۲- روش مبتنی بر تأمین منابع[۱۳۳]:
در اجرای این روش به بخش مصرف ( بخش ورودی) سازمان توجه میشود. سازمان این اقلام را از محیط میگیرد و وارد مرحله تبدیل میکند. اساس روش مذبور بر این فرض گذاشته شده است که سازمان در تحصیل و تامین منابع مورد نیاز و نیز در حفظ و نگهداری سیستم سازمانی باید موفق باشند، تا بتواند در وضعی اثربخش باقی بماند. سازمانها باید منابع ارزشمند و کمیاب را از سایر سازمانها بگیرند. از دیدگاه سیستمی، اثربخشی سازمان به این صورت تعریف میشود: توانایی شرکت ( چه مطلق و چه نسبی) در بهرهبرداری از محیط خود در راه تحصیل و تأمین منابع ارزشمند و کمیاب. شاخصهایی که با آن ها اثربخشی سیستم تأمین منابع سازمان مورد ارزیابی قرار میگیرند از این قرارند:
۱- توان سازمان در بهرهبرداری از محیط و تأمین منابع کمیاب و ارزشمند.
۲- توان سیستم تصمیمگیری سازمان در درک و تفسیر درست از ویژگیهای واقعی محیط خارج.
۳- توان سازمان در ارائه واکنش مساعد در برابر تغییراتی که در محیط رخ میدهد.
چنین به نظر میرسد که توان سازمان در تحصیل و تأمین منابع، به اندازه شیوه استفاده کردن و بهرهمند شدن از آن ها اهمیت نداشته باشد. هنگامی که نتوان به شاخصهای دیگری از عملکرد دست یافت، روش مبتنی بر تأمین منابع، مفید واقع خواهد شد (همان منبع).
۳- روش مبتنی بر فرایند درونی[۱۳۴]:
در این روش اثربخشی یعنی میزان سلامت و کارایی سازمان. یک سازمان کارآمد، فرایند درون سازمانی یکپارچه، بی دغدغه و هماهنگ دارد، به گونهای که کارکنان و اعضای آن احساس خوشی و رضایت میکنند. دوایر سازمانی دست به دست هم میدهند تا بهرهوری را به بالاترین حد برسانند. در اجرای این روش به محیط خارجی توجهی نمیشود. رکن اصلی این روش بر پایه کاری گذاشته شده است که، سازمان با منابع موجود خود میکند، و این اقدام به صورت سلامت درون سازمانی و کارایی متجلی میگردد. بهترین نمونه های این روش الگوهایی است که در رابطه با روشهای مبتنی بر روابط انسانی در سازمان ارائه شد. علائم یک سازمان کارا از این دیدگاه به شرح زیر است:
۱- وجود یک فرهنگ بسیار قوی و غنی وجودی مساعد در سازمان.
۲- روحیه همکاری، وفاداری به گروه و کار گروهی.
۳- اعتماد، اطمینان، تفاهم و رابطه متقابل بین کارکنان و مدیریت سازمان .
۴- تصمیمگیری در کنار منبع اطلاعاتی، صرفنظر از اینکه منابع اطلاعاتی در کجای نمودار سازمان قرار گرفته باشند.
۵- وجود ارتباطات قوی در سطوح افقی و عمودی سازمان، همدردی و همدلی با اعضای سازمان در امور.
۶- دادن پاداش به مدیران متناسب با عملکرد، رشد و توسعه زیردستان و نیز ایجاد یک گروه کاری کارآمد.
۷- رابطه متقابل (تعامل) بین اعضای سازمان و اجزای آن و حل مسائل و تضادهایی که در اجرای طرحها بین مجریان و اعضاء به وجود میآید ( البته به نفع سازمان).
روش مبتنی بر فرایند درونی هم بدون عیب نیست و کاستیهایی دارد. در اجرای این روش نمیتوان رابطه کل تولید و سازمان را با محیط خارج ارزیابی کرد. همچنین معمولا قضاوت در مورد سلامت داخلی سازمان و کارکرد خوب آن به صورت ذهنی صورت میگیرد، زیرا بسیاری از اقلام مصرفی و فرایند درون سازمانی را نمیتوان به صورت کمی درآورد. روش مبتنی بر فرایند درونی سازمان نکات مثبتی هم دارد. ولی مدیران باید همواره متوجه باشند که کارایی سازمان دیدگاه محدودی از اثربخشی سازمان را ارائه میکند (همان منبع).
روش های نوین برای اثربخشی سازمانی
در این روشها چندین شاخص اثربخشی در یک چهارچوب منحصر به فرد ادغام میشوند.
۱- روش مبتنی بر تأمین رضایت گروههای ذینفع[۱۳۵]:
جدیدترین دیدگاه ارائه شده در خصوص اثربخشی سازمانی رویکرد ذینفعان استراتژیک است. از این دیدگاه، سازمانی اثربخش است که خواستههای عوامل محیطی خود را که تداوم حیات سازمان مستلزم حمایت آن ها است، برآورده کند. گروه ذینفع یکی از گروههای داخل یا خارج از سازمان یا سازمان دیگری است که در عملکرد سازمان نقش و سهمی دارد (رابینز، ترجمه الوانی و داناییفرد، ۱۳۹۱). تعیین میزان رضایت این گروهها به عنوان شاخص عملکرد سازمان به حساب میآید. هریک از این گروههای ذینفع، برای محاسبه اثربخشی دارای شاخص ویژهای میباشد. زیرا، منافع ویژهای در سازمان دارد. برای تعیین اینکه آیا سازمان از دیدگاه یک گروه خاص عملکرد خوبی داشته است یا خیر باید روی آن گروه تحقیق کرد. مزیت روش مبتنی بر رضایت گروههای ذینفع این است که در اجرای روش مذبور با دیدگاه بسیار وسیعتری به اثربخشی سازمان توجه میشود و عوامل محیطی و درون سازمانی مورد ارزیابی قرار میگیرند. (دفت، ترجمه پارساییان و اعرابی، ۱۳۹۱). این دیدگاه از آنجایی که به عوامل محیطی توجه میکند، شبیه دیدگاه سیستمی است. اما تفاوت آن ها در این است که دیدگاه عوامل یا حوزه های استراتژیک- همان طور که از عنوانش پیدا است – صرفا میخواهد خواستههای کسانی را که در محیط سازمان قرار داشته و میتوانند بقای سازمان را تهدید کنند را برآورده نمایند. دلیلی ندارد همه عوامل محیطی در نظر گرفته شود، تنها عواملی در نظر گرفته میشود که دارای نیروی قوی بر سازمان هستند و میتوانند تداوم و حیات سازمان را به خطر بیاندازند (دفت، ترجمه پارساییان و اعرابی، ۱۳۸۵).
۲- روش مبتنی بر ارزشهای رقابتی[۱۳۶]:
دو پژوهشگر به نامهای رابرت کویین و جان رورباخ[۱۳۷] شاخصهای عملکرد مختلف را که مورد استفاده مدیران و پژوهشگران قرار میگیرد در هم ادغام کردند و برای تعیین اثربخشی سازمان روشی را به نام روش مبتنی بر ارزشهای رقابتی ارائه کردند. در اجرای این روش یک گروه متخصص فهرستی جامع از شاخص های عملکرد تهیه کردند و به آن ها نمره دادند (دفت، ترجمه پارساییان و اعرابی، ۱۳۹۱).
در اجرای این روش شاخصهایی ارائه شد که نمایانگر ارزشهای رقابتی در سازمان هستند:
نخستین بعد ارزشی سازمان همان تعیین “کانون توجه[۱۳۸]” آن است، یعنی اینکه آیا ارزشهای مورد نظر مربوط به مسائل بیرونی یا درونی سازمان میباشند. آنگاه که مدیران روی مسائل درون سازمان متمرکز شود، او به مسئله رفاه، بهبود و کارایی کارکنان توجه میکند. ولی اگر مدیریت به مسائل بیرون از سازمان توجه کند، در واقع خود سازمان را از نظر محیط مورد توجه قرار میدهد.