۲-۱-۵-۲-۶- تجزیه گیاهی (Phytodegredation)
تجزیه گیاهی شامل جذب، متابولیز و تجزیه آلایندههای موجود در خاک، رسوبات، لجنها، آبهای زیرزمینی و یا سطحی به وسیله آنزیمهای تولیدی و رها شده از گیاه میباشد. تجزیه گیاهی به میکروارگانیزمهای همیار در ریزوسفر وابسته نمیباشد. مواد آلاینده مرتبط با تجزیه گیاهی شامل ترکیبات آلی از قبیل مهمات جنگی، حلالهای کلره، علفکشها و حشرهکشها و موادغذایی غیر آلی میباشد. همچنین تجزیه گیاهی، تغییر شکل گیاهی[۲۹] نیز نامیده میشود و یک فرایند تخریب مواد آلاینده میباشد. برای اینکه تجزیه گیاهی در گیاه انجام شود، گیاه باید قادر به جذب این ترکیبات باشد (Ebbs et al., 1997; Huang et al., 2003).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
آزمایشات انجام شده در دانشگاه واشنگتن نشان داد که زنجیرهای کوتاهتر ترکیبات هالوژنهای آلیفاتیک میتواند به وسیله گیاهان جذب شوند. گیاهان همچنین میتوانند ترکیبات آلی متنوعی از قبیل تری کلرواتیلن، ترینیتروتولوئن و علفکش آترازین را متابولیسم نمایند. در استفاده از تجزیهگیاهی، تغییر شکل یک ماده آلاینده در داخل گیاه به یک ماده سمیتر و سپس رهاسازی آن به اتمسفر از طریق تعرق، نامطلوب میباشد. آنزیمهای گیاهی تولیدی که مواد آلاینده را متابولیز میکنند نیز ممکن است در منطقه ریزوسفر آزاد شوند. این آنزیمها شامل دیهیدروژناز، نیتراتردوکتاز، پراکسیداز، لیکاز و نیتریلاز میباشد (Ryan et al., 2000). بعضی از گیاهان با بهرهگیری از فرایند تجزیه گیاهی قادر به تجزیه علفکشها میباشند. به طوری که تجزیه آترازین در درختان هیبرید تبریزی و تجزیه بنتازون به وسیله درخت بیدسیاه (Salix nigra) مشاهده شده است ( Meagher et al., 2000).
۲-۱-۵-۳- واکنش گیاهان به فلزات سنگین
گیاهان متنوعی بهدلیل توانمندی بالا در تسهیل گیاهپالایی مناطق آلوده مورد توجه قرار گرفتهاند. گیاهان سه استراتژی پایه برای رشد در خاکهای آلوده به فلزات سنگین دارند که عبارتند از:
۱- گیاهان معرف[۳۰]: این گیاهان فلزات را در بافتهای هوایی خود انباشته میکنند و آثار ناشی از سمیت فلز مانند زرد شدن، چروکیدگی و پیری زودرس برگها با توجه به غلظت فلز محیط در این گیاهان پدیدار میشود که ملاک شناسایی این گیاهان است. در گیاهان معرف غلظت فلز جذب شده در گیاه بیانگر غلظت فلز در خاک است (Memon et al., ۲۰۰۱; Kupper et al., ۱۹۹۹).
۲- گیاهان دوریگزین[۳۱]: این گیاهان با بهره گرفتن از مکانیسم گیاهتثبیتی بهطور مؤثر از ورود فلز به بخشهای هوایی خود علیرغم حضور غلظتهای بالای فلزات سنگین در خاک جلوگیری میکنند. غلظت فلز در شاخه های آنها تنها کمی بالا رفته، ثابت باقی میماند. این گیاهان ممکن است حاوی مقادیر بالایی از فلزات در ریشه های خود باشند. یکی از شاخصهای شناسایی این گیاهان محاسبه دو عامل [۳۲] (BCF) و [۳۳] (TF) است، که در ریشه گیاهان دوریگزین ۱ BCF> و ۱TF< است (Macfaralane et al., ۲۰۰۷; Joonki et al., ۲۰۰۶).
۳- گیاهان انباشتهکننده[۳۴]: این گیاهان با بهره گرفتن از مکانیسم گیاه استخراجی توانایی جذب و تجمع فلز در آلودگیهای کم تا زیاد را دارند (Memon et al., ۲۰۰۱; Kupper et al., ۱۹۹۹). ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ برابر بیشتر از غلظت فلز در سایر گیاهانی است که در خاکهای آلوده رشد مییابند (McGrath et al., ۲۰۰۲; Raskin and Ensley, 2000; Anderson et al., ۱۹۹۹).
۲-۱-۵-۴- شرایط و محیطهای قابل استفاده برای گیاهپالایی
گیاهپالایی تکنولوژی است که برای اصلاح نواحی آلوده به بقایای خطرناک بهکار برده میشود. رشد موفق پوشش گیاهی بهمیزان زیادی به شرایط اقلیمی مناسب وابسته است.مقدار و زمانبندی صحیح زمان بارش، نور خورشید، سایه، باد، درجه حرارت مناسب و طول فصل رشد برای اطمینان از رشد مطلوب ضروری است. نقش مواد اصلاح کننده خاک (کمپوست،کود سبز) یا کود برای رشد پوشش گیاهی مهم است. این اثرات شامل حرکت مواد آلاینده از راه ایجاد تغییرات شیمیایی در خاک، عدم تحرک آلایندهها از راه جذب آن به مواد آلی یا هوموسی شدن، تغییر در جمعیت میکروبی خاک و کاهش کارایی گیاهپالایی از راه رقابت برای مواد غذایی نسبت به آلاینده میشود. رشد پوشش گیاهی باید از راه مراقبت و حفظ خصوصیات خاک، میزان مواد غذایی و محتوی آب خاک در حد مطلوب حفظ شود. محققان در سالهای اخیر بیشتر بر تجمع فلزات سنگین در محصولات گیاهی، گیاهان آبزی و علفهای طبیعی تمرکز داشتهاند. فرایند جذب و تجمع فلز در گیاهان مختلف به غلظت فلزات موجود در خاکها بستگی دارد (Gardea-torresdey et al., ۲۰۰۵). واکنش گیاه نسبت به فلزات به نوع گونه گیاهی، غلظت کل فلز در خاک و قابلیت دسترسی زیستی فلز بستگی دارد (Boularbah et al., ۲۰۰۶). مشخص شده است که برخی از گیاهان خشکیزی مقادیر بسیار زیادی از فلزات سنگین را در خود جمع میکنند و بنابراین میتوانند نقش مهمی در پاکسازی آلایندههای فلزی ایفا نمایند (Ali et al., ۲۰۰۳).
بنابراین چنین به نظر میرسد که بهترین راهحل برای چنین معضلاتی استفاده از فرآیندهای طبیعی از جمله پتانسیلهای فیزیولوژیکی گیاهان سبز میباشد. با مرور تجربه کشورهای توسعه یافته که از سالها پیش درگیر چنین معضلاتی بودهاند، مشاهده میشود که پالایش خاکهای آلوده با بهره گرفتن از گیاهان سبز، ممکن بوده و نتایج مطلوبی نیز درپی خواهد داشت. تلاشهای انجام شده در اینگونه کشورها به ویژه در سه دهه اخیر تحت عنوان کلی پالایش سبز (phytoremediation) طبقهبندی شدهاند.
۲-۱-۶- گونه مورد مطالعه
۲-۱-۶-۱- اکالیپتوس
اکالیپتوس با نام علمی Eucalyptus spp. از تیره Myrtaceae دارای ۵۰۰ گونه میباشد که تنها چند گونه آن به ایران وارد شد و در مناطق مختلفی که زمستان سرد ندارند، نظیر نواحی شمالی و جنوبی کشور کاشته شد (مجتبایی و نامدار، ۱۳۴۶). گونههایی از اکالیپتوس که جهت جنگلکاری در ایران کاشته میشوند عبارتند از: E. camaldulensis, E. globulus, E. microtheca
۲-۱-۶-۲- مشخصات گیاهشناسی
گلهای اکالیپتوس زمانی که هنوز شکفته نشده به صورت یک هرم دارای چهار برجستگی است که نماینده کاسبرگها هستند (مجتبایی و نامدار، ۱۳۴۶). جوانه منفرد در گلآذین دارای دو قسمت مجزاست که بوسیله یک خط از هم جدا میشوند (جوانشیر و مصدق، ۱۳۵۱)، قسمت بالایی بنام سرپوش است که از ۴ گلبرگ سخت و چوبی تشکیل شده و معمولا بعد از باز شدن جوانه و ظاهر شدن پرچمها میافتد (آخوندزاده، ۱۳۷۹)، قسمت پایینی نهنج نام دارد که کروی و قسمت میانی آن توخالی میباشد، که تخمدان در آن قرار دارد. از نوک تخمدان خامه یا کلاله خارج میشود (مظفریان، ۱۳۷۸). دستگاه نر گیاه مرکب از پرچمهای متعدد است. در داخل تخمدان تخمکها قرار دارند که بهصورت یک کپسول چهار گوش میباشند (جوانشیر و مصدق، ۱۳۵۱).
۲-۱-۶-۳- موطن اصلی اکالیپتوس
استرالیا موطن اصلی اکالیپتوس میباشد که در ۹۵ درصد جنگلهای ان انتشار یافته و بیش از ۶۰۰ واریته آن در مناطق مختلف این کشور شناسایی شده است. اکالیپتوس در هندوستان، مراکش و آفریقا نیز کاشته میشود (جوانشیر و مصدق، ۱۳۵۱).
۲-۱-۶-۴- اکولوژی اکالیپتوس
گونه های مختلف اکالیپتوس سازگاری بومشناختی بالایی دارند، بعضی از گونه ها که ظاهرا در یک تازه حساسیت نشان داده و غالبا کشت آنها به عدم موفقیت روبهرو میگردد، ممکن است با کشتهای متوالی با آن محیط سازگار شوند (جوانشیر و مصدق، ۱۳۵۱).
در مورد سازگاری بومشناختی اکالیپتوس در ایران سه عامل زیر از سایر عوامل مهمتر است:
۱- مقاومت در برابر سرما و یخبندان: درخت اکالیپتوس در برابر سرما مقاومت ندارد و اغلب ارقام آن اگر به مدت طولانی در سرمای کمتر از صفر درجه بماند آسیب میبینند (میرحیدری، ۱۳۷۳)، به همین جهت سرما عامل محدود کنندهای در کشت اکالیپتوس بهمنظور بهرهبرداری چوب محسوب میشود و موجب کاهش دامنه انتشار آن در عرضهای شمالی میگردد. با این وجود گونه های مهمی که تاکنون مقاومت آنها در برابر سرما تاحدودی مشخص شده، وجود دارند. بهطور کلی میزان درجه حرارتی که یک گونه در برابر آن مفاومت میکند به شرایط محیط از جمله رطوبت نسبی، نوع خاک، شدت باد و … بستگی دارد (پرهیزگار، ۱۳۸۱).
۲- مقاومت در برابر خشکی: اکثر گونه های اکالیپتوس در برابر تابستانهای خشک طولانی، مقاوم هستند (پرهیزگار، ۱۳۸۱). بنابراین در انتخاب گونه، باید از گونههایی استفاده کرد که در مناطق خشک و نیمهخشک نظیر مراکش، الجزایر، تونس، مصر، سودان و اردن کشت میشوند (جوانشیر و مصدق، ۱۳۵۱).
۳- مقاومت در برابر شوری خاک: عامل مهم دیگری که در بسیاری از نواحی خشک ایران اثر بازدارنده بر کشت اکالیپتوس دارد، شوری خاک و بالا بودن سفره آب زیرزمینی شور در ناحیه بزرگی مانند خوزستان است. گونه های زیادی وجود دارد که به گرمای بیش از ۵۰ درجه سلسیوس مقاوم هستند ولی مقدار گونههایی که بتوانند شوری خاک و آب را تحمل کنند بسیار محدود و انگشت شمارند. از گونه های تایید شده در اهواز میتوان گونه E. camaldulensis را نام برد (پرهیزگار، ۱۳۸۱).
آزمایشها نشان داد که اکالیپتوسها بهتدریج نسبت به شوری یا نمک محلول در آب سازگاری پیدا میکنند، این گیاهان ابتدا مقدار کل نمک را تحمل میکنند و در مرحله بعد با افزایش نمک تا ۱۲ گرم نمک در لیتر، نهالها بهکلی از بین میروند. ضمنا هرچه مقدار نمک بیشتر باشد، ریشه های فرعی زیاذتر شده و از مقدار رشد اکالیپتوس کاسته میشود (جوانشیر و مصدق، ۱۳۵۱).
۲-۱-۶-۵- کشت و پرورش اکالیپتوس
-
- کشت مستقیم: بذر درختان اکالیپتوس بسیار ریز است و اگر شرایط مساعد، بعد از جوانه زدن برای نهال نورس اکالیپتوس موجود نباشد، بزودی پژمرده شده و از بین میرود، پس وجود خاک نرم و نسبتا مرطوب، همراه با نور کافی، شرایط مساعدی را برای رشد اکالیپتوس فراهم میکنند (میرحیدری، ۱۳۷۳). بذرها را تابستان همان سال، از شاخه های درخت مادر بدست میآورند به این طریق که شاخه بذر دهنده را قطع کرده و بر پرده کرباس پهن میکنند بعد از مدتی کپسول باز شده، بذر خارج میشود (جوانشیر و مصدق، ۱۳۵۱).
-
- کشت غیرمستقیم: در این روش کشت تولید و پرورش نهال مطرح است که در نهالستان (سیار یا دائمی) یا در گلدان انجام میگیرد و در خصوص نهالستان نکات اساسی مانند انتخاب محل، مساحت نهالستان، تسطیح و خیابانکشی، آبیاری، بادشکن، سایبان و … مهم میباشد (جوانشیر و مصدق، ۱۳۵۱).
۲-۱-۶-۶- برداشت اکالیپتوس
هدف از کاشت اکالیپتوس بهدست آوردن محصولات زیاد در مدت کوتاه است، لذا آن را بهصورت شاخهزاد تربیت میکنند یعنی از طریق شاخه قابل بهرهبرداری باشد. دوره برداشت به نوع گونه، کیفیت رویشگاه، تراکم جنگل و نوع محصول قابل مصرف در بازار بستگی دارد. مثلا برای استفاده از برگ جهت تولید روغن هر سال عمل قطع صورت میگیرد در حالی که دوره بهرهبرداری از چوب ۸ تا ۱۶ سال طول میکشد. بسیاری از گونه ها پس از ۴ سال دوره برداشت بهعلت ضعیف شدن خاک و کندهها تقریبا غیرقابل استفاده میگردند، مگر اینکه به تقویت خاک اقدام گردد. نتایج نشان میدهد که دوره برداشت دوم بیشترین بازه را داشته و در دوره های بعد از میزان آن کاسته میشود (جوانشیر و مصدق، ۱۳۵۱). زمان گلدهی این گونه، خرداد تا آبان ماه است و برگها از قسمتهای مسنتر گیاه جمعآوری میشوند.
۲-۱-۶-۷- موارد مصرف چوب اکالیپتوس
اکالیپتوسها تولیدکننده بادوامترین چوبها میباشند. کیفیت چوب، رشد سریع، قدرت تجدید نسل و ابعاد بزرگ چوب، آن را یکی از پرارزشترین منابع چوب، در بین پهن برگان قرار داده است (زرگری، ۱۳۷۵). تنها در حدود ۶۰ گونه اکالیپتوس (۱۵درصد از گونه ها و واریتهها ) از نظر چوب صنعتی اهمیت دارند، بقیه گونه ها بهعلت کوچکی یا کمبود آنها هنوز اهمیت اقتصادی پیدا نکردهاند. چوب اکالیپتوس در ساختن ابزار و لوازم یا تأسیسات از قبیل: صنعتهای مختلف ساختمانسازی، خراطی، ابزار کشاورزی، لوازم موسیقی، وسایل ورزشی، قایقسازی، پرچین، خمیر کاغذ و چوب و برای سوخت کاربرد دارد (جوانشیر و مصدق، ۱۳۵۱).
انتشار وسیع اکالیپتوس در جهان بیشتر به علت ارزش و اهمیت چوب آن، یعنی از نظر اقتصادی بوده است. از طرفی، برخی از گونه های اکالیپتوس از نظر کمیت و چه از نظر کیفیت تولید عسل، جز بهترین گیاهان محسوب می شوند. روغنهای فرار اکالیپتوس از آغاز تمدن، در استرالیا مورد توجه قرار گرفت و از همان وقت یکی از اقلام صادراتی، روغنی بود که از برگهای تقطیر شده اکالیپتوس بدست میآمد. تعدادی از روغنها که از برگها استخراج شده بود، در معالجه بعضی از امرا ض مؤثر واقع گردید و مورد توجه داروسازان قرار گرفت و این امر موجب شد که روغنهای اکالیپتوس اهمیت تجارتی پیدا کنند، مهمترین مصرف روغنهای صنعتی، برای ضد عفونی کردن و از بین بردن بوی بد است (جوانشیر و مصدق، ۱۳۵۱).
۲-۲- مروری بر ادبیات موضوع
ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ در زﻣﻴﻨﻪ ﺟﺬب ﻓﻠﺰات ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺗﻮﺳﻂ ﮔﻴﺎﻫﺎن در داﺧﻞ و ﺧﺎرج از ﻛﺸﻮر اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ در اﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺧﻼﺻﻪای از ﺑﺮﺧﻲ از اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﮔﺮدآوری ﺷﺪه اﺳﺖ.
۲-۲-۱- مطالعات صورت گرفته در خارج از کشور
لی[۳۵] و همکاران (۱۹۹۶) در یک بررسی گیاهان کتان، آفتابگردان، گندم، دوروم، بادام زمینی و سویا را بهعنوان گیاهان جاذب کادمیوم دانستند. همچنین عنوان کردند که افزایش کادمیوم خاک منجر به افزایش جذب آن توسط گیاه میشود.
در بررسی انجام شده توسط لید[۳۶] (۲۰۰۱) بیان کرده است که قابلیت جذب عنصر قلع در خاک توسط گیاه شدیدا وابسته به pH است علاوه بر این میزان در دسترس بودن این عنصر در خاک توسط pH کنترل می شود. این تحقیق در دو خاک با pH اسیدی وبازی صورت گرفته است نتایج نشان داد که در شرایط اسیدی میزان در دسترس بودن عنصر قلع بیشتر است.
مطابق مطالعات بارونی[۳۷] و همکاران (۲۰۰۴) که به تعیین میزان آرسنیک در خاک و پوشش گیاهی در مناطق آلوده اطراف نواحی معدنکاری شده قدیمی در Tuscan ایتالیا پرداختند. غلظت آرسنیک در بخشهای مختلف خاک دارای یک رابطه معنیدار بود. در مورد گونه های گیاهی ریشه و بهدنبال آن برگها و شاخه ها بیشترین مقدار را نشان دادند. بهطور کلی سطوح آرسنیک در خاک و گیاهان دارای همبستگی مثبت است، در حالیکه توانایی گیاهان برای تجمع عناصر مستقل از مقدار آرسنیک خاک میباشد.
مطابق مطالعات والن وایدر[۳۸]و همکاران در سال ۲۰۰۶ اثرات سمی کادمیوم را بر گیاه Salix Viminalis بررسی کردند؛ شایعترین علامت مشاهده شده نکروز بود که ابتدا در یک نقطه مشاهده شده و سپس در سراسر برگ گسترش مییابد. سایر علائم عبارت بودند از کاهش بیومس برگها و ریشه ها، قهوهای شدن ریشه ها، تخریب موضعی اپیدرم فوقانی برگها و افزایش ضخامت دیواره سلولی آنها، نکروز در سلولهای مزوفیل نردبانی، افزایش ضخامت دیواره سلولی در سلولهای اپیدرم تحتانی، کاهش شادابی و قدرت حیاتی در سلولهای مزوفیل نردبانی واسفنجی.
دربررسی انجام شده توسط وانگ[۳۹] و همکاران (۲۰۰۹) به تعیین توزیع و فراهمی زیستی فلزات سنگین مس، سرب، کادمیم و روی در خاک ریزوسفر گونه گیاهی Paulowniu fortunei در نزدیکی یک کارخانه ذوب سرب- روی در Guangdong چین در چهار مکان دارای زمان بازسازی پوشش گیاهی متفاوت پرداختند. نتایج نشان داد که ویژگیهای فیزیکو شیمیایی خاک و مقدار کل فلزات سنگین بهطور مداوم با زمان بازسازی پوشش گیاهی افزایش مییابد. همچنین pH، هدایت الکتریکی و مواد آلی مهمترین فاکتورهای تأثیرگذار بر توزیع ذرات فلز سنگین بودند.
مطابق مطالعات موناسی[۴۰] و همکاران (۲۰۱۱) که غلظت عناصر عمده و کمیاب را در خاکهای ناحیه ریزوسفر و بخشهای مختلف گیاه خلنگ در ناحیه معدنی RioTinto (اسپانیا) تعیین کردند. نتایج نشان داد که این گیاه توانایی رشد روی بسترهای دارای غلظتهای بالای آرسنیک، مس، آهن و سرب را دارا میباشد. این مطالعه نشان داد که در ناحیه ریوتینتو گونه گیاهی خلنگ میتواند دامنه وسیعی از غلظت عناصر سمی را تحمل کند. قابلیت فوقالعاده این گیاه برای سازش با زیستگاههای دارای شرایط سخت، آن را به یک گونه مورد توجه برای بهبود تثبیت گیاهی و توسعه یک پوشش گیاهی خودکفا در ناحیه ریوتینتو تبدیل کرده است.
EPA کمیتهای برای شناسایی بیشترین مکانهای آلوده به ضایعات خطرناک در ایالات متحده آمریکا است. در چنین راستایی اداره ضایعات جامد و واکنشهای اضطراری (OSWER) و اداره ابداعات تکنولوژی (TIO) به همراهی با مرکز پژوهشیEPA پرداختهاند و با کمک صنایع جهت رفع آلودگیها به شناسایی، تشویق و توسعه فراتر تکنولوژی های ابداعی اقدام میکنند (EPA, 1999). در تحقیقی، گیاهپالایی برای پاکسازی آلودگی آبهای زیرزمینی مجاور منطقه آبردین شهر مریلند انجام گرفت. این منطقه برای دفن مواد شیمیایی و ضایعات جنگی طی سالهای ۷-۱۹۴۰ میلادی در نظر گرفته شده بود. مواد شیمیایی که جزء پاککنندهها و حلالهای صنعتی بودند، از مهمترین مشکلات موجود در آبهای زیرزمینی منطقه محسوب میشدند لذا در سال ۱۹۹۶ میلادی اقدام به کاشتن ۱۸۳ اصله درخت صنوبر گردید. درختان نسبت به جذب آلودگی آبهای زیرزمینی اقدام کردند و همزمان به تجزیه آنها در منطقه ریشه ها پرداختند. سطح آبهای زیرزمینی مجاور درختان نشان داد که از گسترش آبهای آلوده به اراضی پاک مجاور جلوگیری شده است. محققین برآورد نمودهاند که میزان آلودگی آبهای زیرزمینی منطقه پس از گذشت ۳۰ سال از آغاز طرح مذکور بهمیزان ۸۵ درصد کاهش خواهد یافت (EPA, 2012).
دربررسی انجام شده توسط لی و همکاران (۲۰۰۷) که به تعیین غلظت فلزات سنگین در خاک و گیاهان در یک معدن منگنز بازسازی شده در جنوب چین پرداختند. خاکهای معدنی اساسا آلوده نبود، اما خاکهای نواحی معدنکاری شده باقیمانده و در مجاورت زبالههای باطله به وسیله کادمیم و منگنز آلوده شده بود. اندازه گیری مقدار فلزات در گیاهان غالب نزدیک بهمقدار فلزات در گیاهان سایر معادن بود. گیاهان مقادیر زیاد کادمیم را از خاک انباشته میکنند، اما منگنز را به مقدار زیادی به بخشهای فوقانی انتقال میدهند.
مطابق مطالعات مارتینز[۴۱] و همکاران (۲۰۱۲) که در پژوهشی میزان تجمع عناصر کمیاب را در گیاهان یک منطقه خشک که تحت تأثیر فعالیتهای معدنکاری قرار داشت بررسی کردند. در این مطالعه غلظت عناصر کمیاب در ریشه و برگهای پنج گونه گیاهی موجود در خاکهای منطقه آلوده بهمنظور تعیین اینکه کدام قسمت از گیاهان بیشترین میزان فلزات سنگین را تجمع میدهد، اندازه گیری شد. غلظت فلزات با توجه به نوع گونه متفاوت بود. نتایج نشان داد که Zygophyllum fabago میتواند بهعنوان یک تجمعدهنده برای آهن عمل کند و Arthrocnemum macrostachyum میتواند آهن، آرسنیک و منگنز را در خود تجمع دهد.
آلودگی فلزات سنگین بهعنوان خطر بالقوه اکولوژیکی محسوب میشود. غلظت برخی از عناصر آلاینده در نمونه های خاک سطحی شهر ترسینای برزیل نشان داد که منشأ آلودگی سرب و روی عمدتا به فعالیتهای انسانی نظیر استفاده از کودهای شیمیایی و انتشار دود خودروها مرتبط است (Moura et al., ۲۰۱۰).
مطابق مطالعات بچجام[۴۲] و همکاران (۲۰۱۲) که به تعیین میزان بردباری گونه های گیاهی بومی در برابر تجمع فلزات سنگین در خاکهای آلوده نواحی اطراف معدن پلی متالیک Carolina در پرو پرداختند. هدف از این مطالعه یافتن گونه های دارای پتانسیل مناسب برای گیاهپالایی بود. بر اساس نتایج تمام نمونه های خاک دارای غلظتهای سرب و روی بالاتر از حد آستانه بودند. غلظتهای بالای سرب و روی در تعدادی از گونه های گیاهی مشاهده شد. این گونه ها به علت ظرفیت بالای جذب و انتقال عناصر و توانایی رشد در حضور فلزات سمی میتوانند دارای پتانسیل گیاهپالایی باشند.
نایدو[۴۳] (۲۰۰۳)، بیش از ۸۰۰۰۰ نقطه آلوده در استرالیا وجود دارد و بسیاری از این نقاط در محیطزیست شهری و یا در مناطق با فعالیتهای پیشین معدنکاری قرار دارند. احیا این مناطق آلوده شده در گذشته بهسبب غلظتهای فلزات سنگین, توسط حکومتهای ایالتی و ملی در دستور کار قرار دارند. آلایندههای با بیشترین توجه شامل Cd, Cu, Zn, As و Pb ناشی از فعالیتهای صنعتی، معدنکاری و کشاورزی بوده است.
ابس[۴۴] و همکاران (۱۹۹۷) توانایی Brassica juncea ،B.rapa ،B.napus را در برابر کادمیم و روی در خاکهای آلوده تعیین کردند و با Thalspi aerulescens ، Agrostis capillaries و Festuca rubra مقایسه نمودند. نتایج نشان داد که غلظت کادمیم جذب شده در ساقه های Thlaspi aerulescens، ۵/۲ برابر بیشتر بود.