گری و دیگران (۲۰۰۹) به بررسی موسسان، سرمایه گذاران و ارزش گذاری زیر قیمت در عرضه عمومی اولیه پرداختند.یکی از مهمترین رویدادها در دوران حیات یک شرکت زمانی است که آن شرکت عرضه عمومی اولیه را تجربه میکند. تئوری علامت دهی با تحقیقات روی نقش عدم تقارن در قیمت گذاری عرضه های عمومی اولیه ۲ نوع متمایز از تضاد و مغایرت در زمان عرضه عمومی اولیه را آزمایش میکند: انتخاب ناسازگار و خطر اخلاقی. نتایج تجربی نشان میدهد یک ارتباط سازمان یافته بین رعایت حقوق و عدالت با ارزش گذاری زیر قیمت وجود دارد.
سلیم و سامر (۲۰۱۱) حقوق سهامداران و اثر ارزش گذاری زیر قیمت را در عرضههای عمومی اولیه مورد بررسی قرار دادند. آن ها در تحقیق خود بیان می دارند که سیاستمداران بایستی حمایت از حقوق سهامداران را به عنوان یک موضوع جهانی در نظر داشته باشند. این مقاله در پی نشان دادن رابطه ای مکمل بین حمایت حقوق سهامداران و استقلال هیات مدیره از یک سو با تنزیل و کاهش ارزش گذاری زیر قیمت در سوی دیگر میباشد.
کلوس (۲۰۱۱) حاکمیت شرکتی را در بعد قانون بررسی میکند. با یک تجزیه و تحلیل مقایسه ای بر اساس تحقیقاتی از ۳۳ کشور و همچنین عطف به ادبیات اقتصادی کشورها نشان میدهد حاکمیت شرکتی در هر شرکت حامیان مختلفی از جمله هیات مدیره، سهامداران و حتی سرپرستان و کارگران دارد که در سطوح بالایی از رعایت حاکمیت با یکدیگر هماهنگ ظاهر میشوند، هرچند بازهم اختلافاتی باقی خواهد ماند. این که سیستم حاکمیت شرکتی توسط چه شرکتهایی نظارت و کنترل می شود به مشکلی کلیدی تبدیل گردیده برای وضع قانون و انجمنهای علمی در تمام ایالات صنعتی جدید.
دنیس و دیگران (۲۰۱۲) بابررسی تاثیرات حاکمیت شرکتی به این نتیجه رسیدند که شرکتهای با حاکمیت شرکتی بهتر بتوانند در اولین عرضه عمومی سودهای آتی را بهتر و واقع بینانهتر پیش بینی کنند.
برنارد و دیگران (۲۰۱۲) ارزیابی حاکمیت شرکتی در برزیل را بررسی کردند و ۳ تحقیق گردآوری شده در سالهای ۲۰۰۴ و۲۰۰۶ و۲۰۰۹ در خصوص حاکمیت شرکتی برای ارزیابی حاکمیت شرکتی در برزیل استفاده کردند. آن ها عناصر اصلی حاکمیت شرکتی را موارد زیر برشمردند:
ساختار هیات مدیره، مالکیت، شیوه عملکرد هیات مدیره، معاملات بخش وابسته، حقوق سهامداران و افشا و محاسبه یک شاخص مناسب در سطح وسیع.
آن ها به این نتیجه رسیدند که موارد حاکمیت شرکتی در سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ به صورت قابل توجهی بهبود پیدا کردهاست که این خود از ۲ فاکتور اصلی ناشی می شود:
۱٫ در اصل به واسطه ثبت شرکتهای جدید با به کارگیری حاکمیت شرکتی در سطح بالا
۲٫ بهبود در حاکمیت شرکتی در شرکتهایی که قبلا به ثبت رسیده بودند.
نیتا و آنا (۲۰۱۳) روش دفتری قیمت گذاری را در ساختار عرضه عومی اولیه مورد بررسی قرار دادند. قیمت گذاری در عرضه عمومی اولیه اثر عمیقی روی فعالیت های بازار سرمایه اولیه و ثانویه دارد.آن ها در این تحقیق قیمت گذاری را در ۲۰۷ شرکت استفاده کننده از روش دفتری در عرضه عمومی اولیه در طول دوره های زمانی آپریل ۲۰۰۴ تا آگوست ۲۰۰۹ مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که در روشهای قبلی سرمایه گذاران به جای توجه به شرکتهای با اطلاعات و اعتبار بالاتر تنها به تصمیمات اساسی آن ها بسنده میکردند که باعث گمراهی آنان میگردید. نتایج اشاره میکند که صادرکنندگان سهام نیاز دارند قبل از اینکه در مورد قیمت گذاری در خصوص سهام جدید تصمیم گیری کنند باید میزان اطلاعات موجود در دسترس عموم و میزان اثرات آن ها را مورد بررسی قرار دهند.
توماس و دیگران (۲۰۱۳) کیفیت و چگونگی نقش مدیریتی را در عرضه عمومی و اولیه شرکتهای تازه تأسيس را بررسی کردند. آن ها فرض کردند که کیفیت مدیریت ممکن است در کاراکترهای عرضه عمومی اولیه اثر کند از میان ۲ کانال:
۱٫کانال تأیید: جایی که شرکتها با کیفیت مدیریت بالا روبرو میشوند. در نتیجه با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی در بازار عرضه عمومی اولیه روبرو خواهند شد و این آسانتر است.
۲٫کانال توانایی و لیاقت: جایی که شرکتها مدیران بهتر و توامندتری انتخاب میکنند و سختترین پروژه ها را با توانایی بیشتر اجرا میکنند.
در روش رگرسیونی به این نتیجه رسیدیم که در صورتی که مدیریت با کیفیت روی جنبه های عرضههای عمومی اولیه در شرکت ها اثر کند میتواند به عنوان مکملی در ارزیابی بازار و عملکردهای عرضه عمومی اولیه عمل کند.
تری و دیگران (۲۰۱۳) به بررسی توسعه تحقیقات حاکمیت شرکتی به واسطه روشهای کسیفی به صورت یک بازنگری از مطالب قبلی پرداختند. این مقاله دید بالایی از تحقیقات کیفی منتشر شده در زمینه حاکمیت شرکتی در مجلات انتقادی بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۱ را فراهم می کند. این تحقیق در یک نمونه ای از ۷۸ مطالعه در خصوص حاکمیت شرکتی نشان میدهد که مطالعات کیفی در حاکمیت شرکتی از سالهای ۱۹۹۰ به خوبی پیشرفت کردهاند.
۲-۱۷-۲ پیشینه تحقیقات داخلی
شریعت پناهی (۱۳۸۰) اثر نوع مالکیت را بر عملکرد مدیران شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ۱۳۷۷-۱۳۷۲ برسی کرد. نتایج برسی نشان داد هر چند ساز و کارهای کنترلی شرکت (درصد سهام مدیران، تعداد اعضای غیر موظف هیئت مدیره ، مقدار سهام سرمایه گذاران نهادی، وجود بازار نیروی مدیریت و…) بر یکدیگر تاثیر گذاشته اند (البته بین تعداد مدیران غیر موظف و سهام سرمایه گذاران نهادی رابطه معناداری وجود ندارد) انواع مالکیت (سهامداران عمده سهامداران عمده، بخش عمومی و خصوصی و …) بر عملکرد شرکتها تاثیر نداشته و در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از آن ها به گونه بهینهای استفاده نشده است.
باقر زاده و همکاران (۱۳۸۴) به برسی بازده کوتاه مدت سهام عرضههای عمومی اولیه در بورس اوراق بهادار تهران و شناسایی عوامل مؤثر بر آن در قلمرو زمانی سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۳ پرداختند. آن ها در برسی عوامل احتمالی مؤثر در بازده اولیه سهام نتیجه گرفتند، که از بین متغیرهای مورد برسی (اندازه شرکت، عمر شرکت، اهرو مالی شرکت، درصد عرضه اولیه سهام، ناخالص عایدات حاصل از عرضه، روند عمومی بازار قبل از عرضه و ترکیب سهامداران شرکت در مقطع عرضه اولیه تنها دو متغیر ، درصددرصد عرضه اولیه سهام و اهرم مالی شرکت، در عرضه اولیه، مهمترین متغیرهای تاثیر گذار بر بازده کوتاه مدت سهام عرضه های اولیه سهام سالهای ۱۳۸۳-۱۳۷۶ در بورس اوراق بهادار تهران بوده اند و در مجموع نتایج تحقیق پیش بینی تئوریهای مبتنی بر عدم تقارن اطلاعات را مورد تأیید قرار میدهد.