلوار زیر و جوراب می پوشیدند.رنگهای قرمز،زرد،آبی تیره از محبوبیت بیشتری برخوردار بودند. بنفش، آبی و سفید از رنگهای سلطنتی به شمار مرفت. وقهوهای ویژه سوگواری بود.کفش را از چرم نرم،به رنگ زرد و به شکل پا می ساختند،که تا مچ پا را می پوشاند وبه وسیله دکمه و تسمه هایی که روی آن نصب شده بود،بسته می شد.[۲۸]
در ۱۳۵۰ قبل از میلاد به شهادت آثاری که از تمدن ایلامی به دست آمده، ایرانیان «لباس کامل» به تن می کرده اند. پوشش برای آنکه به عنوان یک نیاز بنیادین مادی برای بشر به حساب می آید، عاملی برای نمایش اعتقاد و شخصیت افراد تلقی میشود و به نوعی پرچم وجودی انسان است. انسانها به وسیله نوع پوشش بخشی از هویت خود را عرضه می کنند و تاریخ ۲۵۰۰ ساله ایران در هیچ کجای خود زنان را باظاهری برهنه یا نیمه عریان ندیده است، مگر آنجا که دستان بیگانگان تلاش نموده این ملت را از تمدن و فرهنگش جدا کند.
در مورد پوشش زنان ایران باستان ،مطالب زیادی درتاریخ وجود دارد . ویل دورانت درباره پوشش زنان ایران باستان واین که حجاب بسیار سختی دربین آنان رایج بوده است، می گوید : « زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز درتخت روان روپوش دارازخانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمیزش ( اختلاط) کنند. زنان شوهردارحق نداشتند هیچ مردی را ،ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که درایران باستان برجای مانده ، هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد».[۲۹] یافته های پژوهشی نشان می دهد که زنان ایران زمین از زمان مادها (که نخستین ساکنان آریایی ایران زمین بوده اند) حجاب کاملی شامل پیراهن بلندچین دار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند روی لباس ها، داشته اند. این حجاب در دوران سلسله های مختلف پارس ها نیز معمول بوده است. در زمان زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده اند.
برابر متون تاریخی، در همه آن زمان ها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد می کردند و هم پای مردان به کار می پرداختند. و این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاط های فساد برانگیز همراه بوده است.
نصوصی که بیانگر حجاب زنان ایران باستان است، نشان می دهد که زنان دردوره های مختلفی چون دوره مادها، پارسی ها (هخامنشیان)، اشکانیان و سامانیان دارای حجاب وپوشش بوده اند، درکتاب « پوشاک باستانی ایرانیان » آمده : « اصلی که باید درنظر داشت ، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمه های ماقبل میلاد، پوشاک زنان آن دوره ( مادها ) ازلحاظ شکل ( باکمی تفاوت ) با پوشاک مردان یکسان است».[۳۰]
در فرشی که از پازیریک سیبری بدست آمده و مربوط به عصر هخامنشی است مردان پارسی بر روی موهای پرپشت و مجعد خود کلاه ترکدار نمدی گذاشته اند و زنان به تصویر درآمده، لباس پرچین و کفشهای مردان ماد و پارس را پوشیده اند و چادر کوتاه و نازک نیمگرد بر سر دارند. با این اوصاف بانوان دربار هخامنشی هنگام تردد در خـارج از کاخ و خانـه هـای خـود بر تخت روانهایی که با پرده پوشیده می شد، می نشستند.
لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین ، گشاد ، پرچین ، آستین دار و یقه راست بوده است . پیراهن دیگری داشته اند که روی اولی می پوشیدند وقد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمنا یقه باز بوده است . روی این دو پیراهن چادری سرمی کردند . [۳۱]
زنان اشراف و دربار ساسانی همچون اعصار گذشته در پرده و حجاب زندگی می کردند و زنان فرودست که در مسائل اقتصادی نقش داشتند پیش از سلطنت خسرو پرویز ملزم به رعایت حجاب نبودند.
زنان دراین دوره که احکام دینی زرتشتیان درکشور اعمال می شده است ، همچنان دارای حجاب کامل بودند . درمورد پوشاک زنان چنین آمده است : « چادر که از دوره های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است ، دراین دوره نیز به صورت مختلف مورد استعمال داشته است . » [۳۲]
حجاب زنان در این دوره چنان اهمیتی داشت که « حتی لباس هنرپیشگان زن، مانند لباس های بلند سایر بانوان ، تا پشت پاکشیده شده است .» [۳۳]
پوشش در هر جامعه ای منبعث از مجموعه رفتارها و منش رایج همان جامعه است که اگر در جامعه الگوهایی برای پوشش مطرح شده و مقبولیت قومی پیدا کند، می توان آن را فرهنگ و پوشش آن جامعه دانست. در ایران باستان، چادر قبل از حضور دین مبین اسلام بعنوان مقوله ای «ملی» مطرح بوده است و پس از اسلام نیز از آنجا که مبانی فقهی و احکام اسلامی بر پایه فطرت و ارزش های والای بشری بنا نهاده شده است با مهر تایید زدن بر حجاب ایرانی موجب تقویت و اعتلای فرهنگ حجاب که اکنون مترادف با پوشش اسلامی است، شده است.
مبحث دوم:حجاب در جامعه ایران امروز وتاثیر برخوردبا فرهنگ بیگانه
اثرگذاری اصول و ارزشهای اسلامی را بر الگوی پوشش زنان ایرانی نمی توان نادیده گرفت. پایبندی زنان ایرانی به باورهای دینی و اصول ارزشی اسلام موجب شده است در کنار سلایق فردی، هنجارها و خواستهای عرفی و عوامل تجاری از جمله تبلیغات، قیمت، مد و …، تعالیم دینی بیشترین تأثیر را بر فرهنگ مصرف پوشاک زنان داشته باشد. عوامل تجاری در یک فرایند مقطعی و محدود می توانند بر الگوی مصرف تأثیر گذار باشند اما هیچگاه همانند انگیزه های ناشی از باورهای اصیل دینی نمی توانند پایدار باشند. البته علاوه بر الگوی پوششی اسلام برای زنان، عوامل متعدد دیگری نیز بر فرهنگ مصرفی پوشاک زنان تأثیر داشته است که از آن جمله به عوامل جغرافیائی، اقلیمی، فرهنگ، آداب و رسوم، برهه تاریخی و زمانی، موقعیت اجتماعی و جایگاه طبقاتی افراد، شرایط اقتصادی، شرایط سنی و جنسی افراد، سیاست و تکنولوژی می توان اشاره کرد.
گفتاراول:پدیده تجددوبرخوردفرهنگسنتی ایران بامفاهیم برگرفته ازفرهنگ غرب
با پشتوانه اسلامی- ایرانی گمان می رفت که مسائل زنان در بسیاری از حوزه های اجتماعی و فرهنگی حل شده باشد. اما به اذعان بسیاری از کارشناسان مسئله پوشش، یکی از مسائل بزرگ جامعه ما محسوب شد و بدحجابی معضلی شد که نه فقط جامعه زنان بلکه کل جامعه و حتی جامعه مردان را نیز به خود مشغول داشته و آسیب های ناشی از پوشش نامناسب، گریبان گیر این قشر از جامعه نیز شده است.
در اینجا به زمینه های نفوذ وتاثیر فرهنگ بیگانه برپوشش وحجاب اسلامی_ایرانی در چنددوره اخیرحکومت در ایران می پردازیم وشکل گیری پدیده تجدد رامورد بررسی قرار می دهیم.
بند اول:زن در دوره صفـوی[۳۴]
عصر صفویه، زمینهسازِ نفوذِ فرهنگیِ اروپا به دلیلِ اوجِ رونقِ نساجی است و تغییرات اندک لباس در این دورهِ و بعدها در دوره قاجار و اوج آن در عصرِ رضاشاهی، نشأت گرفته از همین امر است.
نیاز به بازسازیِ ارتش ایران، به دلیلِ حملهِ عثمانی از شمال غربی، پرتقالیها از جنوب و بستهشدن راه تجاری ایران به اروپا، شاهان صفوی را ترغیب ساخت تا برای تقویتِ قوایِ نظامی، جنگ افزارهای اروپایی را در مقابل اعطایِ امتیازات و معافیتهای تجاری وارد ایران کنند؛ به عبارتی بازسازیِ ارتش ایران، اولین دریچه ورود اروپاییان، به خصوص فرهنگ پوشش شان به جامعه ایرانی است.
بنددوم:پـوشش زنـان در دوره شاه عبـاس اول
«فدت آفانوس کاتوف» تاجر روسی است که در سالهای ۱۶۲۳ و ۱۶۲۴، دوره سلطنت شاه عباس اول، به فرمان تزار روسیه راهی سرزمین پهناور ایران میشود تا گزارشی کامل از مسیر بازرگانی ایران را ترسیم کند. دراین گزارش «کاتوف» علاوه بر شرح راه ها، پلها، رودخانه ها و ساختار شهر به آداب و رسوم و گهگاه نیز به پوشش مردم پرداخته است.
در زیر نمونه ای از یادداشت او پیرامون پوشش زنان آمده است:
زنان دربیرون ازخانه خود رابه متقال نازکی میپیچندکه چشم و صورت آنها پیدا نیست. آنها جورابهای ساق بلند ماهوتی رنگ و کفش بر پا دارند ولی برخی از زنان جورابهای ساق بلند مخملی میپوشند.
تمام زنان و دختران شلوار به پا میکنند. گیسوان بلند خود را که گاه تا کمر و قوزک پا میرسد به بافت دو تایی، سه تایی و چهار تایی میپیچند و با موهای مصنوعی که به گیسوان خود میبافند و بدین شکل آرایش میدهند. عده ای از زنها به سوراخهای بینی خود حلقه های طلایی با مروارید و سنگهای گرانقیمتی میبندند. لباس روی آنها از کافتن (لباس روی با آستنیهای بلند) تنگ و پیراهن بدون گلدوزی است و مرواریدهایی که به نخ پیچیده اند دور گردن می اندازند و یا به پیشانی می بندند.
بندسوم:حجـاب در دوره قاجـار[۳۵]
در عصر قاجار، شیوهی پوشش زنان در محیط خانه و بیرون از آن، متفاوت بود. نوع پوشش آنان را در درون خانه از لحاظ تاریخی میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
دورهی اول، از ابتدای دوران قاجار تا مسافرت «ناصرالدینشاه» به فرنگ.